مهدی مهدوی (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: واگردانی دستی برگرداندهشده |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| (۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۴: | خط ۴: | ||
==مفهومشناسی== | ==مفهومشناسی== | ||
عقل در لغت، به قوای ذهنی | عقل در لغت، به قوای ذهنی گفته میشود که اندیشیدن، ادراک حسن و قبح، رفتار معنوی انسان، و مانند آن را هدایت میکند<ref>[https://vajehyab.com/?q=%D8%B9%D9%82%D9%84 . فرهنگ مترادف و متضاد، وبسایت واژهیاب، ذیل واژه عقل.]</ref> و در اصطلاح بر حسب انواع مختلفی چون نظری، عملی و ابزاری، معانی مختلفی چون قوه شناخت باورهای بنیادین، هستیهایی که با اراده انسان تکوین مییابند، یا ابزار تسلط آدمی بر طبیعت، یافته است.<ref>. پارسانیا، روش شناسی رئالیسم انتقادی، 1389ش، ص55.</ref> | ||
==نقطه آغاز تقسیم موجودات به مذکر و مونث== | ==نقطه آغاز تقسیم موجودات به مذکر و مونث== | ||
هر موجود متغیری، از ماده و صورت تشکیل شده است. ماده از یک سو استعداد قبول صورت جدید را دارد و از سوی دیگر وحدت موجود قبل و بعد از تغییر را حفظ میکند. ویژگیها و آثار وضعیت جدید که قابل استناد به وضعیت قبلی نباشد، نشانهای است برای حضور صورت جدید. حکمت صدرایی از این تغییر با عنوان حرکت جوهری یاد کرده و صورت جدید را همواره کاملتر از صورت سابق میداند. در این فرآیند، پدید آمدن یک صورت عنصری با امتداد در جهات سهگانه همراه است و عناصر مختلف با ترکیبهای متنوع زمینه پذیرش صورت گیاهی را ایجاد میکنند که ویژگیهایی چون تغذیه، نمو و تولید مثل نشان از حضور آن دارد. مسئله نرینگی و مادگی از همینجا شکل میگیرد. تقسیمکار در بعضی از گیاهان بر عهده دو صنف از نوع آن قرار داده میشود و بدین ترتیب نوع واحد، به دو صنف مذکر و مونث تقسیم میشود. پس از آن، صورت حیوانی با ویژگی حرکت پدید میآید که خود انواعی را شامل میشود. یکی از این انواع، استعداد پذیرش صورت برتر و کاملتری به نام صورت انسانی را دارد. خصوصیت این نوع جدید، ادراک حقایق کلی و عقلی است. فیلسوفان مسلمان این تبیین را از قرآن الهام گرفتهاند که به مراحل شکلگیری انسان شامل نطفه، علقه، گوشتپاره، استخوان، پوشیدن استخوان با گوشت و سپس خلقتی دیگر، اشاره کرده است.<ref>[https://wiki.ahlolbait.com/%D8%A2%DB%8C%D9%87_14_%D8%B3%D9%88%D8%B1%D9%87_%D9%85%D8%A4%D9%85%D9%86%D9%88%D9%86 . سوره مبارکه مومنون، آیه 14 | هر موجود متغیری، از ماده و صورت تشکیل شده است. ماده از یک سو استعداد قبول صورت جدید را دارد و از سوی دیگر وحدت موجود قبل و بعد از تغییر را حفظ میکند. ویژگیها و آثار وضعیت جدید که قابل استناد به وضعیت قبلی نباشد، نشانهای است برای حضور صورت جدید. حکمت صدرایی از این تغییر با عنوان حرکت جوهری یاد کرده و صورت جدید را همواره کاملتر از صورت سابق میداند. در این فرآیند، پدید آمدن یک صورت عنصری با امتداد در جهات سهگانه همراه است و عناصر مختلف با ترکیبهای متنوع زمینه پذیرش صورت گیاهی را ایجاد میکنند که ویژگیهایی چون تغذیه، نمو و تولید مثل نشان از حضور آن دارد. مسئله نرینگی و مادگی از همینجا شکل میگیرد. تقسیمکار در بعضی از گیاهان بر عهده دو صنف از نوع آن قرار داده میشود و بدین ترتیب نوع واحد، به دو صنف مذکر و مونث تقسیم میشود. پس از آن، صورت حیوانی با ویژگی حرکت پدید میآید که خود انواعی را شامل میشود. یکی از این انواع، استعداد پذیرش صورت برتر و کاملتری به نام صورت انسانی را دارد. خصوصیت این نوع جدید، ادراک حقایق کلی و عقلی است. فیلسوفان مسلمان این تبیین را از قرآن الهام گرفتهاند که به مراحل شکلگیری انسان شامل نطفه، علقه، گوشتپاره، استخوان، پوشیدن استخوان با گوشت و سپس خلقتی دیگر، اشاره کرده است.<ref>[https://wiki.ahlolbait.com/%D8%A2%DB%8C%D9%87_14_%D8%B3%D9%88%D8%B1%D9%87_%D9%85%D8%A4%D9%85%D9%86%D9%88%D9%86 . سوره مبارکه مومنون، آیه 14.]</ref> | ||
از جمادی مردم و نامی شدم<br> | مولوی نیز این مراحل را بدین صورت بیان کرده است؛ <ref>[https://ganjoor.net/moulavi/masnavi/daftar3/sh187 . مولونا، مثنوی معنوی، دفتر سوم، 1397ش، بخش 187.]</ref> | ||
{{شعر جدید | |||
| عنوان = | |||
| شاعر = | |||
| متن = از جمادی مردم و نامی شدم<br> | |||
و ز نما مردم به حیوان سرزدم<br> | و ز نما مردم به حیوان سرزدم<br> | ||
مردم از حیوانی و آدم شدم<br> | مردم از حیوانی و آدم شدم<br> | ||
| خط ۱۶: | خط ۲۱: | ||
تا بر آرم از ملایک پر و سر<br> | تا بر آرم از ملایک پر و سر<br> | ||
وز ملک هم بایدم جستن ز جو<br> | وز ملک هم بایدم جستن ز جو<br> | ||
کل شیء هالک الا وجهه<br> | کل شیء هالک الا وجهه<br> | ||
}} | |||
انسان از منظر حکمت متعالیه، نوع متوسط است و با اعمال اختیاری خود میتواند به مرتبهای بالاتر از فرشتگان دست یابد.<ref>[https://ensani.ir/fa/article/110406/%D8%B1%D9%88%DB%8C%DA%A9%D8%B1%D8%AF-%D8%A7%D9%86%D8%AA%D9%82%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B7%D9%87-%D8%B9%D9%82%D9%84-%D9%88-% . پارسانیا، رویکرد انتقادی فلسفه اسلامی به رابطه عقل و جنسیت، 1384ش.]</ref> | انسان از منظر حکمت متعالیه، نوع متوسط است و با اعمال اختیاری خود میتواند به مرتبهای بالاتر از فرشتگان دست یابد.<ref>[https://ensani.ir/fa/article/110406/%D8%B1%D9%88%DB%8C%DA%A9%D8%B1%D8%AF-%D8%A7%D9%86%D8%AA%D9%82%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B7%D9%87-%D8%B9%D9%82%D9%84-%D9%88-% . پارسانیا، رویکرد انتقادی فلسفه اسلامی به رابطه عقل و جنسیت، 1384ش.]</ref> | ||
| خط ۲۷: | خط ۳۳: | ||
==تمایز جنس از جنسیت== | ==تمایز جنس از جنسیت== | ||
تدبیر نفس نسبت به ذکورت و انوثت، موجب میشود که این امور نیز صورتی عقلانی یابند و شیوه رفتاری انسان با غریزه جنسی خود، متفات از حیوانات باشد. انسان با استفاده از عقل، معرفت خود را تقویت کرده و فرهنگ متناسب با آن را سامان میدهد و با غریزه جنسی نیز مطابق قواعد همان فرهنگ دست به کنش میزند. و بدین صورت با یک غریزه جنسی و طبیعی که مشترک میان همه انسانها است، با شیوههای متفاوت فرهنگی و اجتماعی تعامل میکند. بر این اساس تفاوت میان جنس و جنسیت از دیدگاه فلسفه اسلامی نیز قابل پذیرش است؛ اما جنس و جنسیت هیچ کدام مربوط به حقیقت انسان نیست و در صورت نوعیه و هویت او قرار نمیگیرد. جنس به ابعاد طبیعی انسان تعلق دارد و جنسیت به حوزه فرهنگ و رفتار آدمی مربوط است، اما ذات و حقیقت انسان، خود مبدع و موسس فرهنگ است.<ref>[https://ensani.ir/fa/article/110406/%D8%B1%D9%88%DB%8C%DA%A9%D8%B1%D8%AF-%D8%A7%D9%86%D8%AA%D9%82%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B7%D9%87-%D8%B9%D9%82%D9%84-%D9%88-% . پارسانیا، رویکرد انتقادی فلسفه اسلامی به رابطه عقل و جنسیت، 1384ش.]</ref> | تدبیر نفس نسبت به ذکورت و انوثت، موجب میشود که این امور نیز صورتی عقلانی یابند و شیوه رفتاری انسان با غریزه جنسی خود، متفات از حیوانات باشد. انسان با استفاده از عقل، معرفت خود را تقویت کرده و فرهنگ متناسب با آن را سامان میدهد و با غریزه جنسی نیز مطابق قواعد همان فرهنگ دست به کنش میزند. و بدین صورت با یک غریزه جنسی و طبیعی که مشترک میان همه انسانها است، با شیوههای متفاوت فرهنگی و اجتماعی تعامل میکند. بر این اساس تفاوت میان [[جنس]] و [[جنسیت]] از دیدگاه فلسفه اسلامی نیز قابل پذیرش است؛ اما جنس و جنسیت هیچ کدام مربوط به حقیقت انسان نیست و در صورت نوعیه و هویت او قرار نمیگیرد. جنس به ابعاد طبیعی انسان تعلق دارد و جنسیت به حوزه فرهنگ و رفتار آدمی مربوط است، اما ذات و حقیقت انسان، خود مبدع و موسس فرهنگ است.<ref>[https://ensani.ir/fa/article/110406/%D8%B1%D9%88%DB%8C%DA%A9%D8%B1%D8%AF-%D8%A7%D9%86%D8%AA%D9%82%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B7%D9%87-%D8%B9%D9%82%D9%84-%D9%88-% . پارسانیا، رویکرد انتقادی فلسفه اسلامی به رابطه عقل و جنسیت، 1384ش.]</ref> | ||
==عقل و نفس== | ==عقل و نفس== | ||
| خط ۵۷: | خط ۶۳: | ||
[[رده: ویکیجنسیت]] | [[رده: ویکیجنسیت]] | ||
[[رده: | [[رده: فلسفه]] | ||