جریان‌های فکری زنان ( جهان اسلام): تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۵: خط ۱۵:




جریان‌ها طیفی هستند، جریان اصلاحی، تجدد. هرکدام از این‌ها یک طیف‌اند. ممکن است ما یک جریان سلفی در اینجا داشته باشیم. مثلاً جریان سلفی سعودی. این جریان سلفی است ولی این مقدار با نوگرایی فاصله دارد. در این جریان تجددگرا هم به همین صورت است. ممکن است یک تجددگرا را بتوان در جریان وسط قرار داد در جریان تجددگرا هم جای بگیرد. یک تجددگرا مثل [[محمد عابد جابری]] راز عقب‌ماندگی مسلمانان را خروج از بحث عقلانی بداند. خروج از عقلانیت به‌دلیل اختلاط فلسفه عقلی که با ابن‌رشد در مغرب عربی شکل گرفته بود، با مشرق عربی به رهبری ملاصدرا و احادیث و اخبار است. اگر جهان اسلام به عقلانیت ابن رشدی برگردد، می‌تواند عقب‌ماندن خود را جبران کند. [[محمد عابد جابری]] نقد تراث می‌کند. می‌گوید ما از یک جایی به بعد مسیر را اشتباه رفتیم. باید برگردیم تا جواب مشکلات را پیدا کنیم. ولی در همین طیف یک کسی دیگر را هم داریم [[فؤاد زکریا]]، می‌گوید شما مشکل دارید؟ راه حلش چیست؟ القطیع کامل بین التراث  یعنی بین گذشته و امروزت را قیچی کن و گذشته‌ات را کنار بگذار. پرسش را دیگران جواب داده‌اند باید برداشته شود و اجرا شود. هر جریانی  باید بررسی شود که طیف‌اش از کجا تا کجا را دربرمی‌گیرد. هر متفکری در کجای این جریان قرار می‌گیرد ولی یک اصول مشترکی باید وجود داشته که همه در آن طیف قرار بگیرند.  نوع پیش‌فرض‌ها و نگاه به دین و مسائل علمی بین این‌ها اشتراک وجود دارد. یعنی هیچ متجددی پیدا نمی‌شود که بگوید دین متولی پاسخگویی به همه سؤالات است ولی هیچ نوگرایی هم نیست که دین را قبول نداشته باشد . یا هیچ [[سلفی]] نیست که مرجعیت قرون مفضله را زیر سؤال برده باشد. <ref>شیخ‌حسینی، رونمایی از اندیشه تمدنی منی ابوالفضل، 1399</ref>
جریان‌ها طیفی هستند، جریان اصلاحی، تجدد. هرکدام از این‌ها یک طیف‌اند. ممکن است ما یک جریان سلفی در اینجا داشته باشیم. مثلاً جریان سلفی سعودی. این جریان سلفی است ولی این مقدار با نوگرایی فاصله دارد. در این جریان تجددگرا هم به همین صورت است. ممکن است یک تجددگرا را بتوان در جریان وسط قرار داد در جریان تجددگرا هم جای بگیرد. یک تجددگرا مثل [[محمد عابد جابری]] راز عقب‌ماندگی مسلمانان را خروج از بحث عقلانی می‌داند. خروج از عقلانیت به‌دلیل اختلاط فلسفه عقلی که با ابن‌رشد در مغرب عربی شکل گرفته بود، با مشرق عربی به رهبری ملاصدرا و احادیث و اخبار است. اگر جهان اسلام به عقلانیت ابن رشدی برگردد، می‌تواند عقب‌ماندن خود را جبران کند. [[محمد عابد جابری]] نقد تراث می‌کند. می‌گوید ما از یک جایی به بعد مسیر را اشتباه رفتیم. باید برگردیم تا جواب مشکلات را پیدا کنیم. ولی در همین طیف یک کسی دیگر را هم داریم [[فؤاد زکریا]]، می‌گوید شما مشکل دارید؟ راه حلش چیست؟ القطیع کامل بین التراث  یعنی بین گذشته و امروزت را قیچی کن و گذشته‌ات را کنار بگذار. پرسش را دیگران جواب داده‌اند باید برداشته شود و اجرا شود. هر جریانی  باید بررسی شود که طیف‌اش از کجا تا کجا را دربرمی‌گیرد. هر متفکری در کجای این جریان قرار می‌گیرد ولی یک اصول مشترکی باید وجود داشته که همه در آن طیف قرار بگیرند.  نوع پیش‌فرض‌ها و نگاه به دین و مسائل علمی بین این‌ها اشتراک وجود دارد. یعنی هیچ متجددی پیدا نمی‌شود که بگوید دین متولی پاسخگویی به همه سؤالات است ولی هیچ نوگرایی هم نیست که دین را قبول نداشته باشد . یا هیچ [[سلفی]] نیست که مرجعیت قرون مفضله را زیر سؤال برده باشد. <ref>شیخ‌حسینی، رونمایی از اندیشه تمدنی منی ابوالفضل، 1399</ref>


==جریان وسط==  
==جریان وسط==  
۴٬۰۹۶

ویرایش