بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۴: خط ۴:


==تنوع تصورات از بدن==
==تنوع تصورات از بدن==
امروزه تصور از بدن، تنوع بسیاری یافته و عناوین مختلفی از جمله بدن‌های گفتمانی و مادی، بدن‌های فیزیکی، ارتباطی، مصرفی و پزشکی، بدن‌های فردی و اجتماعی، بدن‌های پزشکی‌شده، جنسی‌شده، منضبط و سخنگو و حتی بدن زیسته در مقابل بدن پوسته‌گوشتی برای آن ذکر شده است.<ref>- Shilling, ''The Body and Social Theory'', p. 39.</ref>
امروزه تصور از [[بدن]]، در عرصه فرهنگ عمومی با انواع گوناگونی مثل رضایت یا [[تنفر از بدن]] شناخته می‌شود. تصور از بدن در عرصه نظری تنوع بسیاری یافته و [[انواع بدن]] از جمله بدن‌های گفتمانی و مادی، بدن‌های فیزیکی، ارتباطی و مصرفی، بدن‌های فردی و اجتماعی، بدن‌های پزشکی‌شده، جنسی‌شده، منضبط و سخنگو و حتی بدن زیسته در مقابل بدن پوسته‌گوشتی برای آن ذکر شده است.<ref>- Shilling, ''The Body and Social Theory'', p. 39.</ref>


پیشرفت‌های گسترده در حوزه‌های پزشکی و فناوری، مفاهیم بنیادین و پذیرفته‌شده‌ای نظیر تولد، مرگ و ماهیت انسان را با چالش‌های جدی مواجه ساخته است. توسعه روش‌های کمک‌باروری مانند لقاح مصنوعی، فناوری‌های نوین در راستای افزایش طول عمر و همچنین کاربرد گسترده پروتزها، پرسش‌های اساسی پیرامون آغاز و پایان حیات و تعریف دقیق «انسان خالص» و اجزای بدن او را مطرح می‌سازد.<ref>- Cockerham, ''The Blackwell Companion to Medical Sociology'', p. 42.</ref>
پیشرفت‌های گسترده در حوزه‌های پزشکی و فناوری، مفاهیم بنیادین و پذیرفته‌شده‌ای نظیر تولد، مرگ و ماهیت انسان را با چالش‌های جدی مواجه ساخته است. توسعه روش‌های کمک‌ [[باروری]] مانند لقاح مصنوعی، فناوری‌های نوین در راستای افزایش طول عمر و همچنین کاربرد گسترده پروتزها، پرسش‌های اساسی پیرامون آغاز و پایان حیات و تعریف دقیق «انسان خالص» و اجزای بدن او را مطرح می‌سازد.<ref>- Cockerham, ''The Blackwell Companion to Medical Sociology'', p. 42.</ref>


==گونه‌شناسی تصور از بدن==
==گونه‌شناسی تصور از بدن==
خط ۱۹: خط ۱۹:
منظور از این رابطه، ویژگی‌های پایه‌ای بدن است که مستقل از تأثیرات اجتماعی و فرهنگی در نظر گرفته می‌شوند. به عبارت دیگر، طبیعت‌گرایان معتقدند ساختار بیولوژیکی بدن انسان، از جمله توانایی‌ها و محدودیت‌های جسمی، به‌صورت مستقیم بر رفتارهای فردی، روابط اجتماعی و حتی ساختارهای سیاسی و اقتصادی جوامع اثر می‌گذارد. برخی از طرفداران این دیدگاه تا آنجا پیش می‌روند که الگوهای زندگی در سطح ملی و جهانی را نیز متأثر از ویژگی‌های طبیعی بدن می‌دانند.
منظور از این رابطه، ویژگی‌های پایه‌ای بدن است که مستقل از تأثیرات اجتماعی و فرهنگی در نظر گرفته می‌شوند. به عبارت دیگر، طبیعت‌گرایان معتقدند ساختار بیولوژیکی بدن انسان، از جمله توانایی‌ها و محدودیت‌های جسمی، به‌صورت مستقیم بر رفتارهای فردی، روابط اجتماعی و حتی ساختارهای سیاسی و اقتصادی جوامع اثر می‌گذارد. برخی از طرفداران این دیدگاه تا آنجا پیش می‌روند که الگوهای زندگی در سطح ملی و جهانی را نیز متأثر از ویژگی‌های طبیعی بدن می‌دانند.


یکی از بحث‌برانگیزترین جنبه‌های این نگاه، توجیه نابرابری‌های اجتماعی بر اساس تفاوت‌های بیولوژیکی است. برای مثال، طبیعت‌گرایان با استناد به ویژگی‌های جسمی زنان (مانند «ضعف» یا «ناپایداری» فرضی)، نابرابری جنسیتی را امری طبیعی و اجتناب‌ناپذیر جلوه می‌دهند. در این دیدگاه، نابرابری نه محصول ساختارهای اجتماعی، بلکه نتیجهٔ تفاوت‌های ذاتی بین بدن‌ها دانسته می‌شود. به این ترتیب، با طبیعی‌سازی نابرابری، آن را تثبیت و از تغییر آن جلوگیری می‌کنند. در مجموع، طبیعت‌گرایی بدن را صرفاً تحت تأثیر عوامل طبیعی می‌داند و نقش جامعه و فرهنگ را در شکل‌دهی به آن کمرنگ می‌کند.<ref>- [https://ijar.ut.ac.ir/article_93411_9e341ef584616107b25e2522920483b7.pdf باصری و دیگران، «مطالعه انسان‌شناسی مدیریت بدن زنان با تأکید بر جراحی (بای‌پس معده) در منطقه 2 تهران»، 1401ش، ص143.]</ref>
یکی از بحث‌برانگیزترین جنبه‌های این نگاه، توجیه نابرابری‌های اجتماعی بر اساس [[تفاوت‌های جسمی زن و مرد|تفاوت‌های جسمی]] و بیولوژیکی است. برای مثال، طبیعت‌گرایان با استناد به ویژگی‌های جسمی زنان (مانند «ضعف» یا «ناپایداری» فرضی)، نابرابری جنسیتی را امری طبیعی و اجتناب‌ناپذیر جلوه می‌دهند. در این دیدگاه، نابرابری نه محصول ساختارهای اجتماعی، بلکه نتیجهٔ تفاوت‌های ذاتی بین بدن‌ها دانسته می‌شود. به این ترتیب، با طبیعی‌سازی نابرابری، آن را تثبیت و از تغییر آن جلوگیری می‌کنند. در مجموع، طبیعت‌گرایی بدن را صرفاً تحت تأثیر عوامل طبیعی می‌داند و نقش جامعه و فرهنگ را در شکل‌دهی به آن کمرنگ می‌کند.<ref>- [https://ijar.ut.ac.ir/article_93411_9e341ef584616107b25e2522920483b7.pdf باصری و دیگران، «مطالعه انسان‌شناسی مدیریت بدن زنان با تأکید بر جراحی (بای‌پس معده) در منطقه 2 تهران»، 1401ش، ص143.]</ref>


===بدن طبیعی از دیدگاه فمینیستی===
===بدن طبیعی از دیدگاه فمینیستی===
خط ۲۵: خط ۲۵:


===بدن طبیعی از دیدگاه جامعه‌شناختی===
===بدن طبیعی از دیدگاه جامعه‌شناختی===
جامعه‌شناسان کلاسیک به این واقعیت‌ها که انسان دارای بدن گوشتی و توان بویایی، شنوایی، چشایی، لمس کردن و تبادل مایعات بدن هستند، توجه چندانی نداشتند؛ در عوض آنان بر کنش‌هایی تمرکز داشتند که تنها با بدن مرتبط بود. همین توجه اندک به بدن نیز لاجرم آنان را به تحلیل از بخش‌های خاصی از بدن وادار می‌ساخت؛ به‌عنوان مثال از آگاهی و زبان بحث کرده‌اند؛ در حالی‌که توجهی به جنبه جسمانی این بحث نداشتند. تنها دانشمندان معدودی، نظیر نوربرت الیاس، تصریح کرده‌اند که ظرفیت اصلی آگاهی و زبان در جسم و بدن انسان قرار دارد. ترنر معتقد است دلیل اصلی غفلت جامعه‌شناسان از بدن، دوگانه دکارتی ذهن و جسم است و جامعه‌شناسان تصور می‌کردند که تحلیل جسم به جامعه‌شناسی ارتباطی ندارد؛ به دلیل این‌که جنبه‌های اجتماعی کنش تحت سیطره ذهن قرار دارد.<ref>- Shilling, ''The Body and Social Theory'', p. 11.</ref>
جامعه‌شناسان کلاسیک به این واقعیت‌ها که انسان دارای بدن گوشتی و توان بویایی، شنوایی، چشایی، لمس کردن و تبادل مایعات بدن هستند، توجه چندانی نداشتند؛ در عوض آنان بر کنش‌هایی تمرکز داشتند که تنها با بدن مرتبط بود. همین توجه اندک به بدن نیز لاجرم آنان را به تحلیل از بخش‌های خاصی از بدن وادار می‌ساخت؛ به‌عنوان مثال از آگاهی و زبان بحث کرده‌اند؛ در حالی‌که توجهی به جنبه جسمانی این بحث نداشتند. تنها دانشمندان معدودی، نظیر نوربرت الیاس، تصریح کرده‌اند که ظرفیت اصلی آگاهی و زبان در جسم و بدن انسان قرار دارد. ترنر معتقد است دلیل اصلی غفلت جامعه‌شناسان از [[جامعه شناسی بدن|جامعه‌شناسی بدن]]، دوگانه دکارتی ذهن و جسم است و جامعه‌شناسان تصور می‌کردند که تحلیل جسم به جامعه‌شناسی ارتباطی ندارد؛ به دلیل این‌که جنبه‌های اجتماعی کنش تحت سیطره ذهن قرار دارد.<ref>- Shilling, ''The Body and Social Theory'', p. 11.</ref>


توماس لاکوئر استدلال کرده است که بدن انسان تا قرن هجدهم تمایل داشت به‌عنوان یک بدن بدون جنسیت و عمومی درک شود. بدن مرد به‌عنوان هنجار در نظر گرفته می‌شد؛ اما بدن زنان به سادگی در الگویی متفاوت و پایین‌تر چیده شده بود.<ref>- Shilling, ''The Body and Social Theory'', p. 43.</ref> هرچند در طول قرن هجدهم تفاوت فیزیولوژیکی مردان و زنان پذیرفته شد و دلیل این بحث اثبات حقوق مختص زنان و مردان بوده است.<ref>- Shilling, ''The Body and Social Theory'', p. 44.</ref>
توماس لاکوئر استدلال کرده است که بدن انسان تا قرن هجدهم تمایل داشت به‌عنوان یک بدن بدون جنسیت و عمومی درک شود. بدن مرد به‌عنوان هنجار در نظر گرفته می‌شد؛ اما بدن زنان به سادگی در الگویی متفاوت و پایین‌تر چیده شده بود.<ref>- Shilling, ''The Body and Social Theory'', p. 43.</ref> هرچند در طول قرن هجدهم تفاوت فیزیولوژیکی مردان و زنان پذیرفته شد و دلیل این بحث اثبات [[جنسیت‌پذیری حقوق|حقوق]] مختص زنان و مردان بوده است.<ref>- Shilling, ''The Body and Social Theory'', p. 44.</ref>


==بدن زیست‌شناسانه==
==بدن زیست‌شناسانه==
خط ۳۳: خط ۳۳:


==بدن برساخته==
==بدن برساخته==
دیدگاه‌های برساخت‌گرایی اجتماعی متنوعی در مورد بدن وجود دارد که شامل تعدادی گزاره‌های متمایز و نه همیشه مکمل در مورد رابطه بدن و جامعه است. دربرداشت برساخت‌گرایان، به‌جای این‌که بدن پایه و اساس جامعه باشد، محصول اجتماع و تحت تأثیر موقعیت‌های اجتماعی است. [[جنسیت]] نیز نه یک امر جسمانی، بلکه مقوله‌ای اجتماعی و فرهنگی است.<ref>- Douglas, ''Natural Symbols: Explorations in Cosmology'', p. 72.</ref>
در عرصه [[جامعه شناسی بدن|جامعه‌شناسی بدن]]، دیدگاه‌های برساخت‌گرایی اجتماعی متنوعی در مورد بدن وجود دارد که شامل تعدادی گزاره‌های متمایز و نه همیشه مکمل در مورد رابطه بدن و جامعه است. در برداشت برساخت‌گرایان، به‌جای این‌که بدن پایه و اساس جامعه باشد، محصول اجتماع و تحت تأثیر موقعیت‌های اجتماعی است. [[جنسیت]] نیز نه یک امر جسمانی، بلکه مقوله‌ای اجتماعی و فرهنگی است.<ref>- Douglas, ''Natural Symbols: Explorations in Cosmology'', p. 72.</ref>


در این رویکرد بدن معانی اجتماعی را جذب می‌کند. تندترین رویکرد برساخت‌گرایانه از آنِ فوکو است؛ از نظر او گفتمان بدن زنان و مردان به‌جای تفسیر بیولوژیک بر ذهن، آگاهی و نیت و بدن آنان متمرکز است.<ref>- Foucault, ''Discipline and Punish: The Birth of the Prison'', p. 8.</ref> دغدغه اصلی فوکو رابطه بدن و قدرت است؛<ref>- Foucault ''Discipline and Punish: The Birth of the Prison'', p. 58.</ref> قدرت با ایجاد نهادهای مدرن با ظرافت بیشتر به خود، بدن‌ها، ژست‌ها و اعمال آنان دسترسی دارد. او بر این باور است که گفتمان جمعی و بدن، نه‌تنها بر یکدیگر تأثیر می‌گذارند، بلکه هر یک، سازنده و پردازنده دیگری نیز هستند.<ref>Foucault'', Discipline and Punish: The Birth of the Prison'', p. 151.</ref>
در این رویکرد بدن معانی اجتماعی را جذب می‌کند. تندترین رویکرد برساخت‌گرایانه از آنِ فوکو است؛ از نظر او گفتمان بدن زنان و مردان به‌جای تفسیر بیولوژیک بر ذهن، آگاهی و نیت و بدن آنان متمرکز است.<ref>- Foucault, ''Discipline and Punish: The Birth of the Prison'', p. 8.</ref> دغدغه اصلی فوکو رابطه [[بدن و مناسبات قدرت|بدن و قدرت]] است؛<ref>- Foucault ''Discipline and Punish: The Birth of the Prison'', p. 58.</ref> قدرت با ایجاد نهادهای مدرن با ظرافت بیشتر به خود، بدن‌ها، ژست‌ها و اعمال آنان دسترسی دارد. او بر این باور است که گفتمان جمعی و بدن، نه‌تنها بر یکدیگر تأثیر می‌گذارند، بلکه هر یک، سازنده و پردازنده دیگری نیز هستند.<ref>Foucault'', Discipline and Punish: The Birth of the Prison'', p. 151.</ref>


برخی پساساختارگرایان تمایل دارند استدلال کنند که مقولات زبانی، تجربه ما از تجسم را تعیین می‌کنند؛ در حالی‌که تعامل‌گرایان نمادین بر مدیریت و کنترل بدن‌ها به‌واسطه عوامل انسانی نسبتاً خودمختار، تأکید بیشتری دارند.<ref>- Shilling, ''The Body and Social Theory'', p. 71.</ref>
برخی پساساختارگرایان تمایل دارند استدلال کنند که مقولات زبانی، تجربه ما از تجسم را تعیین می‌کنند؛ در حالی‌که تعامل‌گرایان نمادین بر مدیریت و کنترل بدن‌ها به‌واسطه عوامل انسانی نسبتاً خودمختار، تأکید بیشتری دارند.<ref>- Shilling, ''The Body and Social Theory'', p. 71.</ref>


اروینگ گافمن یک نمونه مهم دیگر از نگاه برساخت‌گرایانه به بدن و جنسیت است. از نظر او جایگاه بدن در تعامل اجتماعی توسط کنش‌های بدنی در مکان‌های عمومی و خصوصی، نحوه ارائه بدن‌های جنسی برای دیگران و مدیریت برچسب‌های دیگران نسبت به خود و جنسیت، قابل سنجش است. در عین حال مدیریت بدن پیامدهای اجتماعی مهمی نیز دارد؛ از جمله در حفظ برخوردها، ایفای نقش‌های اجتماعی و تسهیل روابط اجتماعی نقش اساسی دارد. باید بدن به‌طرز صحیحی مدیریت شود تا بتواند برداشت قوی از شخصیت خود برای دیگران ارائه دهد.<ref>Shilling, ''The Body and Social Theory'', p. 77.</ref> در این برداشت بدن نماد اعلام حضور در جامعه، پردازش وجود خویشتن و مقدمه کسب توان تغییرات اجتماعی است.<ref>- [https://ijar.ut.ac.ir/article_93411_9e341ef584616107b25e2522920483b7.pdf باصری و همکاران، «مطالعه انسان‌شناسی مدیریت بدن زنان با تأکید بر جراحی (بای پس معده) در منطقه 2 تهران»، 1401ش، ص143.]</ref>
اروینگ گافمن یک نمونه مهم دیگر از نگاه برساخت‌گرایانه به بدن و جنسیت است. از نظر او جایگاه بدن در تعامل اجتماعی توسط کنش‌های بدنی در مکان‌های عمومی و خصوصی، نحوه ارائه بدن‌های جنسی برای دیگران و مدیریت برچسب‌های دیگران نسبت به خود و جنسیت، قابل سنجش است. در عین حال [[مدیریت بدن]] پیامدهای اجتماعی مهمی نیز دارد؛ از جمله در حفظ برخوردها، ایفای نقش‌های اجتماعی و تسهیل روابط اجتماعی نقش اساسی دارد. باید بدن به‌طرز صحیحی مدیریت شود تا بتواند برداشت قوی از شخصیت خود برای دیگران ارائه دهد.<ref>Shilling, ''The Body and Social Theory'', p. 77.</ref> در این برداشت بدن نماد اعلام [[حضور زنانه در شهر|حضور]] در جامعه، پردازش وجود خویشتن و مقدمه کسب توان تغییرات اجتماعی است.<ref>- [https://ijar.ut.ac.ir/article_93411_9e341ef584616107b25e2522920483b7.pdf باصری و همکاران، «مطالعه انسان‌شناسی مدیریت بدن زنان با تأکید بر جراحی (بای پس معده) در منطقه 2 تهران»، 1401ش، ص143.]</ref>


==رویکرد تلفیقی==
==رویکرد تلفیقی==
خط ۶۰: خط ۶۰:


==بدن تحریف‌شده زنان==
==بدن تحریف‌شده زنان==
فمینیست‌ها از «بدن تحریف‌شده» زنان سخن می‌گویند. در این روایت بدن زنان از طریق خوردن اجباری تخریب می‌شود. رسانه‌ها و صنایع غذایی فشار خوردن اجباری را بر بدن زنان تحمیل می‌کنند. همچنین نقش‌های محدود در خانه و محل کار، رشد طبیعی بدن زنان را مختل می‌سازند و تحقق نقش‌های‌شان را وابسته به تصورات مردانه می‌کنند. نتیجه این فشارها، آسیب‌پذیری زنان در برابر صنایع مد و رژیم غذایی است که با ارائه تصاویری محدود و ایده‌آل‌شده از بدن، زنان را تحت فشار قرار می‌دهند.<ref>- Orbach, ''Fat is a Feminist Issue'', p. 2930.</ref>
فمینیست‌ها از «بدن تحریف‌شده» زنان سخن می‌گویند. در این روایت بدن زنان از طریق خوردن اجباری تخریب می‌شود. رسانه‌ها و صنایع غذایی فشار خوردن اجباری را بر بدن زنان تحمیل می‌کنند. همچنین نقش‌های محدود در خانه و محل کار، رشد طبیعی بدن زنان را مختل می‌سازند و تحقق نقش‌های‌شان را وابسته به تصورات مردانه می‌کنند. نتیجه این فشارها، آسیب‌پذیری زنان در برابر صنایع [[مدگرایی|مد]] و [[رژیم لاغری|رژیم غذایی]] است که با ارائه تصاویری محدود و ایده‌آل‌شده از بدن، زنان را تحت فشار قرار می‌دهند.<ref>- Orbach, ''Fat is a Feminist Issue'', p. 2930.</ref>


بعد دیگر بدن‌های تحریف شده در این است که زنان ناچارند به خوردن اضافی به‌عنوان جبران کمبودهای عاطفی و نیازهای واقعی متکی باشند. ریشه اصلی این مسئله نیز اعمال محدودیت‌های فراوان بر بدن زنان از سوی جامعه است.<ref>- Orbach, ''Fat is a Feminist Issue'', p.35.</ref> گاهی نیز زنان مجبورند به‌دلیل انجام ورزش‌های مضر‏، بدن تحریف شده داشته باشند. ریشه این مسئله نیز به توقع جامعه در داشتن بدن چاق یا لاغر از زنان مرتبط است.<ref>- Shilling, ''The Body and Social Theory'', p. 68.</ref>
بعد دیگر بدن‌های تحریف شده در این است که زنان ناچارند به خوردن اضافی به‌عنوان جبران کمبودهای عاطفی و نیازهای واقعی متکی باشند. ریشه اصلی این مسئله نیز اعمال محدودیت‌های فراوان بر بدن زنان از سوی جامعه است.<ref>- Orbach, ''Fat is a Feminist Issue'', p.35.</ref> گاهی نیز زنان مجبورند به‌دلیل انجام ورزش‌های مضر‏، بدن تحریف شده داشته باشند. ریشه این مسئله نیز به توقع جامعه در داشتن بدن چاق یا لاغر از زنان مرتبط است.<ref>- Shilling, ''The Body and Social Theory'', p. 68.</ref>
خط ۷۳: خط ۷۳:


==منابع==
==منابع==
{{آغاز منابع}}
{{چندستونه}}
*باصری، علی و همکاران، «مطالعه انسان‌شناسی مدیریت بدن زنان با تأکید بر جراحی (بای‌پس معده) در منطقه ۲ تهران»، پژوهش‌های انسان‌شناسی ایران، دوره ۱۲، شماره ۲۳، پاییز و زمستان ۱۴۰۱ش.
*باصری، علی و همکاران، «مطالعه انسان‌شناسی مدیریت بدن زنان با تأکید بر جراحی (بای‌پس معده) در منطقه ۲ تهران»، پژوهش‌های انسان‌شناسی ایران، دوره ۱۲، شماره ۲۳، پاییز و زمستان ۱۴۰۱ش.
**Cockerham, William C. The Blackwell Companion to Medical Sociology. Blackwell, January 2001.
**Cockerham, William C. The Blackwell Companion to Medical Sociology. Blackwell, January 2001.
خط ۸۵: خط ۸۷:
**Shiling, Chris. The Body and Social Theory. United Kingdom: University of Kent, 2012.
**Shiling, Chris. The Body and Social Theory. United Kingdom: University of Kent, 2012.
**Turner, Bryan. Regulating Bodies Essays in Medical Sociology. London: Routledge, 1992.
**Turner, Bryan. Regulating Bodies Essays in Medical Sociology. London: Routledge, 1992.
 
{{پایان منابع}}
{{پایان چندستونه}}
[[رده:ویکی‌جنسیت]]
[[رده:ویکی‌جنسیت]]