Mjamshidi (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۲۶: خط ۲۶:
|خدمات            =
|خدمات            =
}}
}}
مصطفی ملکیان (زاده 12 خرداد 1335 در شهرضای اصفهان)، اخلاق‌پژوه، عرفان‌پژوه، مترجم و روشنفکر معنوی ایرانی است. بخش عمده پژوهش‌های وی در حوزه تاریخ فلسفه، منطق، فلسفه اخلاق، فلسفه دین، عرفان، ادیان و مذاهب، روان‌شناسی اخلاق، کلام، هرمنوتیک، فقه و اصول، فلسفه فقه و مولانا‌پژوهی بوده است.
'''مصطفی ملکیان'''؛ اخلاق‌پژوه، عرفان‌پژوه، مترجم و روشن‌فکر ایرانی.
 
بخش عمده پژوهش‌های وی در حوزه تاریخ فلسفه، منطق، فلسفه اخلاق، فلسفه دین، عرفان، ادیان و مذاهب، روان‌شناسی اخلاق، کلام، هرمنوتیک، فقه و اصول، فلسفه فقه و مولانا‌پژوهی بوده است.
==زندگی‌نامه==
==زندگی‌نامه==
مصطفی ملکیان در ۱۲ خرداد ۱۳۳۵ در شهرضا، از شهرهای استان اصفهان، به دنیا آمد. دوره‌ی دبستان و بخش اعظم دوره‌یِ دبیرستان را در زادگاه خود طی کرد و پس از اخذ دیپلم ریاضی در تهران، تحت تأثیر توصیه‌یِ [[پدر]] و‌ [[مادر]] و فشار برخی خویشان ابتدا به رشته‌های فنی-مهندسی روی آورد و تحصیلات دانشگاهی خود را از سال ۱۳۵۲ در رشته‌یِ مهندسی مکانیک در دانشکده‌یِ فنی دانشگاه تبریز آغاز کرد. اما پس از دو سال تحصیل در این رشته به این نتیجه رسید که درست نیست شکافی میان رشته‌یِ تحصیلی‌اش و رشته‌هایی که دلش در گرو آنها بود، ‌یعنی علوم انسانی، وجود داشته باشد. لذا از تحصیل انصراف داد و مجدداً در کنکور شرکت کرد و با رتبه‌یِ اول در رشته‌یِ فلسفه‌یِ اسلامی در دانشگاه تهران پذیرفته شد و تحصیل را آغاز کرد. کلاس‌های [[مرتضی مطهری]] را جزو معدود کلاس‌های قابل استفاده در آن رشته ‌یافت. در کلاس‌های مهرداد بهار و عبدالحسین زرین‌کوب نیز بطور مستمع آزاد شرکت می‌کرد و بسیار علاقه‌مند و شیفته‌یِ آنان بود. به منزل مرحوم امیرحسین ‌یزدگردی نیز، که استاد زبان و ادبیات فارسی‌شان بود، دائماً رفت و آمد داشت و در تحقیقات علمی دستیار ایشان بود.<ref>ویلاگ به اندیشان</ref> در اواخر دوره‌یِ کارشناسی، زمانی که فقط ‌یک‌ ترم از تحصیلش باقی مانده بود، رژیم شاه به دلیل در دست داشتن آثار دکتر [[علی شریعتی]] او را دستگیر و چند روز زندانی کرد و به دنبال آن از ادامه تحصیل در دانشگاه محروم شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی به دانشگاه بازگشت و در تیرماه ۱۳۵۸ فارغ‌التحصیل شد. در همان تیرماه ۵۸ با خانم سیمین صالح [[ازدواج]] کرد و در همان سال به منظور تحصیل در علوم اسلامی عموماً، و فلسفه و عرفان اسلامی خصوصاً، به حوزه‌یِ علمیه‌یِ قم رفت. همچنین با اصرار دکتر مفتّح، رئیس وقت دانشگاه تهران، در مقطع کارشناسی ارشد رشته‌یِ فلسفه ادامه‌یِ تحصیل داد. اما در اواخر تحصیل در مقطع ارشد به دلایلی از تحصیلات آکادمیک صرف نظر کرد و به مطالعه‌یِ شخصی و تحصیلات حوزوی ادامه داد. زبان و ادبیات عرب را از قبل آموخته بود. در قم فلسفه‌یِ اسلامی، عرفان اسلامی، اصول فقه و فقه را تا مرحله‌یِ تخصّصی ادامه داد؛ اما با گذشت زمان به فلسفه‌یِ غرب بیشتر و بیشتر گرایش پیدا می‌کرد و در کنار دروس متعارف حوزه، به طور خودآموز به مطالعه‌یِ فلسفه‌یِ غرب می‌پرداخت. علاوه بر آن، تدریس بعضی درس‌هایی را که خارج از نظام حوزه بود، مثل زبان انگلیسی، بر عهده گرفت. مدت ۱۸ سال،‌ یعنی از سال ۵۸ تا سال ۷۶، در قم سکنی گزید. البته در این فاصله‌یِ زمانی به تهران نیز رفت و آمد داشت و از سال ۱۳۶۵ به تدریس در دانشکده‌یِ الاهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران و تدریس در دانشگاه امام صادق نیز پرداخت. تقریباً همزمان با آن به دانشگاه تربیت مدرس برای تدریس دروس دوره‌یِ فوق‌لیسانس دعوت شد و باز هم همزمان با آن به دانشگاه صنعتی شریف دعوت شد. به این ترتیب در چهار دانشگاه، در‌ یکی به صورت مستقر و در سه تای دیگر به عنوان استاد مدعو و مهمان تدریس می‌کرد. از سال ۷۶ به تهران بازگشت. البته باز هم با قم بی‌ارتباط نبود؛ از جمله، در عین این‌که در دانشگاه مفید قم هیچ‌وقت تدریس نکرده بود عضو هیأت تصویب رساله‌های این دانشگاه بود. همچنین سال‌ها در مرکز تربیت مدرس حوزه‌یِ علمیه‌یِ قم، که به دانشگاه قم وابسته بود، تدریس می‌کرد و با مؤسسه‌یِ آموزشی امام خمینی هم همکاری داشت و مشاور ارشد پژوهشکده‌یِ فلسفه و کلام اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه‌یِ اسلامی نیز بود. از سال ۱۳۸۸ فعالیت وی به تدریس در مؤسسات غیردولتی محدود شد.
مصطفی ملکیان در ۱۲ خرداد ۱۳۳۵ در شهرضا، از شهرهای استان اصفهان، به دنیا آمد. دوره‌ی دبستان و بخش اعظم دوره‌ی دبیرستان را در زادگاه خود طی کرد و پس از اخذ دیپلم ریاضی در تهران، تحت تأثیر توصیه‌یِ پدر و‌ مادر و فشار برخی خویشان ابتدا به رشته‌های فنی-مهندسی روی آورد و تحصیلات دانشگاهی خود را از سال ۱۳۵۲ش در رشته‌یِ مهندسی مکانیک در دانشکده‌یِ فنی دانشگاه تبریز آغاز کرد. <ref>[http://farzanehinstitute.ir/about/ «مصطفی ملکیان»، وب‌سایت فرزان]</ref>
 
ملکیان پس از دوسال تحصیل در رشته فنی-مهندسی به این نتیجه رسید که نباید بین علایق و تحصیلش فاصله باشد. به همین دلیل از تحصی انصراف داد و مجددا در کنکنور شرکت کرد این بار با رتبه اول در رشته فلسفه‌ای اسلامی پذیرفته شد. کلاس‌های [[مرتضی مطهری]] را جزو معدود کلاس‌های قابل استفاده در آن رشته ‌یافت. در کلاس‌های مهرداد بهار و عبدالحسین زرین‌کوب نیز بطور مستمع آزاد شرکت می‌کرد و بسیار علاقه‌مند و شیفته‌یِ آنان بود. به منزل مرحوم امیرحسین ‌یزدگردی نیز، که استاد زبان و ادبیات فارسی‌شان بود، دائماً رفت و آمد داشت و در تحقیقات علمی دستیار ایشان بود.<ref>«مصطفی ملکیان»، وب‌سایت فرزان</ref>  
 
در اواخر دوره‌یِ کارشناسی، رژیم شاه به دلیل در دست داشتن آثار دکتر [[علی شریعتی]] او را دستگیر و چند روز زندانی کرد و به دنبال آن از ادامه تحصیل در دانشگاه محروم شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی به دانشگاه بازگشت و در تیرماه ۱۳۵۸ش فارغ‌التحصیل شد. در همان تیرماه ۵۸ با خانم سیمین صالح [[ازدواج]] کرد و در همان سال به منظور تحصیل در علوم اسلامی عموماً، و فلسفه و عرفان اسلامی خصوصاً، به حوزه‌یِ علمیه‌یِ قم رفت. <ref>[https://mohamadrezateimouri.com/biography-of-mostafa-malekian/ «زندگینامه مصطفی ملکیان»، وب‌لاگ]</ref>
 
همچنین با اصرار دکتر مفتّح، رئیس وقت دانشگاه تهران، در مقطع کارشناسی ارشد رشته‌یِ فلسفه ادامه‌یِ تحصیل داد. اما در اواخر تحصیل در مقطع ارشد به دلایلی از تحصیلات آکادمیک صرف نظر کرد و به مطالعه‌یِ شخصی و تحصیلات حوزوی ادامه داد. زبان و ادبیات عرب را از قبل آموخته بود. در قم فلسفه‌ی اسلامی، عرفان اسلامی، اصول فقه و فقه را تا مرحله‌ی تخصّصی ادامه داد؛ اما با گذشت زمان به فلسفه‌ی غرب بیشتر و بیشتر گرایش پیدا می‌کرد و در کنار دروس متعارف حوزه، به طور خودآموز به مطالعه‌یِ فلسفه‌یِ غرب می‌پرداخت. علاوه بر آن، تدریس بعضی درس‌هایی را که خارج از نظام حوزه بود، مثل زبان انگلیسی، بر عهده گرفت. <ref>[https://www.isna.ir/news/99031206957/%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%DB%B4%DB%B0-%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D9%81%D8%B9%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%AA-%D9%81%DA%A9%D8%B1%DB%8C-%D9%85%D8%B5%D8%B7%D9%81%DB%8C-%D9%85%D9%84%DA%A9%DB%8C%D8%A7%D9%86 «نگاهی به ۴۰ سال فعالیت فکری مصطفی ملکیان»، خبرگزاری ایسنا]</ref>
 
ملکیان مدت ۱۸ سال،‌ در قم سکنی گزید. البته در این فاصله‌یِ زمانی به تهران نیز رفت و آمد داشت و از سال ۱۳۶۵ به تدریس در دانشکده‌یِ الاهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران و تدریس در دانشگاه امام صادق نیز پرداخت. تقریباً همزمان با آن به دانشگاه تربیت مدرس برای تدریس دروس دوره‌یِ فوق‌لیسانس دعوت شد و باز هم همزمان با آن به دانشگاه صنعتی شریف دعوت شد. به این ترتیب در چهار دانشگاه، در‌ یکی به صورت مستقر و در سه تای دیگر به عنوان استاد مدعو و مهمان تدریس می‌کرد. <ref>[http://farzanehinstitute.ir/about/ «مصطفی ملکیان»، وب‌سایت فرزان]</ref>
 
ملکیان از سال 76 به تهران بازگشت اما همچنان با قم در ارتباط بود.در عین این‌که در دانشگاه مفید قم هیچ‌وقت تدریس نکرده بود عضو هیأت تصویب رساله‌های این دانشگاه بود. همچنین سال‌ها در مرکز تربیت مدرس حوزه‌یِ علمیه‌یِ قم، که به دانشگاه قم وابسته بود، تدریس می‌کرد و با مؤسسه‌یِ آموزشی امام خمینی هم همکاری داشت و مشاور ارشد پژوهشکده‌یِ فلسفه و کلام اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه‌یِ اسلامی نیز بود. از سال ۱۳۸۸ فعالیت وی به تدریس در مؤسسات غیردولتی محدود شد.<ref>[https://www.hamshahrionline.ir/news/73506/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%85%D8%B5%D8%B7%D9%81%DB%8C-%D9%85%D9%84%DA%A9%DB%8C%D8%A7%D9%86-%DB%B1%DB%B3%DB%B3%DB%B5 «زندگینامه: مصطفی ملکیان (۱۳۳۵-)»، خبرگزاری همشهری]</ref>
==دیدگاه==
==دیدگاه==
دیدگاه ملکیان در موضوع [[زن]] متاثر از نگاه نواندیشی وی به مباحث وحی، عقل، دین...است. به همین جهت وی مساله [[زن]] در دیدگاه اسلام را چنین بیان می‌کند: « مردسالارى در پیروان ادیان و از جمله در میان مسلمانان، تا حدّ فراوانى به سبب آن است که بنیان‏گذاران ادیان و مذاهب، چه در مقام تلقى از عالم واقع و چه در مقام ابلاغ تلقی‏شان از عالم واقع به مخاطبان خود، تحت تأثیر فرهنگ زمانه خود بوده‏‌اند؛ ولى در همه ادیان یک سلسله نکات انسان‌‏شناسانه‌‏اى وجود داشته که نمی‏‌توان آن را تماماً تکذیب کرد؛ از جمله اینکه طبیعت [[زن]] و [[مرد]] تفاوت‌هایى با یکدیگر دارد. اکثر جنبه‏‌هاى فرهنگى زمان‌ه‏اى که بنیان‏گذاران ادیان و مذاهب در آن می‌‏زیسته‌‏اند، در ادیان رسوخ کرده است و من در زمان حاضر، به عنوان مسلمان تجددگرا حق دارم که آنها را کنار بگذارم و از وراى آن پیام دین خود را استنباط کنم. همچنین می‌‏پذیرم که اینها عرضى دین هستند.
دیدگاه ملکیان در موضوع [[زن]] متاثر از نگاه نواندیشی وی به مباحث وحی، عقل ودین...است. به همین جهت وی مساله [[زن]] در دیدگاه اسلام را چنین بیان می‌کند: « مردسالارى در پیروان ادیان و از جمله در میان مسلمانان، تا حدّ فراوانى به سبب آن است که بنیان‏گذاران ادیان و مذاهب، چه در مقام تلقى از عالم واقع و چه در مقام ابلاغ تلقی‏شان از عالم واقع به مخاطبان خود، تحت تأثیر فرهنگ زمانه خود بوده‏‌اند؛ ولى در همه ادیان یک سلسله نکات انسان‌‏شناسانه‌‏اى وجود داشته که نمی‏‌توان آن را تماماً تکذیب کرد؛ از جمله اینکه طبیعت زن و مرد تفاوت‌هایى با یکدیگر دارد.<ref>مصاحبه زنانه‌نگری و فلسفه‌های زنانه‌نگر با مصطفی ملکیان،1394</ref>
البته از تفاوت‌هاى تکوینى (زیستى و روانى) میان [[زن]] و [[مرد]] نمی‌شود تفاوت ارزشى را نتیجه گرفت؛ امّا در عین حال بازتاب آن تفاوت تکوینى در مناسبات [[زن]] و [[مرد]] را در همه‏ جا نباید انکار کرد. آن چیزى که اصلاً قابل دفاع نیست، فرصت‌هاى نامساوى است؛ وگرنه نقش‌ها ممکن است لامحاله تفاوت‌هایى داشته باشند. آنچه غیرانسانى و ناعادلانه است، تفاوت فرصت‌ها به این معناست که فرصت‌هایى را که در اختیار [[مردان]] قرار می‌‏دهیم در اختیار [[زنان]] قرار ندهیم و بالعکس.
 
انصاف این است که پیامبر اسلام براى بهبود بخشیدن به وضع [[زنان]] روندى را آغاز کرد. در 23 سال حیات ایشان، این روند همواره رو به جلو و رو به بهبودى بود؛ منتها بعضى از فقهاى ما روند حرکت او را فراموش کردند یا اصلاً به آن توجه نکردند. آنها گفتند ما به آخرین امضاهاى پیامبر درباره [[زنان]] استناد می‌‏کنیم و بر آن جزم و جمود می‌ورزیم.
اکثر جنبه‏‌هاى فرهنگى زمان‌ه‏اى که بنیان‏گذاران ادیان و مذاهب در آن می‌‏زیسته‌‏اند، در ادیان رسوخ کرده‌است و من در زمان حاضر، به عنوان مسلمان تجددگرا حق دارم که آنها را کنار بگذارم و از وراى آن پیام دین خود را استنباط کنم. همچنین می‌‏پذیرم که اینها عرضى دین هستند.البته از تفاوت‌هاى تکوینى (زیستى و روانى) میان زن و مرد نمی‌شود تفاوت ارزشى را نتیجه گرفت؛ امّا در عین حال بازتاب آن تفاوت تکوینى در مناسبات زن و مرد را در همه‏ جا نباید انکار کرد.آن چیزى که اصلاً قابل دفاع نیست، فرصت‌هاى نامساوى است؛ وگرنه نقش‌ها ممکن است لامحاله تفاوت‌هایى داشته باشند. آنچه غیرانسانى و ناعادلانه است، تفاوت فرصت‌ها به این معناست که فرصت‌هایى را که در اختیار مردان قرار می‌‏دهیم در اختیار زنان قرار ندهیم و بالعکس.<ref>مصاحبه زنانه‌نگری و فلسفه‌های زنانه‌نگر با مصطفی ملکیان،1394</ref>
به همین جهت خود [[زنان]] هم باید به حوزه‌‏هاى کلام و فلسفه وارد شوند تا بتوانند خودشان از دین تلقی‌‏اى داشته باشند و همچنین بر تلقى عالمانِ دینى و جامعه دینى از [[زنان]] تأثیر بگذارند. «[[ساندرا هاردینگ]]» یکى از [[زنان]] معروف در این حوزه معتقد است که معرفت‌‏شناسى تا به امروز تحت تأثیر دیدگاه‌‏هاى [[مردانه]] بوده؛ ولى زمان آن فرا رسیده که معرفت‌‏شناسى [[زنانه]] - فمینیستى - هم به وجود آید. به همه چیز از دیدگاه [[زنانه]] نگاه کرد و نباید تفسیرها منحصر به تفاسیر [[مردانه]] باشد، پس قرآن و روایت را هم می‌‏شود از دید [[زنانه]] تفسیر کرد.<ref>[[مصاحبه زنانه‌نگری و فلسفه‌های زنانه‌نگر با مصطفی ملکیان]]، [[مجله زنان]]، شماره ۱۲ ،آبان ۹۴</ref>
 
انصاف این است که پیامبر اسلام براى بهبود بخشیدن به وضع زنان روندى را آغاز کرد. در 23 سال حیات ایشان، این روند همواره رو به جلو و رو به بهبودى بود؛ منتها بعضى از فقهاى ما روند حرکت او را فراموش کردند یا اصلاً به آن توجه نکردند. آنها گفتند ما به آخرین امضاهاى پیامبر درباره زنان استناد می‌‏کنیم و بر آن جزم و جمود می‌ورزیم.
به همین جهت خود زنان هم باید به حوزه‌‏هاى کلام و فلسفه وارد شوند تا بتوانند خودشان از دین تلقی‌‏اى داشته باشند و همچنین بر تلقى عالمانِ دینى و جامعه دینى از زنان تأثیر بگذارند. «ساندرا هاردینگ» یکى از زنان معروف در این حوزه معتقد است که معرفت‌‏شناسى تا به امروز تحت تأثیر دیدگاه‌‏هاى مردانه بوده؛ ولى زمان آن فرا رسیده که معرفت‌‏شناسى زنانه - فمینیستى - هم به وجود آید. به همه چیز از دیدگاه زنانه نگاه کرد و نباید تفسیرها منحصر به تفاسیر مردانه باشد، پس قرآن و روایت را هم می‌‏شود از دید زنانه تفسیر کرد.<ref>مصاحبه زنانه‌نگری و فلسفه‌های زنانه‌نگر با مصطفی ملکیان،1394</ref>


==نقد==
ملکیان معتقد است که بر خلاف ظاهربینىِ بنیادگرایان، تجددگرایان «بر روح دین و پیام وراى لفظ» تأکید می‌‏ورزند. توجه به روح دین البته ضرورى و حیاتى است و بدون این نکته، روزآمدى و کارآمدى دین هرگز رخ نمی‌‏نماید؛ اما تجددگرایان مسلمان در دوران معاصر غالباً آنچه را به نام «روح دین» و «پیام وحى» ارائه کرده‏‌اند، چیزى جز مؤلفه‏‌هاى فرهنگ مدرنیته و اندیشه‌‏هاى علمى و فلسفى غرب نبوده است. جاى بسى تعجب است که چگونه روح دین اسلام از قضا با اندیشه‌‏هاى سوسیالیستى - مارکسیستى یا انگاره‏‌هاى اگزیستانسیالیستى یا با تفکر لیبرالیستى کاملاً موافق افتاده است و روشن‌فکران ما در روح دین چیزى جز همان گفته‌‏هاى پیشین غربیان نجسته‏‌اند؟ آیا می‌‏توان پذیرفت که عالمان و فقیهان ما (که بنا به تعریف ایشان نه تجددگرا هستند و نه سنت‏‌گرا) در طول تاریخ همگى از روح دین غافل مانده‏‌اند و گروهى از نوگرایان که گاه تنها اطلاعات اندکى از محتواى اسلام داشته‌‏اند، به این گوهر و حقیقت دست یافته‏‌اند؟<ref>نواندیشی دینی و مسأله زنان مصطفی ملکیان، بازتاب اندیشه، 1379ش </ref>
ملکیان معتقد است که بر خلاف ظاهربینىِ بنیادگرایان، تجددگرایان «بر روح دین و پیام وراى لفظ تأکید می‌‏ورزند.» توجه به روح دین البته ضرورى و حیاتى است و بدون این نکته، روزآمدى و کارآمدى دین هرگز رخ نمی‌‏نماید؛ اما تجددگرایان مسلمان در دوران معاصر غالباً آنچه را به نام «روح دین» و «پیام وحى» ارائه کرده‏‌اند، چیزى جز مؤلفه‏‌هاى فرهنگ مدرنیته و اندیشه‌‏هاى علمى و فلسفى غرب نبوده است. جاى بسى تعجب است که چگونه روح دین اسلام از قضا با اندیشه‌‏هاى سوسیالیستى - مارکسیستى یا انگاره‏‌هاى اگزیستانسیالیستى یا با تفکر لیبرالیستى کاملاً موافق افتاده است و روشنفکران ما در روح دین چیزى جز همان گفته‌‏هاى پیشین غربیان نجسته‏‌اند؟ آیا می‌‏توان پذیرفت که عالمان و فقیهان ما (که بنا به تعریف ایشان نه تجددگرا هستند و نه سنت‏‌گرا) در طول تاریخ همگى از روح دین غافل مانده‏‌اند و گروهى از نوگرایان که گاه تنها اطلاعات اندکى از محتواى اسلام داشته‌‏اند، به این گوهر و حقیقت دست یافته‏‌اند؟<ref>[[نواندیشی دینی و مسأله زنان مصطفی ملکیان]]، بازتاب اندیشه 1379 شماره 4</ref>


ملکیان خود بر تفاوت طبیعت [[زن]] و [[مرد]] تأکید می‌‏ورزد ولى معتقدد است که «از تفاوت‌هاى تکوینى نباید تفاوت ارزشى را نتیجه گرفت». باید گفت که اگر منظور از «تفاوت ارزشى»، تفاوت در ارزش‌هاى انسانى و اخلاقى است، این نکته از نظر اسلام نیز مردود است و در متون اصیل دینى نمی‌‏توان شاهدى بر این مدعا یافت ولى اگر مراد «تفاوت‌هاى حقوقى» و «نقش‌هاى گوناگون اجتماعى» است، هیچ منع علمى و عقلى براى آن وجود ندارد. قانون‌گذار می‌‏تواند بر اساس تفاوت‌هاى تکوینى و شرایط طبیعى افراد یا جنس‌هاى گوناگون، نقش‌هاى متناسبى را پیشنهاد کند. آنچه ممنوع است، توزیع ناعادلانه [نه نامتشابه‏] حقوق بدون توجه به توانمندی‌‏ها و کارکردها و نیازهاى واقعى است. راستى چگونه است که در فرصت‌هاى شغلى و آموزشى، تفاوت‌هاى تکوینى و طبیعى (نظیر توانمندی‌‏هاى خاص جسمى، روحى و ذهنى) را ملحوظ می‌داریم ولى در خصوص نقش‌هاى اجتماعى [[زن]] و [[مرد]] چنین تفاوتى را روا نمی‌‏داریم.<ref>[[نواندیشی دینی و مسأله زنان مصطفی ملکیان]]، بازتاب اندیشه 1379 شماره 4</ref>
ملکیان خود بر تفاوت طبیعت زن و مرد تأکید می‌‏ورزد ولى معتقدد است که «از تفاوت‌هاى تکوینى نباید تفاوت ارزشى را نتیجه گرفت». باید گفت که اگر منظور از «تفاوت ارزشى»، تفاوت در ارزش‌هاى انسانى و اخلاقى است، این نکته از نظر اسلام نیز مردود است و در متون اصیل دینى نمی‌‏توان شاهدى بر این مدعا یافت ولى اگر مراد «تفاوت‌هاى حقوقى» و «نقش‌هاى گوناگون اجتماعى» است، هیچ منع علمى و عقلى براى آن وجود ندارد. قانون‌گذار می‌‏تواند بر اساس تفاوت‌هاى تکوینى و شرایط طبیعى افراد یا جنس‌هاى گوناگون، نقش‌هاى متناسبى را پیشنهاد کند. آنچه ممنوع است، توزیع ناعادلانه [نه نامتشابه‏] حقوق بدون توجه به توانمندی‌‏ها و کارکردها و نیازهاى واقعى است. راستى چگونه است که در فرصت‌هاى شغلى و آموزشى، تفاوت‌هاى تکوینى و طبیعى (نظیر توانمندی‌‏هاى خاص جسمى، روحى و ذهنى) را ملحوظ می‌داریم ولى در خصوص نقش‌هاى اجتماعى [[زن]] و [[مرد]] چنین تفاوتى را روا نمی‌‏داریم.<ref>نواندیشی دینی و مسأله زنان مصطفی ملکیان، بازتاب اندیشه، 1379ش</ref>


یه طور کلی حاصل سخن ایشان این است که احکامى چون عدم تساوى [[زن]] و [[مرد]] در [[ارث]] و [[دیه]] و... ناشى از فرهنگ عصر پیامبر صلى الله علیه وآله و سلم بوده است و چون روند حرکت پیامبر به سمت احقاق حقوق بیشتر براى [[زنان]] بوده است، پس ما نباید به آخرین فرمایش پیامبر اکتفا کنیم، بلکه باید به تساوى حقوق [[زن]] و [[مرد]] در جمیع امور حکم کنیم. در پاسخ باید گفت:
یه طور کلی حاصل سخن ایشان این است که احکامى چون عدم تساوى زن و مرد در [[ارث]] و [[دیه]] و... ناشى از فرهنگ عصر پیامبر صلى الله علیه وآله و سلم بوده است و چون روند حرکت پیامبر به سمت احقاق حقوق بیشتر براى زنان بوده است، پس ما نباید به آخرین فرمایش پیامبر اکتفا کنیم، بلکه باید به تساوى حقوق زن و مرد در جمیع امور حکم کنیم. در پاسخ باید گفت:
اولاً، اثبات این نکته که همه احکام یاد شده ناشى از فرهنگ زمانه بوده، کارى بس دشوار است که تا کنون حتى [[فمینیست]]هاى مسلمان هم بر این مدعا دلیلى نیاورده‏‌اند. برعکس، در مورد بعضى از احکام، همچون [[حجاب]]، مسلم است که قرآن با ایجاد تفاوت در پوشش براى [[زنان]] و [[مردان]]، دقیقاً در مقابل عرف آن زمان قرار گرفته و تلقى تساوی‌‏طلبانه را مقید و محدود کرده است.
اولاً، اثبات این نکته که همه احکام یاد شده ناشى از فرهنگ زمانه بوده، کارى بس دشوار است که تا کنون حتى فمینیستهاى مسلمان هم بر این مدعا دلیلى نیاورده‏‌اند. برعکس، در مورد بعضى از احکام، همچون [[حجاب]]، مسلم است که قرآن با ایجاد تفاوت در پوشش براى زنان و مردان، دقیقاً در مقابل عرف آن زمان قرار گرفته و تلقى تساوی‌‏طلبانه را مقید و محدود کرده است.
ثانیاً، واقعاً چگونه می‌‏توان ادعا نمود پیامبرى که در مقابل مهمترین شاخصه‏‌هاى فرهنگ جاهلى ایستادگى کرده و علی‌‏رغم آزار و شکنجه‏‌هاى فراوان به تحول بنیادین در فکر و فرهنگ جاهلى دست یازیده است، در مقابل آداب و رسوم خُرد و ساده تسلیم شده یا ناخودآگاه تحت تأثیر قرار گرفته است. <ref>[[نواندیشی دینی و مسأله زنان مصطفی ملکیان]]، بازتاب اندیشه 1379 شماره 4</ref>
ثانیاً، واقعاً چگونه می‌‏توان ادعا نمود پیامبرى که در مقابل مهم‌ترین شاخصه‏‌هاى فرهنگ جاهلى ایستادگى کرده و علی‌‏رغم آزار و شکنجه‏‌هاى فراوان به تحول بنیادین در فکر و فرهنگ جاهلى دست یازیده است، در مقابل آداب و رسوم خُرد و ساده تسلیم شده یا ناخودآگاه تحت تأثیر قرار گرفته است. <ref>نواندیشی دینی و مسأله زنان مصطفی ملکیان، بازتاب اندیشه، 1379ش</ref>


ثالثاً، احکام یاده شده در قرآن و سنت پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم، هرگز دلالت بر عدم تساوى [[زن]] و مرد در کلیه موارد نمی‌کند، بلکه مثلاً در میراث، گاه [[ارث زن و مرد]] مساوى و حتى گاه [[ارث زن]] بیشتر از [[مرد]] پیش‏‌بینى شده است. اگر نامساوى بودن [[ارث]] واقعاً ناشى از فرهنگ مردسالارى بوده است، پس چرا در پاره‏‌اى موارد کاملاً برخلاف عرف زمان حکم شده است؟ آیا الزامات فراوانى که در حقوق اسلامى بر علیه [[مردان]] و به سود [[زنان]] مقرر گردیده است، با فرهنگ [[مردسالارى]] تضاد و تعارض ندارد؟ این نکات خود نشان می‌‏دهد که این تفاوت‌ها ریشه در حکمت و مصالح واقعى [[زنان]] و [[مردان]] دارد و نه در عرف زمان.<ref>نواندیشی دینی و مسأله زنان مصطفی ملکیان، بازتاب اندیشه 1379 شماره 4</ref>
ثالثاً، احکام یاده شده در قرآن و سنت پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم، هرگز دلالت بر عدم تساوى زن و مرد در کلیه موارد نمی‌کند، بلکه مثلاً در میراث، گاه ارث زن و مرد مساوى و حتى گاه ارث زن بیشتر از مرد پیش‏‌بینى شده است. اگر نامساوى بودن ارث واقعاً ناشى از فرهنگ مردسالارى بوده است، پس چرا در پاره‏‌اى موارد کاملاً برخلاف عرف زمان حکم شده است؟ آیا الزامات فراوانى که در حقوق اسلامى بر علیه مردان و به سود زنان مقرر گردیده است، با فرهنگ مردسالارى تضاد و تعارض ندارد؟ این نکات خود نشان می‌‏دهد که این تفاوت‌ها ریشه در حکمت و مصالح واقعى زنان و مردان دارد و نه در عرف زمان.<ref>نواندیشی دینی و مسأله زنان مصطفی ملکیان، بازتاب اندیشه 1379 شماره 4</ref>


رابعاً، ایشان به فقها توصیه کرده‌‏اند که نباید بر آخرین سخن پیامبر جمود کرد، بلکه مطابق زمان باید احکام را تغییر داد. باید یادآور شد که فقهاى شیعه در سخنان پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم متوقف نمانده‏‌اند و دقیقاً در ادامه سخنان پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم به فرمایشات ائمه اطهارعلیهم السلام تمسک جسته‏‌اند. نکته مهم اینجاست که اهل بیت‏‌علیهم السلام نیز حتى پس از گذشت دو قرن از رحلت پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم باز هم همچنان بر همان احکام قرآن و رسول‌‏اللَّه‏‌ صلى الله علیه وآله وسلم پاى فشرده‏‌اند و هشدار داده‏‌اند که «حلالُ محمدصلى الله علیه وآله وسلم حلالٌ الى یوم القیامة و حرامُ محمدصلى الله علیه وآله وسلم حرامٌ الى یوم القیامة» و در روایات شیعه و سنى تصریح شده است که امام مهدى‌علیه السلام در آخر الزمان براى احیاى سیره و سنت رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم ظهور می‌‏کند.<ref>نواندیشی دینی و مسأله زنان مصطفی ملکیان، بازتاب اندیشه 1379 شماره 4</ref>
رابعاً، ایشان به فقها توصیه کرده‌‏اند که نباید بر آخرین سخن پیامبر جمود کرد، بلکه مطابق زمان باید احکام را تغییر داد. باید یادآور شد که فقهاى شیعه در سخنان پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم متوقف نمانده‏‌اند و دقیقاً در ادامه سخنان پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم به فرمایشات ائمه اطهارعلیهم السلام تمسک جسته‏‌اند. نکته مهم اینجاست که اهل بیت‏‌علیهم السلام نیز حتى پس از گذشت دو قرن از رحلت پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم باز هم همچنان بر همان احکام قرآن و رسول‌‏اللَّه‏‌ صلى الله علیه وآله وسلم پاى فشرده‏‌اند و هشدار داده‏‌اند که «حلالُ محمدصلى الله علیه وآله وسلم حلالٌ الى یوم القیامة و حرامُ محمدصلى الله علیه وآله وسلم حرامٌ الى یوم القیامة» و در روایات شیعه و سنى تصریح شده است که امام مهدى‌علیه السلام در آخر الزمان براى احیاى سیره و سنت رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم ظهور می‌‏کند.<ref>نواندیشی دینی و مسأله زنان مصطفی ملکیان، بازتاب اندیشه، 1379ش</ref>


آقای ملکیان خواستار حرکت روبه جلو در مساله [[زن]] می‌باشد، اما به درستى معلوم نکرده‏‌اند که ملاک تشخیص در این حرکت چیست و با چه میزان می‌توان فهمید که این حرکت تا به کجا باید ادامه یابد؟ آیا در این «حرکت رو به جلو» باید به الغاى هرگونه تفاوت میان [[زن]] و [[مرد]] دست زد و کلیه احکام شرع در این خصوص (از [[ارث]] و شهادت و [[حجاب]] گرفته تا [[نکاح]] و [[طلاق]] و [[نفقه]] و قصاص و دیات) را ملغى نمود؟ اگر ملاک در احکام دینى عقل و فهم عادى بشرى است پس از چه روى به دین و شریعت الهى نیازمندیم؟ آیا این سخن به بی‌‏نیازى انسان از وحى منجر نمی‌شود؟
آقای ملکیان خواستار حرکت رو به جلو در مساله زن می‌باشد، اما به درستى معلوم نکرده‏‌اند که ملاک تشخیص در این حرکت چیست و با چه میزان می‌توان فهمید که این حرکت تا به کجا باید ادامه یابد؟ آیا در این «حرکت رو به جلو» باید به الغاى هرگونه تفاوت میان زن و مرد دست زد و کلیه احکام شرع در این خصوص (از ارث و شهادت و حجاب گرفته تا [[نکاح]] و [[طلاق]] و [[نفقه]] و قصاص و دیات) را ملغى نمود؟ اگر ملاک در احکام دینى عقل و فهم عادى بشرى است پس از چه روى به دین و شریعت الهى نیازمندیم؟ آیا این سخن به بی‌‏نیازى انسان از وحى منجر نمی‌شود؟<ref>نواندیشی دینی و مسأله زنان مصطفی ملکیان، بازتاب اندیشه، 1379ش</ref>


ایشان معتقد است که برداشت مردانه و زنانه از قرآن و متون دینى تفاوت می‌‏کند و براى تأیید کلام خود استناد جسته‌‏اند که امروزه معرفت‏‌شناسانِ فمینیست بر «معرفت [[زنانه]]» تأکید دارند. مناسب است ایشان مطرح کنند که مثلاً تفسیر [[زنانه]] از آیات شهادت و [[ارث]] و... چگونه خواهد بود و چه تفاوت عظیمى با تفسیر [[مردانه]] دارد و نیز جا داشت بیان می‌‏داشتند که [[معرفت‌‏شناسى فمینیستى]] با آنکه امروزه عناوین پرشمارى را عرضه کرده است، چه تفاوت اساسى با معرفت‏شناسى کلاسیک و مدرن دارد و چه نکته‌‏هاى بدیعى را بر معرفت‏شناسى کلاسیک و مدرن افزوده است؟<ref>نواندیشی دینی و مسأله زنان مصطفی ملکیان، بازتاب اندیشه 1379 شماره 4</ref>
ایشان معتقد است که برداشت مردانه و زنانه از قرآن و متون دینى تفاوت می‌‏کند و براى تأیید کلام خود استناد جسته‌‏اند که امروزه معرفت‏‌شناسانِ فمینیست بر «معرفت زنانه» تأکید دارند. مناسب است ایشان مطرح کنند که مثلاً تفسیر زنانه از آیات شهادت و ارث و... چگونه خواهد بود و چه تفاوت عظیمى با تفسیر مردانه دارد و نیز جا داشت بیان می‌‏داشتند که معرفت‌‏شناسى فمینیستى با آنکه امروزه عناوین پرشمارى را عرضه کرده است، چه تفاوت اساسى با معرفت‏شناسى کلاسیک و مدرن دارد و چه نکته‌‏هاى بدیعى را بر معرفت‏شناسى کلاسیک و مدرن افزوده است؟<ref>نواندیشی دینی و مسأله زنان مصطفی ملکیان، بازتاب اندیشه، 1379ش</ref>


وانگهى، اگر واقعاً [[معرفت زنانه]] و معرفت مردانه تا بدین پایه متفاوت و متغایر است، پس معیار درستى معرفت و معرفت‏شناسى چیست و چرا باید از [[معرفت مردانه]] روى گرداند و [[معرفت زنانه]] را برگزید؟ آیا این گونه داوری‌‏هاى نسبی‌‏گرایانه عملاً علیه تساوی‌‏طلبان در [[حقوق زنان]] به حساب نمی‌‏آید؟ آیا کسى نمی‌‏تواند ادعا کند که اگر مسأله تساوى یا آزادى یا حقوق بشر همگى مفاهیمى است برخاسته از تلقی‌‏هاى فردى یا [[جنسیتى]]، پس چه دلیلى براى پذیرش آن وجود دارد؟ و بالاخره آیا همین نسبی‌گرایی‌هاى معرفت‏شناختى و ارزش‏‌شناختى عملاً به منطق نیچه و «اراده معطوف به قدرت» او نمی‌انجامد؟ آیا به اعتراف خود اندیشمندان غرب، ظهور فاشیسم محصول همین گونه نسبی‌اندیشی‌‏ها نیست؟<ref>[[نواندیشی دینی و مسأله زنان مصطفی ملکیان]]، بازتاب اندیشه 1379 شماره 4</ref>
وانگهى، اگر واقعاً معرفت زنانه و معرفت مردانه تا بدین پایه متفاوت و متغایر است، پس معیار درستى معرفت و معرفت‏شناسى چیست و چرا باید از معرفت مردانه روى گرداند و معرفت زنانه را برگزید؟ آیا این گونه داوری‌‏هاى نسبی‌‏گرایانه عملاً علیه تساوی‌‏طلبان در [[حقوق زنان]] به حساب نمی‌‏آید؟ آیا کسى نمی‌‏تواند ادعا کند که اگر مسأله تساوى یا آزادى یا حقوق بشر همگى مفاهیمى است برخاسته از تلقی‌‏هاى فردى یا جنسیتى، پس چه دلیلى براى پذیرش آن وجود دارد؟ و بالاخره آیا همین نسبی‌گرایی‌هاى معرفت‏شناختى و ارزش‏‌شناختى عملاً به منطق نیچه و «اراده معطوف به قدرت» او نمی‌انجامد؟ آیا به اعتراف خود اندیشمندان غرب، ظهور فاشیسم محصول همین گونه نسبی‌اندیشی‌‏ها نیست؟<ref>نواندیشی دینی و مسأله زنان مصطفی ملکیان، بازتاب اندیشه، 1379ش</ref>


==آثار==
==آثار==
خط ۶۳: خط ۷۶:
*سنت و سکولاریسم، مصطفی ملکیان، عبدالکریم سروش، محمد مجتهدشبستری، محسن کدیور، تهران: صراط.
*سنت و سکولاریسم، مصطفی ملکیان، عبدالکریم سروش، محمد مجتهدشبستری، محسن کدیور، تهران: صراط.
*عمرِ دوباره: درس گفتارهایی در بابِ اخلاقِ کاربستی، مصطفی ملکیان، تهران: شور.
*عمرِ دوباره: درس گفتارهایی در بابِ اخلاقِ کاربستی، مصطفی ملکیان، تهران: شور.
*مشتاقی و مهجوری: گفتگو در باب فرهنگ و سیاست، مصطفی ملکیان، تهران: نگاه معاصر.
*مشتاقی و مهجوری: گفتگو در باب فرهنگ و سیاست، مصطفی ملکیان، تهران: نگاه معاصر.<ref>[https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%B5%D8%B7%D9%81%DB%8C_%D9%85%D9%84%DA%A9%DB%8C%D8%A7%D9%86 «مصطفی ملکیان»، در ویکی پدیا]</ref>
===ترجمه===
===ترجمه===
*پرسش‌های کشنده، تامس نیگل، مصطفی ملکیان و جواد حیدری، تهران: نگاه معاصر.
*پرسش‌های کشنده، تامس نیگل، مصطفی ملکیان و جواد حیدری، تهران: نگاه معاصر.
خط ۹۵: خط ۱۰۸:
{{پانویس}}
{{پانویس}}
==منابع==
==منابع==
*ملکیان، مصطفی، نواندیشی دینی و مسأله زنان، بازتاب اندیشه 1379 شماره 4
*ملکیان، مصطفی، نواندیشی دینی و مسأله زنان،مجله بازتاب اندیشه، شماره 4، 1379ش
*ملکیان، مصطفی، مصاحبه زنانه‌نگری و فلسفه‌های زنانه نگر، مجله زنان، شماره ۱۲،آبان ۹۴
*ملکیان، مصطفی، مصاحبه زنانه‌نگری و فلسفه‌های زنانه نگر، مجله زنان، شماره ۱۲،آبان 1394ش.
* [https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%B5%D8%B7%D9%81%DB%8C_%D9%85%D9%84%DA%A9%DB%8C%D8%A7%D9%86 ویکی پدیا]
*«مصطفی ملکیان»، در ویکی پدیا، تاریخ بازدید: 21 اسفند 1401ش.
*[http://bidgoli1371.blogfa.com وبلاگ]
*«دربتره مصطفی ملکیان»، وب‌سایت فرزان، تاریخ بازدید: 21 اسفند 1401ش.
*[https://www.mashreghnews.ir/news مشرق نیوز]
*«زندگینامه مصطفی ملکیان»، وب‌لاگ، تاریخ بازدید: 21 اسفند 1401ش.
*«نگاهی به ۴۰ سال فعالیت فکری مصطفی ملکیان»، خبرگزاری ایسنا، تاریخ درج مطلب: 12 خرداد 1399ش، تاریخ بازدید: 21 اسفند 1401ش.
*«زندگینامه: مصطفی ملکیان (۱۳۳۵-)»، خبرگزاری همشهری آنلاین، تاریخ درج مطلب: 1 بهمن 1387ش، تاریخ بازدید: 21 اسفند 1401ش.
 
[[رده: ویکی‌جنسیت]]
[[رده: ویکی‌جنسیت]]
[[رده: کنشگران]]
[[رده: کنشگران]]
[[رده: نواندیشان دینی]]
[[رده: ایرانی]]
[[رده:نظریه‌پردازان]]
[[رده: جهان سلام]]
[[رده: روشنفکران]]
[[رده: پست‌مدرن]]