مصطفی ملکیان
اطلاعات شخصی | |
---|---|
زاده | 12خرداد 1335؛ شهرضا اصفهان |
مکتب | نواندیشان دینی |
محل سکونت | تهران |
خدمات | |
دین | اسلام |
تحصیلات | ارشد فلسفه و تحصیلات حوزوی |
محل تحصیل | تهران، قم |
معروفترین نظرات | « عقلانیت و معنویت» |
مصطفی ملکیان؛ اخلاقپژوه، عرفانپژوه، مترجم و روشنفکر ایرانی.
بخش عمده پژوهشهای وی در حوزه تاریخ فلسفه، منطق، فلسفه اخلاق، فلسفه دین، عرفان، ادیان و مذاهب، روانشناسی اخلاق، کلام، هرمنوتیک، فقه و اصول، فلسفه فقه و مولاناپژوهی بوده است.
زندگینامه
مصطفی ملکیان در ۱۲ خرداد ۱۳۳۵ در شهرضا، از شهرهای استان اصفهان، به دنیا آمد. دورهی دبستان و بخش اعظم دورهی دبیرستان را در زادگاه خود طی کرد و پس از اخذ دیپلم ریاضی در تهران، تحت تأثیر توصیهیِ پدر و مادر و فشار برخی خویشان ابتدا به رشتههای فنی-مهندسی روی آورد و تحصیلات دانشگاهی خود را از سال ۱۳۵۲ش در رشتهیِ مهندسی مکانیک در دانشکدهیِ فنی دانشگاه تبریز آغاز کرد. [۱]
ملکیان پس از دوسال تحصیل در رشته فنی-مهندسی به این نتیجه رسید که نباید بین علایق و تحصیلش فاصله باشد. به همین دلیل از تحصی انصراف داد و مجددا در کنکنور شرکت کرد این بار با رتبه اول در رشته فلسفهای اسلامی پذیرفته شد. کلاسهای مرتضی مطهری را جزو معدود کلاسهای قابل استفاده در آن رشته یافت. در کلاسهای مهرداد بهار و عبدالحسین زرینکوب نیز بطور مستمع آزاد شرکت میکرد و بسیار علاقهمند و شیفتهیِ آنان بود. به منزل مرحوم امیرحسین یزدگردی نیز، که استاد زبان و ادبیات فارسیشان بود، دائماً رفت و آمد داشت و در تحقیقات علمی دستیار ایشان بود.[۲]
در اواخر دورهیِ کارشناسی، رژیم شاه به دلیل در دست داشتن آثار دکتر علی شریعتی او را دستگیر و چند روز زندانی کرد و به دنبال آن از ادامه تحصیل در دانشگاه محروم شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی به دانشگاه بازگشت و در تیرماه ۱۳۵۸ش فارغالتحصیل شد. در همان تیرماه ۵۸ با خانم سیمین صالح ازدواج کرد و در همان سال به منظور تحصیل در علوم اسلامی عموماً، و فلسفه و عرفان اسلامی خصوصاً، به حوزهیِ علمیهیِ قم رفت. [۳]
همچنین با اصرار دکتر مفتّح، رئیس وقت دانشگاه تهران، در مقطع کارشناسی ارشد رشتهیِ فلسفه ادامهیِ تحصیل داد. اما در اواخر تحصیل در مقطع ارشد به دلایلی از تحصیلات آکادمیک صرف نظر کرد و به مطالعهیِ شخصی و تحصیلات حوزوی ادامه داد. زبان و ادبیات عرب را از قبل آموخته بود. در قم فلسفهی اسلامی، عرفان اسلامی، اصول فقه و فقه را تا مرحلهی تخصّصی ادامه داد؛ اما با گذشت زمان به فلسفهی غرب بیشتر و بیشتر گرایش پیدا میکرد و در کنار دروس متعارف حوزه، به طور خودآموز به مطالعهیِ فلسفهیِ غرب میپرداخت. علاوه بر آن، تدریس بعضی درسهایی را که خارج از نظام حوزه بود، مثل زبان انگلیسی، بر عهده گرفت. [۴]
ملکیان مدت ۱۸ سال، در قم سکنی گزید. البته در این فاصلهیِ زمانی به تهران نیز رفت و آمد داشت و از سال ۱۳۶۵ به تدریس در دانشکدهیِ الاهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران و تدریس در دانشگاه امام صادق نیز پرداخت. تقریباً همزمان با آن به دانشگاه تربیت مدرس برای تدریس دروس دورهیِ فوقلیسانس دعوت شد و باز هم همزمان با آن به دانشگاه صنعتی شریف دعوت شد. به این ترتیب در چهار دانشگاه، در یکی به صورت مستقر و در سه تای دیگر به عنوان استاد مدعو و مهمان تدریس میکرد. [۵]
ملکیان از سال 76 به تهران بازگشت اما همچنان با قم در ارتباط بود.در عین اینکه در دانشگاه مفید قم هیچوقت تدریس نکرده بود عضو هیأت تصویب رسالههای این دانشگاه بود. همچنین سالها در مرکز تربیت مدرس حوزهیِ علمیهیِ قم، که به دانشگاه قم وابسته بود، تدریس میکرد و با مؤسسهیِ آموزشی امام خمینی هم همکاری داشت و مشاور ارشد پژوهشکدهیِ فلسفه و کلام اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشهیِ اسلامی نیز بود. از سال ۱۳۸۸ فعالیت وی به تدریس در مؤسسات غیردولتی محدود شد.[۶]
دیدگاه
دیدگاه ملکیان در موضوع زن متاثر از نگاه نواندیشی وی به مباحث وحی، عقل ودین...است. به همین جهت وی مساله زن در دیدگاه اسلام را چنین بیان میکند: « مردسالارى در پیروان ادیان و از جمله در میان مسلمانان، تا حدّ فراوانى به سبب آن است که بنیانگذاران ادیان و مذاهب، چه در مقام تلقى از عالم واقع و چه در مقام ابلاغ تلقیشان از عالم واقع به مخاطبان خود، تحت تأثیر فرهنگ زمانه خود بودهاند؛ ولى در همه ادیان یک سلسله نکات انسانشناسانهاى وجود داشته که نمیتوان آن را تماماً تکذیب کرد؛ از جمله اینکه طبیعت زن و مرد تفاوتهایى با یکدیگر دارد.[۷]
اکثر جنبههاى فرهنگى زمانهاى که بنیانگذاران ادیان و مذاهب در آن میزیستهاند، در ادیان رسوخ کردهاست و من در زمان حاضر، به عنوان مسلمان تجددگرا حق دارم که آنها را کنار بگذارم و از وراى آن پیام دین خود را استنباط کنم. همچنین میپذیرم که اینها عرضى دین هستند.البته از تفاوتهاى تکوینى (زیستى و روانى) میان زن و مرد نمیشود تفاوت ارزشى را نتیجه گرفت؛ امّا در عین حال بازتاب آن تفاوت تکوینى در مناسبات زن و مرد را در همه جا نباید انکار کرد.آن چیزى که اصلاً قابل دفاع نیست، فرصتهاى نامساوى است؛ وگرنه نقشها ممکن است لامحاله تفاوتهایى داشته باشند. آنچه غیرانسانى و ناعادلانه است، تفاوت فرصتها به این معناست که فرصتهایى را که در اختیار مردان قرار میدهیم در اختیار زنان قرار ندهیم و بالعکس.[۸]
انصاف این است که پیامبر اسلام براى بهبود بخشیدن به وضع زنان روندى را آغاز کرد. در 23 سال حیات ایشان، این روند همواره رو به جلو و رو به بهبودى بود؛ منتها بعضى از فقهاى ما روند حرکت او را فراموش کردند یا اصلاً به آن توجه نکردند. آنها گفتند ما به آخرین امضاهاى پیامبر درباره زنان استناد میکنیم و بر آن جزم و جمود میورزیم. به همین جهت خود زنان هم باید به حوزههاى کلام و فلسفه وارد شوند تا بتوانند خودشان از دین تلقیاى داشته باشند و همچنین بر تلقى عالمانِ دینى و جامعه دینى از زنان تأثیر بگذارند. «ساندرا هاردینگ» یکى از زنان معروف در این حوزه معتقد است که معرفتشناسى تا به امروز تحت تأثیر دیدگاههاى مردانه بوده؛ ولى زمان آن فرا رسیده که معرفتشناسى زنانه - فمینیستى - هم به وجود آید. به همه چیز از دیدگاه زنانه نگاه کرد و نباید تفسیرها منحصر به تفاسیر مردانه باشد، پس قرآن و روایت را هم میشود از دید زنانه تفسیر کرد.[۹]
ملکیان معتقد است که بر خلاف ظاهربینىِ بنیادگرایان، تجددگرایان «بر روح دین و پیام وراى لفظ» تأکید میورزند. توجه به روح دین البته ضرورى و حیاتى است و بدون این نکته، روزآمدى و کارآمدى دین هرگز رخ نمینماید؛ اما تجددگرایان مسلمان در دوران معاصر غالباً آنچه را به نام «روح دین» و «پیام وحى» ارائه کردهاند، چیزى جز مؤلفههاى فرهنگ مدرنیته و اندیشههاى علمى و فلسفى غرب نبوده است. جاى بسى تعجب است که چگونه روح دین اسلام از قضا با اندیشههاى سوسیالیستى - مارکسیستى یا انگارههاى اگزیستانسیالیستى یا با تفکر لیبرالیستى کاملاً موافق افتاده است و روشنفکران ما در روح دین چیزى جز همان گفتههاى پیشین غربیان نجستهاند؟ آیا میتوان پذیرفت که عالمان و فقیهان ما (که بنا به تعریف ایشان نه تجددگرا هستند و نه سنتگرا) در طول تاریخ همگى از روح دین غافل ماندهاند و گروهى از نوگرایان که گاه تنها اطلاعات اندکى از محتواى اسلام داشتهاند، به این گوهر و حقیقت دست یافتهاند؟[۱۰]
ملکیان خود بر تفاوت طبیعت زن و مرد تأکید میورزد ولى معتقدد است که «از تفاوتهاى تکوینى نباید تفاوت ارزشى را نتیجه گرفت». باید گفت که اگر منظور از «تفاوت ارزشى»، تفاوت در ارزشهاى انسانى و اخلاقى است، این نکته از نظر اسلام نیز مردود است و در متون اصیل دینى نمیتوان شاهدى بر این مدعا یافت ولى اگر مراد «تفاوتهاى حقوقى» و «نقشهاى گوناگون اجتماعى» است، هیچ منع علمى و عقلى براى آن وجود ندارد. قانونگذار میتواند بر اساس تفاوتهاى تکوینى و شرایط طبیعى افراد یا جنسهاى گوناگون، نقشهاى متناسبى را پیشنهاد کند. آنچه ممنوع است، توزیع ناعادلانه [نه نامتشابه] حقوق بدون توجه به توانمندیها و کارکردها و نیازهاى واقعى است. راستى چگونه است که در فرصتهاى شغلى و آموزشى، تفاوتهاى تکوینى و طبیعى (نظیر توانمندیهاى خاص جسمى، روحى و ذهنى) را ملحوظ میداریم ولى در خصوص نقشهاى اجتماعى زن و مرد چنین تفاوتى را روا نمیداریم.[۱۱]
یه طور کلی حاصل سخن ایشان این است که احکامى چون عدم تساوى زن و مرد در ارث و دیه و... ناشى از فرهنگ عصر پیامبر صلى الله علیه وآله و سلم بوده است و چون روند حرکت پیامبر به سمت احقاق حقوق بیشتر براى زنان بوده است، پس ما نباید به آخرین فرمایش پیامبر اکتفا کنیم، بلکه باید به تساوى حقوق زن و مرد در جمیع امور حکم کنیم. در پاسخ باید گفت: اولاً، اثبات این نکته که همه احکام یاد شده ناشى از فرهنگ زمانه بوده، کارى بس دشوار است که تا کنون حتى فمینیستهاى مسلمان هم بر این مدعا دلیلى نیاوردهاند. برعکس، در مورد بعضى از احکام، همچون حجاب، مسلم است که قرآن با ایجاد تفاوت در پوشش براى زنان و مردان، دقیقاً در مقابل عرف آن زمان قرار گرفته و تلقى تساویطلبانه را مقید و محدود کرده است. ثانیاً، واقعاً چگونه میتوان ادعا نمود پیامبرى که در مقابل مهمترین شاخصههاى فرهنگ جاهلى ایستادگى کرده و علیرغم آزار و شکنجههاى فراوان به تحول بنیادین در فکر و فرهنگ جاهلى دست یازیده است، در مقابل آداب و رسوم خُرد و ساده تسلیم شده یا ناخودآگاه تحت تأثیر قرار گرفته است. [۱۲]
ثالثاً، احکام یاده شده در قرآن و سنت پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم، هرگز دلالت بر عدم تساوى زن و مرد در کلیه موارد نمیکند، بلکه مثلاً در میراث، گاه ارث زن و مرد مساوى و حتى گاه ارث زن بیشتر از مرد پیشبینى شده است. اگر نامساوى بودن ارث واقعاً ناشى از فرهنگ مردسالارى بوده است، پس چرا در پارهاى موارد کاملاً برخلاف عرف زمان حکم شده است؟ آیا الزامات فراوانى که در حقوق اسلامى بر علیه مردان و به سود زنان مقرر گردیده است، با فرهنگ مردسالارى تضاد و تعارض ندارد؟ این نکات خود نشان میدهد که این تفاوتها ریشه در حکمت و مصالح واقعى زنان و مردان دارد و نه در عرف زمان.[۱۳]
رابعاً، ایشان به فقها توصیه کردهاند که نباید بر آخرین سخن پیامبر جمود کرد، بلکه مطابق زمان باید احکام را تغییر داد. باید یادآور شد که فقهاى شیعه در سخنان پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم متوقف نماندهاند و دقیقاً در ادامه سخنان پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم به فرمایشات ائمه اطهارعلیهم السلام تمسک جستهاند. نکته مهم اینجاست که اهل بیتعلیهم السلام نیز حتى پس از گذشت دو قرن از رحلت پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم باز هم همچنان بر همان احکام قرآن و رسولاللَّه صلى الله علیه وآله وسلم پاى فشردهاند و هشدار دادهاند که «حلالُ محمدصلى الله علیه وآله وسلم حلالٌ الى یوم القیامة و حرامُ محمدصلى الله علیه وآله وسلم حرامٌ الى یوم القیامة» و در روایات شیعه و سنى تصریح شده است که امام مهدىعلیه السلام در آخر الزمان براى احیاى سیره و سنت رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم ظهور میکند.[۱۴]
آقای ملکیان خواستار حرکت رو به جلو در مساله زن میباشد، اما به درستى معلوم نکردهاند که ملاک تشخیص در این حرکت چیست و با چه میزان میتوان فهمید که این حرکت تا به کجا باید ادامه یابد؟ آیا در این «حرکت رو به جلو» باید به الغاى هرگونه تفاوت میان زن و مرد دست زد و کلیه احکام شرع در این خصوص (از ارث و شهادت و حجاب گرفته تا نکاح و طلاق و نفقه و قصاص و دیات) را ملغى نمود؟ اگر ملاک در احکام دینى عقل و فهم عادى بشرى است پس از چه روى به دین و شریعت الهى نیازمندیم؟ آیا این سخن به بینیازى انسان از وحى منجر نمیشود؟[۱۵]
ایشان معتقد است که برداشت مردانه و زنانه از قرآن و متون دینى تفاوت میکند و براى تأیید کلام خود استناد جستهاند که امروزه معرفتشناسانِ فمینیست بر «معرفت زنانه» تأکید دارند. مناسب است ایشان مطرح کنند که مثلاً تفسیر زنانه از آیات شهادت و ارث و... چگونه خواهد بود و چه تفاوت عظیمى با تفسیر مردانه دارد و نیز جا داشت بیان میداشتند که معرفتشناسى فمینیستى با آنکه امروزه عناوین پرشمارى را عرضه کرده است، چه تفاوت اساسى با معرفتشناسى کلاسیک و مدرن دارد و چه نکتههاى بدیعى را بر معرفتشناسى کلاسیک و مدرن افزوده است؟[۱۶]
وانگهى، اگر واقعاً معرفت زنانه و معرفت مردانه تا بدین پایه متفاوت و متغایر است، پس معیار درستى معرفت و معرفتشناسى چیست و چرا باید از معرفت مردانه روى گرداند و معرفت زنانه را برگزید؟ آیا این گونه داوریهاى نسبیگرایانه عملاً علیه تساویطلبان در حقوق زنان به حساب نمیآید؟ آیا کسى نمیتواند ادعا کند که اگر مسأله تساوى یا آزادى یا حقوق بشر همگى مفاهیمى است برخاسته از تلقیهاى فردى یا جنسیتى، پس چه دلیلى براى پذیرش آن وجود دارد؟ و بالاخره آیا همین نسبیگراییهاى معرفتشناختى و ارزششناختى عملاً به منطق نیچه و «اراده معطوف به قدرت» او نمیانجامد؟ آیا به اعتراف خود اندیشمندان غرب، ظهور فاشیسم محصول همین گونه نسبیاندیشیها نیست؟[۱۷]
آثار
تالیفات
- تقدیر ما تدبیر ما، مصطفی ملکیان، تهران، نگاه معاصر.
- حدیث آرزومندی: جستارهایی در عقلانیت و معنویت، مصطفی ملکیان، تهران: نگاه معاصر.
- در رهگذار باد و نگهبان لاله، مصطفی ملکیان، تهران، نگاه معاصر.
- راهی به رهایی: جستارهایی در باب عقلانیت و معنویت، مصطفی ملکیان، تهران: نگاه معاصر.
- زمین از دریچهی آسمان، مصطفی ملکیان، سروش مولانا.
- سنت و سکولاریسم، مصطفی ملکیان، عبدالکریم سروش، محمد مجتهدشبستری، محسن کدیور، تهران: صراط.
- عمرِ دوباره: درس گفتارهایی در بابِ اخلاقِ کاربستی، مصطفی ملکیان، تهران: شور.
- مشتاقی و مهجوری: گفتگو در باب فرهنگ و سیاست، مصطفی ملکیان، تهران: نگاه معاصر.[۱۸]
ترجمه
- پرسشهای کشنده، تامس نیگل، مصطفی ملکیان و جواد حیدری، تهران: نگاه معاصر.
- تنوع دین در روزگار ما: دیداری دوباره با ویلیام جیمز، چارلز تیلور، مصطفی ملکیان (مترجم)، تهران: شور.
- روحِ اسپینوزا (شفای جان)، نیل گراسمن، مصطفی ملکیان (مترجم)، تهران: دوستان.
- سیری در سپهر جان: مقالات و مقولاتی در معنویت، مصطفی ملکیان (مترجم)، تهران: نگاه معاصر.
- «گابریل مارسل»، سم کین، مصطفی ملکیان (مترجم)، تهران: هرمس، ۱۳۸۲.
- لودویگ ویتگنشتاین: ربط فلسفه او به باور دینی، ویلیام دانالد هادسن، مصطفی ملکیان (مترجم)، تهران: سروش.
- مهر ماندگار: مقالاتی در اخلاقشناسی، مصطفی ملکیان، تهران: نگاه معاصر.
- نگاهی به فلسفه اخلاق در سده بیستم، استیون داروال، آلن گیبارد، پیتر ریلتن، مصطفی ملکیان (مترجم)، تهران: سهروردی، ۱۳۸۱.
ویرایش
- ۵۰واقعیتی که جهان را باید تغییر دهند، جسیکا ویلیامز، غلامعلی کشانی (مترجم)، مصطفی ملکیان (ویراستار)، تهران: نگاه معاصر.
- ابن سینا و تمثیل عرفانی، هانری کربن، انشاءالله رحمتی (ترجمه و تحقیق)، مصطفی ملکیان (ویراستار)، سوفیا.
- افعال گفتاری: جستاری در فلسفه زبان، جان سرل، محمدعلی عبداللهی (مترجم)، مصطفی ملکیان (ویراستار)، تهران: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.
- الفبای آگاهی: تبیین و تحلیل مراحل و سطوح آگاهی، پیمان آزاد(مترجم)، مصطفی ملکیان (ویراستار)، تهران: بیدگل.
- اعترافات قدیس آگوستین، سایه میثمی (مترجم)، مصطفی ملکیان (ویراستار)، تهران: سهروردی.
- اُمید! رویا!، هلن اکلی (گردآورنده)، جوئنا کیدنی (تصویرگر)، سیمین صالح (مترجم)، مصطفی ملکیان (ویراستار)، تهران: آسمان خیال، نقد قلم.
- بهترینهای زندگی: دریچهای رو به سوی امور به راستی مهم، تامس هرکا، شقایق محمدزاده (مترجم)، مصطفی ملکیان (ویراستار)، تهران: نگاه معاصر.
- تجربهیِ دینی، توماس ریچارد مایلز، جابر اکبری (مترجم)، مصطفی ملکیان (ویراستار)، تهران: سهروردی، ۱۳۸۴.
- تسلای فلسفه، بوئتیوس، سایه میثمی (مترجم)، مصطفی ملکیان (ویراستار)، تهران: نگاه معاصر، ۱۳۸۵.
مقدمه
- بانگ آب: دریچهای به جهاننگری مولانا، سودابه کریمی (مترجم)، مصطفی ملکیان (مقدمه)، تهران: شور.
- جادو و ذهن: سازوکارها، کارکردها، و رشد تفکر و رفتار جادویی، یوگنی واسیلیویچ سایوتسکی، فرشید مرادیان (مترجم)، مصطفی ملکیان (مقدمه)، کتاب ارجمند، درج عقیق.
- چگونه دنیا را متحد کنیم؟ اخلاق برای کودکان و نوجوانان، بریژیت لابه، میشل پوش، پروانه عروجنیا (مترجم)، مصطفی ملکیان (مقدمه)، تهران: آسمان خیال، نقد قلم.
- دارندگی در بسندگی است: اقتصاد جایگزین ثورو، سَمیوئِل الگزاندِر، غلامعلی کشانی (مترجم)، مصطفی ملکیان (ویراستار)، تهران: نگاه معاصر.
- در باب تاریخ اتحاد در اسلام، عبدالرحمن بدوی، معین کاظمیفر (مترجم)، مصطفی ملکیان (مقدمه)، تهران: نگاه معاصر.
8دنیایی را تصور کن که...: فلسفه به زبان ساده، بریژیت لابه، میشل پوش، پروانه عروج نیا (مترجم)، مصطفی ملکیان (مقدمه)، تهران: آسمان خیال.
- دنیای فیلو: فلسفه به زبان ساده، بریژیت لابه، بیتا عظیمینژادان (مترجم)، مصطفی ملکیان (مقدمه)، تهران: آسمان خیال.
پانویس
- ↑ «مصطفی ملکیان»، وبسایت فرزان
- ↑ «مصطفی ملکیان»، وبسایت فرزان
- ↑ «زندگینامه مصطفی ملکیان»، وبلاگ
- ↑ «نگاهی به ۴۰ سال فعالیت فکری مصطفی ملکیان»، خبرگزاری ایسنا
- ↑ «مصطفی ملکیان»، وبسایت فرزان
- ↑ «زندگینامه: مصطفی ملکیان (۱۳۳۵-)»، خبرگزاری همشهری
- ↑ مصاحبه زنانهنگری و فلسفههای زنانهنگر با مصطفی ملکیان،1394
- ↑ مصاحبه زنانهنگری و فلسفههای زنانهنگر با مصطفی ملکیان،1394
- ↑ مصاحبه زنانهنگری و فلسفههای زنانهنگر با مصطفی ملکیان،1394
- ↑ نواندیشی دینی و مسأله زنان مصطفی ملکیان، بازتاب اندیشه، 1379ش
- ↑ نواندیشی دینی و مسأله زنان مصطفی ملکیان، بازتاب اندیشه، 1379ش
- ↑ نواندیشی دینی و مسأله زنان مصطفی ملکیان، بازتاب اندیشه، 1379ش
- ↑ نواندیشی دینی و مسأله زنان مصطفی ملکیان، بازتاب اندیشه 1379 شماره 4
- ↑ نواندیشی دینی و مسأله زنان مصطفی ملکیان، بازتاب اندیشه، 1379ش
- ↑ نواندیشی دینی و مسأله زنان مصطفی ملکیان، بازتاب اندیشه، 1379ش
- ↑ نواندیشی دینی و مسأله زنان مصطفی ملکیان، بازتاب اندیشه، 1379ش
- ↑ نواندیشی دینی و مسأله زنان مصطفی ملکیان، بازتاب اندیشه، 1379ش
- ↑ «مصطفی ملکیان»، در ویکی پدیا
منابع
- ملکیان، مصطفی، نواندیشی دینی و مسأله زنان،مجله بازتاب اندیشه، شماره 4، 1379ش
- ملکیان، مصطفی، مصاحبه زنانهنگری و فلسفههای زنانه نگر، مجله زنان، شماره ۱۲،آبان 1394ش.
- «مصطفی ملکیان»، در ویکی پدیا، تاریخ بازدید: 21 اسفند 1401ش.
- «دربتره مصطفی ملکیان»، وبسایت فرزان، تاریخ بازدید: 21 اسفند 1401ش.
- «زندگینامه مصطفی ملکیان»، وبلاگ، تاریخ بازدید: 21 اسفند 1401ش.
- «نگاهی به ۴۰ سال فعالیت فکری مصطفی ملکیان»، خبرگزاری ایسنا، تاریخ درج مطلب: 12 خرداد 1399ش، تاریخ بازدید: 21 اسفند 1401ش.
- «زندگینامه: مصطفی ملکیان (۱۳۳۵-)»، خبرگزاری همشهری آنلاین، تاریخ درج مطلب: 1 بهمن 1387ش، تاریخ بازدید: 21 اسفند 1401ش.