بدون خلاصۀ ویرایش |
اصلاح لینک های داخلی و رده ها |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
لوس ایریگاری<ref>Luce Irigaray</ref> فمینیسم فرانسوی است که نظریههای فمینیسم پست مدرن دربارهی نشانه و روان کاری را با هم ادغام کردهاست. | لوس ایریگاری<ref>Luce Irigaray</ref> فمینیسم فرانسوی است که نظریههای فمینیسم پست مدرن دربارهی نشانه و روان کاری را با هم ادغام کردهاست. | ||
لوس ایریگاری پس از انتشار کتاب اش به نام سپکولوم زنی دیگر Speculture de» l'autre fennense (۱۹۷۴)» از انجمن روانکاری پاریس و دانشگاه پاریس اخراج شد،ولی همچنان به کار خود در مقام یک روانکاو ادامه داد و همکاری اش را با مرکز ملی پژوهش علمی (CINIRS) حفظ کرد. او به عنوان طرفدار تفکیکگرایی همجنسگرایانه زنانه(lesbian separatism) (به دنبال نوشتههای او در پایان دهه 1970) و در جایی دیگر دگرجنسگرایی سلبی (exclusive heterosexism) (در پی کارهای اخیر او) یاد شده است.از دید ایریگاری، تجربه ی زنانه که پژوهش | لوس ایریگاری پس از انتشار کتاب اش به نام سپکولوم زنی دیگر Speculture de» l'autre fennense (۱۹۷۴)» از انجمن روانکاری پاریس و دانشگاه پاریس اخراج شد،ولی همچنان به کار خود در مقام یک روانکاو ادامه داد و همکاری اش را با مرکز ملی پژوهش علمی (CINIRS) حفظ کرد. او به عنوان طرفدار تفکیکگرایی همجنسگرایانه زنانه(lesbian separatism) (به دنبال نوشتههای او در پایان دهه 1970) و در جایی دیگر دگرجنسگرایی سلبی (exclusive heterosexism) (در پی کارهای اخیر او) یاد شده است.از دید ایریگاری، تجربه ی زنانه که پژوهش فلسفه ی سنتی آن را به حاشیه رانده است، از کثرت و تفاوت عمیق تری نسبت به تجربه ی مردانه نشان دارد. ایریگاری به جای کوچک شمردن تفاوت جنسی، بر اهمیت این تفاوت پا می فشارد و انکار می کند که مقوله ها و آرمان های سنت فلسفی غالب بتواند تجربه و اندیشه ی خاص زنان را درک کند. یکی از نتایج این دیدگاه، انکار ریشه ای تلقي عصر روشنگری از عقل عام است. | ||
== زندگینامه == | == زندگینامه == | ||
لوس ایریگاری متولد بلژیک در سال 1930م، در دانشگاه لوون (University of Louvain) به تحصیل فلسفه و ادبیات پرداخت. در اوایل دهه 1960م به پاریس نقل مکان کرد و در آنجا تحصیلات زبانشناسی، فلسفه، و روانشناسی به اتمام رساند.<ref>[http://jafarhashemlou.blogfa.com/post/2859 «نظریه های روانشناسی لوس ایریگاره»، وبلاگ جعفر هاشملو]</ref> | لوس ایریگاری متولد بلژیک در سال 1930م، در دانشگاه لوون (University of Louvain) به تحصیل فلسفه و ادبیات پرداخت. در اوایل دهه 1960م به پاریس نقل مکان کرد و در آنجا تحصیلات زبانشناسی، فلسفه، و روانشناسی به اتمام رساند.<ref>[http://jafarhashemlou.blogfa.com/post/2859 «نظریه های روانشناسی لوس ایریگاره»، وبلاگ جعفر هاشملو]</ref> | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
=== مراحل سه گانه اندیشه ایریگاری === | === مراحل سه گانه اندیشه ایریگاری === | ||
ایریگاری سیر اندیشه خود را به سه مرحله، که روابط تنگاتنگی با یکدیگر دارند، تقسیم میکند: | ایریگاری سیر اندیشه خود را به سه مرحله، که روابط تنگاتنگی با یکدیگر دارند، تقسیم میکند: | ||
مرحله نخست که به تألیف | مرحله نخست که به تألیف «سپکولوم زنی دیگر» (Speculum de l’autre femme) و «جنسی که جنس نیست» (Ce s.exe qui n’en est pas un) انجامید، به طور خاص سنت فلسفی غرب را، به جهت برتری سوژه مذکر در آن، به نقد میکشد.اگرچه این مرحله در دهه 1980 خاتمه یافت، بسیاری ایریگاری را همچنان با همین مرحله میشناسند.<ref>[https://vista.ir/w/a/21/jgby3 «لوس ایریگاری»، مجله ویستا]</ref> | ||
مرحله دوم، که «اخلاق تفاوت جنسی»(Éthique de la différence sexuelle) شروع آن را نوید میداد، بر ایجاد فهم جدیدی از سوژهبودگی زنانه (female subjectivity) تأکید داشت. <ref>«لوس ایریگاری»، مجله ویستا</ref> | مرحله دوم، که «اخلاق تفاوت جنسی»(Éthique de la différence sexuelle) شروع آن را نوید میداد، بر ایجاد فهم جدیدی از سوژهبودگی زنانه (female subjectivity) تأکید داشت. <ref>«لوس ایریگاری»، مجله ویستا</ref> | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
در چارچوب رويكرد فمينيسم پساساختارگرا، قرائت لوس ايريگاري در نقد وضعيت و خاصتاً "فلسفه"، "زبان" و " هويت"، راديكال ترين نوع خوانش است. نقد راديكالي كه از رهگذر ژان لاكان معني مي يابد. استدلال و شاكله ي اصلي مباحث وي در اين رابطه نقدگفتمان فلسفه و نسبت آن با زبان و هويت مردانه است. وي بر اين مبنا مي كوشد تا با به پرسش گرفتن ساختارهاي تك هويتي موجود و نقد آنها، زمينه را براي بازيابي هويت زنانه فراهم آورد. به زعم وي آنچه به عنوان هويت اجتماعي و فلسفي قلمداد مي شود و فرد ملزم به تطبيق با آن است، منحصراً بر پايه ي مؤلفه هاي مردانه شكل گرفته است. بر اساس طرح انتقادي وي مي توان به فراروي از ساختارهاي تك هويتي موجود خوش بين بود و به فراهم سازي امكاني به نام هويت گمشده ي زنانه اميد داشت.<ref>[http://jafarhashemlou.blogfa.com/post/2859 «نظریه های روانشناسی لوس ایریگاره»، وبلاگ جعفر هاشملو]</ref> | در چارچوب رويكرد فمينيسم پساساختارگرا، قرائت لوس ايريگاري در نقد وضعيت و خاصتاً "فلسفه"، "زبان" و " هويت"، راديكال ترين نوع خوانش است. نقد راديكالي كه از رهگذر ژان لاكان معني مي يابد. استدلال و شاكله ي اصلي مباحث وي در اين رابطه نقدگفتمان فلسفه و نسبت آن با زبان و هويت مردانه است. وي بر اين مبنا مي كوشد تا با به پرسش گرفتن ساختارهاي تك هويتي موجود و نقد آنها، زمينه را براي بازيابي هويت زنانه فراهم آورد. به زعم وي آنچه به عنوان هويت اجتماعي و فلسفي قلمداد مي شود و فرد ملزم به تطبيق با آن است، منحصراً بر پايه ي مؤلفه هاي مردانه شكل گرفته است. بر اساس طرح انتقادي وي مي توان به فراروي از ساختارهاي تك هويتي موجود خوش بين بود و به فراهم سازي امكاني به نام هويت گمشده ي زنانه اميد داشت.<ref>[http://jafarhashemlou.blogfa.com/post/2859 «نظریه های روانشناسی لوس ایریگاره»، وبلاگ جعفر هاشملو]</ref> | ||
ايري گاري با پيروي از رويكرد پساساختارگرايانه، بر اين نظر است كه هويت زنانه در طول تاريخ به حاشيه رانده شده و در عوض هويت مردانه مبناي انديشه، كنش و "گفتار" قرار گرفته است. حال پرسش اين است كه چگونه هويت زنانه در تقابل با هويت مردانه حذف مي گردد؟ايري گاري به مانند | ايري گاري با پيروي از رويكرد پساساختارگرايانه، بر اين نظر است كه هويت زنانه در طول تاريخ به حاشيه رانده شده و در عوض هويت مردانه مبناي انديشه، كنش و "گفتار" قرار گرفته است. حال پرسش اين است كه چگونه هويت زنانه در تقابل با هويت مردانه حذف مي گردد؟ايري گاري به مانند ژولیا كريستوا و هلن سيزو بر اين نظر است كه هويت امري تك بعدي نيست. هويت منحصراً متعلق به جنس مردانه نيست، بلكه هويت ديگري هم به نام هويت زنانه وجود دارد. او براي تبيين اين امر كه چگونه هويت زنانه به نفع هويت مردانه طرد مي گردد، با تكيه بر روانكاوي لاكان به دو مرحله ي هويتي متمايز در فرآيند حيات فردي-اجتماعي انسان اشاره مي كند.<ref>ويتفورد، مارگريت و لوس ايريگاري، صد فيلسوف قرن بيستم، 1382ش، ص54-55.</ref> | ||
١- '''مرحله پیشازبانی''': در اين وضعيت انسان در دورهي كودكي در پيوند نزديك با مادر است. در اين مرحله كودك با مادرش هويت يابي مي كند. در اين وضعيت كودك هنوز زبان نياموخته و به قلمرو اجتماع( يا ساحت زبان و امر نمادين) وارد نشده است، بنابراين هويت يابي اجتماعي وي قوام نيافته است.<ref>ايريگاري، لوس،آن اندام جنسي كه يك اندام نيست، 1381ش، ص 481-489.</ref> | ١- '''مرحله پیشازبانی''': در اين وضعيت انسان در دورهي كودكي در پيوند نزديك با مادر است. در اين مرحله كودك با مادرش هويت يابي مي كند. در اين وضعيت كودك هنوز زبان نياموخته و به قلمرو اجتماع( يا ساحت زبان و امر نمادين) وارد نشده است، بنابراين هويت يابي اجتماعي وي قوام نيافته است.<ref>ايريگاري، لوس،آن اندام جنسي كه يك اندام نيست، 1381ش، ص 481-489.</ref> | ||
٢- '''مرحله زبانی''': وضعيتي كه كودك از طريق آشنايي با فرد ديگري به نام "پدر" از ساحت مادرانه يا پيشا زباني جدا مي شود و از طريق زبان آموزي هويت جديدي را براي خود رقم مي زند. به عبارت بهتر كودك با نام پدر به مرحله ي زباني وارد مي شود. مرحله ي زباني همان هويت جديد است. اين | ٢- '''مرحله زبانی''': وضعيتي كه كودك از طريق آشنايي با فرد ديگري به نام "پدر" از ساحت مادرانه يا پيشا زباني جدا مي شود و از طريق زبان آموزي هويت جديدي را براي خود رقم مي زند. به عبارت بهتر كودك با نام پدر به مرحله ي زباني وارد مي شود. مرحله ي زباني همان هويت جديد است. اين هويت پايدار اجتماعي اوست كه در تمام زندگاني مبناي كنش و نظر او قرار مي گيرد. به نظر ايري گاري پذيرش اين هويت جديد با حذف هويت اوليه يا ساحت مادرانه (زنانه) صورت گرفته است. به نظر وي زبان كه عرصه ي ورود به هويت جديد است، با مقوله بندي مؤلفه هاي مردانه، هويتي خاص را بر همه ي افراد جامعه تحميل مي كند. از اين رو زبان ابزار قدرت هويت مردانه است. يا به قول لاكان زبان قانون پدر است. به زعم ايري گاري مردان با اين هويت جديد به راحتي همسان سازي مي كنند، اما زنان قادر به اين كار نيستند، چرا كه هويت جديد بر پايه ي نفي هويت آنها استقرار يافته است. از اين رو هويت نوپديد براي مردان جايگاه برتري را در مراتب اجتماعي و فلسفي قائل مي شود. مرتبه ای كه ايريگاري به آن "يك" مي گويد.<ref>ايريگاري، لوس،آن اندام جنسي كه يك اندام نيست، 1381ش، ص 481-489.</ref> | ||
اين هويت جديد دائماً | اين هويت جديد دائماً هويت زنانه را واپس مي زند و آن را نفي مي كند. از اين رو جايگاه زنان در مراتب اجتماعي-به تعبير ايري گاري- مرتبه ي "صفر" است. پس ساختار هويتي هر جامعه، با تقابل ميان جنس يك/جنس صفر ايجاد شده است. بنابراين اگر زبان در هويت مردانه لنگر انداخته، پس امكان اين كه زنان بتوانند خود را با آن همساز سازند به «هيچ» و «صفر»مي رسد. در اين حالت زنان با فقدان هويت مواجه هستند. يا به عبارت بهتر هويت و سوژه زنانه در جوامع كنوني با «هيچ» يا «صفر» همسان است.<ref>ايريگاري، لوس،آن اندام جنسي كه يك اندام نيست، 1381ش، ص 500.</ref> | ||
ايري گاري با پيروي از | ايري گاري با پيروي از لاكان بر اين نظر است زنان با فقدانِ فقدان(the LackoF lack) مواجه اند، چرا كه از يك سو قادر به كسب هويت جديد نيستند و از ديگر سو هنگامي كه به ناچار به ساحت مادرانه برمي گردند و خواستار هويت يابي با آن برمي آيند، با فقداني ديگر دست به گريبان مي شوند، زيرا بايد در پيوند با (مادر) به احراز هويت برسند كه خود او نيز هويت مشخصي ندارد.<ref>ايريگاري، لوس،آن اندام جنسي كه يك اندام نيست، 1381ش، ص 481-489.</ref> | ||
از نظر ايري گاري رابطه ي پسر با مادر، رابطه ي فردي است كه از موقعيتي ممتاز به شيئي مي نگرد. يا به عبارت فني تر، رابطه ي | از نظر ايري گاري رابطه ي پسر با مادر، رابطه ي فردي است كه از موقعيتي ممتاز به شيئي مي نگرد. يا به عبارت فني تر، رابطه ي سوژه-ابژه (رابطه ي فرد-شئ) است. در حالي كه رابطه ي دختر با مادر رابطه ي سوژه-سوژه (فرد-فرد) است.ايريگاري معتقد است كه مي توان با به چالش گرفتن ساختار هويتي حاكم بر فلسفه و فرهنگ غرب زمينه ي ظهور مجدد هويت طرد شده ي زنانه را فراهم آورد. شايد اگر اين هويت گمشده امكان پيدايي يابد بتوان به ايجاد زبان، هويت و فلسفه ي خاص آن گونه كه گاري و رفقايش باور دارند همت گماشت اما قبل از هر چيز بايد به كليت بازخواني اين نحله از گفتمان فلسفه ي مردانه و ابعاد و زواياي پنهان آن بازگشت، عمل در فرآيندي بي پايان از ارجاعات.<ref>ايريگاري، لوس،آن اندام جنسي كه يك اندام نيست، 1381ش، ص 500.</ref> | ||
== نقد دیدگاه لوس ایریگاری == | == نقد دیدگاه لوس ایریگاری == | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
به عبارت دیگر، سوژه از طریق زبان، خود را میشناساند و حضور خود را اثبات میکند. زبان دیگر عاملی صرفا برای مفاهمه به کار نمیرود، بلکه چنان اصالتی مییابد که خود واقعیت را میسازد و به کار میگیرد. از دیدگاه دوسوسور (De Saussure)، ساختارهای زبان با یکدیگر همزیستی دارند و مراد از این همزیستی، تعلّق به یک نظام است. زبان یک نظام است؛ زیرا نهادی است اجتماعی. این نظام از نشانهها تشکیل یافته، نشانهها مجموعهای از واژگان دارای معنا هستند و مراد از «معنا» مصداق نیست، معنا در ذهن و از واژه فقط در ذهن قابل تفکیک است. هیچ واژهای را به تنهایی نمیتوان معنا کرد، مگر با در نظر گرفتن آن با واژههای دیگر. پس زبان نظام تفاوتهاست.<ref>ترجمه و تحلیل مجموعه مقالات دائرهالمعارف روتلج، فمنیسم و دانشهاى فمینیستى، ص 72.</ref> | به عبارت دیگر، سوژه از طریق زبان، خود را میشناساند و حضور خود را اثبات میکند. زبان دیگر عاملی صرفا برای مفاهمه به کار نمیرود، بلکه چنان اصالتی مییابد که خود واقعیت را میسازد و به کار میگیرد. از دیدگاه دوسوسور (De Saussure)، ساختارهای زبان با یکدیگر همزیستی دارند و مراد از این همزیستی، تعلّق به یک نظام است. زبان یک نظام است؛ زیرا نهادی است اجتماعی. این نظام از نشانهها تشکیل یافته، نشانهها مجموعهای از واژگان دارای معنا هستند و مراد از «معنا» مصداق نیست، معنا در ذهن و از واژه فقط در ذهن قابل تفکیک است. هیچ واژهای را به تنهایی نمیتوان معنا کرد، مگر با در نظر گرفتن آن با واژههای دیگر. پس زبان نظام تفاوتهاست.<ref>ترجمه و تحلیل مجموعه مقالات دائرهالمعارف روتلج، فمنیسم و دانشهاى فمینیستى، ص 72.</ref> | ||
در تعریفی که از «زبان» به عنوان امر فرانمای واقع ارائه میکنند، زبان واسطهای است که انسان توسط آن میتواند خواستهها و امیال درونی خود را به دیگران بفهماند. اما آنچه پست مدرنیستها بیان میدارند این است که زبان امری اصیل است که دست به کار ساخت سوژه است. این مبنا از زبان قابل پذیرش نیست؛ چراکه زبان متأخّر از معناست و معنا ابتدا در درون | در تعریفی که از «زبان» به عنوان امر فرانمای واقع ارائه میکنند، زبان واسطهای است که انسان توسط آن میتواند خواستهها و امیال درونی خود را به دیگران بفهماند. اما آنچه پست مدرنیستها بیان میدارند این است که زبان امری اصیل است که دست به کار ساخت سوژه است. این مبنا از زبان قابل پذیرش نیست؛ چراکه زبان متأخّر از معناست و معنا ابتدا در درون سوژه ساخته میشود و سپس با ابزاری مانند زبان بیان میشود. | ||
=== واقعیت ثابت === | === واقعیت ثابت === | ||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
* اخلاق تفاوت جنسی | * اخلاق تفاوت جنسی | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
* | * ژولیا كريستوا | ||
* | * هلن سيزو | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} |