محمدالغزالی
اطلاعات شخصی | |
---|---|
زاده | ۲۲ سپتامبر ۱۹۱۷(۳۱ شهریور ۱۲۹۶ش)،نکلا العنب استان بحیره، مصر |
درگذشت | ۹ مارس ۱۹۹۶ |
محل سکونت | مصر، عربستان |
خدمات | |
دین | اسلام |
مذهب | اهل تسنن |
محل تحصیل | الازهر |
استادان | شیخ شلتوت |
محمد غزالی؛ محقق و اندیشمند، از فقهای معاصر اهل تسنن.
محمد غزالی در کنار حسن البنا از رهبران و داعیان اصلی جریان اخوان المسلمین بود.غزالی با گرایشی سلفگرا، تاریخ صدر اسلام را مبنایی برای بازگشت جامعه مسلمان مصر و نیز مسلمانان جهان اسلام به دوره درخشان گذشته میداند. وی علاوه بر تاریخ اسلام از دو منبع مربوط به صدر اسلام یعنی قرآن و سیرهی پیامبر اسلام برای تبیین گذشته بهره برده است.دیدگاه غزالی در مساله زن با تبیین حقوق و وظایف زن و مرد آغاز میشود. غزالی معتقد است دین اسلام برای هر کدام از این دو نوع، وظایف و حقوق ویژهای متناسب با جنسیتشان در نظر گرفتهاست.
زندگینامه
محمدالغزالی در سال1917م در قریه «نکال العنب» در مرکز «إیتای البارود» از استان بحیره مصر به دنیا آمد. پدرش برای تیمّن به نام «امام محمد غزالی»، وی را «محمد الغزالی» نام نهاد. در ده سالگی حافظ کل قرآن شد. وی برای ادامه تحصیل به موسسه دینی اسکندریه (تابع الازهر) رفت. در سال1935م دوره ابتدائی و در 1937م دبیرستان را به اتمام رسانید. در سال 1937م به دانشکده اصول دین قاهره رفت و در 1963م اجازه دعوت و ارشاد را دریافت کرد.[۱]
همزمان با تحصیل در دانشکده اصول دین، خطیبِ یکی از مساجد قاهره بود و در 1965م خطیب مسجد «العتبه الخضراء» در قاهره شد. غزالی در سال 1937م به حسن البناء پیوست و از نویسندگان برجسته اخوانالمسلمین شد. در دو نوبت در 1969م و 1942م زندانی شد. وی از منتقدین ساختار حاکم بر مصر پس از انقلاب جولای 1925م به رهبری افسران آزاد بود. رویکرد انتقادی وی موجب در تنگنا قرار گرفتن وی شد به همین جهت او بیشتر به تألیف آثارش پرداخت. [۲]
در سال 1976م برای تدریس در دانشگاههای عربی از مصر خارج شد و در 1966م به مصر بازگشت. در این فاصله به کشورهای مختلف اسلامی سفر کرد و به عنوان یکی از علمای برجسته اسلام در قرن بیستم شناخته شد. وی در مجامع مهمی از جمله «مجمع البحوث السلامیه» در الازهر، «المجمع الملکی لبحوث الحضاره إلسلامیه» در اردن، «المجلس العلمی للمعهد العالمی للفکر إلسلامی»و «الهیئه الخیریه إلسلامیه العالمیه» عضویت داشت. وی در سال 1994م در بزرگداشت پنجاهمین سال تأسیس سازمان ملل به نمایندگی از الازهر در آنجا سخنرانی کرد. چند هفته پس از سفر به آمریکا برای شرکت در جشن ملی فرهنگ عربستان راهی این کشور شد که در همین سفر دار فانی را وداع گفت.[۳]
دیدگاه
دیدگاه کلی
غزالی با گرایشی سلفگرا، تاریخ صدر اسلام را مبنایی برای بازگشت جامعه مسلمان مصر و نیز مسلمانان جهان اسلام به دوره درخشان گذشته میداند. وی علاوه بر تاریخ اسلام از دو منبع مربوط به صدر اسلام یعنی قرآن و سیرهی پیامبر اسلام برای تبیین گذشته بهره برده است. اوضاع و زمانه حیات غزالی در مصر وی را به پرداختن به موضوعاتی از قبیل عدالت اجتماعی، مقابله همزمان با سرمایهداری، کمونیسم و سوسیالیسم، استعمار سیاسی و فرهنگی، امکان برقراری حکومت اسلامی، مساله زنان، توجه به قرآن و مفاهیم آن، مساله فلسطین و یهود با تکیه بر تاریخ صدر اسلام رهنمون ساخته است تا از این طریق راه برونرفتی از وضعیت نابهنجار و عقب مانده جامعه مصر بیابد.[۴]
از نظر محمد الغزالی نگرش به مسائلِ اسلام معاصر نیازمند توجه به پیشینه تاریخی و واقعیات زمانی و مکانی است؛ تاریخی که انباشتی از تجربیات مثبت و منفی است. تعریف وی از تاریخ، بنابر گفتمان تقدیرگراِی تاریخی چیزی جز رفتار انسانها نیست. غزالی از جایگاه تاریخ در میراث مسلمانان به عنوان دانشی درجه دوم که جولانگاه اشاعه خرافات و دروغ شده، گلایهمند است. از نظر وی بایست به پیرایش و نقدِ اضافات، بدعتها و تحریفات موجود در تاریخ با همان روش نقد حدیث و روایت در سنّت اسلامی دست زد. همچنین برای مطالعه میراث اسلامی بایست پژوهشهای غیر مسلمانان را نیز مطالعه کرد تا مواضع دیگران نسبت به اسلام آشکارتر شود. اِهمال مسلمانان در توجه به تاریخ اسلام راه را برای سیطره باورهای غربی باز گذارده است.[۵]
دیدگاه در مساله زنان
دیدگاه غزالی در مساله زن با تبیین حقوق و وظایف زن و مرد آغاز میشود. غزالی معتقد است دین اسلام برای هر کدام از این دو نوع، وظایف و حقوق ویژهای مشخص کرده است که بر طبق جنسیت آنها صورت گرفته است؛ به عنوان مثال: وجوب نماز و روزه بر هر دو و عدم وجوب آن برای زن در مواقع عادت و زایمان، شهادت دو زن در برابر شهادت یک مرد، تامین معاش زندگی بر عهدهی مرد، دوبرابر بودن ارث مرد، مقدم بودن مرد در برخی از مناصب حکومتی و نظامی...... از نظر غزالی، این تفاوتها به هیچ عنوان مکانت انسانی زن را خدشهدار نمیکند، زیرا بر اساس فطرت و تفاوتهای جنسی و رفتارهای آنها صورت گرفته است؛ «آنچه مایه تأسف است اینکه برخی زنان مردنما خواهان چیزی هستند که برای آنها نیست و برخی از مردان خواهان سوء استفاده از زنان با اعطای حقوق بیشتر به آنها هستند. تساوی کامل زن و مرد جفا به زن و مرد هر دو است؛ جفا به مرد است که سنگینی وظیفه او را نادیده گرفته است و جفا به زن است که طبیعت توان و قدرت وی لحاظ نشده است». [۶]
غزالی میگوید: «در مکانت اسلام در رابطه با زن همین بس که آداب جاهلی مربوط به زنان را یکجا دفع و نفی کرد و آیات بسیاری را در بیان اهمیت جایگاه زن در جامعه نازل کرد. پیامبر اکرم نیز در سنت عملی خود به زنان بسیار ارج مینهاد؛ یکی از درهای مسجد پیامبر به زنان اختصاص یافته بود تا در نماز جماعت شرکت جویند». [۷]. از این رو غزالی به تجدیدنظر در آراء فقهای پیش از خود پرداخته و دیدگاه خویش را مطرح مینماید. غزالی بر اساس فقه حنفی دیه زن و مرد را برابر دانسته و نظریه تنصیف دیه زن را دارای یک خلأ فکری و عیب اخلاقی میداند. [۸]
وی همچنین بر خلاف نظر افراطی وهابی پوشش دست و صورت را نیز واجب نمیداند. در باب آموزش و تحصیل هم میگوید: زنان نیز مانند مردان دارای آزادی اندیشه و حق تعلیم و تعلم دارند. از نظر وی، حدیث منع زنان از یادگیری سواد (که بنیادگرایان وهابی بر آن تأکید دارند)، یک حدیث جعلی است، زیرا اگر قرار است نصف امت بیسواد، جاهل و نادان باشند، تربیت و رشد نسل امت چگونه خواهد بود؟ غزالی نظامی تعلیمی ـ تربیتی را برای زنان پیشنهاد میکند که اساسا توجه زیادی به مسئولیتهای خانوادگی در آن ملحوظ شده است. از این منظر غزالی بیتاب است تا اثبات کند که اسلام سهم اجتماعی و سیاسی فعالی به زنان واگذار کرده است، ولی در عمل او اشتغال زن در مشاغل اجتماعی و سیاسی را مخالفت با عفت او میداند که موجب میشود از خانه و کاشانه خود دور باشند که همه اینها مشکلات را برای آنها به وجود میآورد.
بنابراین، آموزش و پرورش زنان، نه برای اکتساب شغل و اشتغال در آینده، بلکه برای تواناسازی آنهاست تا وظایف خویش را در قبال خانواده انجام دهند و به مردان در انجام وظایف یاری برسانند.[۹] غزالی میگوید: «آشکارا میگویم که خارج ساختن زن از خانه برای کارهای زراعی، صناعی، تجاری و... به هیچ عنوان شایسته او نیست و موجب تقویت او نمیشود؛ بلکه اسلام در حد محدود و مقبول، ورود زن در دستگاه اداری را متناسب با شأن و توانایی او قبول دارد. بهترین حالت برای زن به عهده گرفتن تربیت خانه و خانواده است؛ این امر نه صرفا از شرع، بلکه منتج از طبیعت است. عن النبی: المرأه راعیه فی بیت زوجها و مسئوله عن رعیتها. [۱۰]
آزادی شغلی برای زنان تا وقتی است که به رکن خانواده لطمه وارد نشود؛ یکی از این صدمات بردن کودکان به پرورشگاه و یا گذاشتن آنها در خانه نزد خدمتکار است. غزالی در نهایت نظر خود را این گونه خلاصه میکند که زن در چهار حالت میتواند کار کند؛ ضمن اینکه از نظر شرع و اجتماع، کار زن امری اصیل نیست، بلکه استثنایی است: یکم: زن دارای نبوغ خاصی باشد که شبیه آن در مردان و زنان دیگر کم باشد و مصلحت اجتماعی ایجاب کند که زن به شغل خاصی متناسب با نبوغش دست یازد. دوم: زن کاری را به عهده گیرد که شایسته زنان است، چون تعلیم و تربیت اطفال تا سن نه یا یازده سالگی که شریعت برای حضانت اطفال تعیین کرده است یا همانند طبابت زنان برای زنان که از نظر برخی فقها واجب کفایی است (مثل قابله). سوم: اگر زن کاری کند که در آن کار همکار شوهرش باشد و او را یاری رساند؛ مانند همکاری زن در روستاها با مرد در امور کشاورزی و دامداری. چهارم: اگر چارهای نباشد مگر کار کردن برای تأمین مخارج خانه، در مواردی که شوهر توانایی کار ندارد (البته اسلام کار را برای چنین زنانی لازم نکرده، بلکه مقرر داشته از بیتالمال به آنها خرجی داده شود).[۱۱]
در باب ریاست و تسلط مرد در امور خانه و اجتماع غزالی میگوید: آیه «مردان بر زنان مسلط هستند، فقط در امور مربوط به خانه و خانواده است».[۱۲] لذا آزادی سیاسی در معنای انتقاد از حکومت و نصیحت و امر به معروف و نهی از منکر، برای هر دو جنس زن و مرد یکسان است؛ از همین رو زنان در طول تاریخ به اموری چون بیعت، هجرت و حتی جنگ اقدام کردهاند؛ زنان در عقبه کبری در موسم حج با پیامبر بیعت کردند.[۱۳]
غزالی درباره تولی مناسب حکومتی توسط زنان رأی ثابتی ندارد؛ در مجموع او نظریهای سه مرحلهای ارائه داده است؛ او در ابتدا معتقد است که اسلام کفایت زن را برای تولی مناصب سیاسی، به ویژه منصب ریاست حکومت نمیپذیرد و از مسلمین خواسته از این اقدام جلوگیری کنند او در مرحله بعد و در آثار بعدی خود، چنان که یکی از شارحان آرای او گفته است، تولی مناصب سیاسی و اجتماعی برای زنان را تا آنجا که با طبیعت آنها سازگار باشد، بلامانع میداند و به دوران حکومت عمر استناد میکند که او منصب قضاوت را به زنی به نام شفاء واگذار کرد؛ از همین رو حدیث مذکور از پیامبر را در معنای خلافت تفسیر میکند؛ یعنی زنان به جز خلافت عظمی، می توانند همه مناصب را پذیرا باشند.[۱۴]
غزالی با استناد به اینکه در این مورد نص صریحی وارد نشده، در نهایت مسئله ولایت و حکومتداری زن را مسئلهای اختلافی میداند که در ردّ و ثبوت آن اجماعی نیست؛ البته غزالی تصریح میکند که «من طرفدار واگذاری مناصب مهم به زنان نیستم، چون زنان کامل اندک هستند و چه بسا به صورت تصادفی استعداد و لیاقت آنها کشف شود... اما داستان، داستان زن یا مرد بودن نیست، بلکه داستان لیاقت و استعداد است».[۱۵]
غزالی در مجموع زن را در چهار موقعيت بررسی میكند: مادر، دختر، همسر و زن به طور مطلق (جنس مؤنث). كمترين بحث به مادر و دختر و بيشترين آن به ترتيب به همسر و به ذات و سرشت و جنس زن مربوط میشود. نزد غزالي هدف اصلي نكاح، فرزند است و همسر و مادر واسطه اين مهماند. همسران در قبال يكديگر وظايف و حقوقی دارند، اما حق شوي بر زن بسيار بيش از حق زن بر شوهر است.
در نگاه غزالی، زن در خدمت شوهر همچون اسير و بنده است و خوبی و بدی زن، در ترازوی اطاعت مطلق و سر سپردگي بي چون و چرا نسبت بـه فرامين شـوهر سنجيده میشود. در آثار او هيچ سخنی از همدلی و همراهی و مشاركت و مشاورت ميان زوجين وجود ندارد و مدارا و ترحم و صبوری در برابر قصور خدمت و ضعف عقل و كج خلقی زن، نهايت جوانمردی شوی است. شوهر رفتار و گفتار و حتي آمال و آرزوهای زن را تدبير و سياست میكند و به اختصار، مدبر نفس و مالك تن اوست. از نظر غزالی، زن از هيچ شأن و منزلت اجتماعیای برخوردار نيست و جی و جايگاه او فقط در محدوده خانه تعريف شدنی است. حضور زن در اجتماع و يا عهدهدار شدن مشاغل و مناصب و يا مديريت و رياست كردن وی، منتفی و مردود است و جز تباهی و مفسده برای مردان، چيزي به همراه ندارد. از نوشتههای غزالي چنين بر میآيد كه او كـاملاً بـه برتری جنسيتی قائل است . [۱۶]
آثار
- کتابهای فقه السیره
- نقش قرآن در جهان معاصر
- نگرشی نو به قرآن
- ارزیابی میراث فکری مسلمانان
- الأسلام و المناهج الأشتراکیه
- الأسلام المفترى علیه بین الشیوعین و الرأسمالیین
- الأسلام و الأستبداد السیاسى
پانویس
- ↑ «غزالی، محمد»، در ویکی نور
- ↑ «شیخ محمد الغزالی و اسلامگرایی در مصر»، مرکز پژوهشهای علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه
- ↑ بصیری و جعفریان، «بازنمايي تاريخ صدر اسلام در آثار و افکار شیخ محمد الغزالی مصری»،1399ش
- ↑ بصیری و جعفریان، «بازنمايي تاريخ صدر اسلام در آثار و افکار شیخ محمد الغزالی مصری»،1399ش
- ↑ بصیری و جعفریان، «بازنمايي تاريخ صدر اسلام در آثار و افکار شیخ محمد الغزالی مصری»،1399ش
- ↑ محمد الغزالی، حقوق الانسان بین تعالیم الاسلام و اعلان الامم المتحده، ص 12.
- ↑ محمد الغزالی، اخلاق اسلامی، ترجمه محمود ابراهیمی،، ص 29؛ محمد الغزالی، السنه النبویه بین اهل الفقه و اهل الحدیث، القاهره: دارالشروق، 1998، ص 100
- ↑ محمد الغزلی، السنه النبویه...، ص 53.
- ↑ حمید عنایت، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، بهاءالدین خرمشاهی، ، ص 4 ـ 162
- ↑ محمد الغزالی، حقوق الانسان...، ص 130
- ↑ محمد الغزالی، السنه النبویه...، ص 138 - 131.
- ↑ محمد الغزالی، السنه النبویه، ص 102 و ص 95.
- ↑ محمد الغزالی، السنه النبویه، ص 120.
- ↑ عبدالحلیم عویس، الشیخ محمدالغزالی، تاریحه و جهوده و آرائه،ص 45
- ↑ بحرانی، «زن در اندیشه متفکران سیاسی»، پایگاه اطلاع رسانی حوزه
- ↑ رحیمپور، ننقدي بر جايگاه زن در انديشة غزالی»، 1391ش، ص 71 -100
منابع
- «غزالی، محمد»، در ویکی نور، تاریخ بازدید: 6 اسفند 1401ش.
- «شیخ محمد الغزالی و اسلامگرایی در مصر»، سایت مرکز مطالعات و پژوهشهای علمی ومطالعات استراتژیک خاورمیانه، تاریخ درج مطلب: 27 اسفند 1398ش، تاریخ بازدید: 6 اسفند 1401ش.
- رحیم پور، فروغ السادات، نقدي بر جايگاه زن در انديشة غزالی، پژوهشنامة زنان، پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي سال سوم، شمارة اول، بهار و تابستان 1391ش.
- بحرانی، مرتضی،«زن در اندیشه متفکران سیاسی»، پایگاه اطلاع رسانی حوزه، تاریخ بازدید: 6 اسفند 1401ش.
- بصیری، عباس و رسول جعفریان،«بازنمايی تاريخ صدر اسلام در آثار و افکار شیخ محمد الغزالی مصری»، پژوهشهای علوم تاريخی، سال 12 ،شمارة 3 ،پايیز 1399ش.