فمینیسم رادیکال

از ویکی‌جنسیت
فمینیسم رادیکال
مشخصات
نام استاد اسماعیل چراغی
نام جزوه مبانی و آثار فمینیسم
مرکز آموزشی جامعه الزهرا
مقطع تحصیلی سطح سه
گرایش مطالعات زنان


رادیکال

رادیکال ها از نظریه مارکسسیم وام گرفتند و گفتند انسان ها ۲ طبقه هستند:

  1. طبقه مردان
  2. طبقه زنان

هیچ مردی نیست که ستمگر نباشد وهیچ زنی نیست که ستم دیده نباشد. اول، برای جریان فمینیست رادیکال، خصائل مردانه مهم بود و تلاش می کردند زنان مانند مردان شوند. اما بعداً ویژگی های زنانه را برتر از ویژگی‌های مردانه دانستند. در انتهای جریان، زن گرا شدند و گفتند مشکل ویژگی های زنانه نیست، بلکه ویژگی های مردانه است. بنابراین همه مردان را دعوت و تشویق به ویژگی های زنانه می کردند (اخلاقیات زنانه).


نقد فمینیست رادیکال

  • دو دهه بیشتر ظهور نداشتند، چون رفتارهای انقلابی و سیاسی داشته اند که با اقبال عمومی مواجه نشد.
  • فروکش عوامل ستم به پدر شاهی (تحلیل گرایی)
  • تعمیم تجربیات شخصی به همه اشخاص مثلا تمام زنان ستم دیده هستند.
  • تناقض مبارزه با خشونت، اما خودشان گرفتار به خشونت شده اند. به زنان نباید قدرت انتخاب داده شود زیرا اگر آنها قدرت انتخاب داده شود، ممکن است مادری را انتخاب کند و بنابر این باید به آنها انتخاب تحمیل شود. نظریه رادیکال یک نظریه تمام خواه است، که دستور یکسانی به همه زنان ارائه می دهد. و معتقد است که زنان نباید انتخابات متعدد داشته باشند. این یعنی نادیده گرفتن تجارب همه زنان است. خود این استراتژی نماد خشونت و ناسازگاری است.
  • تقسیم به جهان مردانه و جهان زنانه؛ این جدایی طلبی باعث می شود، زنان از ویژگی‌های مثبت مردانه محروم شوند.
  • اگر نظام پدر سالاری در تمام عرصه‌های زندگی زنان رسوخ کرده است (فراتاریخی، زمانی – مکانی)، در این صورت رهایی از این نظام چگونه ممکن است؟ در صورتی که فمینیست در جامعه شناسی، جزء نظریه انتقادی دسته‌بندی می‌شود، که ایده‌های رهایی بخش دارند. یعنی به دنبال یک وضعیت مطلوب، رهایی بخش و آرمانی هستند، که این با نظام پدرسالاری، که در تمام عرصه ها را رسوخ کرده و غیرقابل حذف است، در تعارض است. این بن بست تحلیلی است. رهایی از این نظام پدرسالار ممکن نیست.
  • فمینیست ها، نظام پدرسالاری را طوری ترسیم می‌کنند، که یک نظام هوشمند و آگاه است و مردان آن به صورت سیستماتیک و هوشمند، زنان را تحت ستم قرار می دهند، در حالی که این گونه نیست.ساخت پیدا کردن در جامعه شناسی؛ یعنی یک چیز را به گونه‌ای تصور کردند که انگار خودش یک واقعیت خارجی دارد.


جزوه:آقای دکتر چراغی