ملکه محمدی یکی از اعضای حزب توده بود که در دوره پهلوی و انقلاب اسلامی زندگی میکرد. وی سعی داشت با روزنامهنگاری و نویسندگی تفکرات فمنیسم مارکسیست و حزب توده را منتشر کند.
زندگینامه
ملکه در ۱۲ مهرماه ۱۳۰۱ در خانوادهای نسبتا فقیر زاده شد. او که دومین فرزند خانواده بود در کنار ۴ برادر خود با همت مادر و چرخ خياطياش، او و برادرانش توانستند تحصیلات ابتدائی و متوسطه را به پايان رسانده و نیز آخرين مدارج تحصيلي را طي کنند.تحصیل و کسب مدارج تحصیلی در شرایطی بود که بیسوادی مخصوصا بیسوادی در بین زنان در شرایط آن روز ایران بیداد میکرد. محمدی سال ۱۳۲۳ زمانی که وارد دانشگاه تهران شد، که از تاسیس این دانشگاه ۱۰ سال میگذشت. محمدی دورهٔ دکترا در رشتۀ اقتصاد را گذراند. موضوع رسالهٔ دکترایش «اصلاحات ارضی» بود.
سالهای آغازین دهه بیست که با رفتن رضا خان فضای سیاسی نسبتا باز تر شده بود، او ضمن تحصیل به فعالیتهای سیاسی روی آورد. ملکه محمدی هنگامی نوشتن در مطبوعات را آغاز کرد او با اسم مستعار در موضوع حقوق زنان و دیگر مسایل سیاسی روز، در مطبوعات مطلب مینوشت. فعالیت ملکه محمدی در تحریریهٔ روزنامهٔ «مردم»، نشریهٔ تئوریک «دنیا»، تهیه مطالب و گویندگی «رادیو پیک ایران» گرفته تا نگارش جستارهایی در طیفی گسترده از موضوعهایی مهم ازجمله دربارهٔ مسائل دهقانی، زنان، و کارگری بخشی از فعالیت در تبعید او را تشکیل میدهند. بعد از انقلاب و در دوران فعالیت علنی حزب، عضو تحریریۀ «نامۀ مردم» و «دنیا» و عضو کمیتۀ کارگری حزب توده ایران بود و برای نشریات متعددی ازجمله «جرس» مطلب مینوشت. او یکی از اعضای حزب توده بود که دستگیر شد و همسرش پورهرمزان نیز دستگیر و اعدام شد.[۱]
آثار
از جمله آثار خانم محمدی میتوان به:
- «برگشت نیست»
- «آن روی حقیقت»
- «مردی که میتوانست پرواز کند»
- «شبح اپرای پاریس»«ویلهلم تل»
- «بال نقرهای»، «بال آتشین»
- «لیدیا» و...
اشاره کرد.
نظریات
نظریات او ذیل نگاه تشکیلات دموکراتیک زنان ایران است او به مواردی مثل لغو ممنوعیت کار شب برای زنان، مخالفت با کار نیمه وقت برای مادران، مرخصی قبل و بعد از زایمان زنان کارمند، کار کودکان، مخالفت با ولایت پدر بر کودک، لزوم بر ولایت مادر بر کودک، عدم برابری دستمزد اشاره کرده است.[۲]