صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات شخصیت | عنوان =محمدالغزالی | عنوان اصلی = | تصویر =غ...» ایجاد کرد |
|||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
==دیدگاه == | ==دیدگاه == | ||
==دیدگاه کلی== | ===دیدگاه کلی=== | ||
غزالی با گرایشی سلفگرا، تاریخ صدر اسلام را مبنایی برای بازگشت جامعه مسلمان مصر و نیز مسلمانان جهان اسلام به دوره درخشان گذشته میداند. وی علاوه بر تاریخ اسلام از دو منبع مربوط به صدر اسلام یعنی قرآن و سیرهی پیامبر اسلام برای تبیین گذشته بهره برده است. اوضاع و زمانه حیات غزالی در مصر وی را به پرداختن به موضوعاتی از قبیل عدالت اجتماعی، مقابله همزمان با سرمایه داری، کمونیسم و سوسیالیسم، استعمار سیاسی و فرهنگی، امکان برقراری حکومت اسلامی، مساله زنان، توجه به قرآن و مفاهیم آن، مساله فلسطین و یهود با تکیه بر تاریخ صدر اسلام رهنمون ساخته است تا از این طریق راه برونرفتی از وضعیت نابهنجار و عقب مانده جامعه مصر بیابد. | غزالی با گرایشی سلفگرا، تاریخ صدر اسلام را مبنایی برای بازگشت جامعه مسلمان مصر و نیز مسلمانان جهان اسلام به دوره درخشان گذشته میداند. وی علاوه بر تاریخ اسلام از دو منبع مربوط به صدر اسلام یعنی قرآن و سیرهی پیامبر اسلام برای تبیین گذشته بهره برده است. اوضاع و زمانه حیات غزالی در مصر وی را به پرداختن به موضوعاتی از قبیل عدالت اجتماعی، مقابله همزمان با سرمایه داری، کمونیسم و سوسیالیسم، استعمار سیاسی و فرهنگی، امکان برقراری حکومت اسلامی، مساله زنان، توجه به قرآن و مفاهیم آن، مساله فلسطین و یهود با تکیه بر تاریخ صدر اسلام رهنمون ساخته است تا از این طریق راه برونرفتی از وضعیت نابهنجار و عقب مانده جامعه مصر بیابد. | ||
از نظر محمد الغزالی نگرش به مسائلِ اسلام معاصر نیازمند توجه به پیشینه تاریخی و واقعیات زمانی و مکانی است؛ تاریخی که انباشتی از تجربیات مثبت و منفی است.تعریف وی از تاریخ، بنابر گفتمان تقدیرگرایِ تاریخی چیزی جز رفتار انسانها نیست. غزالی از جایگاه تاریخ در میراث مسلمانان به عنوان دانشی درجه دوم که جولانگاه اشاعه خرافات و دروغ شده، گلایه مند است. از نظر وی بایست به پیرایش و نقدِ اضافات، بدعتها و تحریفات موجود در تاریخ با همان روش نقدِ حدیث و روایت در سنّت اسلامی دست زد.همچنین برای مطالعه میراث اسلامی بایست پژوهشهای غیرمسلمانان را نیز مطالعه کرد تا مواضع دیگران نسبت به اسلام آشکارتر شود. اِهمال مسلمانان در توجه به تاریخ اسلام راه را برای سیطره باورهای غربی باز گذارده است.<ref>بصیری، عباس،جعفریان، رسول، بازنمايي تاريخ صدر اسلام در آثار و افکار شیخ محمد الغزالي مصري،پژوهشهای علوم تاريخي، سال 12 ،شمارة 3 ،پايیز 1311 </ref> | از نظر محمد الغزالی نگرش به مسائلِ اسلام معاصر نیازمند توجه به پیشینه تاریخی و واقعیات زمانی و مکانی است؛ تاریخی که انباشتی از تجربیات مثبت و منفی است.تعریف وی از تاریخ، بنابر گفتمان تقدیرگرایِ تاریخی چیزی جز رفتار انسانها نیست. غزالی از جایگاه تاریخ در میراث مسلمانان به عنوان دانشی درجه دوم که جولانگاه اشاعه خرافات و دروغ شده، گلایه مند است. از نظر وی بایست به پیرایش و نقدِ اضافات، بدعتها و تحریفات موجود در تاریخ با همان روش نقدِ حدیث و روایت در سنّت اسلامی دست زد.همچنین برای مطالعه میراث اسلامی بایست پژوهشهای غیرمسلمانان را نیز مطالعه کرد تا مواضع دیگران نسبت به اسلام آشکارتر شود. اِهمال مسلمانان در توجه به تاریخ اسلام راه را برای سیطره باورهای غربی باز گذارده است.<ref>بصیری، عباس،جعفریان، رسول، بازنمايي تاريخ صدر اسلام در آثار و افکار شیخ محمد الغزالي مصري،پژوهشهای علوم تاريخي، سال 12 ،شمارة 3 ،پايیز 1311 </ref> | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
لذا آزادی سیاسی در معنای انتقاد از حکومت و نصیحت و امر به معروف و نهی از منکر، برای هر دو جنس زن و مرد یکسان است؛ از همین رو زنان در طول تاریخ به اموری چون بیعت، هجرت و حتی جنگ اقدام کرده اند؛ زنان در عقبه کبری در موسم حج با پیامبر بیعت کردند.. محمد الغزالی، السنه النبویه ص 120. | لذا آزادی سیاسی در معنای انتقاد از حکومت و نصیحت و امر به معروف و نهی از منکر، برای هر دو جنس زن و مرد یکسان است؛ از همین رو زنان در طول تاریخ به اموری چون بیعت، هجرت و حتی جنگ اقدام کرده اند؛ زنان در عقبه کبری در موسم حج با پیامبر بیعت کردند.. محمد الغزالی، السنه النبویه ص 120. | ||
غزالی درباره تولی مناسب حکومتی توسط زنان رأی ثابتی ندارد؛ در مجموع او نظریه ای سه مرحله ای ارائه داده است؛ او در ابتدا معتقد است که اسلام کفایت زن را برای تولی مناصب سیاسی، به ویژه منصب ریاست حکومت نمی پذیرد و از مسلمین خواسته از این اقدام جلوگیری کنند او در مرحله بعد و در آثار بعدی خود، چنان که یکی از شارحان آرای او گفته است، تولی مناصب سیاسی و اجتماعی برای زنان را تا آنجا که با طبیعت آنها سازگار باشد، بلامانع می داند و به دوران حکومت عمر استناد می کند که او منصب قضاوت را به زنی به نام شفاء واگذار کرد؛ از همین رو حدیث مذکور از پیامبر را در معنای خلافت تفسیر می کند؛ یعنی زنان به جز خلافت عظمی، می توانند همه مناصب را پذیرا باشند.<ref> عبدالحلیم عویس، الشیخ محمد الغزالی، تاریحه و جهوده و آرائه،ص 45</ref>. غزالی با استناد به اینکه در این مورد نص صریحی وارد نشده، در نهایت مسئله ولایت و حکومتداری زن را مسئله ای اختلافی می داند که در ردّ و ثبوت آن اجماعی نیست؛ البته غزالی تصریح می کند که «من طرفدار واگذاری مناصب مهم به زنان نیستم، چون زنان کامل اندک هستند و چه بسا به صورت تصادفی استعداد و لیاقت آنها کشف شود... اما داستان، داستان زن یا مرد بودن نیست، بلکه داستان لیاقت و استعداد است».<ref>پایگاه اطلاع رسانی حوزه، مقاله زن در اندیشه متفکران سیاسی</ref> | غزالی درباره تولی مناسب حکومتی توسط زنان رأی ثابتی ندارد؛ در مجموع او نظریه ای سه مرحله ای ارائه داده است؛ او در ابتدا معتقد است که اسلام کفایت زن را برای تولی مناصب سیاسی، به ویژه منصب ریاست حکومت نمی پذیرد و از مسلمین خواسته از این اقدام جلوگیری کنند او در مرحله بعد و در آثار بعدی خود، چنان که یکی از شارحان آرای او گفته است، تولی مناصب سیاسی و اجتماعی برای زنان را تا آنجا که با طبیعت آنها سازگار باشد، بلامانع می داند و به دوران حکومت عمر استناد می کند که او منصب قضاوت را به زنی به نام شفاء واگذار کرد؛ از همین رو حدیث مذکور از پیامبر را در معنای خلافت تفسیر می کند؛ یعنی زنان به جز خلافت عظمی، می توانند همه مناصب را پذیرا باشند.<ref> عبدالحلیم عویس، الشیخ محمد الغزالی، تاریحه و جهوده و آرائه،ص 45</ref>. غزالی با استناد به اینکه در این مورد نص صریحی وارد نشده، در نهایت مسئله ولایت و حکومتداری زن را مسئله ای اختلافی می داند که در ردّ و ثبوت آن اجماعی نیست؛ البته غزالی تصریح می کند که «من طرفدار واگذاری مناصب مهم به زنان نیستم، چون زنان کامل اندک هستند و چه بسا به صورت تصادفی استعداد و لیاقت آنها کشف شود... اما داستان، داستان زن یا مرد بودن نیست، بلکه داستان لیاقت و استعداد است».<ref>پایگاه اطلاع رسانی حوزه، مقاله زن در اندیشه متفکران سیاسی</ref> | ||
==نقد== | ==نقد== | ||
غزالي در مجموع زن را در چهار موقعيت بررسي ميكند: مادر، دختـر، همسـر و زن بـه طور مطلق (جنس مؤنث). كمترين بحث به مادر و دختر و بيشترين آن به ترتيب به همسـر و به ذات و سرشت و جنس زن مربوط ميشود .نزد غزالي هدف اصلي نكاح، فرزند است و همسـر و مـادر واسـطة ايـن مهـمانـد. همسران در قبال يكديگر وظايف و حقوقي دارند، اما حق شوي بر زن بسيار بـيش از حـق زن بر شوهر است. در نگاه غزالي، زن در خدمت شوهر همچون اسير و بنده است و خوبي و بدي زن، در ترازوي اطاعت مطلق و سرسپردگي بي چون وچرا نسبت بـه فـرامين شـوهر سنجيده ميشود. در آثار او هيچ سخني از همدلي و همراهي و مشاركت و مشـاورت ميـان زوجين وجود ندارد و مدارا و ترحم و صبوري در برابر قصور خـدمت و ضـعف عقـل و كج خلقي زن، نهايت جوانمردي شوي است. شوهر رفتار و گفتار و حتي آمال و آرزوهاي زن را تدبير و سياست ميكند و به اختصار، مدبر نفس و مالك تن اوست. از نظر غزالي، زن از هيچ شأن و منزلت اجتماعياي برخوردار نيست و جاي و جايگاه او فقط در محدودة خانه تعريف شدني است. حضور زن در اجتماع و يا عهده دار شدن مشاغل و مناصب و يا مديريت و رياست كردن وي، منتفي و مردود است و جز تباهي و مفسده براي مردان، چيزي به همراه ندارد. از نوشتههاي غزالي چنين برميآيد كه او كـاملاً بـه برتـري جنسـيتي قائـل اسـت . | غزالي در مجموع زن را در چهار موقعيت بررسي ميكند: مادر، دختـر، همسـر و زن بـه طور مطلق (جنس مؤنث). كمترين بحث به مادر و دختر و بيشترين آن به ترتيب به همسـر و به ذات و سرشت و جنس زن مربوط ميشود .نزد غزالي هدف اصلي نكاح، فرزند است و همسـر و مـادر واسـطة ايـن مهـمانـد. همسران در قبال يكديگر وظايف و حقوقي دارند، اما حق شوي بر زن بسيار بـيش از حـق زن بر شوهر است. در نگاه غزالي، زن در خدمت شوهر همچون اسير و بنده است و خوبي و بدي زن، در ترازوي اطاعت مطلق و سرسپردگي بي چون وچرا نسبت بـه فـرامين شـوهر سنجيده ميشود. در آثار او هيچ سخني از همدلي و همراهي و مشاركت و مشـاورت ميـان زوجين وجود ندارد و مدارا و ترحم و صبوري در برابر قصور خـدمت و ضـعف عقـل و كج خلقي زن، نهايت جوانمردي شوي است. شوهر رفتار و گفتار و حتي آمال و آرزوهاي زن را تدبير و سياست ميكند و به اختصار، مدبر نفس و مالك تن اوست. از نظر غزالي، زن از هيچ شأن و منزلت اجتماعياي برخوردار نيست و جاي و جايگاه او فقط در محدودة خانه تعريف شدني است. حضور زن در اجتماع و يا عهده دار شدن مشاغل و مناصب و يا مديريت و رياست كردن وي، منتفي و مردود است و جز تباهي و مفسده براي مردان، چيزي به همراه ندارد. از نوشتههاي غزالي چنين برميآيد كه او كـاملاً بـه برتـري جنسـيتي قائـل اسـت . |