طلاق در لغت به معنای ترك كردن، ازاله قید(گشودن گره) [۱]‏، رهایی و جدایی[۲] است.

طلاق در فقه

در فقه اسلامی، به معنای باز کردن گره ای است که با ازدواج بسته می شود. [۳] همچنین به معنای زائل کردن قید ازدواج با لفظ مخصوص[۴] یا برهم زدن رابطه زناشويى در ازدواج دائم می باشد. [۵]

طلاق در جامعه‌شناسی

اسلام به موازات تأکیدات فراوانی که بر تقدس پیوند ازدواج دارد، طلاق را فی نفسه امری ناپسند و دارای کراهت بسیار شدید می داند و تمام کوشش خود را در جهت پرهیز دادن افراد از توسل به طلاق به کار می بندد، برای نمونه، در روایات از طلاق به عنوان پدیده ای بسیار مبغوض یاد شده و آمده است: «در نزد خدای عز و جل هیچ چیز ناپسندتر از خانواده ای مسلمان نیست که با طلاق از هم پاشیده شود.» [۶] در عین حال هرجا که مصالح مهم تر ایجاب کند، طلاق را به عنوان امری بهنجار پذیرفته است.

ژان ژاک روسو، فیلسوف، اندیشمند و نویسنده معروف فرانسوی؛ که اساس نظام اجتماعی را بر مبنای قرارداد، استوار می داند، از خانواده به عنوان قدیمی ترین نوع جامعه و تنها جامعه طبیعی یاد می کند.[۷]

بنیان و شالوده خانواده را تفاهم، درک متقابل، فداکاری و صبر در برابر مشکلات می سازد. اگر یکی از زوجین یا هر دو به دلایل گوناگون نتوانستند با یکدیگر سازش کنند، در این جاست که خانواده از هم گسیخته می شود. هر قدر خانواده از بنیان مستحکم تری برخوردار باشد و طرفین از جهات بیش تری با یکدیگر توافق کنند، احتمال بقای این خانواده بیش تر است.[۸]

طلاق در حقوق

طلاق عبارت است از انحلال نکاح دائم با شرایط و تشریفات خاص از جانب مرد یا نماینده او.[۹]ماده 1139 قانون مدنی مقرر داشته: « طلاق مخصوص عقد دائم است و زن منقطعه به انقضای مدت یا بذل آن از طرف شوهر از زوجیت خارج می‌شود.»

از نظر ماهوی، طلاق ایقاعی است که با تشریفات خاصی به انجام رسیده و به موجب آن عقد نکاح از بین می ­رود.[۱۰] حتی در طلاق توافقی و به صورت بائن، باز هم یک عمل حقوقی یک جانبه(ایقاع) به شمار می آید.[۱۱] طلاق از نظر حقوقی دارای موجبات، شرایط، اقسام و آثاری است که در قوانین مختلفی از جمله قانون مدنی، قانون حمایت از خانواده و قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق، به آنها پرداخته شده است.

طلاق در قرآن

طلاق به معنای خالی شدن از پیوند، عهد و پیمان [۱۲] به عنوان استعاره در «رها کردن زن از قید ازدواج» استعمال شده و به دلیل کثرت استعمال، به همین معنا تبدیل شده است.[۱۳] حدود 35 آیه از قرآن کریم به مسئله طلاق و برخی از حواشی و ملحقات آن اختصاص دارد.[۱۴] طلاق ضرار[۱۵] ، لعان[۱۶] ، ایلاء[۱۷] و ظهار[۱۸] از شایع ­ترین صورت­ های طلاق در دوره جاهلیت قبل از ظهور اسلام بوده است که با تشریع طلاق در قرآن، این اعمال جاهلی، منحط گردیده و الگوهایی کارآمد، نظیر طلاق رجعی،خلع و مبارات ارائه شد و مواردی جدید نظیر ارتداد (یعنی کفر بعد اسلام) به عنوان عوامل حرام­ کننده زن بر مرد معرفی گردید.[۱۹]

سوره طلاق شصت و پنجمین سوره، در جزء 28 قرآن کریم است. نام‌گذاری این سوره به نام طلاق به دلیل اشاره به احکام طلاق در بیشتر آیات این سوره است.

طلاق در نظام ارزشی اسلام

در روایات چنین آمده است: «در میان آنچه خدا حلال کرده، هیچ چیز مبغوض تر از طلاق نیست و خدای عز و جل مرد هوس رانی را که زیاد طلاق می دهد، دشمن می دارد.» [۲۰] به علاوه، توصیه های فراوان اسلام درباره بردباری و گذشت همسران نسبت به یکدیگر و تحمل نارسایی های اقتصادی و دیگر مشکلات زناشویی از آن حکایت دارد که اسلام حتی در صورت وجود مشکلات جدی اما قابل تحمل نیز طلاق را تشویق نمی کند و تا حد امکان می کوشد از فروپاشی بنای مقدس خانواده جلوگیری کند. اما در مواردی نیز طلاق را لازم می داند. از مجموع روایات به این نتیجه می رسیم که اسلام طلاق را به خودی خود مبغوض می شمارد و در جهت منصرف کردن افراد از آن می کوشد، اما در مواردی که کارکردهای مطلوب خانواده با اختلالات جدی روبرو شود و ادامه ی زندگی مشترک، مفاسدی بیش از پیامدهای منفی طلاق به بار آورد، اسلام به رجحان و احیانا لزوم طلاق حکم کرده است.

نکته ی مهم آن است که اسلام برای کاهش میزان طلاق عمدتا بر راهبردهای اخلاقی و تربیتی تاکید کرده است و کمتر به ممنوعیتهای قانونی توسل جسته است دلیل این امر ان است که ایجاد محدودیت قانونی برای طلاق، کمک چندانی به تحکیم روابط زناشویی نمی کند؛ زیرا در فرضی که ازدواج دچار اختلال گردیده، با منع قانونی طلاق معمولا جایگزین های نامطلوبی همچون متارکه، طلاق عاطفی و خشونت خانگی در انتظار همسران خواهد بود. افزون بر آن، منع قانونی طلاق می تواند انگیزه ازدواج را تضعیف کند و این برخلاف هدفی است که اسلام در نظام اجتماعی خود دنبال می کند. با این حال ، اسلام تشریفات خاصی را برای اجرای صیغه طلاق مقرر کرده که می تواند در کاهش انگیزه ی افراد برای اقدام به طلاق موثر باشد؛ از جمله این که زن در هنگام طلاق نباید در دوره عادت ماهانه باشد و پس از پاک شدن نیز تنها در صورتی طلاق نافذ است که نزدیکی صورت نگرفته باشد و افزون بر آن، حضور دو شاهد عادل برای صحت طلاق ضرورت دارد. وجود این ضوابط که به طور عادی باعث تأخیر طلاق می شود، زمینه ی مناسبی برای تجدید نظر همسران در نتیجه ی فروکش کردن خشم و هیجانات مقطعی و تأمل بیشتر در عواقب کار فراهم می آورد. [۲۱]


پانویس

  1. طریحی، مجمع البحرين، ج5، ص 207
  2. آذرنوش، فرهنگ معاصر عربی-فارسی، ص 402.
  3. جهامى، موسوعة مصطلحات ابن رشد، النص، ص: 642
  4. نجفی، جواهرالکلام، ج32، ص2و3
  5. شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، ج‏5، ص 195
  6. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 15،ص267
  7. روسو، قرارداد اجتماعی، فصل2، ص 36
  8. ساروخانی، طلاق (پژوهشی در شناخت واقعیت و عوامل آن)،ص 4
  9. صفایی و امامی، مختصر حقوق خانواده،ص 217
  10. محقق، حقوق مدنی زوجین، ص3
  11. صفایی و امامی، مختصر حقوق خانواده، ص218
  12. راغب اصفهانى، مفردات ألفاظ القرآن، کتاب النون، ص823.
  13. طباطبایی، المیزان، ج2، ص230
  14. مستقیمی، ارتباط معنایی آیات در مسئله طلاق در سه حوزه اصول فقه، تفسیر و زبان شناسی، ص95
  15. طبرسی، مجمع البیان، ج2، ص2
  16. طباطبایی، المیزان، ج15، ص119
  17. ذهنی تهرانی، عناوین الاحکام، ج3، ص257
  18. شهید ثانی، الروضة البهیة، ج2، ص116
  19. شهابی، ادوار فقه، ج3، ص20
  20. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 15،ص267
  21. بستان، خانواده در اسلام، ص207

منابع

  • آذرنوش،آذرتاش، فرهنگ معاصر عربی-فارسی، نشر نی،چاپ هفتم، 1385ه.ش.
  • طریحی، فریدالدین، مجمع ­البحرین، قم: مؤسسه البعثه، بی تا.
  • راغب اصفهانى، حسين بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، بيروت، 1412 ه.ق.
  • جهامى، جيرار، موسوعة مصطلحات ابن رشد،‏ بيروت، مكتبة لبنان ناشرون، 1421 ه. ق.‏
  • حرّ عاملى، محمد بن حسن‌، وسائل الشيعة، قم، مؤسسه آل البيت عليهم السلام‌، 1409 ه‍ ق‌
  • هاشمى شاهرودى، محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام‏، قم‏، موسسه دائرة المعارف فقه اسلامى بر مذهب اهل بيت عليهم السلام،1426 ه. ق‏
  • طباطبایی(علامه)، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، موسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، 1390ق.
  • نجفی، محمدحسن، جواهرالکلام فی شرح شرایع الاسلام، قم، انتشارات اسلامی،1366 ه.ق.
  • روسو، ژان ژاک،قرارداد اجتماعی یا اصول حقوق سیاسی، ترجمه منوچهر کیا،تهران، گنجینه، ‭۱۳۶۶‬ه.ش.
  • ساروخانی،باقر ، طلاق (پژوهشی در شناخت واقعیت و عوامل آن)، دانشگاه تهران، 1376ه.ش.
  • صفایی،سیدحسین، امامی، اسدالله، مختصر حقوق خانواده، تهران، میزان،1395 ه.ش.
  • مستقیمی، مهدیه سادات، ارتباط معنایی آیات در مسئله طلاق در سه حوزه اصول فقه، تفسیر و زبان شناسی، مطالعات راهبردی زنان،ش43، سال 1388
  • طبرسی، ابوعلی الفضل بن الحسن، مجمع­ البیان، ترجمه محمد مفتح ،تهران، انتشارات فراهانی، 1350 ه.ش.
  • ذهنی تهرانی، محمد جواد، عناوین الاحکام، قم، نشر وجدانی، 1373 ه.ش.
  • جبعی عاملی (شهید ثانی)، زین ­الدین، الروضة البهیة فی شرح اللمعه الدمشقیه، بیروت، دارالاحیاء التراث العربیة،1403ه.ق.
  • شهابی، محمود، ادوار فقه، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1369ه.ش.
  • محقق، محمدباقر، حقوق مدنی زوجین، انتشارات بنیاد قرآن، 1360 ه.ش.
  • عاملى، حرّ، محمد بن حسن‌، وسائل الشيعة قم مؤسسه آل البيت عليهم السلام‌1409 ه‍ ق‌
  • بستان، خانواده در اسلام، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1390.