Shiri (بحث | مشارکت‌ها)
Shiri (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۸۸: خط ۸۸:
*5 . دین داران همواره در برابر سلطه های سیاسی و اقتصادی، قافیه را باخته اند و باید به خاطر انجام این گناهان طلب مغفرت کنند .
*5 . دین داران همواره در برابر سلطه های سیاسی و اقتصادی، قافیه را باخته اند و باید به خاطر انجام این گناهان طلب مغفرت کنند .
*6 . همه ادیان تا به امروزه علیه زنان دست به دست هم داده اند و برای رهایی زن، باید دین را از زندگی کنار گذاشت .
*6 . همه ادیان تا به امروزه علیه زنان دست به دست هم داده اند و برای رهایی زن، باید دین را از زندگی کنار گذاشت .
هبه رؤوف عزت، در ادامه می آورد . سعداوی هیچ دلیل قانع کننده ای برای فرضیه های خود ارائه نمی دهد . وی حتی از حقیقت و مجاز زبان نیز ناآگاه است; آنجا که خدا را مذکر قلمداد کرده است . همچنین سعداوی نه از قرآن و سنت شناخت درستی دارد و نه از فقه و علوم شرعی . از این رو به اسطوره های کهن مصری روی می آورد و به قرآن و احادیث اشاره ای گذرا می کند .
هبه رؤوف عزت، در ادامه می آورد . سعداوی هیچ دلیل قانع کننده ای برای فرضیه های خود ارائه نمی دهد . وی حتی از حقیقت و مجاز زبان نیز ناآگاه است; آنجا که خدا را مذکر قلمداد کرده است . همچنین سعداوی نه از قرآن و سنت شناخت درستی دارد و نه از فقه و علوم شرعی . از این رو به اسطوره های کهن مصری روی می آورد و به قرآن و احادیث اشاره ای گذرا می کند .
وی می افزاید: سعداوی از یک سو به جایگاه تاریخی و عملکرد زنان اشاره می کند و از سوی دیگر به غفلت مردان در ثبت حیات سیاسی - اجتماعی زنان . اگر چنین باشد چگونه توانسته است از دل کتاب های تاریخی این همه اطلاعات کسب و از زنان گذشته یاد کند .
وی می افزاید: سعداوی از یک سو به جایگاه تاریخی و عملکرد زنان اشاره می کند و از سوی دیگر به غفلت مردان در ثبت حیات سیاسی - اجتماعی زنان . اگر چنین باشد چگونه توانسته است از دل کتاب های تاریخی این همه اطلاعات کسب و از زنان گذشته یاد کند .
از سوی دیگر به نظر رؤوف عزت، عقل و اندیشه مسلمانان بسته نیست، بلکه همواره در داد و ستد با عقلانیت پیرامون خود است اما اندیشه غربی که در راه سکولار کردن گام بر می دارد، با عقل اسلامی متفاوت است .
از سوی دیگر به نظر رؤوف عزت، عقل و اندیشه مسلمانان بسته نیست، بلکه همواره در داد و ستد با عقلانیت پیرامون خود است اما اندیشه غربی که در راه سکولار کردن گام بر می دارد، با عقل اسلامی متفاوت است .
چارلز تایلور می پرسد: در مسیر مدرنیزم چه اتفاقی رخ داده است؟ و چگونه غربیان از عقلانیتی دین مدار به عقلانیتی مادی و پس از آن به مخالف دین رسیده اند؟ عقلانیت مادی خواهان تفسیر پدیده ها در درون همین عقلانیت است و از این رو در آغاز نامHumanist به خود گرفت . به نظر تایلور نگاه انسان مدارانه از زمانی آغاز شد که سنت اگوستین از حلول نور الاهی به معنای مادی در درون انسان سخن گفت . اما از آنجا که انسان، موجودی چند بعدی است، حتی در جوامع غربی نیز جنبش هایی علیه این دیدگاه ها رخ می دهد . از جمله می توان به اندیشمند برجسته ای چون زیگموند باومان اشاره کرد که یکی از ناقدان مدرنیسم و پسامدرنیسم بوده و بر این باور است که روشنگری، انسان را به مسلخ برده و کشته است; زیرا نسبیت و فردیت از یک سو، رشد شهرسازی و گسترش زندگی شهری از سوی دیگر، فاصله ها را میان افراد بیش از پیش کرده است، فاصله هایی که جنگ های جهانی را آفرید ... و ارزش های غیراخلاقی و یا اخلاقی غیرارزشی پدید آورد .
چارلز تایلور می پرسد: در مسیر مدرنیزم چه اتفاقی رخ داده است؟ و چگونه غربیان از عقلانیتی دین مدار به عقلانیتی مادی و پس از آن به مخالف دین رسیده اند؟ عقلانیت مادی خواهان تفسیر پدیده ها در درون همین عقلانیت است و از این رو در آغاز نامHumanist به خود گرفت . به نظر تایلور نگاه انسان مدارانه از زمانی آغاز شد که سنت اگوستین از حلول نور الاهی به معنای مادی در درون انسان سخن گفت . اما از آنجا که انسان، موجودی چند بعدی است، حتی در جوامع غربی نیز جنبش هایی علیه این دیدگاه ها رخ می دهد . از جمله می توان به اندیشمند برجسته ای چون زیگموند باومان اشاره کرد که یکی از ناقدان مدرنیسم و پسامدرنیسم بوده و بر این باور است که روشنگری، انسان را به مسلخ برده و کشته است; زیرا نسبیت و فردیت از یک سو، رشد شهرسازی و گسترش زندگی شهری از سوی دیگر، فاصله ها را میان افراد بیش از پیش کرده است، فاصله هایی که جنگ های جهانی را آفرید ... و ارزش های غیراخلاقی و یا اخلاقی غیرارزشی پدید آورد .
عزت می افزاید: فمینیزم نیز زاییده چنین ارزش ها و آرمان هایی است که در غرب بالیده است . در آغاز از حقوق زنان به عنوان حقوق بخشی از انسان ها دفاع می شد، اما امروزه با گسترش سکولاریسم راهی دیگر در پیش گرفته و منافع اقتصادی، حرف اول و آخر سردمداران نهضت آزادی زنان است . به گمان برخی فمینیست ها، دین، امکان گفت وگو را از بین می برد . اما به نظر رؤوف عزت، اگر چارچوب را اخلاق اسلامی بگیریم، می توان با پویایی و اجتهاد، از سوء استفاده دینی که نه تنها علیه زنان، بلکه علیه انسانیت اعمال می شود، جلوگیری کرد . خانواده در اسلام یکی از بنیادهای اساسی جامعه و روابط ایمانی افراد (مردن و زن) است که اهمیت ویژه ای دارد . نیکی به پدر و مادر و صله رحم در چارچوب روابط اجتماعی، اهمیت بسیار دارد و خانواده مرکز ساختار اجتماعی اسلام به شمار می آید; زیرا از کانال خانواده، فرد با جامعه پیوند می یابد و زن چونان مرد، بنا به مفهوم «کلکم راع » نقش آفرین است .
عزت می افزاید: فمینیزم نیز زاییده چنین ارزش ها و آرمان هایی است که در غرب بالیده است . در آغاز از حقوق زنان به عنوان حقوق بخشی از انسان ها دفاع می شد، اما امروزه با گسترش سکولاریسم راهی دیگر در پیش گرفته و منافع اقتصادی، حرف اول و آخر سردمداران نهضت آزادی زنان است . به گمان برخی فمینیست ها، دین، امکان گفت وگو را از بین می برد . اما به نظر رؤوف عزت، اگر چارچوب را اخلاق اسلامی بگیریم، می توان با پویایی و اجتهاد، از سوء استفاده دینی که نه تنها علیه زنان، بلکه علیه انسانیت اعمال می شود، جلوگیری کرد . خانواده در اسلام یکی از بنیادهای اساسی جامعه و روابط ایمانی افراد (مردن و زن) است که اهمیت ویژه ای دارد . نیکی به پدر و مادر و صله رحم در چارچوب روابط اجتماعی، اهمیت بسیار دارد و خانواده مرکز ساختار اجتماعی اسلام به شمار می آید; زیرا از کانال خانواده، فرد با جامعه پیوند می یابد و زن چونان مرد، بنا به مفهوم «کلکم راع » نقش آفرین است .
سعداوی در پاسخ به عزت می نویسد: گمان می کردم نویسنده، سخنان خود را با تشکیک در برخی موارد آغاز خواهد کرد و پیش از آنکه از مطلق ها و حقایق غیرقابل تغییر، سخن براند، میان اسلام و دیگر ادیان به مقارنه و موازنه بپردازد وگرنه هر دین مداری به آسانی خواهد توانست دین و آیین خویش را برتر و والاتر از همه ادیان دیگر بنامد و در واقع باب هر گونه گفت وگو و بحث و نظر را ببندد .
سعداوی در پاسخ به عزت می نویسد: گمان می کردم نویسنده، سخنان خود را با تشکیک در برخی موارد آغاز خواهد کرد و پیش از آنکه از مطلق ها و حقایق غیرقابل تغییر، سخن براند، میان اسلام و دیگر ادیان به مقارنه و موازنه بپردازد وگرنه هر دین مداری به آسانی خواهد توانست دین و آیین خویش را برتر و والاتر از همه ادیان دیگر بنامد و در واقع باب هر گونه گفت وگو و بحث و نظر را ببندد .
من با گفته های ایشان درباره تاریخ کشتار اندیشمندان توسط کلیسا و غرب موافقم، اما آیا این اتفاق امروزه در جوامعی چون یهود و پیش از این در اسلام رخ نداده است؟ پرسش های وی از دل جامعه اسلامی برنیامده و چرا به جای پرسش های واقعی، کسانی چون چارلز تایلور را به کمک فرا می خواند؟ آیا بهتر نیست بپرسد که اگر مردی عقیم، ناتوان و بیکار نتواند معاش خود و همسرش را تهیه کند، زن می تواند قوامه را به عهده گیرد یا خیر؟ و آیا نمی توان این مسئله را درباره ازدواج زنان مطرح نمود؟ آیا نسبیت گرایی غرب باعث ویرانی خانواده شده است و یا سلطه مطلق مردان و اعمال خشونت علیه زنان و کودکان رهاورد این ویرانی است؟ اگر مراد از دین، برقراری عدالت اجتماعی، آزادی، مسئولیت فردی و گروهی زنان مردان است، چرا اخلاق نقشی دوگانه ایفا می کند و کانون گرم خانواده بر مبنای فرمانبرداری بی چون و چرای زنان از مردان است؟ تفسیری که عزت از «الرجال قوامون ...»<ref> نسا: آیه 34)</ref>می دهد، با تفاسیر علما متفاوت است .
من با گفته های ایشان درباره تاریخ کشتار اندیشمندان توسط کلیسا و غرب موافقم، اما آیا این اتفاق امروزه در جوامعی چون یهود و پیش از این در اسلام رخ نداده است؟ پرسش های وی از دل جامعه اسلامی برنیامده و چرا به جای پرسش های واقعی، کسانی چون چارلز تایلور را به کمک فرا می خواند؟ آیا بهتر نیست بپرسد که اگر مردی عقیم، ناتوان و بیکار نتواند معاش خود و همسرش را تهیه کند، زن می تواند قوامه را به عهده گیرد یا خیر؟ و آیا نمی توان این مسئله را درباره ازدواج زنان مطرح نمود؟ آیا نسبیت گرایی غرب باعث ویرانی خانواده شده است و یا سلطه مطلق مردان و اعمال خشونت علیه زنان و کودکان رهاورد این ویرانی است؟ اگر مراد از دین، برقراری عدالت اجتماعی، آزادی، مسئولیت فردی و گروهی زنان مردان است، چرا اخلاق نقشی دوگانه ایفا می کند و کانون گرم خانواده بر مبنای فرمانبرداری بی چون و چرای زنان از مردان است؟ تفسیری که عزت از «الرجال قوامون ...»<ref> نسا: آیه 34)</ref>می دهد، با تفاسیر علما متفاوت است .
آیا دوگانگی های اخلاقی، ارمغان «جهانی شدن » و «مدرنیزم » است؟ مشکل در جایی دیگر است و در اندیشه و فرهنگ کشورهای ماست . آنچه غایب است نوآوری، نوسازی و اجتهاد پویا در بیشتر بررسی ها و کتاب هاست . بی مبالغه می توان گفت که نخبگان فرهیخته ما، قربانیان این دوگانگی ها هستند که در جهان پزشکی از آن با نام «گسست خودآگاهی از ناخودآگاه » یاد می شود; یعنی گسست جسم از روح و روان .
آیا دوگانگی های اخلاقی، ارمغان «جهانی شدن » و «مدرنیزم » است؟ مشکل در جایی دیگر است و در اندیشه و فرهنگ کشورهای ماست . آنچه غایب است نوآوری، نوسازی و اجتهاد پویا در بیشتر بررسی ها و کتاب هاست . بی مبالغه می توان گفت که نخبگان فرهیخته ما، قربانیان این دوگانگی ها هستند که در جهان پزشکی از آن با نام «گسست خودآگاهی از ناخودآگاه » یاد می شود; یعنی گسست جسم از روح و روان .
پیش از این بوعلی یاسین در کتاب «حقوق المراه فی الکتابه العربیه منذ عصر النهضه » که از دیدگاهی دیگر به نوال سعداوی نگریسته است، دو اشکال بر وی می گیرد:
پیش از این بوعلی یاسین در کتاب «حقوق المراه فی الکتابه العربیه منذ عصر النهضه » که از دیدگاهی دیگر به نوال سعداوی نگریسته است، دو اشکال بر وی می گیرد:
*1 . نوال سعداوی با اصالت بخشیدن به زن، خود را دشمن مردان قرار داده که این امر نه به سود مردان تمام می شود و نه به سود زنان بلکه حکایت همچنان باقی است; گذشته از اینکه خود این نظرگاه، از لحاظ علمی نادرست است و اصل و فرعی در این مسئله وجود ندارد .
*1 . نوال سعداوی با اصالت بخشیدن به زن، خود را دشمن مردان قرار داده که این امر نه به سود مردان تمام می شود و نه به سود زنان بلکه حکایت همچنان باقی است; گذشته از اینکه خود این نظرگاه، از لحاظ علمی نادرست است و اصل و فرعی در این مسئله وجود ندارد .
*2 . سعداوی، زن را از لحاظ جنسی نیرومندتر از مردان می داند . اگرچه خلاف آن ثابت شده است، ولی معنای درونی این مسئله این است که وی به جای «تعدد زوجات » خواهان «تعدد ازدواج » است; یعنی چند همسری جای خود را به چند شوهری می دهد! یاسین در پایان می پرسد: نوال سعداوی ما را به کجا رهنمون می کند؟<ref>مجله  پگاه حوزه،زن از دو منظر اسلامی و فمینیستی،  چهارم مرداد 1382، شماره 99  </ref>
*2 . سعداوی، زن را از لحاظ جنسی نیرومندتر از مردان می داند . اگرچه خلاف آن ثابت شده است، ولی معنای درونی این مسئله این است که وی به جای «تعدد زوجات » خواهان «تعدد ازدواج » است; یعنی چند همسری جای خود را به چند شوهری می دهد! یاسین در پایان می پرسد: نوال سعداوی ما را به کجا رهنمون می کند؟<ref>مجله  پگاه حوزه،زن از دو منظر اسلامی و فمینیستی،  چهارم مرداد 1382، شماره 99  </ref>