بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''<big>اقتدار مرد در خانواده</big>'''؛ پذیرش احترام و محوریت مرد از سوی افراد خانواده.  
'''<big>اقتدار مرد در خانواده</big>'''؛ پذیرش احترام و محوریت مرد از سوی افراد خانواده.  


اقتدار مرد در خانواده در واکنش به قدرت مطلق تاریخی مرد و متاثر از‌اندیشه‌‏ها و پدیده‏‌های مدرنی چون فمینیسم، اشتغال زنان و افزایش تحصیلات و آگاهی آنان، فردگرایی و بازنمایی‏‌های رسانه‌‏ای از نقش زن‌‏ومرد، تحول یافته است. مرد در جوامع غربی، اکنون حتی حق حضانت یا دیدار فرزند خود را نیز به‏‌سادگی ندارد.  
اقتدار مرد در خانواده در واکنش به قدرت مطلق تاریخی مرد و متاثر از‌ اندیشه‌‏ها و پدیده‏‌های مدرنی چون [[فمینیسم]]، [[اشتغال زنان]] و افزایش تحصیلات و آگاهی آنان، فردگرایی و بازنمایی‏‌های رسانه‌‏ای از نقش زن‌ ‏و مرد، تحول یافته است. مرد در جوامع غربی، اکنون حتی حق [[حضانت]] یا دیدار فرزند خود را نیز به‏‌سادگی ندارد.  


==مفهوم‌‏شناسی==
==مفهوم‌‏شناسی==
«اقتدار» در لغت به‎ معنای توانایی انجام کار<ref>. فراهیدی، کتاب العین، 1409ق، ج5، ص113.</ref> و علامت غالب شدن و استیلا<ref>. مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، 1430ق، ج7، ص247.</ref> است. اقتدار در خانواده به‏ معنای توان و اجازۀ تصمیم‏‌گیری دربارۀ امور مختلف خانواده بوده و مهم‏‌ترین مؤلفۀ آن، قدرت تصمیم‌گیری در اموری چون تعداد فرزندان، تربیت فرزندان، امور اقتصادی و هزینه‏‌ها و خرید است.<ref>. مهدوی و صبوری خسروشاهی، «بررسی ساختار توزیع قدرت در خانواده»،  1382ش، ص31.</ref> در تحلیل توزیع قدرت در خانواده، اصطلاحاتی چون «پدرسالاری»، «زن‌‏سالاری» و «مادرسالاری» استفاده شده<ref>. بستان، جامعه‌‏شناسی خانواده با نگاهی به منابع اسلامی، 1390ش، ص84.</ref> که هر یک، جایگاه یا قدرت مرد و زن در تصمیم‏‌گیری و مدیریت خانواده را به‏‌صورت خاصی معنا می‏‌کند.<ref>. منادی، مردم‌‏نگاری خانواده، 1394ش، ص50.</ref>‌ اندیشمندان دینی از مفهوم قرآنی «قوّامیت» استفاده کرده‏‌اند که اقتدار در خانواده را هم حق و هم تکلیف مرد می‏‌دانند که در دو بعد قوّامیت شوهر بر زن و ولایت پدر بر فرزند تجلی می‏‌یابد و به‏‌طور کلّی به‏‌معنای سرپرستی، حمایت، محافظت و تشخیص و رعایت مصالح خانواده و اعضای آن توسط مرد (شوهر و پدر خانواده) است.<ref>. مقدادی، ریاست خانواده، 1385ش، ص38-52.</ref> از این منظر، مرد مقتدر در خانوادۀ خود:  
«اقتدار» در لغت به‎ معنای توانایی انجام کار<ref>. فراهیدی، کتاب العین، 1409ق، ج5، ص113.</ref> و علامت غالب شدن و استیلا<ref>. مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، 1430ق، ج7، ص247.</ref> است. اقتدار در [[خانواده]] به‏ معنای توان و اجازۀ تصمیم‏‌گیری دربارۀ امور مختلف خانواده بوده و مهم‏‌ترین مؤلفۀ آن، [[قدرت در خانواده|قدرت]] تصمیم‌گیری در اموری چون تعداد فرزندان، تربیت فرزندان، امور اقتصادی و هزینه‏‌ها و خرید است.<ref>. مهدوی و صبوری خسروشاهی، «بررسی ساختار توزیع قدرت در خانواده»،  1382ش، ص31.</ref> در تحلیل توزیع قدرت در خانواده، اصطلاحاتی چون «پدرسالاری»، «زن‌‏سالاری» و «مادرسالاری» استفاده شده<ref>. بستان، جامعه‌‏شناسی خانواده با نگاهی به منابع اسلامی، 1390ش، ص84.</ref> که هر یک، جایگاه یا قدرت مرد و [[زن]] در تصمیم‏‌گیری و مدیریت خانواده را به‏‌صورت خاصی معنا می‏‌کند.<ref>. منادی، مردم‌‏نگاری خانواده، 1394ش، ص50.</ref>‌
 
اندیشمندان دینی از مفهوم قرآنی «[[قوامیت|قوّامیت]]» استفاده کرده‏‌اند که اقتدار در خانواده را هم حق و هم تکلیف مرد می‏‌دانند که در دو بعد قوّامیت شوهر بر زن و ولایت پدر بر فرزند تجلی می‏‌یابد و به‏‌طور کلّی به‏‌معنای سرپرستی، حمایت، محافظت و تشخیص و رعایت مصالح خانواده و اعضای آن توسط مرد (شوهر و پدر خانواده) است.<ref>. مقدادی، ریاست خانواده، 1385ش، ص38-52.</ref> از این منظر، مرد مقتدر در خانوادۀ خود:  


#توانایی بالایی در تامین نیازهای مادی و معنوی خانواده‏‌اش دارد؛
#توانایی بالایی در تامین نیازهای مادی و معنوی خانواده‏‌اش دارد؛
خط ۱۶: خط ۱۸:
==سنجش اقتدار مرد در خانواده==
==سنجش اقتدار مرد در خانواده==
===1. شاخص‎های کمّی===
===1. شاخص‎های کمّی===
در تحقیقات کمّی معمولاً بر مبنای نظریه منابع، قدرت در خانواده بر اساس قدرت تصمیم‏‌گیری سنجیده می‏‌شود؛ بنابراین، میزان تحصیلات، درآمد، اعتبار شغلی، موقعیت اجتماعی مرد نسبت به وضعیت زن، نمایان‏گر قدرت او در خانواده است که تاثیر آن در تصمیماتی چون نوع ماشین و منزل خریداری‏‌شده، انتخاب شغل، امکان اشتغال زن، میزان هزینه مواد غذایی، نحوۀ گذران تعطیلات و اینکه چه کسی حرف آخر را می‌‏زند، سنجیده می‏‌شود.<ref>. محمدی، «شناسایی شاخص‌‏های قدرت در خانواده به‌‏روش کیفی»،  1391ش، ص142-144.</ref> در همین راستا، سه شاخص برای سنجش قدرت در خانواده به‏‌کار می‏‌رود:  
در تحقیقات کمّی معمولاً بر مبنای نظریه منابع، قدرت در خانواده بر اساس قدرت تصمیم‏‌گیری سنجیده می‏‌شود؛ بنابراین، میزان تحصیلات، درآمد، اعتبار شغلی، موقعیت اجتماعی مرد نسبت به وضعیت زن، نمایان‏گر قدرت او در خانواده است که تاثیر آن در تصمیماتی چون نوع ماشین و منزل خریداری‏‌شده، انتخاب شغل، امکان [[اشتغال زنان|اشتغال زن]]، میزان هزینه مواد غذایی، نحوۀ گذران تعطیلات و اینکه چه کسی حرف آخر را می‌‏زند، سنجیده می‏‌شود.<ref>. محمدی، «شناسایی شاخص‌‏های قدرت در خانواده به‌‏روش کیفی»،  1391ش، ص142-144.</ref> در همین راستا، سه شاخص برای سنجش قدرت در خانواده به‏‌کار می‏‌رود:  


1. حوزه‏‌های تصمیم‌‏گیری (سلامتی، تغذیه، مسکن، ازدواج فرزندان، انتخاب شغل، نحوه هزینه درآمد)؛   
1. حوزه‏‌های تصمیم‌‏گیری ([[حق سلامتی زنان|سلامتی]]، تغذیه، مسکن، ازدواج فرزندان، انتخاب شغل، نحوه هزینه درآمد)؛   


2. ساخت قدرت (یک‌‏سویه بودن یا دوسویه بودن قدرت)؛   
2. ساخت قدرت (یک‌‏سویه بودن یا دوسویه بودن قدرت)؛   
خط ۳۳: خط ۳۵:
· اعتماد (عدم اعتماد، نشانه عدم قدرت)؛   
· اعتماد (عدم اعتماد، نشانه عدم قدرت)؛   


· احترام (تحقیر نشدن، عدم فحاشی و بگومگو)؛   
· [[کرامت]] (تحقیر نشدن، عدم فحاشی و بگومگو)؛   


· قدرشناسی (عدم قدردانی یا طلبکار بودن، نشانه قدرت بالاست)؛   
· قدرشناسی (عدم قدردانی یا طلبکار بودن، نشانه قدرت بالاست)؛   
خط ۴۴: خط ۴۶:
اقتدار مرد در خانوادۀ گسترده، ناشی از مالکیت، مدیریت و تصمیم‌‏گیری تام او دربارۀ وسایل تولید اقتصادی بود؛ اما با شکل‏‌گیری خانوادۀ صنایع خانگی، مالکیت زمین کشاورزی از دست مرد خارج شد و پس از آن خانوادۀ کارگری شکل گرفت که پدر به‌‏عنوان شخصی که در کارخانه مشغول کار بود. در اواخر قرن نوزدهم، مدارس عمومی و اجباری، جایگاه استادی پدر در آموزش حرفه به پسر را گرفته و تنها عامل باقی‌ماندۀ اقتدار پدر را نیز از بین بردند. همچنین ارزش‏‌های جدیدی چون ملت، کشور و میهن جایگزین ارزش‏‌های خانوادگی شد. طی بحران‏‌های سرمایه‌‏داری نیز نقش نان‏‌آوری پدر مکرراً به خطر افتاد و به‌‏تدریج نوجوانانی که به طرق مشروع و نامشروع، کسب درآمد می‏‌کردند، صاحب ‏اقتدار در خانواده شدند. در سده نوزدهم، پیدایش افکار آزادی‌‏خواهانه و انقلاب فرانسه و تدوین قوانین مبتنی بر آن، اقتدار مردان را با محدودیت‏‌های قانونی نیز مواجه کرد و در اوایل قرن بیستم، اقتدار پدر نه ضرورت داشت و نه مطلوبیت.<ref>. اعزازی، جامعه‏‌شناسی خانواده، 1376ش، ص126-128.</ref>
اقتدار مرد در خانوادۀ گسترده، ناشی از مالکیت، مدیریت و تصمیم‌‏گیری تام او دربارۀ وسایل تولید اقتصادی بود؛ اما با شکل‏‌گیری خانوادۀ صنایع خانگی، مالکیت زمین کشاورزی از دست مرد خارج شد و پس از آن خانوادۀ کارگری شکل گرفت که پدر به‌‏عنوان شخصی که در کارخانه مشغول کار بود. در اواخر قرن نوزدهم، مدارس عمومی و اجباری، جایگاه استادی پدر در آموزش حرفه به پسر را گرفته و تنها عامل باقی‌ماندۀ اقتدار پدر را نیز از بین بردند. همچنین ارزش‏‌های جدیدی چون ملت، کشور و میهن جایگزین ارزش‏‌های خانوادگی شد. طی بحران‏‌های سرمایه‌‏داری نیز نقش نان‏‌آوری پدر مکرراً به خطر افتاد و به‌‏تدریج نوجوانانی که به طرق مشروع و نامشروع، کسب درآمد می‏‌کردند، صاحب ‏اقتدار در خانواده شدند. در سده نوزدهم، پیدایش افکار آزادی‌‏خواهانه و انقلاب فرانسه و تدوین قوانین مبتنی بر آن، اقتدار مردان را با محدودیت‏‌های قانونی نیز مواجه کرد و در اوایل قرن بیستم، اقتدار پدر نه ضرورت داشت و نه مطلوبیت.<ref>. اعزازی، جامعه‏‌شناسی خانواده، 1376ش، ص126-128.</ref>


امروزه اقتدار پدر کاهش یافته و صرفا به‌‏سبب دانش و عقل وی به‌‏عنوان وسیله‏‌ای برای انجام وظایف الزامی او است. همچنین قوانین خانواده، ازدواج و طلاق و قوانین مدنی بسیاری از کشورها با لحاظ حقوق بیشتری برای زنان و کودکان و محدودیت‌‏زایی برای مردان، از قدرت آنان کاسته است.<ref>. گیدنز، جامعه‌‏شناسی، 1373ش، ص420-428.</ref>
امروزه اقتدار پدر کاهش یافته و صرفا به‌‏سبب دانش و عقل وی به‌‏عنوان وسیله‏‌ای برای انجام وظایف الزامی او است. همچنین قوانین خانواده، ازدواج و [[حق طلاق|طلاق]] و قوانین مدنی بسیاری از کشورها با لحاظ حقوق بیشتری برای زنان و کودکان و محدودیت‌‏زایی برای مردان، از قدرت آنان کاسته است.<ref>. گیدنز، جامعه‌‏شناسی، 1373ش، ص420-428.</ref>


==اقتدار مرد در خانواده غربی==
==اقتدار مرد در خانواده غربی==
در بیشتر جوامع غربی، «پدری» در مقایسه با «مادری»، بیش از آنکه نوعی مقام و منزلت باشد، نوعی فعالیت است و پدران فقط نقش نان‏‌آور و عهده‏‌دار کار مزدی هستند و بیش‌تر کارهای والدگری، برعهده زنان است؛ به همین‏‌جهت، اجلاسیه احزاب پارلمانی اروپا بر تقویت نقش پدران برای مشارکت در امور فرزندان تاکید کرده است.<ref>. برناردز، درآمدی به مطالعات خانواده، 1384ش، ص294 و 321.</ref> با این وجود، دولت سوئد هرگونه تنبیه فیزیکی و رفتار توهین‌‏آمیز والدین با کودکان را منع کرده و با آموزش جنسی به کودکان در مدارس، به‌‏طور عملی، اقتدار والدین را نادیده گرفته است.<ref>. گاردنر، جنگ علیه خانواده، 1386ش، ص114.</ref> در آمریکا، قوانین به کاهش بیش از پیش جایگاه مرد و پدر در خانواده و جامعه انجامیده است؛ به‌‏گونه‌‏ای که حق حضانت پس از طلاق به مادر واگذار شده و مردانِ جداشده، فرزندان خود را یا اصلاً نمی‏‌بینند و یا یک روز در هفته می‏‌بینند. این پدران اغلب احساس می‌‏کنند که هویت و جایگاه خود را در خانواده از دست داده‌اند؛ از این‌‏رو، طبق برآوردها، 36% کودکان آمریکایی، جدا از پدران اصلی‏‌شان زندگی می‌‏کنند و حدود40% این کودکان، حداقل 1 سال پدران خود را ندیده‏‌اند و بیش از نیمی از کودکان، بخش مهمی از دوران کودکی‏‌شان را جدا از پدر گذرانده‌‏اند.<ref>. سیدل و گاردنر، وای‏وای اروپا- آمریکا، 1389ش، ص20-22 و ص39.</ref>
در بیشتر جوامع غربی، «پدری» در مقایسه با «مادری»، بیش از آنکه نوعی مقام و منزلت باشد، نوعی فعالیت است و پدران فقط نقش نان‏‌آور و عهده‏‌دار کار مزدی هستند و بیش‌تر کارهای والدگری، برعهده زنان است؛ به همین‏‌جهت، اجلاسیه احزاب پارلمانی اروپا بر تقویت نقش پدران برای مشارکت در امور فرزندان تاکید کرده است.<ref>. برناردز، درآمدی به مطالعات خانواده، 1384ش، ص294 و 321.</ref> با این وجود، دولت سوئد هرگونه تنبیه فیزیکی و رفتار توهین‌‏آمیز والدین با کودکان را منع کرده و با آموزش جنسی به کودکان در مدارس، به‌‏طور عملی، اقتدار والدین را نادیده گرفته است.<ref>. گاردنر، جنگ علیه خانواده، 1386ش، ص114.</ref> در آمریکا، قوانین به کاهش بیش از پیش جایگاه مرد و پدر در خانواده و جامعه انجامیده است؛ به‌‏گونه‌‏ای که حق [[حضانت]] پس از طلاق به مادر واگذار شده و مردانِ جداشده، فرزندان خود را یا اصلاً نمی‏‌بینند و یا یک روز در هفته می‏‌بینند. این پدران اغلب احساس می‌‏کنند که هویت و جایگاه خود را در خانواده از دست داده‌اند؛ از این‌‏رو، طبق برآوردها، 36% کودکان آمریکایی، جدا از پدران اصلی‏‌شان زندگی می‌‏کنند و حدود40% این کودکان، حداقل 1 سال پدران خود را ندیده‏‌اند و بیش از نیمی از کودکان، بخش مهمی از دوران کودکی‏‌شان را جدا از پدر گذرانده‌‏اند.<ref>. سیدل و گاردنر، وای‏وای اروپا- آمریکا، 1389ش، ص20-22 و ص39.</ref>


==اقتدار مرد در خانوادۀ ایرانی==
==اقتدار مرد در خانوادۀ ایرانی==
خط ۵۵: خط ۵۷:


==گفتمان‏‌های زن‏گرایی و تساوی‏‌طلبی==
==گفتمان‏‌های زن‏گرایی و تساوی‏‌طلبی==
درباره نقش و جایگاه زن‌ومرد در خانواده، دو گفتمان شکل گرفته است؛ گفتمان زن‏گرایی به نقد پدرسالاری و مردمَداری، محوریت‏‌بخشیدن به نقش زن در خانواده و جامعه، بازسازی نظام اجتماعی زن‏‌مدار و برابری‏‌طلبی با مردان تاکید می‏‌کند. گفتمان دوم نیز به افزایش قدرت زنان در جامعه و تنظیم مجدد روابط زنان و مردان در خانه تاکید دارد. این مطالبات، الزامات قانونی همچون مکلف‏‌کردن مردان به رعایت حقوق مساوی در مالکیت، سلب حق طلاق از مرد، حق تحصیل و اشتغال برای زن را داشته است.<ref>. آزاد ارمکی، خانواده ایرانی، 1393ش، ص148-149.</ref>
درباره نقش و جایگاه زن‌ومرد در خانواده، دو گفتمان شکل گرفته است؛ گفتمان زن‏‌گرایی به نقد پدرسالاری و مردمَداری، محوریت‏‌بخشیدن به [[نقش خانوادگی زن در اندیشهٔ آیت‌الله خامنه‌ای|نقش زن]] در خانواده و جامعه، بازسازی نظام اجتماعی زن‏‌مدار و برابری‏‌طلبی با مردان تاکید می‏‌کند. گفتمان دوم نیز به افزایش قدرت زنان در جامعه و تنظیم مجدد روابط زنان و مردان در خانه تاکید دارد. این مطالبات، الزامات قانونی همچون مکلف‏‌کردن مردان به رعایت حقوق مساوی در مالکیت، سلب [[حق طلاق]] از مرد، حق تحصیل و [[اشتغال زنان|اشتغال]] برای زن را داشته است.<ref>. آزاد ارمکی، خانواده ایرانی، 1393ش، ص148-149.</ref>


==اقتدار مسئولانۀ مرد==
==اقتدار مسئولانۀ مرد==
دیدگاه سوم مبتنی بر مبانی دینی، هم با نقد پدرسالاری و قدرت مطلق پیشین مرد در خانواده و هم نقد رویکردهای زن‏‌سالارانه و تضعیف اقتدار مرد، بر ضرورت اقتدار مسئولانۀ مرد در خانواده تاکید دارد؛ یعنی اختیار و قدرت مرد را بیشتر به‏‌عنوان یک مسئولیت و مستلزم وظایف مهمی چون مدیریت، تامین هزینه‏‌ها و حفظ خانواده و مصلحت آن تلقی می‏‌کند.<ref>. ابراهیمی‌‏پور و همکاران، شاخص‌‏های خانواده مطلوب از دیدگاه اسلام، 1395ش، ص195-199 و ص556؛ جان‏‌بزرگی و دیگران، «بررسی رابطه ساختار قدرت در خانواده با کارآمدی آن»،  1392ش، ص62.</ref> بر اساس این الگو:  
دیدگاه سوم مبتنی بر مبانی دینی، هم با نقد پدرسالاری و قدرت مطلق پیشین مرد در خانواده و هم نقد رویکردهای زن‏‌سالارانه و تضعیف اقتدار مرد، بر ضرورت اقتدار مسئولانۀ مرد در خانواده تاکید دارد؛ یعنی اختیار و قدرت مرد را بیشتر به‏‌عنوان یک مسئولیت و مستلزم وظایف مهمی چون مدیریت، تامین هزینه‏‌ها و [[خانواده طیب|حفظ خانواده]] و مصلحت آن تلقی می‏‌کند.<ref>. ابراهیمی‌‏پور و همکاران، شاخص‌‏های خانواده مطلوب از دیدگاه اسلام، 1395ش، ص195-199 و ص556؛ جان‏‌بزرگی و دیگران، «بررسی رابطه ساختار قدرت در خانواده با کارآمدی آن»،  1392ش، ص62.</ref> بر اساس این الگو:  


1. بیشترین حق را بر زن، شوهر او دارد؛  
1. بیشترین حق را بر زن، شوهر او دارد؛  
خط ۷۱: خط ۷۳:


==پیامدهای اقتدار پدر==
==پیامدهای اقتدار پدر==
نقش ضعیف پدران همراه با نقش مادران سلطه‏‌جو، با ابتلای بیشتر به بیماری شیزوفرنی فرزندان همراه بوده است؛<ref>. کوزر و روزنبرگ، نظریه‏‌های بنیادین جامعه‌‏شناختی، 1393ش، ص549.</ref> علاوه‏ بر اینکه کاهش اقتدار مرد در خانواده به آسیب‌های مختلف اجتماعی، همچون کاهش فرزندآوری زنان،<ref>. کاوه‏فیروز و کرمی، «بررسی ابعاد ساختار قدرت در خانواده و رابطه آن با باروری»،  1394ش، ص291.</ref> کاهش کارآمدی خانواده و بروز اختلافات و نارضایتی زناشویی یا سلب آرامش خانواده انجامیده و در مقابل، حفظ اقتدار مرد به‌‏دور از آسیب‏‌های مردسالاری و پدرسالاری سنتی، به کاهش اختلافات زناشویی و طلاق فرزندان می‏‌انجامد.<ref>. زارعی ‏توپخانه، «بررسی ساختار توزیع قدرت در خانواده»،  1392ش، ص111.</ref>
نقش ضعیف پدران همراه با نقش مادران سلطه‏‌جو، با ابتلای بیشتر به اختلالات رورانی چون شیزوفرنی فرزندان همراه بوده است؛<ref>. کوزر و روزنبرگ، نظریه‏‌های بنیادین جامعه‌‏شناختی، 1393ش، ص549.</ref> علاوه‏ بر اینکه کاهش اقتدار مرد در خانواده به آسیب‌های مختلف اجتماعی، همچون کاهش فرزندآوری زنان،<ref>. کاوه‏فیروز و کرمی، «بررسی ابعاد ساختار قدرت در خانواده و رابطه آن با باروری»،  1394ش، ص291.</ref> کاهش کارآمدی خانواده و بروز اختلافات و نارضایتی زناشویی یا سلب آرامش خانواده انجامیده و در مقابل، حفظ اقتدار مرد به‌‏دور از آسیب‏‌های مردسالاری و پدرسالاری سنتی، به کاهش اختلافات زناشویی و طلاق فرزندان می‏‌انجامد.<ref>. زارعی ‏توپخانه، «بررسی ساختار توزیع قدرت در خانواده»،  1392ش، ص111.</ref>


==قانون و اقتدار مرد در خانواده==
==قانون و اقتدار مرد در خانواده==
خط ۸۱: خط ۸۳:


===افزایش قدرت زنان===
===افزایش قدرت زنان===
طبق نظریه منابع، دست‌یابی به منابع بیشتر (شغل و درآمد، تحصیلات و اطلاعات) به‏‌معنای برخورداری از ﻗﺪرت ﺑﻴﺸﺘﺮ اﺳت.<ref>. منصوریان و همکاران، «عوامل اجتماعی، اقتصادی مؤثر بر ساخت قدرت در خانواده»،  1388ش، ص128.</ref> اشتغال زنان، افزایش سرمایه اجتماعی، آگاهی از حقوق خود و درآمد بالا سبب قدرت‏‌گیری زنان و کاهش اقتدار مردان شده است.<ref>. مالمیر و ابراهیمی، «نوع‌‏شناسی ساختار قدرت در خانواده ایرانی»،  1399ش، ص11؛ عنایت و رئیسی، «سنجش عوامل مؤثر بر توزیع قدرت در خانواده»،  1391ش، ص37؛ مهدوی و صبوری خسروشاهی، «بررسی ساختار توزیع قدرت در خانواده»،  1382ش، ص60-63.</ref>
طبق نظریه منابع، دست‌یابی به منابع بیشتر (شغل و درآمد، تحصیلات و اطلاعات) به‏‌معنای برخورداری از ﻗﺪرت ﺑﻴﺸﺘﺮ اﺳت.<ref>. منصوریان و همکاران، «عوامل اجتماعی، اقتصادی مؤثر بر ساخت قدرت در خانواده»،  1388ش، ص128.</ref> [[اشتغال زنان]]، افزایش سرمایه اجتماعی، آگاهی از حقوق خود و درآمد بالا سبب قدرت‏‌گیری زنان و کاهش اقتدار مردان شده است.<ref>. مالمیر و ابراهیمی، «نوع‌‏شناسی ساختار قدرت در خانواده ایرانی»،  1399ش، ص11؛ عنایت و رئیسی، «سنجش عوامل مؤثر بر توزیع قدرت در خانواده»،  1391ش، ص37؛ مهدوی و صبوری خسروشاهی، «بررسی ساختار توزیع قدرت در خانواده»،  1382ش، ص60-63.</ref>


===فردگرایی و تغییر الگوهای جنسیتی===
===فردگرایی و تغییر الگوهای جنسیتی===
خط ۸۷: خط ۸۹:


==رسانه‌‏==
==رسانه‌‏==
مجلات خانوادگی با نمایش سلبریتی‌‏های مرد با ظاهری جذاب در تبلیغ کالاهای آرایشی و بهداشتی و بازنمایی مردانی فاقد ویژگی‌‏های مردانه، اقتدار سنتی مردانه که مبتنی بر کار و قدرت را شکسته و سبب زنانه‏ کردن نقش مردان و تبدیل بدن مردانه که قبلاً در ارتباط با کار بود، به شیئی جنسی و دارای جذابیت ظاهری شده‌‏اند.<ref>. بازیار و همکاران، «بازنمایی مردانگی در آگهی‏‌های تبلیغاتی مجلات خانوادگی»،  1398ش، ص85-92.</ref> در سینمای ایران نیز مرد عموماً فردی بی‏‌تدبیر، ظالم، بی‏‌عاطفه و خودخواه یا منفعل بازنمایی شده و غیرت‏‌ورزی و اقتدارگرایی مردانه یا زیر سؤال و یا از بین رفته است و در مقابل، زنان چهره‏‌ای مظلوم، فعال، فداکار و درعین‏‌حال، غیرمقیّد به هنجارهای اسلامی دارند که اغلب نقش دینی شوهر را نیز نادیده می‏‌گیرند.<ref>. اسماعیلی، بازنمایی الگوی شخصیت زن‏‌ومرد در سینمای ایران، 1393ش، ص320-328</ref>
مجلات خانوادگی با نمایش سلبریتی‌‏های مرد با ظاهری جذاب در تبلیغ کالاهای آرایشی و بهداشتی و بازنمایی مردانی فاقد ویژگی‌‏های مردانه، اقتدار سنتی مردانه که مبتنی بر کار و قدرت را شکسته و سبب زنانه‏ کردن نقش مردان و تبدیل بدن مردانه که قبلاً در ارتباط با کار بود، به شیئی جنسی و دارای جذابیت ظاهری شده‌‏اند.<ref>. بازیار و همکاران، «بازنمایی مردانگی در آگهی‏‌های تبلیغاتی مجلات خانوادگی»،  1398ش، ص85-92.</ref>  
 
در سینمای ایران نیز مرد عموماً فردی بی‏‌تدبیر، ظالم، بی‏‌عاطفه و خودخواه یا منفعل بازنمایی شده و غیرت‏‌ورزی و اقتدارگرایی مردانه یا زیر سؤال و یا از بین رفته است و در مقابل، زنان چهره‏‌ای مظلوم، فعال، فداکار و درعین‏‌حال، غیرمقیّد به هنجارهای اسلامی دارند که اغلب نقش دینی شوهر را نیز نادیده می‏‌گیرند.<ref>. اسماعیلی، بازنمایی الگوی شخصیت زن‏‌ومرد در سینمای ایران، 1393ش، ص320-328</ref>
==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس}}
{{پانویس}}