دگرباشان جنسی

از ویکی‌جنسیت

دگرباش جنسی فرد دارای گرایش جنسی-عاطفی به همجنس خود. دگرباشی جنسی، پدیده‎‏ای انحرافی و ضداخلاقی است که غالباً مورد نفرت اجتماعی بوده و ادیان الهی نیز به مبارزه با آن پرداخته‏‎اند. این پدیده در چند دهه اخیر در جوامع غربی گسترش یافته و حتی شکل رسمی و قانونی پیدا کرده است. اشاعه‏ برخی نمادها و فرهنگ‏‎های همجنس‏گرایانه از طریق گسترش رسانه‏های ارتباطی در جهان، جامعه ایران و به‏ویژه نوجوانان و جوانان را در معرض آسیب‏‎های اخلاقی، اجتماعی و خانوادگی قرار داده است.

مفهوم‎‏‏شناسی

«دگرباش جنسی» اشاره به زن یا مرد همجنس‏گرا و یا دوجنس‏گرا دارد. فرد همجنس‏گرا از نظر فیزیکی و عاطفی، میل به افراد همجنس خود دارد و با آنها رابطه جنسی برقرار می‏‏کند. فرد دوجنس‏گرا از نظر عاطفی و فیزیکی یا جنسی، هم به مردان و هم به زنان کشش دارد که این کشش به دو جنس ضرورتاً مساوی نیست. وجود گرایش عاطفی محض به همجنس نیز مصداق دگرباشی است و لزوماً به رابطۀ جنسی نمی‌انجامد.

تاریخچه

دگرباشی جنسی به‏‎‏لحاظ تاریخی، به‎‏ویژه زمانی که منجر به رفتار جنسی می‏‎شد، همواره یک انحراف اخلاقی و عمل غیرطبیعی تلقی ‏می‌شد. اشاره قرآن به همجنس‏گرایی در قوم لوط و تخطئه این نوع گرایش توسط کتب مقدس دیگر، حکایت از وجود این پدیده در تاریخ بشر دارد. همجنس‏گرایی در قرن شانزدهم، حتی در کشورهای اروپایی چون انگلستان نیز جزو بدترین جرایم محسوب می‏‎شده و در سال 1952م، نیز 3787 پروندة قضایی در ارتباط با همجنس‏گرایی در انگلستان تشکیل شده است. تا نیمه‏ قرن نوزدهم، واژگانی چون «همجنس‏گرایی» اساساً مطرح نبوده و به‏ جای آن از واژه «لواط» استفاده می‏‎شد که قبح این نوع گرایش را نیز ‌به‌همراه داشت. اولين جرقه‏‏‎هاي پيدايش تلقيِ امروزين از دگرباشی و همجنس‏گرایی، در نيمة پاياني قرن نوزدهم رقم خورد و بر وجود جنس سوم و حقوق آن در اروپا تأکید شد. سپس این پدیده در رمان‏ها، فیلم‏ها و دیگر آثار هنری وارد شده و محصولاتی در غرب با این مضمون تولید شد. در دوره‏ اخیر، عده‏‎ای تلاش کردند تا وجود افراد نادر و بیمار متمایل به همجنس را بهانه‏‎ای برای عادی‏‎انگاری این امر قرار دهند؛ تا جایی که امروزه در بسياري از جوامع، مخالفت با اين پدیده به بهانۀ «حق همجنس‏گرايي»، مصداق ظلم و بي‏‎اخلاقی و خروج از حرمت‏ نهادن به انسان‏ها قلمداد می‌شود.

دگرباشی در جهان

دگرباشی در کشورهای آفریقایی به‌جز آفریقای‌جنوبی، ممنوع بوده و به‏‏‎ویژه در زیمبابوه و گامبیا به‏ شدت منفور است و در خاورمیانه نیز فاقد حمایت قانونی و پشتوانه اجتماعی است و در آسیا فقط استرالیا و نیوزیلند آن را مجاز دانسته‏‎اند. همچنین در چچن سال 2017م، جنبش ضدهمجنس‏گرایی شکل گرفت. با این وجود در سال‏‎های اخیر، دگرباشی در بسیاری از کشورها رو به ‏افزایش بوده و کشورها مدارای بیشتری با این پدیده در پیش گرفته‎‏اند. قوانین حقوق بشری و بین‏‎المللی نیز در راستای تأیید و به‏رسمیت شناختن این پدیده درحال تغییر هستند. فرهنگ هندوئیسم یکی از فرهنگ‎‏هایی است که دگرباشی جنسی را گناه تلقی نکرده و ازدواج با همجنس را ممکن می‏داند. کشورهای آمریکای‌‌شمالی، اتحادیه اروپا و بیشتر کشورهای آمریکای‌لاتین نیز همجنس‏گرایی را مجاز می‎‏دانند؛ در برخی جوامع، هم‎جنس‎بازی قانونی شده و حتی در تشریح مزایای آن سخن رفته است. در یک مطالعه جهانی در سال 2021م، 3% پاسخ‌گویان از 27 کشور جهان، اظهار داشته‏‎اند که دگرباش جنسی هستند که در این میان، پاسخ‌گویان هندی، بیشترین تعداد (9%) از دوجنس‏گرایان یا افراد دارای اختلال جنسیتی را داشته‏‎اند. در سال 2020م، 6.4% زنان و 4.9% مردان مورد مطالعه در آمریکا، خود را دگرباش جنسی معرفی کرده‎‏اند که این آمار در سال 2012م، 3.5% برای زنان و 3.4% برای مردان بوده است. همچنین در سال 2021م، 7.1% افراد مورد بررسی، خود را به ‏عنوان همجنس‏گرا (زن یا مرد)، دوجنس‏گرا یا تراجنسیتی معرفی کرده‎‏اند که این رقم در سال 2012م، 3.5% بوده است. همچنین 32 کشور در جهان، ازدواج همجنس‏گرایان را قانونی و مجاز شمرده‏اند که بیشتر آنها در اروپای‌غربی قرار دارند. اسلوونی و شیلی دو کشوری هستند که اخیراً به این جرگه پیوسته‏اند. در مقابل، 68 کشور نیز این عمل را جرم می‏دانند. در 11 کشور، از جمله عربستان، امارات، یمن، سومالی و افغانستان نیز رابطه جنسی همجنس‏گرایانه دارای مجازات اعدام است.

دگرباشی جنسی در ایران و قوانین موضوعه

پدیده دگرباشی اساساً ناسازگار با فرهنگ اسلامی-ایرانی و مطرود جامعه است. در نگاه حاکمیتی که مبتنی ‏بر نگاه اصیل دینی است نیز دگرباشی، نمادی از سقوط اخلاقی تمدن غرب و یکی از مظاهر اصلی این تمدن محسوب می‏شود که باید با آن مقابله کرد؛ بدین لحاظ، دگرباشی به هر شکلی، در قوانین ایران جرم محسوب شده و جرم‏بودگی آن به‏قدری روشن است که قانونگذار در بحث از ازدواج، اشاره‏ای به نوع ازدواج با همجنس نکرده و منحصربودن ازدواج در شکل غیرهمجنس را کاملاً بدیهی شمرده است. این مسئله به‏مثابه یک پدیده کاملاً مجرمانه و نه صرفاً یک آسیب اجتماعی، در فصل دوم و مواد 233-241 قانون مجازات اسلامی، (لواط، تفخیذ، مساحقه) تعیین تکلیف شده و طیفی از مجازات‏ها از 100 ضربه شلاق برای رابطه جنسی بین دو زن (ماده230) تا اعدام برای دخول جنسی بین دو مرد (ماده234) را در برمی‏گیرد. این احکام بسته به اینکه مرتکبین، دارای همسر شرعی و قانونی باشند یا خیر، مسلمان باشند یا کافر، عمل به ‏اجبار بوده یا با رضایت و اینکه ماهیت عمل آیا رابطه جنسی بوده یا موارد دیگر، تفاوت می‏یابد. در ماده 237 چنین آمده است: همجنس‏گرایی انسان مذکر در غیر از لواط و تفخیذ، از قبیل تقبیل و ملامسه از روی شهوت، موجب 31 تا 74 ضربه شلاق تعزیری درجه شش است که این حکم درباره زنان نیز جاری است.

همچنین طبق قانون حمایت از حقوق کودک و نوجوان، تربیت کودک و نوجوان متناسب با ارزش‏های اخلاقی و شرعی و مراحل رشد فکری-روانی او و منطبق با هویت جنسیتی آنان و از بین ‏بردن زمینه‏ها و عوامل مؤثر در ایجاد رذائل اخلاقی در خانواده، از حقوق کودک و نوجوان و وظایف والدین یا سرپرست قانونی آنان است. 

تلاش غرب برای ترویج دگرباشی جنسی در ایران

در دهه اخیر، کشورهای اروپایی و نهادهای بین‏المللیِ مورد حمایت غرب با کمک اپوزیسیون خارج‏نشین، تلاش‏های فراوانی در قالب برگزاری نشست‏ها و جلسات متعدد برای طرح مسئله «حقوق دگرباشان ایرانی» کرده‏اند. پروژۀ طلاعات و پژوهش خاورمیانه (MERIP) تحت ‏عنوان «اقدام آشکار جهانی» در سال 2015م، به بحث درباره مسائل مذهبی، اجتماعی و حقوقی دگرباشان در ایران پرداخته و در سال‏های 2012م و 2014م، نیز آلمان میزبان نشست‏های مختلف در این خصوص بوده است. در همین راستا، حتی مقالاتی رسمی در حمایت از حقوق دگرباشان در نشریات پژوهشی کشور چاپ شده است که به‏دنبال ایجاد تغییرات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در ایران هستند.

عوامل گرایش به دگرباشی

دو نظریه اصلی دربارة علل گرایش به همجنس وجود دارد؛ یکی این‌که گرایش به همجنس اساساً تحت‏تأثیر عوامل ژنتیکی و بیولوژیک است. نظریه دیگر، تمایلات همجنس‏گرایانه را نتیجه تأثیرات روانی و محیطی و تجربیات اولیه می‏داند که احتمالاً چند عامل دیگر در کنار هم، سبب آن می‏شوند، ازجمله: عدم ارضای فرد از طریق همسر، عدم امکان ازدواج، همزیستی شبانه‎روزی با جنس موافق در خوابگاه‎ها و از همه مهم‏تر، عدم پای‌بندی به ارزش‎های اخلاقی و مذهبی.

عوامل زیستی-بیولوژیکی

نظریه‎های بیولوژیک عبارت گرایش جنسی را برای اشاره به ژن‏هایی به‏کار می‏برند که از طریق استروئیدهای جنسی پیش از تولد به رشد، سازماندهی و ساختار سیستم عصبی کمک می‏کنند. از منظر ایشان ترکیب شیمیایی و ساختار مغز، تفاوت‏هایی را در مردان همجنس‏گرا نشان داده است. طبق برخی مطالعات، در دوقلوهای همسان، اگر یکی همجنس‏گرا باشد، احتمال همجنس‏گرا بودن دیگری حدود 50درصد است. در مورد دوقلوهای غیرهمسان، این رقم حدود 20درصد بوده است.

نقش خانواده و والدین

مطالعات درباره مردان همجنس‏گرا نشان می‏دهند که 8 تا 12درصد برادران آنان نیز همجنس‏گرا بوده‏اند؛ در حالی که این تعداد در جمعیت عمومی 2 تا 4درصد است. علاقه والدین به داشتن فرزندی در جنس خاص و ناکامی آنان در این امر و در نتیجه، آراستن کودک همانند جنس مخالف او می‎تواند موجب تمایل کودک به هم‎جنس خویش شود. فروید روانپزشک نیز معتقد به تأثیر عوامل محیطی بر همجنس‏گرایی افراد بوده و ارتباط خاص میان پسر با مادر و پدر خود که به شکل‏گیری عقده ادیپ و گرایش کودک به همجنس خود می‏انجامد را در این امر دخیل می‏داند. برخورد سخت‏گیرانه و کمال‏جویانه مادر یا محرومیت فرزند از پدر، باخت در رقابت با خواهران یا برادران، بلوغ زودرس نوجوان و مهار رشد مردانگی توسط والدین ازجمله عوامل مربوطه است؛ مخصوصاً برخی مادران ممکن است پسران خود را با لباس دخترانه نگاه داشته و به دوستی با دختران و پرهیز از فعالیت‏های خشن مردانه و در نتیجه، همجنس‏گرایی سوق دهند.

رسانه‏‎‏های جمعی

رسانه‏‎های غربی در سال‌های اخیر برای طبیعی جلوه‏‎دادن دگرباشی، از نظریه برجسته‏‎سازی بهره برده‎‏اند. این رسانه‎‏ها به‏ صورت ویژه به موضوع اقلیت‌های جنسی در سال‌های اخیر پرداخته و کوچک‌ترین اجتماعات، برخوردها و اخبار مرتبط با آنان را به ‏صورت گسترده بازتاب می‏‎دهند؛ در نتیجه، افکار عمومی درک نادرستی از شیوع دگرباشی جنسی پیدا کرده و تمایل افراد برای تجربه این ناهنجاری اجتماعی افزایش یافته است. با اعلام قانونی‏ بودن ازدواج همجنس‏گرایان در کشورهای اروپایی و آمریکا، تعداد انیمیشن‌ها و فیلم‌هایی که به صورت مستقیم یا غیر مستقیم به این موضوع پرداخته‌اند، به طور چشم‌گیر افزایش یافته و فهرست بلندی از فیلم‌های تولیدشده در این زمینه نیز در ویکی‌پدیا منتشر شده است؛ به‏عنوان ‏مثال، شرکت والت‌دیزنی با مدیریت یک همجنس‏گرا، اخیراً اعلام کرده که شخصیت‌های با هویت جنسی نامتعارف را در محصولات خود افزایش می‏دهد.

پیامدهای دگرباشی جنسی

پیامدهای جسمی

طبق تحقيقات تجربي، آمار ابتلا به ايدز در افراد همجنس‏گرا بسيار بيش از افراد متمایل به جنس مخالف است. همچنین در آمریکا، احتمال ابتلا به ايدز در ميان همجنس‌گراها، 87 برابر بيشتر از افراد دگرجنس‏خواه بوده و شيوع بسياري از بيماري‏هاي مُهلک مانند هپاتيت A، هپاتيتB، سوزاك و سيفليس و بيماري‏هاي خاص زنانه (عفونت‏هاي واژني و سرطان زنان) در میان همجنس‏گرایان، تفاوت چشمگيري در مقايسه با افراد عادي دارد.

پیامدهای روانی

ابتلا به بيمارهاي رواني مانند اضطراب و استرس، افسردگي، خودكشي، اعتياد و مصرف مواد مخدر در دگرباشان جنسی بسيار بالاتر از افراد معمولي است. به‏علاوه، اقدام مردان همجنس‏گرا به رابطة جنسي با پسربچه‏ها به‏نحو چشمگيري بيشتر از مردان عادي است.

پیامدهای اجتماعی

مهم‌ترین پیامد اجتماعی شیوع دگرباشی، فروپاشی خانواده و عدم تحقق کارکردهای مهم خانواده مثل تولید نسل، جامعه‌پذیری، ارضای نیاز عاطفی، حمایت و مراقبت است که می‌تواند جامعه را در زمانی نه‌چندان طولانی به بحران‌های بزرگی چون انقراض نسل و فروپاشی و تباهی مواجه کند.