شهلا شفیق بِسکی (زاده ۱۹۵۴) جامعهشناس، پژوهشگر و نویسنده سکولار ایرانی مقیم فرانسه است. او نشان لژیون دونور فرانسه را دریافت کردهاست.
![]() | |
اطلاعات شخصی | |
---|---|
زاده | 1333، ایران تهران |
مکتب | سکولار |
محل سکونت | فرانسه |
خدمات | |
تحصیلات | جامعه شناسی |
محل تحصیل | فرانسه |
حرفه | جامعه شناس، پژوهشگر و نویسنده |
زندگینامه
پدر و مادر شفیق از زمره ايرانيهاي ترك زبان مهاجر به روسيه بودهاند . مادرش در عشق آباد باكو به دنيا آمده و وقتي پدرش در زمان استالين به سيبري تبعيد شده در سه سا لگي با مادرش به ايران برگشته است .[۱] خانواده شفیق یک خانواده شهری غیر مذهبی بودند.در این باره شفیق چنین میگوید:« و نه تنها مادرم حجاب به سر نمي كرد بلكه مادر برزگم هم زني سنتي نبود قبول كرده بودم در صفوف انقلاب روسري را به همچون نماد مبارزه ضد استبداد شاه و ضد امپرياليسم غرب بپذيرم.» .شفیق در سالهای بعد از انقلاب به دلیل مخالفت با جمهوری اسلامی از کشور خارج شد.«تبعيدي بودن من، از يكسو به دليل مخالفت سياسي با نظام مستقر در ايران و از سوي ديگر به دليل زندگی در خارج از ايران ، محتواي انديشه هاي مرا مورد ترديد قرار مي داد».[۲]
دیدگاه
خانم شفیق،اساس ایدئولوژیک جامعهی دلخواه اسلامیستها را بر نظام مردسالاری بنا میداند. که بر پایهی قانون شریعت تبعیض جنسیتی را مشروع و مقدس میسازد.و معتقد است که در اکثر نظریههای مهم و شناختهشده دربارهی اسلامیسم که نظریهپردازان غربی و عرب و ایرانی پرداختهاند، این امر نادیده مانده است.« همهی این نظریهها به اسلامگرایی و زنان میپردازند اما عمدتاً از نقش مرکزی مناسبات جنسیتی در ایدئولوژی اسلامیستی غافلاند». شفیق به شدت قائل به سکولاریسم است و در تعریف آن میگوید:« سکولاریسم اساساً نوعی ایدئولوژی نیست بلکه به این معناست که در جامعهی بشری، امر قدسی در جایگاه خاص معنوی قرار میگیرد و بر نهادهای اجتماعی حکم نمیراند. بر این پایه، میتوان معتقد به هر مذهبی بود اما نمیتوان از اعتقاد خود نوعی الگوی فراگیر ساخت و آن را به دیگران تحمیل کرد. عواقب چنین کاری، چنان که در ایران دیدهایم، بسیار مخرب است. یکی از نتایجش این است که هر اعتقاد و باوری که در چارچوب ایدئولوژی حاکم نمیگنجد، سرکوب و انکار میشود و معتقدان به باورهایی ناسازگار بااین ایدئولوژی مورد آزار و اذیت قرار میگیرند.».[۳] خانم شفیق به شدت منتقد فمنیسم اسلامی است و آن را زاییده آمریکا میداند.ایشان معتقد است که چنین مفهوم سازی هایی نه تنها معضلات و مشکلات زنان مسلمان را حل نمیکند بلکه زنان و مردان جوامع مسلمان را زندانی هویتی محصور میکند به گونه ای که افراد هیچ تصوری از هویتهای دیگر نداشته باشند.شفیق معتقد است که تئوری سازی درباره فمنیسم اسلامی موجب بنا کردن مرزبندی و جدایی میان نحلههای مختلف فمنیسم از سکولارتا لائیک ...میشود و در نهایت این مرزبندی ها در خدمت جهانبینی هایی قرار میگیرد که اسلام را سیمای هویتی خلق معرفی میکند.از این رو فمنیست اسلامی به رغم هر نیتی که داشته باشد به رشد اسلام گرایی مدد میرساند.اومعتقد است که قبل از ورود مفهوم فمنیسم اسلامی هم زنان و مردان بسیاری به خصوص با پیروزی انقلاب اسلامی دست به تفسیر و بازاندیشی در آیات و روایت زدند تا بتواند جایگاه و موقعیت زن مسلمان را از نو پردازش کنند. از این رو فمنیسم اسلامی کار جدید یا نویی نمیخواهد ارائه کند.وجود بسیار زنان و مردانی که خود را مسلمان میدانند و برای برابری جنسیتی و آزادی زنان گام بر میدارند گواهی ست بر اینکه میشود مسلمان بود و فمینیست همچنانکه میشود مسلمان بود و لائیک. اما “فمینیسم اسلامی” اگر بخواهد به مرجع خود وفادار بماند جز چرخیدن در گرداب تفاسیر چشم اندازی نخواهد داشت و اگر از این چهارچوب بیرون زند دیگر چسباندن صفت اسلامی بر آن معنایی نخواهد داشت.[۴] شفیق رجوع به مذهب و تلاش برای حفظ مذهب رسمی در جوامع اسلامی را بهانهی رعایت سنت مردم و هویت ملی در خدمت حفظ دیکتاتوری میداند.او معتقد است آنجا که مذهب به قانون بدل شود، سرکوب جنسیتی تقدس مییابد: امری که اسلام گرایان با تلقی مذهب به مثابه سیمای هویت جمعی و فردی توجیه و ترویج میکنند.[۵] شفیق قوانین اسلام (شریعت)،را ناظر بر جداسازی جنسيتی میداند و در این باره میگوید:« قانون اسلامی خانواده به خوبی نشان میدهد که چگونه حقوق و تکالیف آدمی بسته به جنسیت او طبقهبندی شده است: مرد، پدر، شوهر و رئیس خانواده است و زن، دختر، خواهرو همسر و مادر، که به بهانۀ منافع خانواده، ملزم به فرمانبرداری است. البته همه قوانین مذهبی در خدمت سیستم پدر سالار هستند و به همين دليل هم با نظم دلخواه حکومتهای زورمدار همخوانی دارند.».[۶] در باب حجاب شفیق معتقد است که:«اسلامگرایان حجاب را به عنوان تکیهگاه و نمادی هویتی تبلیغ میکنند و بدین وسیله به اصطلاح شأن و منزلت زنان را پاس میدارند. میگویند این طور عزیزتر اند و محفوظ و البته مکمل مردان. از دید آنان، برابری «غربی» است و ناسازگار با «فرهنگ اسلام» و بنابر این، باید طرد شود.[۷] او معتقد است که اسلاميستها به عمد آزادی جنسيتی و حقوق جنسی را با فحشا و پورنوگرافی يکی میگيرند و چنين تبليغ میکنند که الگویی که آنان از خانواده پیش مینهند ضامن امنیت زنان است. شفیق راه حل رهایی زنان را همچون فمنیستها در برابری حقوقی و آزادی، و پیوند این دو با هم میداند.و در باره می گوید:« بدون این پیوند، تحقق دستاوردهای قانونی با موانع اجتماعی و فرهنگی روبرو خواهد شد، چرا که تاریخ زنان، تابعی از تاریخ منش وکنش آدمیان است. این درست است که باید قوانین را تغییر داد، اما ذهنیتها نیز باید عوض شوند تا رهایی زنان متحقق گردد. برای مثال، برای تحقق اختيار زنان بر جسم و جان خويش، وضع قانون به سود حق سقط جنین کافی نیست، بلکه باید به طور منظم دربارۀ برابری زن و مرد و حقوق و آزادی جنسيتی، کار آموزشی و تربیتی انجام شود. وجود آزادیهای فردی برای پیشرفت و گسترش این آموزشها شرط اساسی است، به ویژه آنکه اين حيطهها به مسائل خصوصی آدمی، از قبیل بدن، روابط جنسی، اروتیسم و عشق راه می برند. آيا میشود به این مسائل بپردازيم بیآنکه آزادی را به مثابه ارزش مشترک میان آدمیان به رسمیت بشناسیم؟ وضعیت زنان رابطۀ تنگاتنگی با این آزادی دارد، و هر مدل اجتماعی باید به این پرسشها پاسخ دهد.» [۸]
نقد
آنچه خانم شفیق در دیدگاه خود به آن میپردازد با واقعیت جامعه ایرانی فرسنگها فاصله دارد.چگونه قوانین شریعت موجب انقیاد زنان خواهد بود در حالی که در همان اوایل انقلاب اسلامی زنان نقش پررنگ و پرشوری ایفا کردند که حتی فمنیستهای جهانی را نیز به تعجب وا داشت.خانم شفیق در کتابهای مختلف این واقعیت را بازگو میکند که «انقلاب زنان حزب اللهی را بر صحنه آورد، پدیدهای که تصویر سنتی زن محجبه مسلمان را به چالش میکشید. حجاب زنان حزب اللهی نه نشانهی خانه نشینی آنان و در پرده بودنشان بلکه پرچمی انقلابی قلمداد میشد. این زنان در خیابانها و اماکن عمومی حاضر بودند و در جهت پیشبرد اهداف حکومت اسلامی جان میفشاندند. آنها لزوما زنان متعلق به گروههای سنتی نبودند بلکه در میانشان زنانی مانند زهرا رهنورد هم کم نبودند که ایدئولوژی اسلامگرا را به اختیار برگزیده و فمینیسم را پدیدهای غربی و منحط ارزیابی میکردند.» از طرفی حل مساله زن در نگاه جامعه شناسی و با شعار آزادی و برابری اگر ممکن بود دو دهه از ظهور این حق خواهی در دنیایی غرب میگذرد پس چرا هنوز غرب متمدن مهد آزادی، دموکراسی و سکولاریسم نتوانسته است مسائل زنان را حل کند. و تبعیض و ناعدالتی را از طبقه زنان بردارد.خانم شفیق نیز مانند فمنیست ها زنان را فقط در طبقه خودشان فهم کرده است در حالی که زن ابتدا انسان است و در روابط انسانی است که هویت میابد پس نمیتوان برای تغییر جایگاه و موقعیت زن او را از متن و کانتکسی که در آن قرار دارد جدا و برای حل مشکلاتش نسخه های آزادی، برابری و سکولاریست پیچید.
جوایز
شفیق از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۴ از سوی آژانس توسعه روابط بین فرهنگی شهروندی (ADRIC) جهت فعالیت در برابر خشونت و تبعیض و همچنین حمایت از زنان مهاجر و اقدام برای سکولاریسم در تنوع فرهنگی انتخاب شد و جایزه کنشگری مدنی را در «سال گفتگوی بین فرهنگی اروپا» در سال ۲۰۰۸ دریافت کرد.[۹]
آثار
شهلا شفیق چندین کتاب تحلیلی دربارهٔ ابعاد اسلامگرایی توتالیتر و چند اثر ادبی منتشر کردهاست. معروفترین کتاب وی تحت عنوان «زنان زیر حجاب» در سال ۱۹۹۵ در فرانسه به چاپ رسید.
- زنان و اسلام سیاسی (مجموعه مقاله)، انتشارات خاوران ۱۳۷۹ فرانسه
- توتالیتاریسم اسلامی، پندار یا واقعیت؟ انتشارات خاوران ۱۳۸۴ فرانسه
- از آنجا و از اینجا، انتشارات خاوران، ۱۳ قصه و یک نمایشنامه، تابستان ۱۳۸۹، پاریس
- سوگ ، انتشارات خاوران ۱۳۷۹ فرانسه
- زن و بازگشت اسلام. ۱۹۹۱
- زنان زیر حجاب؛ چهره قوانین اسلامی، با همکاری فرهاد خسروخاور. ۱۹۹۵
- انسان جدید اسلامی، زندان سیاسی در ایران. ۲۰۰۲
- جاده و مه (مجموعه داستان)، نشر سهراب، ۱۳۷۷ آمریکا
- اسلام، جامعه، مذهب، سیاست، جنس و جنسیت. با توجه به تجربه ایران. ۲۰۰۹ (رساله دکتری)
- اسلام سیاسی، جنسیت و جنسگونگی. ۲۰۱۱
- از آینه بپرس (فارسی، فرانسه)، ۲۰۱۵
پانویس
- ↑ وبگاه شخصی،شهلا شفيق،
- ↑ وبگاه شخصی،شهلا شفيق
- ↑ اسلام، جنس و جنسیت وبگاه شخصی، 2014/05/13
- ↑ اسلامگرایی، انقلاب ایران و فمنیسم اسلامی، وبگاه شخصی، 2021/04/18
- ↑ اسلام، جنس و جنسیت وبگاه شخصی، 2014/05/13
- ↑ اسلام، جنس و جنسیت وبگاه شخصی، 2014/05/13
- ↑ ایدئولوژی و لباس: حجاب و سیاست در گفتگو با شهال شفیق، وبگاه شخصی، 2018/11/01
- ↑ اسلاميستها و جنس زن، وبگاه شخصی، 2021/04/28
- ↑ ویکی پدیا صفحه شهلا شفیق
منابع
- وبگاه شخصی شهلا شفیق
- ویکی پدیا صفحه شهلا شفیق