بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات جزوه |تصویر=زارعی.jpg |نام استاد= راضیه زارعی |نام جزوه=جنبشهای اجتماعی زنان، نقد و بررسی فمینیسم |مرکز آموزشی= دانشگاه باقرالعلوم |مقطع تحصیلی=کارشناسی ارشد |گرایش= مطالعات زنان}} ==جنبشهای زنان در جهان اسلام معاصر== ابتدا تو...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
==جنبشهای زنان در جهان اسلام معاصر== | ==جنبشهای زنان در جهان اسلام معاصر== | ||
ابتدا توصیفی از جریانهای کلی جهان اسلام معاصر ارائه میکنیم و در بخش دوم زنان هویتبخش را ذیل یکی از این جریانها قرار میدهیم. | ابتدا توصیفی از جریانهای کلی جهان اسلام معاصر ارائه میکنیم و در بخش دوم [[زنان]] هویتبخش را ذیل یکی از این جریانها قرار میدهیم. | ||
منظور ما از معاصر نیمه دوم قرن نوزده هست. آنجایی که یک پرسش بنیادینی شکل گرفته است. این پرسش، پرسش از عقبماندگی است. این پرسش در یک فرایند تبدیل به یک بحران هویت در [[جهان اسلام]] شده است. حداقل سه کلانجریان در جهان اسلام آمدهاند که به این پرسش پاسخ بدهند. اولین جریانی که این سؤال را درک کرده، [[جریان نوگرا]] یا اصلاحی هست. نسل اولش با طحطاوی و خیرالدین تونسی است. با [[سید جمال]] و [[محمدعبده]] ادامه پیدا میکند. بعد از [[محمدعبده]] به دو مسیر منحرف میشود. | منظور ما از معاصر نیمه دوم قرن نوزده هست. آنجایی که یک پرسش بنیادینی شکل گرفته است. این پرسش، پرسش از عقبماندگی است. این پرسش در یک فرایند تبدیل به یک بحران هویت در [[جهان اسلام]] شده است. حداقل سه کلانجریان در جهان اسلام آمدهاند که به این پرسش پاسخ بدهند. اولین جریانی که این سؤال را درک کرده، [[جریان نوگرا]] یا اصلاحی هست. نسل اولش با طحطاوی و [[خیرالدین تونسی]] است. با [[سید جمال]] و [[محمدعبده]] ادامه پیدا میکند. بعد از [[محمدعبده]] به دو مسیر منحرف میشود. | ||
اولین جریانی که بعد از این با این پرسش درگیر شده [[جریان نوگرا]] بوده است. با [[رشیدرضا]]ی متأخر به سمت [[سلفیه]] منحرف شده است. با شاگردان | اولین جریانی که بعد از این با این پرسش درگیر شده [[جریان نوگرا]] بوده است. با [[رشیدرضا]]ی متأخر به سمت [[سلفیه]] منحرف شده است. با شاگردان [[مسیح]]ی [[عبده]] به سمت [[سکولاریسم]] و [[تجددگرایی]] سوق پیدا کرده است. این که میگویم شاگردان [[مسیحی]]، افراد و مسلمانانی مثل [[عبدالرزاق]] با نوشتن کتاب [[الاسلام و اصول الحکم]] بودند که نهادینه کردند. او گفت اصلاً چه کسی گفته است که دین متولی پاسخگویی به مسائل سیاسی ـ اجتماعی است. یک شیخ الازهری همان حرفهایی را که روشنفکران [[مسیحی]] میگفتند را در جهان اسلام مطرح کرد. گفت [[پیامبر]] چون مردم به او مراجعه کردند این طوری شد نه اینکه جزو شریعتاش و وحی بود که باید این کار را بکند. اگر مردم مراجعه نکرده بودند و پیامبر این کار را نکرده بود [[پیامبر]] وظیفهاش را انجام داده بود. اینکه گفتم نسل اول شاگردان بودند ولی کسانی از منظر اسلامی آمدند و این را [[تئوریزه]] کردند و منجر به جریان [[سکولار]] و [[تجددگرا]] شد. ضعیفترین خط، خط وسط هست. بیشترین طرفداران را آن دو جریان دارند. جریان [[تجددگرا]] پایگاه نخبگانی دارد. عموم مردم در جهان اسلام با آن ارتباط برقرار نمیکنند چون شما را به یک سنت دیگری ارجاع میدهد که مسلمانان با آن ارتباط ندارند. مشکل جریان [[سلفیه]] علیرغم کوشش خیلی زیادی که دارد این است که به پرسش امروز پاسخ نمیدهد. شما را به گذشته میبرد و به امروز نمیآورد. اما جریان وسط سعی میکند خلأهای هر دو گروه را پوشش بدهد. هم امروز را ببیند هم شما را به گذشته ببرد و دوباره به همین دنیا برگرداند و به ما بگوید که مثلاً امام به ما میگوید [[جمهوری]]. [[جمهوری]] مسألهای هست که امروز اتفاق افتاده است. یک فقیه قرن هشتم نهم که به جمهوری فکر نکرده است. چون اصلاً مسأله نبوده است. پس مسأله را از امروز گرفته است. پس موضوعشناس است. میداند مسأله چیست. برمیدارد و به گذشته میبرد. نمیگوید بدعت است. برمیگردد و میگوید [[مردمسالاری دینی]]. [[جمهوری اسلامی]]. یعنی یک سنتزی برای ما دارد درست میکند. اگر به من بگویید مهمترین آورده [[امام خمینی]] چه بوده است و مهمترین دستاورد [[جمهوری اسلامی]] برای کسانی که در جهان عرب چیزهایی را میفهمند حل همین مسأله است. حل بحران هویت است. همین رفت و برگشت که دارد برای این انجام میدهد. چون او دارد از این مسأله رنج میبرد. چون یا کسی دارد او را به گذشته میبرد و به امروز برنمیگرداند یا امروز را از جایی دیگر برایش برمیدارد میآورد و برایش کپی میکند و گذشتهاش را قطع میکند. | ||
جریانها طیفی هستند، جریان اصلاحی، تجدد. هرکدام از | جریانها طیفی هستند، جریان اصلاحی، تجدد. هرکدام از اینها یک طیفاند. ممکن است ما یک [[جریان سلفی]] در اینجا داشته باشیم. مثلاً جریان [[سلفی سعودی]]. این [[جریان سلفی]] است ولی این مقدار با نوگرایی فاصله دارد. در این جریان [[تجددگرا]] هم به همین صورت است. ممکن است یک [[تجددگرا]] اینجا باشد یک [[تجددگرا]] اینجا. مثلاً ممکن است شما یک [[تجددگرا]] مثل [[جابری]] داشته باشید و بگویید راز عقبماندگی شما این است که آن فلسفه عقلی که با ابنرشد در مغرب عربی شکل گرفته بود، چون در مشرق عربی با [[ملاصدرا]] و احادیث و اخبار مخلوط شد و مسلمانان را از آن بحث عقلانی خارج کرد این دلیل عقبماندگی است. اگر به آن عقلانیت ابن رشدی برگردید میتوانید به این سؤالاتتان پاسخ دهید. یعنی این دارد نقد تراث میکند. میگوید ما از یک جایی به بعد مسیر را اشتباه رفتیم. باید برگردیم تا جواب مشکلات را پیدا کنید. ولی توی همین طیف یک کسی دیگر را هم داریم [[فؤاد زکریا]]، میگوید شما مشکل دارید؟ راه حلش چیست؟ [[القطیع کامل بین التراث]] یعنی بین گذشته و امروزت را قیچی کن و گذشتهات را کنار بگذار. این همه پرسش را جواب دادهاند بردار و اجرا کن. میخواهم بگویم این یک طیف است. یعنی ممکن است [[جابری]]، [[ارگون]]، [[ابوزید]] را در جریان [[تجددگرا]] قرار بدهید ولی اینکه جایشان کجاست هم خیلی مهم است. مثلاً در [[جریان سلفی]] 18 تا خرده جریان هست ما از [[سلفی اصلاحی]] داریم تا [[سلفی جهادی]]. فرقش این است که از سلفی تقریبی یا سنتی. مثلاً [[سلفی سنتی]] که در [[عربستان]] است میگوید که [[منالسیاسه طردالسیاسه]]، از سیاستمداری این است که در سیاست دخالت نکنی. اطاعت از حاکم هر چه گفت بکن. مثلاً [[محمد بن سلمان]] بگوید [[زنان]] به عرصه اجتماعی بیایند، بیایند. قبلش ممنوع بود، نیایند. چون [[ولایت مطلقه]] از [[ولیامر]] دارد انجام میدهد. [[السیاسه طردالسیاسه]]. پس این حرمت خروج بر حاکم میشود؛ اما اینجا هم داریم که من لم یحکم بما انزل الله فاولئک هم الکافرون، میگوید خروج بر حاکم مسلمان حرام است اما چه کسی گفته است که این حکام مسلمان هستند. [[انور سادات]] را چه کسانی ترور کردند؟ چه کسی میگوید [[انورسادات]] بما انزل الله است. هیچ کس نمیگوید. پس هر کس من لم یحکم بما انزل الله فاولئک هم الکافرون. قاعده درست است که خروج بر حاکم مسلمان حرام است اما این حاکم مسلمان نیست. بما انزل الله نیست. انور سادات پس حکمش چیست؟ پس وجوب خروج میشود. پس جریانها طیف هستند. هر جریانی را باید بررسی کنیم که طیفاش از کجا تا کجا را دربرمیگیرد. هر متفکری در کجای این جریان قرار میگیرد ولی یک اصول مشترکی باید وجود داشته که همه در آن طیف قرار بگیرند. یعنی نوع پیشفرضها و نگاه به دین و مسائل علمی بین اینها مشترک است. یعنی هیچ متجددی پیدا نمیشود که بگوید دین متولی پاسخگویی به همه سؤالات است ولی هیچ نوگرایی هم نیست که دین را قبول نداشته باشد و اینکه به همه سؤالات شما موظف است پاسخ دهد. یا هیچ [[سلفی]] نیست که مرجعیت قرون مفضله را زیر سؤال برده باشد. | ||
اما اتفاقی که درباره عقبماندگی در نیمه قرن نوزده افتاد و تبدیل به یک خودآگاهی عمومی شد و به این نتیجه رسیده بودند که مجموعهای از تحولات اتفاق افتاد که منجر به بحران هویت شد. این آدمی که در این وضعیت قرار دارد احساس میکند که دارد یک چیزی را از دست میدهد.[[اعلامیه بالفور]] در 1917 ضربه دیگری بود بر هویت مسلمانان. [[یهودیان]] در دوره [[عثمانی]] خیلی تلاش کردند که یک جایی را برای خودشان درست کنند اما | اما اتفاقی که درباره عقبماندگی در نیمه قرن نوزده افتاد و تبدیل به یک خودآگاهی عمومی شد و به این نتیجه رسیده بودند که مجموعهای از تحولات اتفاق افتاد که منجر به بحران هویت شد. این آدمی که در این وضعیت قرار دارد احساس میکند که دارد یک چیزی را از دست میدهد.[[اعلامیه بالفور]] در 1917 ضربه دیگری بود بر هویت مسلمانان. [[یهودیان]] در دوره [[عثمانی]] خیلی تلاش کردند که یک جایی را برای خودشان درست کنند اما هیچوقت نتیجه نمیداد تا اینکه در نیمههای [[جنگ جهانی اول]] [[وزیر خارجه]] [[بریتانیا]] یک نامه به [[روچیلد]] میزند که نماینده در مجلس عوام انگلستان و از [[لیدرهای یهودیان]] هست و به او میگوید که [[بریتانیا]] رسما متعهد میشود که از تأسیس یک کشور [[یهودی]] در [[اسرائیل]]، همین جایی که الان هست حمایت کند. این برای مسلمانان خیلی وحشتناک بود. همیشه پروژهها شکست خورده بوده است، یک بار در [[آمریکای جنوبی]] و حالا در اینجا نهادینه شده است. [[فلسطین]] در حوزه عربی اهمیت بسیار زیادی دارد. اسلام سنی در جهان عرب هویتاش را که سیزده قرن نظماش بر اساس خلافت شکل گرفته بوده است و خلیفه برایش نماد شوکت اسلامی است و محور امت اسلامی است، از دست داد حالا تأسیس اسرائیل هم اضافه میشود. چهار جنگ عربها با [[اسرائیل]] انجام دادند که در همهاش شکست خوردند. در 1967 امید میبندند که [[جمال عبدالناصر]] آنها را از دست [[اسرائیل]] نجات میدهد اما باز شکست میخورند. این شکست در 1968 آنقدر مهم بود که از پا افتادند. | ||
دهه 20 و30 تسلط [[حزب بعث]]، دهه 50 و 60 [[پان عربیسم]]، دهه 20 اخوان که نشان میدهد مدام مفاهیم جدیدی میآید. با این وضعیت مشخص نیست مرز دولت اسلامی ملی است یا غیرملی؟ بحث میکنند که مثلاً [[الدوله الوطنیه]] بهتر است یا [[الدوله منطقئیه]]؟ یا [[الدوله الاسلامیه]] مرزش کجا است؟ این [[حق رأی]] چه میشود؟ [[دموکراسی]] چیست؟ یعنی همه این بحثهایی که به لحاظ عملی اتفاق میافتد و ورود اندیشهها و شکلگیری [[ایدئولوژی]]ها که خصوصاً در نیمه اول قرن بیستم در حوزه عربی اتفاق میافتد از سر جمع اینها میتوان گفت اتفاقی به نام [[بحران هویت]] به وجود آمد. جهان اسلام یکی یکی شاکلههای هویتیاش را از دست میدهد و منتظر یک [[منجی]] است. چه به لحاظ عملی به خاطر این اتفاقاًتی که افتاده است و چه به لحاظ فکری بتواند به همه پرسشهای اینها پاسخ بدهد. | دهه 20 و30 تسلط [[حزب بعث]]، دهه 50 و 60 [[پان عربیسم]]، دهه 20 اخوان که نشان میدهد مدام مفاهیم جدیدی میآید. با این وضعیت مشخص نیست مرز دولت اسلامی ملی است یا غیرملی؟ بحث میکنند که مثلاً [[الدوله الوطنیه]] بهتر است یا [[الدوله منطقئیه]]؟ یا [[الدوله الاسلامیه]] مرزش کجا است؟ این [[حق رأی]] چه میشود؟ [[دموکراسی]] چیست؟ یعنی همه این بحثهایی که به لحاظ عملی اتفاق میافتد و ورود اندیشهها و شکلگیری [[ایدئولوژی]]ها که خصوصاً در نیمه اول قرن بیستم در حوزه عربی اتفاق میافتد از سر جمع اینها میتوان گفت اتفاقی به نام [[بحران هویت]] به وجود آمد. جهان اسلام یکی یکی شاکلههای هویتیاش را از دست میدهد و منتظر یک [[منجی]] است. چه به لحاظ عملی به خاطر این اتفاقاًتی که افتاده است و چه به لحاظ فکری بتواند به همه پرسشهای اینها پاسخ بدهد. | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
حداقل سه کلانجریان در جهان اسلام در پاسخ به بحران هویتش به وجود آمد. هیچ فردی در جهان اسلام وجود ندارد مگر اینکه در یکی از این سه جریان جا میگیرد. میخواهد [[شیعه]] باشد، [[زیدی]] باشد، [[سنی]] باشد، هر چه میخواهد باشد. [[مسلمان]] باشد. هر [[مسلمان]]ی ذیل یکی از سه تا قرار میگیرد. | حداقل سه کلانجریان در جهان اسلام در پاسخ به بحران هویتش به وجود آمد. هیچ فردی در جهان اسلام وجود ندارد مگر اینکه در یکی از این سه جریان جا میگیرد. میخواهد [[شیعه]] باشد، [[زیدی]] باشد، [[سنی]] باشد، هر چه میخواهد باشد. [[مسلمان]] باشد. هر [[مسلمان]]ی ذیل یکی از سه تا قرار میگیرد. | ||
در بخش دوم تمرکز ما بر جریان دوم با تکیه بر روی اندیشمندان زن دوره معاصر میرود که در الگوی هویتبخش ما چند زن شاخص | در بخش دوم تمرکز ما بر جریان دوم با تکیه بر روی [[اندیشمندان زن]] دوره معاصر میرود که در الگوی هویتبخش ما چند زن شاخص [[زینب غزالی]]، [[عائشه عبدالرحمان]] یا [[بنتالشاطئ]] است و [[منی ابوالفضل]] که زن [[طه الوانی]] است. این دو [[زن و شوهر]] اندازه صد تا متفکر در دوره معاصر آورده فکری داشتند. | ||
[[فاطمه مرنیسی]] و [[نوال سعداوی]] در خط سوم یعنی [[تجددگرایی]] جا میگیرند. [[فمینیستها]]ی مشهور ذیل جریان [[تجددگرا]] قرار میگیرند. | [[فاطمه مرنیسی]] و [[نوال سعداوی]] در خط سوم یعنی [[تجددگرایی]] جا میگیرند. [[فمینیستها]]ی مشهور ذیل جریان [[تجددگرا]] قرار میگیرند. | ||
در جریان وسط یکی از نقاط مورد توجهشان اتفاقاً بحث مطالعات زنان است. من میگویم که تمرکز [[منی ابوالفضل]] بر روی سه حوزه است که یکی از آن حوزهها [[مطالعات زنان]] است. تمرکز ما هم بر همین جریان است. [[مطالعات زنان اسلام]] را اگر بخواهد بر اساس مبانی اسلامی بازخوانی کند خروجیاش چه میشود؟ این خیلی متفاوت است و جذابیت مطرح کردن چنین متفکرانی در فضای امروز جمهوری اسلامی به این برمیگردد که خیلی از کلیات اندیشه را ما با هم مشترکیم و ممکن است آنها خیلی پیشرفت کرده باشند. در این بحث خیلی از ما جلوتر باشند. | در جریان وسط یکی از نقاط مورد توجهشان اتفاقاً بحث [[مطالعات زنان]] است. من میگویم که تمرکز [[منی ابوالفضل]] بر روی سه حوزه است که یکی از آن حوزهها [[مطالعات زنان]] است. تمرکز ما هم بر همین جریان است. [[مطالعات زنان اسلام]] را اگر بخواهد بر اساس مبانی اسلامی بازخوانی کند خروجیاش چه میشود؟ این خیلی متفاوت است و جذابیت مطرح کردن چنین متفکرانی در فضای امروز جمهوری اسلامی به این برمیگردد که خیلی از کلیات اندیشه را ما با هم مشترکیم و ممکن است آنها خیلی پیشرفت کرده باشند. در این بحث خیلی از ما جلوتر باشند. | ||
اندیشمندان زن هویتبخش در جریان وسط عبارتند از [[زینب غزالی]]، [[عائشه عبدالرحمان]] یا [[بنت الشاطئ]] و [[منی ابوالفضل]]. دو نفر اول به صورت فردی مطرحاند. نفر سوم یک جریان شکل داده است. یک مدرسه شکل داده است. | [[اندیشمندان زن]] هویتبخش در جریان وسط عبارتند از [[زینب غزالی]]، [[عائشه عبدالرحمان]] یا [[بنت الشاطئ]] و [[منی ابوالفضل]]. دو نفر اول به صورت فردی مطرحاند. نفر سوم یک جریان شکل داده است. یک مدرسه شکل داده است. | ||
[[زینب غزالی]] یک تکستاره است او مفسر قرآن است. [[زینب غزالی]]، [[عائشه عبدالرحمان]] یا [[بنت الشاطئ]] مؤسس [[الاخوات المسلمات]] است. [[زینب غزالی]] قبل از اینکه [[حسن البنا]] [[اخوان]] را تأسیس کند جمعیتی به نام [[السیدات المسلمات]] را مدیریت میکند. نشریهای را هم با همین عنوان منتشر میکنند. وقتی [[حسن البنا]] [[اخوان]] را در 1928 تأسیس میکند به [[زینب غزالی]] پیشنهاد میدهد که مدیریت شاخه زنان را با نام [[الاخوات المسلمات]] بر عهده بگیرد. آن [[اخوانالمسلمین]] هست این [[اخواتالمسلمات]] میشود. به دلایلی [[زینب غزالی]] این را به صورت رسمی نمیپذیرد ولی همکاریاش با اخوان ادامه پیدا میکند. [[زینب غزالی]]، یک متفکری است که در همین خط وسط اصلاحی دارد حرکت میکند و آوردههای قرآنی برای جامعه زنان دارد. زن | [[زینب غزالی]] یک تکستاره است او مفسر قرآن است. [[زینب غزالی]]، [[عائشه عبدالرحمان]] یا [[بنت الشاطئ]] مؤسس [[الاخوات المسلمات]] است. [[زینب غزالی]] قبل از اینکه [[حسن البنا]] [[اخوان]] را تأسیس کند جمعیتی به نام [[السیدات المسلمات]] را مدیریت میکند. نشریهای را هم با همین عنوان منتشر میکنند. وقتی [[حسن البنا]] [[اخوان]] را در 1928 تأسیس میکند به [[زینب غزالی]] پیشنهاد میدهد که مدیریت شاخه [[زنان]] را با نام [[الاخوات المسلمات]] بر عهده بگیرد. آن [[اخوانالمسلمین]] هست این [[اخواتالمسلمات]] میشود. به دلایلی [[زینب غزالی]] این را به صورت رسمی نمیپذیرد ولی همکاریاش با اخوان ادامه پیدا میکند. [[زینب غزالی]]، یک متفکری است که در همین خط وسط اصلاحی دارد حرکت میکند و آوردههای قرآنی برای [[جامعه زنان]] دارد. [[زن مسلمان]]ی که کلیات جریان نوگرا را قبول دارد حالا میخواهد یک پاسخی به این بحران هویت بدهد. میراث [[زینب غزالی]] را از این منظر میشود مطالعه کرد. | ||
ایشان 2015 فوت شد. یک کتابی به نام [[ایام من حیاتی]] دارد که چند تا ترجمه در ایران شده است. ولی کارهای قرآنیاش کمتر دیده شده است. مثلاً [[نظرات فی کتاب الله]]، [[بعث جدید]]. خود [[زینب غزالی]] با [[حسن البنا]] بیعت میکند. دورهای که [[جمال عبدالناصر]] اخوان را منحل میکند بخش زیادی از آثار فکری، و کسی که نمایندگی میکند از اخوان، آثار [[زینب غزالی]] هست تا اینکه خود [[زینب غزالی]] را هم زندان میکنند. [[ایام من حیاتی]] خاطرات زندان هست که [[زینب غزالی]] نوشته و چند تا ترجمه هم در ایران از آن شده است. ما در این مرحله با یک چنین متفکری مواجهیم. | ایشان 2015 فوت شد. یک کتابی به نام [[ایام من حیاتی]] دارد که چند تا ترجمه در ایران شده است. ولی کارهای قرآنیاش کمتر دیده شده است. مثلاً [[نظرات فی کتاب الله]]، [[بعث جدید]]. خود [[زینب غزالی]] با [[حسن البنا]] بیعت میکند. دورهای که [[جمال عبدالناصر]] اخوان را منحل میکند بخش زیادی از آثار فکری، و کسی که نمایندگی میکند از اخوان، آثار [[زینب غزالی]] هست تا اینکه خود [[زینب غزالی]] را هم زندان میکنند. [[ایام من حیاتی]] خاطرات زندان هست که [[زینب غزالی]] نوشته و چند تا ترجمه هم در ایران از آن شده است. ما در این مرحله با یک چنین متفکری مواجهیم. | ||
در ادامه یک دانشمندی است که سطح طراز بالاتری دارد. خانم [[عایشه عبدالرحمان]] یا [[بنت الشاطئ]]. [[بنت الشاطئ]] پدرش یک [[الازهر]]ی و فارغ التحصیل [[الازهر]] هست. [[بنت الشاطئ]] لقبی است که خودش به خودش میدهد به معنای [[دختر ساحل]]. متولد 1913 هست و فوتش هم 1998 است. [[بنت الشاطئ]] در بحثهای اسلامی به جایی میرسد که در [[الازهر]] کرسیهای سخنرانی دارد. دومین | در ادامه یک دانشمندی است که سطح طراز بالاتری دارد. خانم [[عایشه عبدالرحمان]] یا [[بنت الشاطئ]]. [[بنت الشاطئ]] پدرش یک [[الازهر]]ی و فارغ التحصیل [[الازهر]] هست. [[بنت الشاطئ]] لقبی است که خودش به خودش میدهد به معنای [[دختر ساحل]]. متولد 1913 هست و فوتش هم 1998 است. [[بنت الشاطئ]] در بحثهای اسلامی به جایی میرسد که در [[الازهر]] کرسیهای سخنرانی دارد. دومین [[زن]]ی است که در الاهرام یک ستون ثابت دارد. اولین [[زن]]ی است که [[جایزه ملک فیصل]] که در جهان اسلام جایزه مهمی است، در حوزه علوم اسلامی میبرد. یک استاد مدعوی در کلیتهای شریعت یا شریعت است. علوم قرآنی که در [[الجزایر]] و [[بیروت]] و حتی [[امارات]] و [[مصر]] شناختهشده هست. | ||
[[عایشه عبدالرحمان]] | [[عایشه عبدالرحمان]] [[زن]]ی است که به لحاظ فکری در خط وسط دارد حرکت میکند. همسر [[امین خولی]] هست که خودش یک استاد برجسته الازهری هست. مهمترین اثرش همان [[التفسیر البیان فی علوم القرآن]]، [[القران و قضایا الانسان]] است. یک حوزه تمرکز که [[عایشه عبدالرحمان]] یا [[بنت الشاطی]] دارد برای اینکه بیاید جایگاه زن مسلمان را احیا کند شروع میکند و مجموعه آثاری مینویسد با عنوان [[بنات النبی]]، و آن شخصیتمحوری برای [[عایشه عبدالرحمان]] [[حضرت زینب]] هست. ایشان یک کتابی با عنوان [[البطله الکربلا]] دارد، [[قهرمان کربلا]]. | ||
وجود این متفکران زن مسلمان خط وسط،اعتماد به نفسی را به وجود آورده که زنان یک قدمی را جلوتر بگذارد. | وجود این متفکران زن مسلمان خط وسط،اعتماد به نفسی را به وجود آورده که [[زنان]] یک قدمی را جلوتر بگذارد. | ||
==منابع مرتبط== | ==منابع مرتبط== | ||
#از جنبش تا نظریه اجتماعی تاریخ دو قرن فمنیسم تالیف: حمیرا مشیرزاده | #از جنبش تا نظریه اجتماعی تاریخ دو قرن [[فمنیسم]] تالیف: حمیرا مشیرزاده تهران، نشر شیرازه | ||
#فمینیسم و دانشهای فمینیستی، ترجمه و نقد ادبی از مقالات دائره المعارف فلسفی روتلیج، 1382، قم: مرکز مدیریت حوزههای علمیه | #[[فمینیسم]] و دانشهای فمینیستی، ترجمه و نقد ادبی از مقالات دائره المعارف فلسفی روتلیج، 1382، قم: [[مرکز مدیریت حوزههای علمیه خواهران]]، [[دفتر مطالعات و تحقیقات زنان]] | ||
#مبانی فلسفی فمینیسم، خسرو باقری، تهران: وزارت علوم، تحقیقات و | #مبانی فلسفی فمینیسم، خسرو باقری، تهران: وزارت علوم، تحقیقات و فنآوری: دفتر برنامهریزی اجتماعی و مطالعات فرهنگی | ||
#بستان، حسین، نابرابری و ستم جنسی از دیدگاه اسلام و | #بستان، حسین، نابرابری و ستم جنسی از دیدگاه اسلام و [[فمینیسم]]، پژوهشکده حوزه و دانشگاه | ||
#ماخذشناسی فمنیسم،مجید دهقان، دفتر مطالعات و تحقیقات زنان | #ماخذشناسی فمنیسم،مجید دهقان، [[دفتر مطالعات و تحقیقات زنان]] | ||
#دانشهای | #دانشهای [[فمنیست]]ی، مترجمان عباس یزدانی و بهروز جندقی، دفتر مطالعات و تحقیقات زنان | ||
#فمینیسم، جین فریدمن، ترجمه فیروزه مهاجر، چاپ اول، انتشارات آشیان، 1381 | #فمینیسم، جین فریدمن، ترجمه فیروزه مهاجر، چاپ اول، انتشارات آشیان، 1381 | ||
#جنس | #[[جنس دوم]]، [[سیمون دوبوار]]، ترجمه قاسم صنعوی، چاپ دوم، نشر توس، 1380 | ||
#جریانشناسی دفاع از حقوق | #[[جریانشناسی دفاع از حقوق زنان]]، چاپ اول، قم، انتشارات موسسه فرهنگی، ابراهیم شفیعی | ||
#المرأة والعمل السیاسی، هبه رئوف، چاپ اول، آمریکا | #المرأة والعمل السیاسی، هبه رئوف، چاپ اول، آمریکا | ||
# | #[[فمینیسم]]، نرگس رودگر، قم: [[دفتر مطالعات و تحقیقات زنان]]، چاپ دوم، 1394 | ||
'''مدرس: دکتر راضیه زارعی''' 1400- 1401 ( نیمسال دوم ) | '''مدرس: دکتر راضیه زارعی''' 1400- 1401 ( نیمسال دوم ) |