بدون خلاصۀ ویرایش
زهرا زارعی (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۵: | خط ۵: | ||
جنبشهای سلفی از آغاز سده هجدهم میلادی در جهان اسلام شکل گرفت و تا نیمه قرن نوزدهم میلادی تداوم پیدا کرد. این جنبش شامل نهضت [[محمدبنعبدالوهاب]] در عربستان، نهضت [[محمدبنعلی سنوسی]] در شمال آفریقا و لیبی و نهضت [[محمد بن احمد عبدالله]] در سودان میشود.<ref>پزشکی، صورتبندی مطالعات زنان در جهان اسلام، 1389، ص 38 </ref> | جنبشهای سلفی از آغاز سده هجدهم میلادی در جهان اسلام شکل گرفت و تا نیمه قرن نوزدهم میلادی تداوم پیدا کرد. این جنبش شامل نهضت [[محمدبنعبدالوهاب]] در عربستان، نهضت [[محمدبنعلی سنوسی]] در شمال آفریقا و لیبی و نهضت [[محمد بن احمد عبدالله]] در سودان میشود.<ref>پزشکی، صورتبندی مطالعات زنان در جهان اسلام، 1389، ص 38 </ref> | ||
نوسلفیان مانند | نوسلفیان مانند سلفیها، به تفسیر تحتالفظی متون میپردازند. آنها عملگرا هستند و با فنآوری، ارتباط نزدیکی دارند و برخلاف جریان سلفی رویکردی آشتیآمیز نسبت به [[حقوق زنان]] دارند. <ref>اسماعیلی و غدیری، تأملی در جریان نوسلفیها: محمدالعریفی و تأثیر خطابه در نفوذ آراء، 1399، ص 747</ref> | ||
در حوزه انسانشناسی، دیدگاه سلفی(ابن تیمیه، وهابیون ، سلفیه جهادی و برخی شخصیتهای اخوانالمسلمین) نگاه منفی به [[زن]] دارند. اما نوسلفیها [[زن]] را در کرامت و انسانیت، همتای مرد میدانند. در کارکردشناسی، سلفیها وظیفه [[زن]] را [[خانهداری]] میدانند و در صورت ضرورت، کارکردی غیر از [[خانهداری]] را میپذیرند. اما نوسلفیها کارکرد [[زن]] خارج از | در حوزه انسانشناسی، دیدگاه سلفی(ابن تیمیه، وهابیون ، سلفیه جهادی و برخی شخصیتهای اخوانالمسلمین) نگاه منفی به [[زن]] دارند. اما نوسلفیها [[زن]] را در کرامت و انسانیت، همتای [[مرد]] میدانند. در کارکردشناسی، سلفیها وظیفه [[زن]] را [[خانهداری]] میدانند و در صورت ضرورت، کارکردی غیر از [[خانهداری]] را میپذیرند. اما نوسلفیها کارکرد [[زن]] خارج از خانه را بهصورت مطلق، جایز میدانند. سلفیها دیدگاه سختگیرانهای نسبت به [[زنان]] در حوزه حقوق و وظایف دینی دارند. <ref>فرمانیان، زن از منظر سلفیه، 1399، ص 49</ref> | ||
==جریان تجددگرا== | ==جریان تجددگرا== | ||
اندیشه تجددگرا از دهه 1920 میلادی شروع به رشد کرد. این اندیشه در فرآیند رشد خود سه مرحله عمومی را طی کرده است. | اندیشه تجددگرا از دهه 1920 میلادی شروع به رشد کرد. این اندیشه در فرآیند رشد خود سه مرحله عمومی را طی کرده است. | ||
* مرحله اول، مرحله لیبرالی: این مرحله مربوط به دوران استعمار کشورهای مسلمان از 1920 تا 1950 است. | |||
* مرحله دوم، دوران ملیگرایی: این مرحله مربوط به دوره استقلال این کشورها از سال 1950 تا 1970 است. | |||
* مرحله سوم، دوران تسلط رهیافت مارکسیستی است که از سالهای 1970 تا 1980 را دربرمیگیرد. <ref>پزشکی، صورتبندی مطالعات زنان درز جهان اسلام، 1389، ص 167</ref> | |||
اندیشه تجددگرا به تجددگرای عرفی و اسلامی تقسیم میشود. رهیافت عرفی از منظر لیبرالی و ملی گرایانه به [[حقوق زنان]] نگاه میکند. رهیافت دینی دگراندیش در مدرسه اسلامی تجدد به تصویر درآمد. [[احمد فارس شدیاق]]، [[فرح انطوان]] و [[بطرس بستانی]] از نویسندگان گرایش لیبرالی و [[رفاعه طهطاوی]]، [[سید جمال الدین اسد آبادی]]، [[عبدالرحمن کواکبی]] و [[محمد عبده]] از نویسندگان گرایش دینی هستند. [[قاسم امین]]، [[نظیره زینالدین]]، [[طاهر حداد]]، [[علی شریعتی]]، [[محمد شحرور]] از مهمترین متفکران تأثیرگذار اندیشه تجددگرا هستند. از دهه 1980 به بعد با تکوین نظریات جدید در فلسفه و علوم انسانی، گروه دیگری از نویسندگان اسلام گرا به وجود آمدند که می توان آنها را دگراندیش معرفت شناس نامید. کسانی مانند [[نصر حامد ابوزید]]، [[محمد عابد جابری]]، [[عبدالمجید شرفی]] در جهان عرب و [[محمد مجتهد شبستری]] در ایران را میتوان در این دسته جای داد.<ref>پزشکی، صورتبندی مطالعات زنان در جهان اسلام، 1389، ص 168- 173</ref> [[فاطمه مرنیسی]] و [[نوال سعداوی]] در خط تجددگرایی جا میگیرند. [[فمینیست|فمینیستهای]] مشهور جهان اسلام ذیل این جریان قرار میگیرند.<ref>شیخحسینی، رونمایی از اندیشه تمدنی منی ابوالفضل، 1399</ref> | |||
جریانها طیفی هستند، جریان اصلاحی، تجدد. هرکدام از اینها یک طیفاند. ممکن است ما یک جریان سلفی در اینجا داشته باشیم. مثلاً جریان سلفی سعودی. این جریان سلفی است ولی این مقدار با نوگرایی فاصله دارد. در این جریان تجددگرا هم به همین صورت است. ممکن است یک تجددگرا را بتوان در جریان وسط قرار داد در جریان تجددگرا هم جای بگیرد. یک تجددگرا مثل [[محمد عابد جابری]] راز عقبماندگی مسلمانان را خروج از بحث عقلانی میداند. خروج از عقلانیت بهدلیل اختلاط فلسفه عقلی که با ابنرشد در مغرب عربی شکل گرفته بود، با مشرق عربی به رهبری ملاصدرا و احادیث و اخبار است. اگر جهان اسلام به عقلانیت ابن رشدی برگردد، میتواند عقبماندن خود را جبران کند. [[محمد عابد جابری]] نقد تراث میکند. میگوید ما از یک جایی به بعد مسیر را اشتباه رفتیم. باید برگردیم تا جواب مشکلات را پیدا کنیم. ولی در همین طیف یک کسی دیگر را هم داریم [[فؤاد زکریا]]، میگوید شما مشکل دارید؟ راه حلش چیست؟ القطیع کامل بین التراث یعنی بین گذشته و امروزت را قیچی کن و گذشتهات را کنار بگذار. پرسش را دیگران جواب دادهاند باید برداشته شود و اجرا شود. هر جریانی باید بررسی شود که طیفاش از کجا تا کجا را دربرمیگیرد. هر متفکری در کجای این جریان قرار میگیرد ولی یک اصول مشترکی باید وجود داشته که همه در آن طیف قرار بگیرند. | |||
جریانها طیفی هستند، جریان اصلاحی، تجدد. هرکدام از اینها یک طیفاند. ممکن است ما یک جریان سلفی در اینجا داشته باشیم. مثلاً جریان سلفی سعودی. این جریان سلفی است ولی این مقدار با نوگرایی فاصله دارد. در این جریان تجددگرا هم به همین صورت است. ممکن است یک تجددگرا را بتوان در جریان وسط قرار داد در جریان تجددگرا هم جای بگیرد. یک تجددگرا مثل [[محمد عابد جابری]] راز عقبماندگی مسلمانان را خروج از بحث عقلانی میداند. خروج از عقلانیت بهدلیل اختلاط فلسفه عقلی که با ابنرشد در مغرب عربی شکل گرفته بود، با مشرق عربی به رهبری ملاصدرا و احادیث و اخبار است. اگر جهان اسلام به عقلانیت ابن رشدی برگردد، میتواند عقبماندن خود را جبران کند. [[محمد عابد جابری]] نقد تراث میکند. میگوید ما از یک جایی به بعد مسیر را اشتباه رفتیم. باید برگردیم تا جواب مشکلات را پیدا کنیم. ولی در همین طیف یک کسی دیگر را هم داریم [[فؤاد زکریا]]، میگوید شما مشکل دارید؟ راه حلش چیست؟ القطیع کامل بین التراث یعنی بین گذشته و امروزت را قیچی کن و گذشتهات را کنار بگذار. پرسش را دیگران جواب دادهاند باید برداشته شود و اجرا شود. هر جریانی باید بررسی شود که طیفاش از کجا تا کجا را دربرمیگیرد. هر متفکری در کجای این جریان قرار میگیرد ولی یک اصول مشترکی باید وجود داشته که همه در آن طیف قرار بگیرند. نوع پیشفرضها و نگاه به دین و مسائل علمی بین اینها اشتراک وجود دارد. یعنی هیچ متجددی پیدا نمیشود که بگوید دین متولی پاسخگویی به همه سؤالات است ولی هیچ نوگرایی هم نیست که دین را قبول نداشته باشد. یا هیچ [[سلفی]] نیست که مرجعیت قرون مفضله را زیر سؤال برده باشد. <ref>شیخحسینی، رونمایی از اندیشه تمدنی منی ابوالفضل، 1399</ref> | |||
==جریان وسط== | ==جریان وسط== | ||
در میان جریانهای حاضر در جهان اسلام | در میان جریانهای حاضر در جهان اسلام جریان وسط کمترین طرفدار را نسبت به دو جریان دیگر به خود اختصاص داده است. جریان وسط سعی میکند خلأهای هر دو گروه را پوشش بدهد. جریان وسط مساله را در دیالکتیک گذشته و حال میبیند. به عنوان مثال: طرح مساله «جمهوری» در نگاه [[امام خمینی]]. «جمهوری» مسألهای است که در قرن 13 مطرح میشود. این در حالی است که فقیه قرن هشتم یا نهم به مساله «جمهوری» فکر نکردهاست، زیرا در این بازه زمانی «جمهوری» مسأله نبوده است. <ref>شیخحسینی، رونمایی از اندیشه تمدنی منی ابوالفضل، 1399</ref> فقیه معاصر با توجه به مسائل جدید، موضع شناسی میکند، و برای حل مساله به گذشته رجوع کرده و حکم مساله را استخراج مینماید. <ref>شیخحسینی، رونمایی از اندیشه تمدنی منی ابوالفضل، 1399</ref> | ||
===اندیشمندان [[زن]] جریان وسط=== | |||
===اندیشمندان زن جریان وسط=== | |||
در الگوی هویتبخش جهان اسلام چند [[زن]] شاخص | در الگوی هویتبخش جهان اسلام چند [[زن]] شاخص وجود دارد [[زینب غزالی]]، [[عائشه عبدالرحمان]] یا [[بنتالشاطئ]] و [[منی ابوالفضل]] که [[همسر]] [[طه الوانی]] است. [[منی ابوالفضل]] و [[طه الوانی]] از شخصیتهای تاثیر گذار معاصر به شمار میروند. [[زینب غزالی]] و [[عائشه عبدالرحمان]] به صورت فردی تاثیرگذار بودهاند اما [[منی ابوالفضل]] به جهت راهاندازی یک جریان تفکری شهرت پیدا کرده است.<ref>شیخحسینی، رونمایی از اندیشه تمدنی منی ابوالفضل، 1399</ref> | ||
یکی از نقاط مورد توجه جریان وسط بحث [[مطالعات زنان]] است. [[منی ابوالفضل]] از متفکران تاثیرگذار در این حوزه میباشد. | یکی از نقاط مورد توجه جریان وسط بحث [[مطالعات زنان]] است. [[منی ابوالفضل]] از متفکران تاثیرگذار در این حوزه میباشد. [[منی ابوالفضل]] به بازخوانی [[مطالعات زنان اسلام]] بر اساس مبانی اسلامی میپردازد.<ref>شیخحسینی، رونمایی از اندیشه تمدنی منی ابوالفضل، 1399</ref> | ||
==جستارهای وابسته== | ==جستارهای وابسته== |