بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<big>'''جنس'''</big>، | [[پرونده:جنسیت-2.jpg|thumb|جایگزین=نمادهای جنسی مریخ و ونوس|نمادهای جنسی در هم تنیده شدهاند. آبی (سمت راست) نماد مریخ برای مرد است. قرمز (سمت چپ) نماد ونوس برای زن است.]] | ||
<big>'''جنس'''</big>، حقا و انتسابات مرتبط با بیولوژی انسان.<br> | |||
جنونوسex) مفهومی پیچیده و به بیان برخی دمریخهی است که گروههای مختلف [[فمینیسم|فمینیستی]] و جامعهشناسان [[جنسیت]]، معانی متعددی برای آن پیشنهاد کردهاند. برخی [[جنس]] را بهمعنای خصوصیات ذاتی و طبیعی و گروهی نیز برای اشاره به مذکر و مونث بودن در نظر میگیرند. برخی جنس را امری گفتمانی فرض کرده و میان جنس بهعنوان یک وضعیت بیولوژیکی و پیامدهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی آن تفاوت و تمایز جدی قائل هستند. | |||
==جنس بهمثابه بستر انتسابات هویتی== | ==جنس بهمثابه بستر انتسابات هویتی== | ||
در نگاه اولیه تعریف جنس سهل بهشمار میآید، اما بهعنوان بستری که انتسابات هویتی و نقشی به آن مرتبط است، محل چالش جدی در مطالعات جنسیت است.<ref>. گرت، | در نگاه اولیه تعریف جنس سهل بهشمار میآید، اما بهعنوان بستری که انتسابات هویتی و نقشی به آن مرتبط است، محل چالش جدی در مطالعات جنسیت است.<ref>. گرت، جامعهشناسی جنسیت، 1380ش، ص9.</ref> | ||
==رویکرد طبیعی و ذاتی به جنس== | ==رویکرد طبیعی و ذاتی به جنس== | ||
جنس در این رویکرد بهمعنای ذخیرۀ ژنتیکی است که هر فرد با آن متولد میشود. این | جنس در این رویکرد بهمعنای ذخیرۀ ژنتیکی است که هر فرد با آن متولد میشود. این ذخیرۀ بیولوژیکی چنانچه حاوی دو کروموزم XX باشد، جنس فرد، مونث و چنانچه یکی از کروموزمها یکی از بازوهایش را از دست بدهد XY و جنس فرد، مذکر است؛ بر این اساس نظر برخی آن است که طبیعت بهسمت مادینگی پیش میرود و چنانچه نقصی در این مسیر رخ دهد، فرد مذکر بهدنیا میآید.<ref>. حسيني و ديگران، كتاب زن، 1381ش، ص124.</ref> | ||
این رویکرد در تقابل کامل با دیدگاه ارسطو است که معتقد بود طبیعت بهسمت موجود مذکر پیش میرود و چنانچه در این مسیر خللی رخ دهد فرد، مونث بهدنیا میآید.<ref>. نعمتی، «تاثیر گفتمانهای ارسطو، خواجه نصیرالدین و ملاصدرا در نابرابریهای جنسیتی»، 1399ش، ص247.</ref> از نظر وی چون جنس مذکر دارای کروموزم Y است، تعیینکنندۀ جنسیت جنین خواهد بود. اگر کروموزم Y به کروموزم X زن متصل شود، جنین، مذکر و در غیر این صورت، مونث خواهد بود.<ref>. سفیری و ايمانيان، جامعهشناسی جنسیت، 1388ش، ص29.</ref> | این رویکرد در تقابل کامل با دیدگاه ارسطو است که معتقد بود طبیعت بهسمت موجود مذکر پیش میرود و چنانچه در این مسیر خللی رخ دهد فرد، مونث بهدنیا میآید.<ref>. نعمتی، «تاثیر گفتمانهای ارسطو، خواجه نصیرالدین و ملاصدرا در نابرابریهای جنسیتی»، 1399ش، ص247.</ref> از نظر وی چون جنس مذکر دارای کروموزم Y است، تعیینکنندۀ [[جنسیت]] جنین خواهد بود. اگر کروموزم Y به کروموزم X زن متصل شود، جنین، مذکر و در غیر این صورت، مونث خواهد بود.<ref>. سفیری و ايمانيان، جامعهشناسی جنسیت، 1388ش، ص29.</ref> | ||
نتیجه جفت شدن کروموزمها شکلگیری دو انسان با اندام تناسلی متفاوت آشکار و پنهان است که دو شکلی جنسی (Sexual dimorphism) نامیده میشود. اهمیت دو شکلی بودن به میزانی است که تصور ناتوانی از تشخیص افراد بر اساس اندام تناسلی بیرونی دشوار است.<ref>سفیری، 1388ش، ص 28 و هاوکزورث، 1997م،ص 649 به نقل از سفیری و ايمانيان، 1388ش، ص 29.</ref> | |||
از آنجا که در تاریخ بشر، جنس و خصوصیات وابسته به آن تغییری نداشته است، مثلا هرگز جنس نر فرزندی بهدنیا نیاورده است و در تمامی فرهنگها و محیطهای مختلف شرایط مشابهی از زندگی اجتماعی وجود داشته است، بنابراین جنس، امری ثابت است.<ref>. گرت، | جنس در رویکرد طبیعی یا ذاتی، بهمعنای ویژگیهای اساسی است که یک انسان را میسازد. این ویژگیها ذاتی، غیرقابل تغییر، بیزمان، همیشگی<ref>. سفيري و ايمانيان، جامعهشناسي جنسيت، 1388ش، ص18.</ref> و بستر اصلی شکلدهنده به خصوصیات مرتبط با فرد مذکر و مونث (Male & female) است. | ||
در این رویکرد [[هویت جنسیتی|هویتها]]، نقشها، تکالیف و حقوق بر جنس مذکر و مونث بار شده، ارتباط مستقیم با این ظرفیت داشته و تحت تاثیر تغییر شرایط محیطی، تاریخی و فرهنگی نخواهند بود.<ref>. فیشر، جنس اول، 1380ش، ص3.</ref> زنان همواره بچه بهدنیا میآورند و مردان نیز مسئولیت مدیریت را بر عهده دارند.<ref>. World Health Organization, "Gender, equity and human rights: Glossary of terms and tools", merriam-webster, Retrieved July 16, 2021.</ref> | |||
از آنجا که در تاریخ بشر، جنس و خصوصیات وابسته به آن تغییری نداشته است، مثلا هرگز جنس نر فرزندی بهدنیا نیاورده است و در تمامی فرهنگها و محیطهای مختلف شرایط مشابهی از زندگی اجتماعی وجود داشته است، بنابراین جنس، امری ثابت است.<ref>. گرت، جامعهشناسی جنسیت، 1380ش، ص15-17.</ref> | |||
==رویکردهای دینی به جنس== | ==رویکردهای دینی به جنس== | ||
خط ۲۱: | خط ۲۶: | ||
رویکرد ادیان به جنس، نزدیک به رویکرد طبیعی به این مفهوم است. صاحبنظران دینی جنس و خصوصیات و تکالیف مرتبط با آن را ذاتی میدانند. از نظر این گروه، خالق هستی بنا بر مصلحت و حکمتی جنس طبیعی و ثابتی را در ابناء بشر پیشبینی کرده است.<ref>. طباطبائی، تفسیر المیزان، 1399ش، ج2، ص413؛ مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، 1371ش، ص113-124.</ref> از آنجا که در تاریخ گزارشی از تغییر در اساس خلقت دو جنس و تکالیف مربوط به آنان نیامده است، بنابراین جنس افراد، بنیانی اصیل و سختتغییر است<ref>. کارل، انسان موجود ناشناخته، 1402ش، ص90.</ref> که افراد بر اساس آن بهسمت هویت و نقشهای طبیعی هدایت میشوند.<ref>. مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، 1371ش، ص150؛ علاسوند، زن در قران، 1390ش، ج1، ص84.</ref> | رویکرد ادیان به جنس، نزدیک به رویکرد طبیعی به این مفهوم است. صاحبنظران دینی جنس و خصوصیات و تکالیف مرتبط با آن را ذاتی میدانند. از نظر این گروه، خالق هستی بنا بر مصلحت و حکمتی جنس طبیعی و ثابتی را در ابناء بشر پیشبینی کرده است.<ref>. طباطبائی، تفسیر المیزان، 1399ش، ج2، ص413؛ مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، 1371ش، ص113-124.</ref> از آنجا که در تاریخ گزارشی از تغییر در اساس خلقت دو جنس و تکالیف مربوط به آنان نیامده است، بنابراین جنس افراد، بنیانی اصیل و سختتغییر است<ref>. کارل، انسان موجود ناشناخته، 1402ش، ص90.</ref> که افراد بر اساس آن بهسمت هویت و نقشهای طبیعی هدایت میشوند.<ref>. مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، 1371ش، ص150؛ علاسوند، زن در قران، 1390ش، ج1، ص84.</ref> | ||
در این رویکرد برای اشاره به اصالت جنس از واژگانی چون طبیعت، ذات، خلقت، تکوین و فطرت استفاده میشود<ref>. زيبايينژاد، هویت و نقشهای جنسیتی، 1388ش، ص56-57.</ref> که امروزه از حوزههای چالش برانگیز بهشمار میآید؛ بهعنوان مثال در اشاره به صفات طبیعی | در این رویکرد برای اشاره به اصالت جنس از واژگانی چون طبیعت، ذات، خلقت، تکوین و فطرت استفاده میشود<ref>. زيبايينژاد، هویت و نقشهای جنسیتی، 1388ش، ص56-57.</ref> که امروزه از حوزههای چالش برانگیز بهشمار میآید؛ بهعنوان مثال در اشاره به صفات طبیعی [[تفاوتهای جسمی زن و مرد|مرد و زن]]، امروزه به میزان بهرهمندی مرد یا زن از هر ویژگی توجه میشود،<ref>. زيبايينژاد، هویت و نقشهای جنسیتی، 1388ش، ص68؛ محمدی، «تحليل تفاوتهاي جنسيتي زن و مرد در علوم تجربي و آموزههاي ديني»، 1392ش، ص74.</ref> مانند بهرهمندی از عقل،<ref>[https://ensani.ir/fa/article/110406/%D8%B1%D9%88%DB%8C%DA%A9%D8%B1%D8%AF-%D8%A7%D9%86%D8%AA%D9%82%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B7%D9%87-%D8%B9%D9%82%D9%84-%D9%88-%D8%AC%D9%86%D8%B3%DB%8C%D8%AA .پارسانیا، «رویکرد انتقادی فلسفه اسلامی به عقل و جنسیت»، 1384ش، ص20.]</ref> اقتدار، احساسات، [[مادري|مادری]]، [[حیا]]، [[عفت]] و [[غیرت]].<ref>. زیبایینژاد، هویت و نقشهای جنسیتی، 1388ش، ص72-95.</ref> از این منظر، تنها ویژگی اختصاصی انسان مذکر و مونث، تفاوت در اندام تناسلی و توانایی انحصاری زن در باروری، فرزندزایی و شیردهی به فرزند است.<ref>. مطهری، بیست گفتار، 1395ش، ص50ـ60.</ref> | ||
==رویکردهای گفتمانی به جنس== | ==رویکردهای گفتمانی به جنس== | ||
خط ۳۱: | خط ۳۶: | ||
==رویکردهای پستمدرن به جنس== | ==رویکردهای پستمدرن به جنس== | ||
در رویکرد | در رویکرد پستمدرن، جنس افراد یک وضعیت سیال تلقی میشود<ref>. دریفوس و رابینو، میشل فوکو: فراسوی ساختارگرایی و هرمنیوتیک، 1379ش، ص211-212.</ref> که بر اساس ذخیرۀ ژنیتکی و اندام تناسلی تعیین نمیشود، بلکه وضعیتی اکتسابی و ساختنی است که میتواند طیفی از زن تا مرد و تمامی هویتهای متصور در این میانه را شامل شود.<ref>. فوکو، دانش و قدرت، 1401ش، ص190.</ref> فرد در هیچ بخش از این طیف موقعیت ثابتی جز با انتخاب خودش نخواهد داشت.<ref>. تانگ، نقد و نظر: درآمدی جامع بر نظریههای فمینیستی، 1385ش، ص349.</ref> | ||
==رویکرد جنس مکمل== | ==رویکرد جنس مکمل== | ||
خط ۳۷: | خط ۴۲: | ||
رویکرد جنس مکمل، ادعا میکند که آفرینش دو جنس زن و مرد بهنحوی است که تنها در کنار یکدیگر کامل خواهند شد. این رویکرد، در داستانها و استعارههایی درباره خلقت دیده میشود که بر اساس آن انسان اولیه انسان بیجنس یا دوجنسی (Androgen) و شامل هر دو جنس زن و مرد بوده بهنحوی که امکان جداسازی یا نامیدن او بهعنوان زن یا مرد ممکن نبوده است. زمانی که میان این دو بخش جدایی ایجاد شد، این دو در جستوجوی یکدیگر بر آمده و تنها زمانی به آرامش و بهترین وضعیت کارکرد میرسند که در کنار یکدیگر باشند؛<ref>. سوره بقره، آیه 187.</ref> بهویژه برای پاسخ به غریزۀ جنسی و تولیدمثل.<ref>. سوره بقره، آیه 23.</ref> | رویکرد جنس مکمل، ادعا میکند که آفرینش دو جنس زن و مرد بهنحوی است که تنها در کنار یکدیگر کامل خواهند شد. این رویکرد، در داستانها و استعارههایی درباره خلقت دیده میشود که بر اساس آن انسان اولیه انسان بیجنس یا دوجنسی (Androgen) و شامل هر دو جنس زن و مرد بوده بهنحوی که امکان جداسازی یا نامیدن او بهعنوان زن یا مرد ممکن نبوده است. زمانی که میان این دو بخش جدایی ایجاد شد، این دو در جستوجوی یکدیگر بر آمده و تنها زمانی به آرامش و بهترین وضعیت کارکرد میرسند که در کنار یکدیگر باشند؛<ref>. سوره بقره، آیه 187.</ref> بهویژه برای پاسخ به غریزۀ جنسی و تولیدمثل.<ref>. سوره بقره، آیه 23.</ref> | ||
معروفترین استعارههای مرتبط با این رویکرد «یین» و «یانگ» در ادبیات چین و «مشی» و «مشیانه» در ادبیات ایران است. در این دو استعاره پس از جدا شدن بخش زنانه از بخش مردانه، نقصی در هیچیک ایجاد نمیشود، بلکه آنان برای یافتن نیمۀ گمشده (Soul mate) بهسمت یکدیگر جذب میشوند. تعبیر دیگری نیز از این استعاره و جدا شدن بخش نر از بخش ماده وجود دارد و آن نقص و ناتمامی است. به آن معنا که جز در کنار هم آمدن این دو هیچیک موجودیت کاملی نخواهند داشت. استفاده امروز از استعاره نیمۀ گمشده آن است که زن و مرد جز در ازدواج با یکدیگر کامل نخواهند شد. مرد یا زن تنها، صرفنظر از میزان موفقیت فردی و اجتماعی، فردی ناقص و ناتمام است.<ref>. چراغی کوتیانی، خانواده، اسلام و فمینیسم (تبیین رویکرد اسلام و فمینیسم به کارکردهای خانواده)، 1389ش، ص189؛ بناهان و همکاران، «تبیین جایگاه جنسیت در تربیت از منظر هستیشناسی پست مدرنتیستی و نقد آن از دیدگاه اسلامی»، 1403ش، ص149.</ref> | معروفترین استعارههای مرتبط با این رویکرد «یین» و «یانگ» در ادبیات چین و «مشی» و «مشیانه» در ادبیات ایران است. در این دو استعاره پس از جدا شدن بخش زنانه از بخش مردانه، نقصی در هیچیک ایجاد نمیشود، بلکه آنان برای یافتن نیمۀ گمشده (Soul mate) بهسمت یکدیگر جذب میشوند.<ref>. چراغی کوتیانی، خانواده، اسلام و فمینیسم (تبیین رویکرد اسلام و فمینیسم به کارکردهای خانواده)، 1389ش، ص189؛ بناهان و همکاران، «تبیین جایگاه جنسیت در تربیت از منظر هستیشناسی پست مدرنتیستی و نقد آن از دیدگاه اسلامی»، 1403ش، ص149.</ref> | ||
تعبیر دیگری نیز از این استعاره و جدا شدن بخش نر از بخش ماده وجود دارد و آن نقص و ناتمامی است. به آن معنا که جز در کنار هم آمدن این دو هیچیک موجودیت کاملی نخواهند داشت. استفاده امروز از استعاره نیمۀ گمشده آن است که زن و مرد جز در [[ازدواج]] با یکدیگر کامل نخواهند شد. مرد یا زن تنها، صرفنظر از میزان موفقیت فردی و اجتماعی، فردی ناقص و ناتمام است.<ref>. چراغی کوتیانی، خانواده، اسلام و فمینیسم (تبیین رویکرد اسلام و فمینیسم به کارکردهای خانواده)، 1389ش، ص189؛ بناهان و همکاران، «تبیین جایگاه جنسیت در تربیت از منظر هستیشناسی پست مدرنتیستی و نقد آن از دیدگاه اسلامی»، 1403ش، ص149.</ref> | |||
==رویکرد جنس مخالف== | ==رویکرد جنس مخالف== | ||
خط ۱۱۱: | خط ۱۱۸: | ||
[[رده: ویکیجنسیت]] | [[رده: ویکیجنسیت]] | ||
[[رده: فلسفه]] | |||
[[رده: کلام]] | |||
[[رده: اسلام]] | |||
[[رده: علوم انسانی]] | |||
[[رده: ساختار فرهنگی]] |