بدون خلاصۀ ویرایش |
Wiki-fazel (بحث | مشارکتها) |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
از آنجایی که پدر محترم اسکندری از اعضای برجسته و از موسسین لژ فراماسونری در ایران بود. سالها قبل از مشروطه همراه با سلیمان میرزاخان اسکندری و یحیی میرزا انجمن آدمیت را تاسیس کرده بود،<ref> رمضان نرگسی، زنان در تاریخ سیاسی- اجتماعی ایران، ص 50</ref> محترم اسکندری نیز از همان اوان طفولیت در جلسات آنها شرکت میکرد،<ref> بامداد، زن ایرانی از انقلاب مشروطه تا انقلاب سفید، ج 1، ص 47 </ref>.اصول فکری آنها از همان موقع در شیره جانش نفوذ کرده و با روح او آمیخته شده بود. او چه بسا ساعتها در مباحثات آنها شرکت میکرد و به لحاظ فکری و عقیدتی کاملا تحت تاثیر اعضای انجمن آدمیت قرار داشت. | از آنجایی که پدر محترم اسکندری از اعضای برجسته و از موسسین لژ فراماسونری در ایران بود. سالها قبل از مشروطه همراه با سلیمان میرزاخان اسکندری و یحیی میرزا انجمن آدمیت را تاسیس کرده بود،<ref> رمضان نرگسی، زنان در تاریخ سیاسی- اجتماعی ایران، ص 50</ref> محترم اسکندری نیز از همان اوان طفولیت در جلسات آنها شرکت میکرد،<ref> بامداد، زن ایرانی از انقلاب مشروطه تا انقلاب سفید، ج 1، ص 47 </ref>.اصول فکری آنها از همان موقع در شیره جانش نفوذ کرده و با روح او آمیخته شده بود. او چه بسا ساعتها در مباحثات آنها شرکت میکرد و به لحاظ فکری و عقیدتی کاملا تحت تاثیر اعضای انجمن آدمیت قرار داشت. | ||
مجمع آدمیت شبیه به تشکیلات فراماسونها بود که ابتدا به خاطر مبارزه با گرفتن قرض خارجی و درباریان طماع و بلهوس و نادان تشکیل یافته بود. اینان شدیدا تحت تاثیر افکار میرزا ملکم خان ارمنی بودند.<ref group="پانویس"> «مجمع آدمیت» تحت تأثیر شدید افکار میرزا ملکم خان ارمنی و فراماسونر**«بلنت» مصرشناس و سیاستمدار انگلیسی از زبان ملکم نقل میکند «از راه تحصیل... کیفیت ترتیب و تنظیم انجمنهای مخفی و سری و تشکیل محافل فراماسونری را آموختم.... و از این جهت نقشه عمل خویش را در لفافه دین که با روحیات مردم ایران سازگارتر بود پوشیدم و چون به کشور خود بازگشتم بزرگان پایتخت و دوستان خودم را که احساس احتیاج به اصلاح ملل اسلامی میکردند پیش خواندم و به ذیل شهامت و شرافت معنوی ایشان دست توسل زدم.».<ref>موسسان این لژ( مجمع آدمیت) عمدتاً از اساتید مدرسه« الیوسن» اسرائیلی بودند. | مجمع آدمیت شبیه به تشکیلات فراماسونها بود که ابتدا به خاطر مبارزه با گرفتن قرض خارجی و درباریان طماع و بلهوس و نادان تشکیل یافته بود. اینان شدیدا تحت تاثیر افکار میرزا ملکم خان ارمنی بودند.<ref group="پانویس"> «مجمع آدمیت» تحت تأثیر شدید افکار میرزا ملکم خان ارمنی و فراماسونر**«بلنت» مصرشناس و سیاستمدار انگلیسی از زبان ملکم نقل میکند «از راه تحصیل... کیفیت ترتیب و تنظیم انجمنهای مخفی و سری و تشکیل محافل فراماسونری را آموختم.... و از این جهت نقشه عمل خویش را در لفافه دین که با روحیات مردم ایران سازگارتر بود پوشیدم و چون به کشور خود بازگشتم بزرگان پایتخت و دوستان خودم را که احساس احتیاج به اصلاح ملل اسلامی میکردند پیش خواندم و به ذیل شهامت و شرافت معنوی ایشان دست توسل زدم.».</ref>موسسان این لژ( مجمع آدمیت) عمدتاً از اساتید مدرسه« الیوسن» اسرائیلی بودند. | ||
به تدریج افرادی همچون تقیزاده و فروغی و حکیمی و اردشیرجی و یپرم خان ارمنی و حیدرخان عمواوغلی به عضویت این انجمن درآمدند. مهمترین ویژگی فکری فراماسونها که سهم عمدهای در کودتای 1299 رضاخانی داشتند، اسلامستیزی و ملیگرایی افراطی یعنی «شوونیزم» بود.<ref> نجفی، موسی و موسی فقیه حقانی، تاریخ تحولات سیاسی ایران، چاپ دوم، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1381 ص 310</ref> [[محترم اسکندری]] در چنین فضایی، به فرهنگ و الگوهای فرهنگی غرب شدیداً گرایش پیدا کرد. اسکندری در سخنرانی روز دهم بهمن 1301( ژانویه 1923 م) که در حضور جمعی از بانوان ایراد کرد ضمن تجلیل از ترقیات و اختراعات محیرالعقول اروپا، و در حالیکه شدیداً متأثر شده بود تشابه ظاهری زن ایرانی به زن غربی را منشاء ترقی ملت ایران معرفی کرد، و از زنان ایرانی خواست که به او بپیوندند و تشکیل انجمن و جمعیت بدهند تا بتوانند فرهنگ [[زنان]] اروپایی را در جامعه زنان ایرانی رواج دهند. <ref> شیخ الاسلامی،زنان روزنامه نگار و دانشمندان ایران، ص 150 و 151 </ref> | به تدریج افرادی همچون تقیزاده و فروغی و حکیمی و اردشیرجی و یپرم خان ارمنی و حیدرخان عمواوغلی به عضویت این انجمن درآمدند. مهمترین ویژگی فکری فراماسونها که سهم عمدهای در کودتای 1299 رضاخانی داشتند، اسلامستیزی و ملیگرایی افراطی یعنی «شوونیزم» بود.<ref> نجفی، موسی و موسی فقیه حقانی، تاریخ تحولات سیاسی ایران، چاپ دوم، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1381 ص 310</ref> [[محترم اسکندری]] در چنین فضایی، به فرهنگ و الگوهای فرهنگی غرب شدیداً گرایش پیدا کرد. اسکندری در سخنرانی روز دهم بهمن 1301( ژانویه 1923 م) که در حضور جمعی از بانوان ایراد کرد ضمن تجلیل از ترقیات و اختراعات محیرالعقول اروپا، و در حالیکه شدیداً متأثر شده بود تشابه ظاهری زن ایرانی به زن غربی را منشاء ترقی ملت ایران معرفی کرد، و از زنان ایرانی خواست که به او بپیوندند و تشکیل انجمن و جمعیت بدهند تا بتوانند فرهنگ [[زنان]] اروپایی را در جامعه زنان ایرانی رواج دهند. <ref> شیخ الاسلامی،زنان روزنامه نگار و دانشمندان ایران، ص 150 و 151 </ref> | ||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
*بامداد، بدرالملوک، زن ایرانی از انقلاب مشروطه تا انقلاب سفید، انتشارات ابنسینا، 1347ش. | *بامداد، بدرالملوک، زن ایرانی از انقلاب مشروطه تا انقلاب سفید، انتشارات ابنسینا، 1347ش. | ||
*آفاری، ژانت: انجمنهای نیمه سری زنان در نهضت مشروطه، ترجمه: دکتر جواد یوسفیان،بانو، تهران، 1377ش. | *آفاری، ژانت: انجمنهای نیمه سری زنان در نهضت مشروطه، ترجمه: دکتر جواد یوسفیان،بانو، تهران، 1377ش. | ||
[[رده: | |||
[[رده: ویکیجنسیت]] | |||
[[رده:کنشگران]] | [[رده:کنشگران]] | ||