خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
چون در سال (۱۳۲۶ هـ.ق) قانون جدید عثمانی اعلام شد، رشید رضا به سرزمین شام رفت و در دمشق در حالی که بر منبر مسجد جامع اموی سخن میگفت یکی از دشمنان «اصلاح» به او اعتراض کرد و این اعتراض به فتنه مبدل شد و بر اثر آن رشید رضا به مصر بازگشت و در آنجا مدرسة «الدعوه و الارشاد» را تأسیس کرد. رضا در زمان پادشاهی ملک فیصل بن حسین حسنی (۱۳۰۰-۱۳۵۲هـ.ق) به سوریه رفت و به ریاست مؤتمر سوری انتخاب شد. اما در سال ۱۹۲۰ بر اثر ورود فرانسویان به سوریه آنجا را ترک کرد و در وطن دوم خود مصر مدتی اقامت کرد. آنگاه به هند و حجاز و اروپا سفر کرد و چون از آنجا بازگشت در مصر مقیم شد تا اینکه وقتی از سوئز به قاهره باز میگشت، در اتومبیلی درگذشت و او را در قاهره دفن کردند.<ref>[https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D8%B1%D8%B4%DB%8C%D8%AF_%D8%B1%D8%B6%D8%A7 ویکی پدیا]</ref> | چون در سال (۱۳۲۶ هـ.ق) قانون جدید عثمانی اعلام شد، رشید رضا به سرزمین شام رفت و در دمشق در حالی که بر منبر مسجد جامع اموی سخن میگفت یکی از دشمنان «اصلاح» به او اعتراض کرد و این اعتراض به فتنه مبدل شد و بر اثر آن رشید رضا به مصر بازگشت و در آنجا مدرسة «الدعوه و الارشاد» را تأسیس کرد. رضا در زمان پادشاهی ملک فیصل بن حسین حسنی (۱۳۰۰-۱۳۵۲هـ.ق) به سوریه رفت و به ریاست مؤتمر سوری انتخاب شد. اما در سال ۱۹۲۰ بر اثر ورود فرانسویان به سوریه آنجا را ترک کرد و در وطن دوم خود مصر مدتی اقامت کرد. آنگاه به هند و حجاز و اروپا سفر کرد و چون از آنجا بازگشت در مصر مقیم شد تا اینکه وقتی از سوئز به قاهره باز میگشت، در اتومبیلی درگذشت و او را در قاهره دفن کردند.<ref>[https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D8%B1%D8%B4%DB%8C%D8%AF_%D8%B1%D8%B6%D8%A7 ویکی پدیا]</ref> | ||
==دیدگاه== | ==دیدگاه== | ||
افکار رشیدرضا در طول دوره حیاتش، سیری از نوگرایی به سمت نوسلفی گری طی نموده است.در نگاه وی برابری زن و مرد در | افکار رشیدرضا در طول دوره حیاتش، سیری از نوگرایی به سمت نوسلفی گری طی نموده است. در نگاه وی برابری زن و مرد در ارزشهای انسانی حقیقتی مورد تاکید شرع و نابرابری آنها امری طبیعی یا فطری است بنابراین وضعیت زن غربی به سبب خروج از مقتضیات فطرت مورد تائید شارع نیست و زن مسلمان نباید در پی رسیدن به آن باشد. | ||
رشیدرضا در خصوص حقوق مالی زن، نابرابری ارث را با اصل برابری ناسازگار نمیبیند؛ زیرا هزینه زندگی به عهدهی مرد است<ref> رشید رضا، نداء للجنس الطیف، ص 370</ref> او مهریه را نه بهای بهرهی جنسی مرد از زن بلکه هدیهای دوستانه میشمارد؛ هدیهای که مرد به زن میدهد تا زن ریاست او را بر خویش بپذیرد. <ref>رشید رضا، نداء للجنس الطیف، ص68</ref> | |||
وی در ضمن سخن از مساوات، به دلیل آیه «و لهُنّ مثل الذی علیهِنَّ بالمعروف و للرّجال علیهِنَّ درجةٌ؛ و برای زنان، همانند وظایفی که بر دوش آنهاست، حقوق شایسته ای قرار داده شده» از سرپرستی مرد دفاع | وی در ضمن سخن از مساوات، به دلیل آیه «و لهُنّ مثل الذی علیهِنَّ بالمعروف و للرّجال علیهِنَّ درجةٌ؛ و برای زنان، همانند وظایفی که بر دوش آنهاست، حقوق شایسته ای قرار داده شده» از سرپرستی مرد دفاع میکند و میگوید: زندگی زناشویی، زندگی اجتماعی است و هر اجتماعی حتما رییس و سرپرستی دارد. افراد هر جامعه نظریات و خواستههای مختلفی دارند که مصلحت آنان جز با رییسی که در وقت اختلاف، نظر وی ملاک قرار گیرد، تأمین نمیشود. رشید، به آنچه که پیشتر دلیل آورد، بسنده نمیکند، بلکه برای ریشهیابی تفاوت [میان زن و مرد] به فطرت ـ که آن را دلیل مساوات و برابری نیز دانسته بود ـ استناد میکند.<ref>رشید رضا، مجله المنار،ص16</ref> | ||
رشیدرضا لازمه سرپرستی را، روی گردانی و دوری از زن و زدن او به هنگام نشوز و نافرمانی میداند و تأکید دارد جز در موارد بسیار ضروری، بنا به روایات نبوی(ص) زدن کراهت دارد.<ref>رضوان السید، سیاسیات الاسلام المعاصر، مراجعات و متابعات، ص126</ref> | |||
رشید تقریبا 31 | رشید تقریبا 31 رسالهاش را به دفاع از چندهمسری اختصاص میدهد و در همین بخش، اختلاف نظرش با افکار استادش (محمد عبده) را بیان میکند، گرچه سخنانی از وی را استفاده میکند. به نظر میآید حملههای شدید شرقشناسان و دستگاههای تبلیغاتی به چندهمسری و حجاب، رشید رضا را وا میدارد در اینباره، سخن بسیار گوید. وی در تفسیر المنار و در حاشیه بر آرای استادش که حرمت چندهمسری را ترجیح میداد، نوشت: «اوج ترقی بشر، نظام تک همسری است»، اما پس از گذشت تقریبا سی سال میگوید: «چندهمسری نه واجب و نه حرام، بلکه رواست». وی این سخنان را پس از نگارش فصل بلندی درباره «تاریخ چندهمسری» میگوید، سپس آیاتی را که مجوز چندهمسری است و حدّ آن را چهار زن مشخص میکند، تفسیر میکند. وی علت این حکم را نیاز و توان مرد که برتر از نیاز و توان زن است، نیز از بین رفتن مردان در جنگها میداند و معتقد است: اگر چندهمسری روا نباشد، فساد زیاد میشود.<ref>رضوان السید، سیاسیا ت الاسلام المعاصر، مراجعات و متابعات، ص12</ref> | ||
رشید رضا آموزش را برای زنان از این جهت که بتوانند وظایف خود در برابر خدا و نیز با احکام خانواده آشنا شوند لازم میدانست.وی تعلیم و تربیت زنان را فقط در این محدوده جایز میدانست بنابراین با آموزش دختران در مدارس جدید و فراگیری | رشید رضا آموزش را برای زنان از این جهت که بتوانند وظایف خود در برابر خدا و نیز با احکام خانواده آشنا شوند لازم میدانست. وی تعلیم و تربیت زنان را فقط در این محدوده جایز میدانست بنابراین با آموزش دختران در مدارس جدید و فراگیری زبانهای اروپایی مخالف بود. <ref>[https://rch.ac.ir/article/Details?id=13971 دانشنامه جهان اسلام]</ref> | ||
رشیدرضا در مقوله آزادی زن و حجاب و نحوه حضور اجتماعی زن به هویت اجتماعی زن توجه میکرد او با آزادی زن به معنای برداشتن حجاب و خروج ناموجه از خانه و حضور زنان در محافل عمومی مخالف بود و در جایگاه یک عالم دینی بر لزوم حجاب در محیط عمومی و برخورد با نامحرم تاکید میورزید و فقط صورت و دستها را مشمول این حکم نمیدانست. | |||
او حکم حجاب کامل و | او حکم حجاب کامل و خانهنشینی زن را به زنان پیامبر (ص) محدود میدانست و اعتقاد داشت زن مسلمان میتواند از خانه بیرون رفته و ضمن آشکار ساختن چهره و کف دو دست، کارهایش را انجام دهد.<ref>رشیدرضا، نداء للجنس الطیف، ص12</ref> | ||
رشیدرضا از احکام شریعت در مورد طلاق دفاع میکند و بیان میدارد: پس از تحریم طلاق از سوی کلیسا، غربیان چارهای از آن ندیده [و بدان دوباره روی آورده] حتی در آن زیادهروی کردند، ولی طلاق، در مسلک شریعت، به دور از اسراف است.<ref> نداء للجنس اللطیف، ص111 ـ 113</ref> | |||
در پایان کتاب | در پایان کتاب رشیدرضا، بخشهایی کوتاه درباره آداب زن مسلمان آمده، توصیه شده: به دنبال پندار برابری با مرد نَدَود، و به جای این کار، به حقوقی که شریعت بدو داده، بپردازد و نگذارد باورها و سنتهای غیر شرعی، مانع دستیابی به این حقوق شود. | ||
خلاصه آنچه رشید میگوید: برابری زن و مرد در ارزشهای انسانی، حقیقی مورد تأیید نصوص است، گرچه تفاوت آنها طبیعی یا فطری است، و وضعیت زن غربی نابسامان است، زیرا از لازمه فطرت خارج شده است و شایسته نمیباشد زن مسلمان، خود را دچار چنین وضعی کند، زیرا با طبع آنان، همچنین نصوص در تضاد است.<ref>همان، ص121 ـ 122</ref> | |||
==نقد== | ==نقد== | ||
دوری از عقلانیت بسیط و ساده که بر راهکار و راهحلهای توجیهگرانه استوار است، هدف رشیدرضا (1935م) شاگرد [[محمد عبده]] است. شگرد وی در آغاز بحث، پیدا کردن نصوص قرآنی و روایتی و سیره سَلَف صالح است که آرای استادش را تأیید کند. وی از شام، با حساسیت بر ضد تصوف و نمودهای اسلام عوامانه، به مصر آمد، که [[محمد عبده]] در گرایشهای وی علیه باورهای عوامانه و فقه سنتی، با وی هم عقیده بود، اما برنامه استاد امام عبده گستردهتر بود و به نوگرایی در دو حوزه دینی و اجتماعی یا نوگرایی در حوزه دینی به منظور رسیدن به نوگرایی اجتماعی و اجتماعی ـ سیاسی گسترش مییافت. از این رو با میزان مصالح و مقاصد شریعت، شیوه مناسبی برای تجدید نظر در نصوص و ایجاد جامعه و بنیانهای جدید مییافت. رشیدرضا در آغاز با مدد از اطمینان به نص، به جای ریسک اندیشههای بشری و خرافات و بافتههای عوام، با برنامه استاد خود همراه بود که نمودش در شمارههای نخستین مجله المنار هست. | دوری از عقلانیت بسیط و ساده که بر راهکار و راهحلهای توجیهگرانه استوار است، هدف رشیدرضا (1935م) شاگرد [[محمد عبده]] است. شگرد وی در آغاز بحث، پیدا کردن نصوص قرآنی و روایتی و سیره سَلَف صالح است که آرای استادش را تأیید کند. وی از شام، با حساسیت بر ضد تصوف و نمودهای اسلام عوامانه، به مصر آمد، که [[محمد عبده]] در گرایشهای وی علیه باورهای عوامانه و فقه سنتی، با وی هم عقیده بود، اما برنامه استاد امام عبده گستردهتر بود و به نوگرایی در دو حوزه دینی و اجتماعی یا نوگرایی در حوزه دینی به منظور رسیدن به نوگرایی اجتماعی و اجتماعی ـ سیاسی گسترش مییافت. از این رو با میزان مصالح و مقاصد شریعت، شیوه مناسبی برای تجدید نظر در نصوص و ایجاد جامعه و بنیانهای جدید مییافت. رشیدرضا در آغاز با مدد از اطمینان به نص، به جای ریسک اندیشههای بشری و خرافات و بافتههای عوام، با برنامه استاد خود همراه بود که نمودش در شمارههای نخستین مجله المنار هست. |