جنسیت و عقل
جنسیت و عقل، عرصههای اثرگذاری جنسیت بر عقل.
جنسیت و عقل، مناسباتی دارند که عموما در چارچوب اثرگذری و اثرپذیری آنها فهم میشود. انسان، نوعی است که صورتهای نوعی دیگری مثل صورتهای حیوانی، نباتی و جمادی را در بر دارد و آنها را تدبیر میکند. دستهبندی به مذکر و مونث، از صورت نباتی آغاز میشود.
مفهومشناسی
عقل در لغت، به قوای ذهنی مغز گفته میشود که اندیشیدن، ادراک حسن و قبح، رفتار معنوی انسان، و مانند آن را هدایت میکند[۱] و در اصطلاح بر حسب انواع مختلفی چون نظری، عملی و ابزاری، معانی مختلفی چون قوه شناخت باورهای بنیادین، هستیهایی که با اراده انسان تکوین مییابند، یا ابزار تسلط آدمی بر طبیعت، یافته است.[۲]
نقطه آغاز تقسیم موجودات به مذکر و مونث
هر موجود متغیری، از ماده و صورت تشکیل شده است. ماده از یک سو استعداد قبول صورت جدید را دارد و از سوی دیگر وحدت موجود قبل و بعد از تغییر را حفظ میکند. ویژگیها و آثار وضعیت جدید که قابل استناد به وضعیت قبلی نباشد، نشانهای است برای حضور صورت جدید. حکمت صدرایی از این تغییر با عنوان حرکت جوهری یاد کرده و صورت جدید را همواره کاملتر از صورت سابق میداند. در این فرآیند، پدید آمدن یک صورت عنصری با امتداد در جهات سهگانه همراه است و عناصر مختلف با ترکیبهای متنوع زمینه پذیرش صورت گیاهی را ایجاد میکنند که ویژگیهایی چون تغذیه، نمو و تولید مثل نشان از حضور آن دارد. مسئله نرینگی و مادگی از همینجا شکل میگیرد. تقسیمکار در بعضی از گیاهان بر عهده دو صنف از نوع آن قرار داده میشود و بدین ترتیب نوع واحد، به دو صنف مذکر و مونث تقسیم میشود. پس از آن، صورت حیوانی با ویژگی حرکت پدید میآید که خود انواعی را شامل میشود. یکی از این انواع، استعداد پذیرش صورت برتر و کاملتری به نام صورت انسانی را دارد. خصوصیت این نوع جدید، ادراک حقایق کلی و عقلی است. فیلسوفان مسلمان این تبیین را از قرآن الهام گرفتهاند که به مراحل شکلگیری انسان شامل نطفه، علقه، گوشتپاره، استخوان، پوشیدن استخوان با گوشت و سپس خلقتی دیگر، اشاره کرده است.[۳] مولوی نیز این مراحل را بدین صورت بیان کرده است؛ [۴]
از جمادی مردم و نامی شدم
و ز نما مردم به حیوان سرزدم
مردم از حیوانی و آدم شدم
پس چه ترسم کی زمردن کم شدم
حملهٔ دیگر بمیرم از بشر
تا بر آرم از ملایک پر و سر
وز ملک هم بایدم جستن ز جو
کل شیء هالک الا وجهه
انسان از منظر حکمت متعالیه، نوع متوسط است و با اعمال اختیاری خود میتواند به مرتبهای بالاتر از فرشتگان دست یابد.[۵]
سیطره صورت اخیر
انسان به مقتضای نفس ناطقه عمل میکند و صور پیشین را به خدمت خود درآورده و آنها را سامان میدهد. این صورت نوعیه، مجرد است، اما در ارتباط با عالم طبیعت و بدن، قرار دارد و کار آن در بدن ظاهر میشود.[۶]
نسبت صورت انسانی با ابعاد مادی و جنسی
صورتهای عنصری، نباتی و حیوانی، علل مادی پدید آمدن انسان هستند و در حقیقت انسان که صورت عقلی دارد، دخالتی ندارند. لوازم علل مادی مثل مونث یا مذکر بودن نیز یکی از لوازم حیوانی و نباتی بوده و تاثیری در حقیقت نوعی انسان ندارد. زیرا قوام انسان به تعقل است و هرچند این تعقل از تکوین صور قبلی پدید میآید، اما حقیقتی مستقل از ابعاد مادی خود دارد. البته این استقلال به معنی قطع تعلق و ارتباط با آن ابعاد نیست و بر آنها از جمله مسائل مربوط به ذکورت و انوثت تاثیر میگذارد. در این سیر تکاملی، هرچه نفس کاملتر گردد، تاثیر آن بر مراتب مادی خود قویتر خواهد بود. در سخنی از امام صادق به این نکته اشاره شده است که بدن از آنچه نیت بر آن قوت گرفته باشد، احساس ضعف نمیکند.[۷] از جا کندن درب قلعه خیبر و پرتاب آن به فاصله چهل زراع توسط امیرالمومنین نیز با قوه جسمانی نبود، بلکه به نفسی صورت گرفت که نور الهی بر آن تابیده بود.[۸]
تمایز جنس از جنسیت
تدبیر نفس نسبت به ذکورت و انوثت، موجب میشود که این امور نیز صورتی عقلانی یابند و شیوه رفتاری انسان با غریزه جنسی خود، متفات از حیوانات باشد. انسان با استفاده از عقل، معرفت خود را تقویت کرده و فرهنگ متناسب با آن را سامان میدهد و با غریزه جنسی نیز مطابق قواعد همان فرهنگ دست به کنش میزند. و بدین صورت با یک غریزه جنسی و طبیعی که مشترک میان همه انسانها است، با شیوههای متفاوت فرهنگی و اجتماعی تعامل میکند. بر این اساس تفاوت میان جنس و جنسیت از دیدگاه فلسفه اسلامی نیز قابل پذیرش است؛ اما جنس و جنسیت هیچ کدام مربوط به حقیقت انسان نیست و در صورت نوعیه و هویت او قرار نمیگیرد. جنس به ابعاد طبیعی انسان تعلق دارد و جنسیت به حوزه فرهنگ و رفتار آدمی مربوط است، اما ذات و حقیقت انسان، خود مبدع و موسس فرهنگ است.[۹]
عقل و نفس
عقل انسانی که در ذات خود مجرد و در فعل و تدبیر خود نیازمند ماده است، دو بخش عملی و نظری دارد. ادراک حقایق، کار عقل نظری و تدبیر، عزم، جزم و حوزه رفتار، کار عقل عملی است. اراده و تمایلات انسان گاهی معطوف به امور محسوس و گاهی معطوف به امور خیالی و وهمی است که شهوت و غضب نامیده میشود. اراده و عزم انسان گاهی نیز معطوف به اهداف و آرمانهایی است که توسط عقل نظری شناخته و تایید میشود.[۱۰]
مراتب عقل انسانی
عقل از حیث مراتب به چهار قسم بالقوه، بالملکه، بالفعل و مستفاد تقسیم میشود. عقل بالقوه وجه تمایز انسان از حیوان است. عقل بالملکه، مفاهیم، معانی، قضایای اولی و بدیهی را ادراک میکند. عقل بالفعل با استفاده از بدیهیات، معلومات نظری را به فعلیت میرساند. صاحب عقل مستفاد میتواند با عقول مجرد تام، ارتباط وجودی پیدا کند و از استدلال بینیاز شود. عقل نظری اگر معطوف به اصل هستی و مبادی عالیه موجودات باشد، عقل متافیزیکی و اگر معطوف به امور مادی و طبیعی باشد، عقل ابزاری یا عقل جزئی نامیده میشود.[۱۱]
منشا تفاوت مرد و زن
هرچند عقل در افق طبیعت و به صورت نفس حضور مییابد، اما معلول علل مادی نیست. نفس از دیدگاه فلسفه اسلامی، حقیقت واحدی فراتر از جنس و جنسیت است. و به ویژگیهای زمانی و مکانی متصف نمیشود. نفس با استفاده از آزادی و اختیار مسیر تکامل را طی میکند و در صنف فرشتگان یا حتی بالاتر از آنان قرار میگیرد؛ اما در همین حال نیز به تدبیر ابعاد مادی وجود خود میپردازد. بر این اساس زن و مرد بهرغم همه تفاوتهای مادی و رفتاری، میتوانند از ادراک واحد و یگانهای برخوردار باشند. تفاوتهای آنها به تفاوت در ذات برنمیگردد، بلکه به اراده و ضعف شخصی آنها یا به آن دسته از موانع خارجی باز میگردد، که فرهنگ غیرعقلانی بر آنها تحمیل کرده است.[۱۲]
شرایط غلبه جنسیت بر عقل
اگر نفس مسیر تکامل در پیش نگیرد و تواناییهای خود را در خدمت اهداف مادی وجود خود قرار دهد، تواناییهای بعد نظری خود را نیز در تدبیر اقتضائات مادی وجود خود به کار خواهد گرفت و شیوع اینگونه رفتارها، فرهنگ جاهلانه و غیرعقلانی را پدید خواهد آورد. در چنین فرهنگی ممکن است، غرایز جنسی در مرکز مناسبات اجتماعی قرار گیرد.[۱۳]
از این دیدگاه، فمینیسم معاصر با محور قرار دادن عنصر جنسیت، از هویت عقلی انسان غفلت کرده است؛ بدون این غفلت، عنصر جنسیت مجال تاثیرگذاری بر عقل را نخواهد یافت. عقل در ارتباط با مبادی عالیه، تحت تاثیر ابعاد مادی خود از جمله جنسیت نیست، اما عقل جزئی و ابزاری، از دو حیث میتواند از ابعاد مادی وجود خود، تاثیر بگیرد؛ یکی این که عقل ابزاری از حس، خیال و تجربه بینیاز نیست و ویژگیهای جنسیت میتواند در این امور اثرگذار باشد؛ دیگر اینکه عقل ابزاری در عرصه کاربرد معرفت و همچنین نیازهای متنوع و متکثری که بر اساس شرایط مختلف زندگی و توانایی متفاوت افراد آدمی در فرایند تقسیم کار اجتماعی پدید میآید، تحت تاثیر امور مادی از جمله جنسیت قرار میگیرد. این امور افراد را به سوی دانشها و تخصصهای متفاوتی سوق میدهد و به دنبال آن از آگاهی و مهارتهای خاصی بیشتر بهرهمند میشوند.[۱۴]
نگرش انتقادی
فیلسوفان مسلمان، صور مختلف رابطه عقل و ابعاد جسمانی را میپذیرند و برای عوامل فرهنگی، تاریخی و اجتماعی نیز تاثیر مهمی قائل هستند، اما برخی از این صور را حاصل انحراف از ذات و هویت انسانی دانسته و عوامل فرهنگی و تاریخی را که خود محصول انسانی هستند، در آن موثر میدانند. در الگوی مطلوب، عقل در مراتب عالی خود، فارغ از ابعاد جسمانی و جنسی بوده و زن و مرد برای تکامل خود بهطور یکسان به هدایت و استفاده از آن نیاز دارند و زمینههای اجتماعی و فرهنگی باید زمینههای فعلیت یافتن آن را برای زنان و مردان به گونهای یکسان فراهم آورد. عقل ابزاری نیز که از ابعاد مادی وجود انسان اثر میپذیرد، از جهت نیاز و کابرد فایدهای یکسان برای همه ندارد، بلکه در فرایند تقسیمکار، توزیع متفاوت و در عین حال متعادل در بخشهای مختلف اجتماعی ضروری و لازم است و در مراتب این تقسیم، برای جنس و جنسیت باید سهمی عادلانه در نظر گرفت.[۱۵]
پانویس
- ↑ . فرهنگ مترادف و متضاد، وبسایت واژهیاب، ذیل واژه عقل.
- ↑ . پارسانیا، روش شناسی رئالیسم انتقادی، 1389ش، ص55.
- ↑ . سوره مبارکه مومنون، آیه 14.
- ↑ . مولونا، مثنوی معنوی، دفتر سوم، 1397ش، بخش 187.
- ↑ . پارسانیا، رویکرد انتقادی فلسفه اسلامی به رابطه عقل و جنسیت، 1384ش.
- ↑ . پارسانیا، رویکرد انتقادی فلسفه اسلامی به رابطه عقل و جنسیت، 1384ش.
- ↑ . شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج4، 1413ق، ص400.
- ↑ . فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ج1، ص127.
- ↑ . پارسانیا، رویکرد انتقادی فلسفه اسلامی به رابطه عقل و جنسیت، 1384ش.
- ↑ . پارسانیا، رویکرد انتقادی فلسفه اسلامی به رابطه عقل و جنسیت، 1384ش.
- ↑ . پارسانیا، رویکرد انتقادی فلسفه اسلامی به رابطه عقل و جنسیت، 1384ش.
- ↑ . پارسانیا، رویکرد انتقادی فلسفه اسلامی به رابطه عقل و جنسیت، 1384ش.
- ↑ . پارسانیا، رویکرد انتقادی فلسفه اسلامی به رابطه عقل و جنسیت، 1384ش.
- ↑ . پارسانیا، رویکرد انتقادی فلسفه اسلامی به رابطه عقل و جنسیت، 1384ش.
- ↑ . پارسانیا، رویکرد انتقادی فلسفه اسلامی به رابطه عقل و جنسیت، 1384ش
منبع
- قرآن کریم
- پارسانیا، حمید، رویکرد انتقادی فلسفه اسلامی به رابطه عقل و جنسیت، حوراء، شماره 14، تیر و مرداد 1384ش.
- فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضه الواعظین، قم، الشریف الرضی، بیتا.
- صدوق، محمدبنعلی، من لایحضره الفقیه، تصحیح: علیاکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق.
- پارسانیا، حمید، روششناسی انتقادی حکمت صدرایی، قم، فردا، 1389ش.
- مولانا، جلالالدین محمد بلخی، مثنوی معنوی، بیجا، بینا، 1397ش.