پرش به محتوا

شولامیث فایرستون

از ویکی‌جنسیت

این مسئله که فروید قضیب را شی طبیعی مورد علاقه‌ی زنان می دانست فایرستون را ناراحت می‌کرد نه نماد قدرتی که دختران و زنان از آن محروم‌اند. اما آن چه بیش از این او را می‌آزرد عدم حساسیت فروید به «سلسله مراتب قدرت» در خانواده بود و ناتوانی او در تشخیص چیزی که هر کودکی می داند- یعنی این که دختر «از هر نظر، جسمی و اقتصادی و عاطفی، کاملاً وابسته و بنابراین اسیر پدر و مادر و به ویژه پدر خویش است.»

• معتقد بود ناکامی فروید در توجه به مقوله‌ی قدرت زمینه‌ساز محافظه‌کاری ذاتی نوفرویدی‌ها است. چون خاصیت روان‌درمانی در بیش تر موارد سازگارکردن زنان با زنانگی و ساختارهای مرد سالاری (سرمایه داری) است.

• به نظر فایرستون، سرکوب کودکان و زنان همچنان ادامه خواهد داشت مگر آن که عقده‌ی اودیپ دود شود و به هوا برود. اگر به کودکان اجازه داده شود که احساسات جنسی و مهرآمیز نسبت به والدین به ویژه مادر خود را با هم بیامیزند معادله‌ی قدرت چنان تغییر می‌یابد که جامعه‌ی کنونی ما دستخوش دگرگونی‌های عظیم خواهد شد.