بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
|خدمات = | |خدمات = | ||
}} | }} | ||
'''محمد غزالی'''؛ محقق و اندیشمند، از فقهای معاصر اهل تسنن. | |||
محمد غزالی در کنار حسن البنا از رهبران و داعیان اصلی جریان اخوان المسلمین بود.غزالی با گرایشی سلفگرا، تاریخ صدر اسلام را مبنایی برای بازگشت جامعه مسلمان مصر و نیز مسلمانان جهان اسلام به دوره درخشان گذشته میداند. وی علاوه بر تاریخ اسلام از دو منبع مربوط به صدر اسلام یعنی قرآن و سیرهی پیامبر اسلام برای تبیین گذشته بهره برده است.دیدگاه غزالی در مساله [[زن]] با تبیین حقوق و وظایف زن و [[مرد]] آغاز میشود. غزالی معتقد است دین اسلام برای هر کدام از این دو نوع، وظایف و حقوق ویژهای متناسب با جنسیتشان در نظر گرفتهاست. | |||
==زندگینامه== | ==زندگینامه== | ||
محمدالغزالی در سال1917م در قریه «نکال العنب» در مرکز «إیتای البارود» از استان بحیره مصر به دنیا آمد. پدرش برای تیمّن به نام «امام محمد غزالی»، وی را «محمد الغزالی» نام نهاد. در ده سالگی حافظ کل قرآن شد. وی برای ادامه تحصیل به موسسه دینی اسکندریه (تابع الازهر) رفت. در سال1935م دوره ابتدائی و در 1937م دبیرستان را به اتمام رسانید. در سال 1937م به دانشکده اصول دین قاهره رفت و در 1963م اجازه دعوت و ارشاد را دریافت کرد. | محمدالغزالی در سال1917م در قریه «نکال العنب» در مرکز «إیتای البارود» از استان بحیره مصر به دنیا آمد. پدرش برای تیمّن به نام «امام محمد غزالی»، وی را «محمد الغزالی» نام نهاد. در ده سالگی حافظ کل قرآن شد. وی برای ادامه تحصیل به موسسه دینی اسکندریه (تابع الازهر) رفت. در سال1935م دوره ابتدائی و در 1937م دبیرستان را به اتمام رسانید. در سال 1937م به دانشکده اصول دین قاهره رفت و در 1963م اجازه دعوت و ارشاد را دریافت کرد.<ref>[https://fa.wikinoor.ir/wiki/%D8%BA%D8%B2%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%8C_%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF «غزالی، محمد»، در ویکی نور]</ref> | ||
همزمان با تحصیل در دانشکده اصول دین، خطیبِ یکی از مساجد قاهره بود و در 1965م خطیب مسجد «العتبه الخضراء» در قاهره شد. غزالی در سال 1937م به حسن البناء پیوست و از نویسندگان برجسته اخوانالمسلمین شد. در دو نوبت در 1969م و 1942م زندانی شد. وی از منتقدین ساختار حاکم بر مصر پس از انقلاب جولای 1925م به رهبری افسران آزاد بود. رویکرد انتقادی وی موجب در تنگنا قرار گرفتن وی شد به همین جهت او بیشتر به تألیف آثارش پرداخت. | همزمان با تحصیل در دانشکده اصول دین، خطیبِ یکی از مساجد قاهره بود و در 1965م خطیب مسجد «العتبه الخضراء» در قاهره شد. غزالی در سال 1937م به حسن البناء پیوست و از نویسندگان برجسته اخوانالمسلمین شد. در دو نوبت در 1969م و 1942م زندانی شد. وی از منتقدین ساختار حاکم بر مصر پس از انقلاب جولای 1925م به رهبری افسران آزاد بود. رویکرد انتقادی وی موجب در تنگنا قرار گرفتن وی شد به همین جهت او بیشتر به تألیف آثارش پرداخت. <ref>[https://www.cmess.ir/Page/View/2011-03-18/1106 «شیخ محمد الغزالی و اسلامگرایی در مصر»، مرکز پژوهشهای علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه]</ref> | ||
در سال 1976م برای تدریس در دانشگاههای عربی از مصر خارج شد و در 1966م به مصر بازگشت. در این فاصله به کشورهای مختلف اسلامی سفر کرد و به عنوان یکی از علمای برجسته اسلام در قرن بیستم شناخته شد. وی در مجامع مهمی از جمله «مجمع البحوث السلامیه» در الازهر، «المجمع الملکی لبحوث الحضاره إلسلامیه» در اردن، «المجلس العلمی للمعهد العالمی للفکر إلسلامی»و «الهیئه الخیریه إلسلامیه العالمیه» عضویت داشت. وی در سال 1994م در بزرگداشت پنجاهمین سال تأسیس سازمان ملل به نمایندگی از الازهر در آنجا سخنرانی کرد. چند هفته پس از سفر به آمریکا برای شرکت در جشن ملی فرهنگ عربستان راهی این کشور شد که در همین سفر دار فانی را وداع گفت.<ref> | در سال 1976م برای تدریس در دانشگاههای عربی از مصر خارج شد و در 1966م به مصر بازگشت. در این فاصله به کشورهای مختلف اسلامی سفر کرد و به عنوان یکی از علمای برجسته اسلام در قرن بیستم شناخته شد. وی در مجامع مهمی از جمله «مجمع البحوث السلامیه» در الازهر، «المجمع الملکی لبحوث الحضاره إلسلامیه» در اردن، «المجلس العلمی للمعهد العالمی للفکر إلسلامی»و «الهیئه الخیریه إلسلامیه العالمیه» عضویت داشت. وی در سال 1994م در بزرگداشت پنجاهمین سال تأسیس سازمان ملل به نمایندگی از الازهر در آنجا سخنرانی کرد. چند هفته پس از سفر به آمریکا برای شرکت در جشن ملی فرهنگ عربستان راهی این کشور شد که در همین سفر دار فانی را وداع گفت.<ref>بصیری و جعفریان، «بازنمايي تاريخ صدر اسلام در آثار و افکار شیخ محمد الغزالی مصری»،1399ش </ref> | ||
==دیدگاه == | ==دیدگاه == | ||
===دیدگاه کلی=== | ===دیدگاه کلی=== | ||
غزالی با گرایشی سلفگرا، تاریخ صدر اسلام را مبنایی برای بازگشت جامعه مسلمان مصر و نیز مسلمانان جهان اسلام به دوره درخشان گذشته میداند. وی علاوه بر تاریخ اسلام از دو منبع مربوط به صدر اسلام یعنی قرآن و سیرهی پیامبر اسلام برای تبیین گذشته بهره برده است. اوضاع و زمانه حیات غزالی در مصر وی را به پرداختن به موضوعاتی از قبیل عدالت اجتماعی، مقابله همزمان با سرمایهداری، کمونیسم و سوسیالیسم، استعمار سیاسی و فرهنگی، امکان برقراری حکومت اسلامی، مساله [[زنان]]، توجه به قرآن و مفاهیم آن، مساله فلسطین و یهود با تکیه بر تاریخ صدر اسلام رهنمون ساخته است تا از این طریق راه برونرفتی از وضعیت نابهنجار و عقب مانده جامعه مصر بیابد. | غزالی با گرایشی سلفگرا، تاریخ صدر اسلام را مبنایی برای بازگشت جامعه مسلمان مصر و نیز مسلمانان جهان اسلام به دوره درخشان گذشته میداند. وی علاوه بر تاریخ اسلام از دو منبع مربوط به صدر اسلام یعنی قرآن و سیرهی پیامبر اسلام برای تبیین گذشته بهره برده است. اوضاع و زمانه حیات غزالی در مصر وی را به پرداختن به موضوعاتی از قبیل عدالت اجتماعی، مقابله همزمان با سرمایهداری، کمونیسم و سوسیالیسم، استعمار سیاسی و فرهنگی، امکان برقراری حکومت اسلامی، مساله [[زنان]]، توجه به قرآن و مفاهیم آن، مساله فلسطین و یهود با تکیه بر تاریخ صدر اسلام رهنمون ساخته است تا از این طریق راه برونرفتی از وضعیت نابهنجار و عقب مانده جامعه مصر بیابد.<ref>بصیری و جعفریان، «بازنمايي تاريخ صدر اسلام در آثار و افکار شیخ محمد الغزالی مصری»،1399ش </ref> | ||
از نظر محمد الغزالی نگرش به مسائلِ اسلام معاصر نیازمند توجه به پیشینه تاریخی و واقعیات زمانی و مکانی است؛ تاریخی که انباشتی از تجربیات مثبت و منفی است. تعریف وی از تاریخ، بنابر گفتمان تقدیرگراِی تاریخی چیزی جز رفتار انسانها نیست. غزالی از جایگاه تاریخ در میراث مسلمانان به عنوان دانشی درجه دوم که جولانگاه اشاعه خرافات و دروغ شده، گلایهمند است. از نظر وی بایست به پیرایش و نقدِ اضافات، بدعتها و تحریفات موجود در تاریخ با همان روش نقد حدیث و روایت در سنّت اسلامی دست زد. همچنین برای مطالعه میراث اسلامی بایست پژوهشهای غیر مسلمانان را نیز مطالعه کرد تا مواضع دیگران نسبت به اسلام آشکارتر شود. اِهمال مسلمانان در توجه به تاریخ اسلام راه را برای سیطره باورهای غربی باز گذارده است.<ref> | از نظر محمد الغزالی نگرش به مسائلِ اسلام معاصر نیازمند توجه به پیشینه تاریخی و واقعیات زمانی و مکانی است؛ تاریخی که انباشتی از تجربیات مثبت و منفی است. تعریف وی از تاریخ، بنابر گفتمان تقدیرگراِی تاریخی چیزی جز رفتار انسانها نیست. غزالی از جایگاه تاریخ در میراث مسلمانان به عنوان دانشی درجه دوم که جولانگاه اشاعه خرافات و دروغ شده، گلایهمند است. از نظر وی بایست به پیرایش و نقدِ اضافات، بدعتها و تحریفات موجود در تاریخ با همان روش نقد حدیث و روایت در سنّت اسلامی دست زد. همچنین برای مطالعه میراث اسلامی بایست پژوهشهای غیر مسلمانان را نیز مطالعه کرد تا مواضع دیگران نسبت به اسلام آشکارتر شود. اِهمال مسلمانان در توجه به تاریخ اسلام راه را برای سیطره باورهای غربی باز گذارده است.<ref>بصیری و جعفریان، «بازنمايي تاريخ صدر اسلام در آثار و افکار شیخ محمد الغزالی مصری»،1399ش </ref> | ||
===دیدگاه در مساله زنان=== | ===دیدگاه در مساله زنان=== | ||
دیدگاه غزالی در مساله [[زن]] با تبیین حقوق و وظایف زن و [[مرد]] آغاز میشود. غزالی معتقد است دین اسلام برای هر کدام از این دو نوع، وظایف و حقوق ویژهای مشخص کرده است که بر طبق [[جنسیت]] آنها صورت گرفته است؛ به عنوان مثال: وجوب نماز و روزه بر هر دو و عدم وجوب آن برای زن در مواقع عادت و زایمان، شهادت دو زن در برابر شهادت یک مرد، تامین معاش زندگی بر عهدهی مرد، دوبرابر بودن ارث مرد، مقدم بودن مرد در برخی از مناصب حکومتی و نظامی...... | دیدگاه غزالی در مساله [[زن]] با تبیین حقوق و وظایف زن و [[مرد]] آغاز میشود. غزالی معتقد است دین اسلام برای هر کدام از این دو نوع، وظایف و حقوق ویژهای مشخص کرده است که بر طبق [[جنسیت]] آنها صورت گرفته است؛ به عنوان مثال: وجوب نماز و روزه بر هر دو و عدم وجوب آن برای زن در مواقع عادت و زایمان، شهادت دو زن در برابر شهادت یک مرد، تامین معاش زندگی بر عهدهی مرد، دوبرابر بودن ارث مرد، مقدم بودن مرد در برخی از مناصب حکومتی و نظامی...... | ||
خط ۴۷: | خط ۴۹: | ||
وی همچنین بر خلاف نظر افراطی وهابی پوشش دست و صورت را نیز واجب نمیداند. در باب آموزش و تحصیل هم میگوید: [[زنان]] نیز مانند [[مردان]] دارای آزادی اندیشه و حق تعلیم و تعلم دارند. از نظر وی، حدیث منع زنان از یادگیری سواد (که بنیادگرایان وهابی بر آن تأکید دارند)، یک حدیث جعلی است، زیرا اگر قرار است نصف امت بیسواد، جاهل و نادان باشند، تربیت و رشد نسل امت چگونه خواهد بود؟ غزالی نظامی تعلیمی ـ تربیتی را برای زنان پیشنهاد میکند که اساسا توجه زیادی به مسئولیتهای [[خانوادگی]] در آن ملحوظ شده است. از این منظر غزالی بیتاب است تا اثبات کند که اسلام سهم اجتماعی و سیاسی فعالی به زنان واگذار کرده است، ولی در عمل او اشتغال زن در مشاغل اجتماعی و سیاسی را مخالفت با عفت او میداند که موجب میشود از خانه و کاشانه خود دور باشند که همه اینها مشکلات را برای آنها به وجود میآورد. | وی همچنین بر خلاف نظر افراطی وهابی پوشش دست و صورت را نیز واجب نمیداند. در باب آموزش و تحصیل هم میگوید: [[زنان]] نیز مانند [[مردان]] دارای آزادی اندیشه و حق تعلیم و تعلم دارند. از نظر وی، حدیث منع زنان از یادگیری سواد (که بنیادگرایان وهابی بر آن تأکید دارند)، یک حدیث جعلی است، زیرا اگر قرار است نصف امت بیسواد، جاهل و نادان باشند، تربیت و رشد نسل امت چگونه خواهد بود؟ غزالی نظامی تعلیمی ـ تربیتی را برای زنان پیشنهاد میکند که اساسا توجه زیادی به مسئولیتهای [[خانوادگی]] در آن ملحوظ شده است. از این منظر غزالی بیتاب است تا اثبات کند که اسلام سهم اجتماعی و سیاسی فعالی به زنان واگذار کرده است، ولی در عمل او اشتغال زن در مشاغل اجتماعی و سیاسی را مخالفت با عفت او میداند که موجب میشود از خانه و کاشانه خود دور باشند که همه اینها مشکلات را برای آنها به وجود میآورد. | ||
بنابراین، آموزش و پرورش [[زنان]]، نه برای اکتساب شغل و اشتغال در آینده، بلکه برای تواناسازی آنهاست تا وظایف خویش را در قبال خانواده انجام دهند و به [[مردان]] در انجام وظایف یاری برسانند.<ref> حمید عنایت، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، بهاءالدین خرمشاهی، ، ص 4 ـ 162 | بنابراین، آموزش و پرورش [[زنان]]، نه برای اکتساب شغل و اشتغال در آینده، بلکه برای تواناسازی آنهاست تا وظایف خویش را در قبال خانواده انجام دهند و به [[مردان]] در انجام وظایف یاری برسانند.<ref> حمید عنایت، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، بهاءالدین خرمشاهی، ، ص 4 ـ 162</ref> | ||
غزالی میگوید: «آشکارا میگویم که خارج ساختن [[زن]] از خانه برای کارهای زراعی، صناعی، تجاری و... به هیچ عنوان شایسته او نیست و موجب تقویت او نمیشود؛ بلکه اسلام در حد محدود و مقبول، ورود زن در دستگاه اداری را متناسب با شأن و توانایی او قبول دارد. بهترین حالت برای زن به عهده گرفتن تربیت خانه و خانواده است؛ این امر نه صرفا از شرع، بلکه منتج از طبیعت است. عن النبی: المرأه راعیه فی بیت زوجها و مسئوله عن رعیتها. <ref>محمد الغزالی، حقوق الانسان...، ص 130</ref> | غزالی میگوید: «آشکارا میگویم که خارج ساختن [[زن]] از خانه برای کارهای زراعی، صناعی، تجاری و... به هیچ عنوان شایسته او نیست و موجب تقویت او نمیشود؛ بلکه اسلام در حد محدود و مقبول، ورود زن در دستگاه اداری را متناسب با شأن و توانایی او قبول دارد. بهترین حالت برای زن به عهده گرفتن تربیت خانه و خانواده است؛ این امر نه صرفا از شرع، بلکه منتج از طبیعت است. عن النبی: المرأه راعیه فی بیت زوجها و مسئوله عن رعیتها. <ref>محمد الغزالی، حقوق الانسان...، ص 130</ref> | ||
خط ۵۷: | خط ۵۹: | ||
در باب ریاست و تسلط مرد در امور خانه و اجتماع غزالی میگوید: آیه «[[مردان]] بر [[زنان]] مسلط هستند، فقط در امور مربوط به خانه و خانواده است».<ref> محمد الغزالی، السنه النبویه، ص 102 و ص 95.</ref> | در باب ریاست و تسلط مرد در امور خانه و اجتماع غزالی میگوید: آیه «[[مردان]] بر [[زنان]] مسلط هستند، فقط در امور مربوط به خانه و خانواده است».<ref> محمد الغزالی، السنه النبویه، ص 102 و ص 95.</ref> | ||
لذا آزادی سیاسی در معنای انتقاد از حکومت و نصیحت و امر به معروف و نهی از منکر، برای هر دو جنس زن و مرد یکسان است؛ از همین رو زنان در طول تاریخ به اموری چون بیعت، هجرت و حتی جنگ اقدام کردهاند؛ زنان در عقبه کبری در موسم حج با پیامبر بیعت کردند.<ref> محمد الغزالی، السنه | لذا آزادی سیاسی در معنای انتقاد از حکومت و نصیحت و امر به معروف و نهی از منکر، برای هر دو جنس زن و مرد یکسان است؛ از همین رو زنان در طول تاریخ به اموری چون بیعت، هجرت و حتی جنگ اقدام کردهاند؛ زنان در عقبه کبری در موسم حج با پیامبر بیعت کردند.<ref> محمد الغزالی، السنه النبویه، ص 120.</ref> | ||
غزالی درباره تولی مناسب حکومتی توسط زنان رأی ثابتی ندارد؛ در مجموع او نظریهای سه مرحلهای ارائه داده است؛ او در ابتدا معتقد است که اسلام کفایت زن را برای تولی مناصب سیاسی، به ویژه منصب ریاست حکومت نمیپذیرد و از مسلمین خواسته از این اقدام جلوگیری کنند او در مرحله بعد و در آثار بعدی خود، چنان که یکی از شارحان آرای او گفته است، تولی مناصب سیاسی و اجتماعی برای زنان را تا آنجا که با طبیعت آنها سازگار باشد، بلامانع میداند و به دوران حکومت عمر استناد میکند که او منصب قضاوت را به زنی به نام شفاء واگذار کرد؛ از همین رو حدیث مذکور از پیامبر را در معنای خلافت تفسیر میکند؛ یعنی [[زنان]] به جز خلافت عظمی، می توانند همه مناصب را پذیرا باشند.<ref> عبدالحلیم عویس، الشیخ محمدالغزالی، تاریحه و جهوده و آرائه،ص 45</ref> | غزالی درباره تولی مناسب حکومتی توسط زنان رأی ثابتی ندارد؛ در مجموع او نظریهای سه مرحلهای ارائه داده است؛ او در ابتدا معتقد است که اسلام کفایت زن را برای تولی مناصب سیاسی، به ویژه منصب ریاست حکومت نمیپذیرد و از مسلمین خواسته از این اقدام جلوگیری کنند او در مرحله بعد و در آثار بعدی خود، چنان که یکی از شارحان آرای او گفته است، تولی مناصب سیاسی و اجتماعی برای زنان را تا آنجا که با طبیعت آنها سازگار باشد، بلامانع میداند و به دوران حکومت عمر استناد میکند که او منصب قضاوت را به زنی به نام شفاء واگذار کرد؛ از همین رو حدیث مذکور از پیامبر را در معنای خلافت تفسیر میکند؛ یعنی [[زنان]] به جز خلافت عظمی، می توانند همه مناصب را پذیرا باشند.<ref> عبدالحلیم عویس، الشیخ محمدالغزالی، تاریحه و جهوده و آرائه،ص 45</ref> | ||
غزالی با استناد به اینکه در این مورد نص صریحی وارد نشده، در نهایت مسئله ولایت و حکومتداری زن را مسئلهای اختلافی میداند که در ردّ و ثبوت آن اجماعی نیست؛ البته غزالی تصریح میکند که «من طرفدار واگذاری مناصب مهم به زنان نیستم، چون زنان کامل اندک هستند و چه بسا به صورت تصادفی استعداد و لیاقت آنها کشف شود... اما داستان، داستان زن یا مرد بودن نیست، بلکه داستان لیاقت و استعداد است».<ref>پایگاه اطلاع رسانی | غزالی با استناد به اینکه در این مورد نص صریحی وارد نشده، در نهایت مسئله ولایت و حکومتداری زن را مسئلهای اختلافی میداند که در ردّ و ثبوت آن اجماعی نیست؛ البته غزالی تصریح میکند که «من طرفدار واگذاری مناصب مهم به زنان نیستم، چون زنان کامل اندک هستند و چه بسا به صورت تصادفی استعداد و لیاقت آنها کشف شود... اما داستان، داستان زن یا مرد بودن نیست، بلکه داستان لیاقت و استعداد است».<ref>[https://hawzah.net/fa/Magazine/View/3814/3998/26677/%D8%B2%D9%86-%D8%AF%D8%B1- بحرانی، «زن در اندیشه متفکران سیاسی»، پایگاه اطلاع رسانی حوزه]</ref> | ||
غزالی در مجموع [[زن]] را در چهار موقعيت بررسی میكند: مادر، دختر، [[همسر]] و زن به طور مطلق (جنس مؤنث). كمترين بحث به مادر و دختر و بيشترين آن به ترتيب به همسر و به ذات و سرشت و جنس زن مربوط میشود. نزد غزالي هدف اصلي نكاح، فرزند است و همسر و [[مادر]] واسطه اين مهماند. همسران در قبال يكديگر وظايف و حقوقی دارند، اما حق شوي بر زن بسيار بيش از حق زن بر شوهر است. | غزالی در مجموع [[زن]] را در چهار موقعيت بررسی میكند: مادر، دختر، [[همسر]] و زن به طور مطلق (جنس مؤنث). كمترين بحث به مادر و دختر و بيشترين آن به ترتيب به همسر و به ذات و سرشت و جنس زن مربوط میشود. نزد غزالي هدف اصلي نكاح، فرزند است و همسر و [[مادر]] واسطه اين مهماند. همسران در قبال يكديگر وظايف و حقوقی دارند، اما حق شوي بر زن بسيار بيش از حق زن بر شوهر است. | ||
در نگاه غزالی، زن در خدمت شوهر همچون اسير و بنده است و خوبی و بدی زن، در ترازوی اطاعت مطلق و سر سپردگي بي چون و چرا نسبت بـه فرامين شـوهر سنجيده میشود. در آثار او هيچ سخنی از همدلی و همراهی و مشاركت و مشاورت ميان زوجين وجود ندارد و مدارا و ترحم و صبوری در برابر قصور خدمت و ضعف عقل و كج خلقی زن، نهايت جوانمردی شوی است. شوهر رفتار و گفتار و حتي آمال و آرزوهای [[زن]] را تدبير و سياست میكند و به اختصار، مدبر نفس و مالك تن اوست. از نظر غزالی، زن از هيچ شأن و منزلت اجتماعیای برخوردار نيست و جی و جايگاه او فقط در محدوده خانه تعريف شدنی است. حضور زن در اجتماع و يا عهدهدار شدن مشاغل و مناصب و يا مديريت و رياست كردن وی، منتفی و مردود است و جز تباهی و مفسده برای [[مردان]]، چيزي به همراه ندارد. از نوشتههای غزالي چنين بر میآيد كه او كـاملاً بـه برتری جنسيتی قائل است . | در نگاه غزالی، زن در خدمت شوهر همچون اسير و بنده است و خوبی و بدی زن، در ترازوی اطاعت مطلق و سر سپردگي بي چون و چرا نسبت بـه فرامين شـوهر سنجيده میشود. در آثار او هيچ سخنی از همدلی و همراهی و مشاركت و مشاورت ميان زوجين وجود ندارد و مدارا و ترحم و صبوری در برابر قصور خدمت و ضعف عقل و كج خلقی زن، نهايت جوانمردی شوی است. شوهر رفتار و گفتار و حتي آمال و آرزوهای [[زن]] را تدبير و سياست میكند و به اختصار، مدبر نفس و مالك تن اوست. از نظر غزالی، زن از هيچ شأن و منزلت اجتماعیای برخوردار نيست و جی و جايگاه او فقط در محدوده خانه تعريف شدنی است. حضور زن در اجتماع و يا عهدهدار شدن مشاغل و مناصب و يا مديريت و رياست كردن وی، منتفی و مردود است و جز تباهی و مفسده برای [[مردان]]، چيزي به همراه ندارد. از نوشتههای غزالي چنين بر میآيد كه او كـاملاً بـه برتری جنسيتی قائل است . | ||
<ref> | <ref> رحیمپور، ننقدي بر جايگاه زن در انديشة غزالی»، 1391ش، ص 71 -100</ref> | ||
==آثار== | ==آثار== | ||
*کتابهای فقه السیره | *کتابهای فقه السیره | ||
خط ۷۶: | خط ۷۷: | ||
*الأسلام المفترى علیه بین الشیوعین و الرأسمالیین | *الأسلام المفترى علیه بین الشیوعین و الرأسمالیین | ||
*الأسلام و الأستبداد السیاسى | *الأسلام و الأستبداد السیاسى | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
*ویکی | *«غزالی، محمد»، در ویکی نور، تاریخ بازدید: 6 اسفند 1401ش. | ||
* | *«شیخ محمد الغزالی و اسلامگرایی در مصر»، سایت مرکز مطالعات و پژوهشهای علمی ومطالعات استراتژیک خاورمیانه، تاریخ درج مطلب: 27 اسفند 1398ش، تاریخ بازدید: 6 اسفند 1401ش. | ||
*رحیم پور، فروغ السادات، نقدي بر جايگاه زن در انديشة غزالی، پژوهشنامة زنان، پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي سال سوم، شمارة اول، بهار و تابستان 1391ش. | |||
*رحیم پور، فروغ السادات، نقدي بر جايگاه زن در انديشة غزالی، پژوهشنامة زنان، پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي سال سوم، شمارة اول، بهار و تابستان | *بحرانی، مرتضی،«زن در اندیشه متفکران سیاسی»، پایگاه اطلاع رسانی حوزه، تاریخ بازدید: 6 اسفند 1401ش. | ||
*پایگاه اطلاع رسانی حوزه، | *بصیری، عباس و رسول جعفریان،«بازنمايی تاريخ صدر اسلام در آثار و افکار شیخ محمد الغزالی مصری»، پژوهشهای علوم تاريخی، سال 12 ،شمارة 3 ،پايیز 1399ش. | ||
*بصیری، عباس | |||
[[رده: ویکیجنسیت]] | [[رده: ویکیجنسیت]] | ||
[[رده: کنشگران]] | [[رده: کنشگران]] | ||
[[رده: سنتی(سلفی)]] | [[رده: سنتی(سلفی)]] | ||
[[رده: نظریهپردازان]] | [[رده: نظریهپردازان]] | ||
[[رده: جهان اسلام]] | [[رده: جهان اسلام]] | ||
[[رده: سنتگرایی]] | [[رده: سنتگرایی]] |