خط اخر در حالیکه اضافه شد و راضی نیستند به ناراضی هستند تغییر کرد
در بخش ایرگاری خودی به خود تغییر کرد
خط ۵۰: خط ۵۰:
زنانگی به منزله ابژه جنسی<ref>. Sexual Objectification</ref> به‌معنای کاهش هویت­‌های سه‌گانه زنانگی، مادرانگی و همسرانگی به بدنی است که نقاط لذت در آن منتشر<ref>. پاک­نیا و مردیها، سیطره جنس، 1399ش، ص167.</ref> و ابزاری برای لذت‌بخشیدن به مرد است.<ref>. گرنت، زن بودن، 1381ش، ص215.</ref> از این منظر و به تبعیت از رویکرد [[فمینیسم مارکسیست|فمینیسم مارکسیستی]]، مرد در قبال پرداخت پول (سرمایه اقتصادی) بدن زنان را تصاحب و تصرف می­کند (سرمایه جنسی) و در این مبادله هر یک، نقطۀ فقدانی را پر می­‌کنند؛ مرد لذت جنسی و وارث مشروع و زن توانمندی اقتصادی.
زنانگی به منزله ابژه جنسی<ref>. Sexual Objectification</ref> به‌معنای کاهش هویت­‌های سه‌گانه زنانگی، مادرانگی و همسرانگی به بدنی است که نقاط لذت در آن منتشر<ref>. پاک­نیا و مردیها، سیطره جنس، 1399ش، ص167.</ref> و ابزاری برای لذت‌بخشیدن به مرد است.<ref>. گرنت، زن بودن، 1381ش، ص215.</ref> از این منظر و به تبعیت از رویکرد [[فمینیسم مارکسیست|فمینیسم مارکسیستی]]، مرد در قبال پرداخت پول (سرمایه اقتصادی) بدن زنان را تصاحب و تصرف می­کند (سرمایه جنسی) و در این مبادله هر یک، نقطۀ فقدانی را پر می­‌کنند؛ مرد لذت جنسی و وارث مشروع و زن توانمندی اقتصادی.


ایریگاری به تبعیت از رویکرد [[فمینیسم پست مدرن|فمینیسم پست‌مدرن]] معتقد است زنی که خودی ندارد<ref>. Self-less</ref> سزاوار لذت‌بردن از جسم خود نیست، در این خصوص حقی ندارد و تنها در ازای دریافت پول به مرد لذت می‌رساند.<ref>. هاشمیان­فر و چینی، زنانگی و آبژه جنسی، 1402ش، ص98.</ref> ابژگی جنسی زنان تنها به موقعیت زنان نیازمند یا فقیر محدود نمی­‌شود. برخی از فمنیست‌­های مارکسیست و جامعه‌شناسانی که روابط و پویایی قدرت را مطالعه می­‌کنند،<ref>. بوردیو در کتاب تمایز و سلطه مذکر و فوکو در قدرت و دانش.</ref> زنان را در هر دو حالت همسر (صرف‌نظر از شاغل یا غیرشاغل یا دارای استقلال اقتصادی) و روسپی، دارای شرایط مشابهی می‌­دانند.<ref>. تانگ، نقد و نظر: درآمدی جامع بر نظریه‌های فمینیستی، 1385ش، ص88.</ref>
ایریگاری به تبعیت از رویکرد [[فمینیسم پست مدرن|فمینیسم پست‌مدرن]] معتقد است زنی که خود ندارد<ref>. Self-less</ref> سزاوار لذت‌بردن از جسم خود نیست، در این خصوص حقی ندارد و تنها در ازای دریافت پول به مرد لذت می‌رساند.<ref>. هاشمیان­فر و چینی، زنانگی و آبژه جنسی، 1402ش، ص98.</ref> ابژگی جنسی زنان تنها به موقعیت زنان نیازمند یا فقیر محدود نمی­‌شود. برخی از فمنیست‌­های مارکسیست و جامعه‌شناسانی که روابط و پویایی قدرت را مطالعه می­‌کنند،<ref>. بوردیو در کتاب تمایز و سلطه مذکر و فوکو در قدرت و دانش.</ref> زنان را در هر دو حالت همسر (صرف‌نظر از شاغل یا غیرشاغل یا دارای استقلال اقتصادی) و روسپی، دارای شرایط مشابهی می‌­دانند.<ref>. تانگ، نقد و نظر: درآمدی جامع بر نظریه‌های فمینیستی، 1385ش، ص88.</ref>


فمنیست­های مارکسیست ازدواج و تشکیل خانواده را به روسپی‌خانه شبیه می­دانند، با این تفاوت که زن روسپی تنوعی در مشتریانش داشته و ما به‌ازاء مبادله را نقد و در لحظه دریافت می‌کند،<ref>. دوبوار، جنس دوم، 1400ش، ص118.</ref> در حالی‌که همسر تا پایان تاهل یا عمر، تنها یک مرد (شوهر) را تجربه کرده و پاداش مالی او در ازای در اختیار داشتن جسم او تا پایان تاهل، به تامین نیازهای مالی و ادامه­‌یابی هویت تاهلی محدود است.<ref>. دوبوار، جنس دوم، 1400ش، ص111.</ref> در این رویکرد هرگونه رابطه با مردی غیر از همسر، زن را در مخاطرۀ جدی اجتماعی، فرهنگی و قانونی قرار خواهد داد.<ref>. فیشر، جنس اول، 1398ش، ص400.</ref>  
فمنیست­های مارکسیست ازدواج و تشکیل خانواده را به روسپی‌خانه شبیه می­دانند، با این تفاوت که زن روسپی تنوعی در مشتریانش داشته و ما به‌ازاء مبادله را نقد و در لحظه دریافت می‌کند،<ref>. دوبوار، جنس دوم، 1400ش، ص118.</ref> در حالی‌که همسر تا پایان تاهل یا عمر، تنها یک مرد (شوهر) را تجربه کرده و پاداش مالی او در ازای در اختیار داشتن جسم او تا پایان تاهل، به تامین نیازهای مالی و ادامه­‌یابی هویت تاهلی محدود است.<ref>. دوبوار، جنس دوم، 1400ش، ص111.</ref> در این رویکرد هرگونه رابطه با مردی غیر از همسر، زن را در مخاطرۀ جدی اجتماعی، فرهنگی و قانونی قرار خواهد داد.<ref>. فیشر، جنس اول، 1398ش، ص400.</ref>