Dibajy (بحث | مشارکت‌ها)
Dibajy (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۱۱: خط ۱۱:
طبق قوانین شریعت یهود، دختر تا زمان [[ازدواج]]، متعلق به پدرش است و در زمان هایی که دختر، مستحق دریافت غرامت و خسارتی می شود، این مبلغ به پدر وی تعلق می گیرد.<ref>سفر خروج 15-16: 22 و کتاب تثنیه 29-28: 22.</ref>  
طبق قوانین شریعت یهود، دختر تا زمان [[ازدواج]]، متعلق به پدرش است و در زمان هایی که دختر، مستحق دریافت غرامت و خسارتی می شود، این مبلغ به پدر وی تعلق می گیرد.<ref>سفر خروج 15-16: 22 و کتاب تثنیه 29-28: 22.</ref>  


در زمان [[ازدواج]]، داماد با پرداخت مبلغی به پدر عروس،  که بهای دختر باکره نامیده می شود اور ا از پدر دختر دریافت کرده، صاحب اختیارش می شود.<ref>هولم و بوکر، [[زن]] در ادیان بزرگ جهان، ترجمه علی غفاری، ص87</ref جایگاه [[مرد]] نسبت به [[زن]] باعث شده که در آموزه های یهودی، پدر تا زمانی که دخترش [[ازدواج]] نکرده یا بنا بر برخی اقوال به دوازده سالگی نرسیده، و شوهر تا زمانی که [[طلاق]] رخ نداده، بر [[زن]] ولایت دارد. نذر دختران و [[زنان]] نیز بدون  اجازه پدر و شوهرشان پذیرفته نیست<ref>اعداد30: 3-5 و 13-15. برخی علمای یهودی این اجازه را محدود به نذرهایی کرده اند که به روابط [[زناشویی]] مربوط می شود.</ref> و بر اساس سنت یهودی و قوانین هلاخایی، پدر و شوهر می توانند عهد و پیمان های دختر و همسر خویش را باطل کنند.<ref>همان30: 4-6.</ref> برای [[زن]] متاهل، تنها راه کسب استقلال، یا [[طلاق]] گرفتن_البته حق [[طلاق]] در اختیار شوهر است_ و یا مرگ شوهر است.
در زمان [[ازدواج]]، داماد با پرداخت مبلغی به پدر عروس،  که بهای دختر باکره نامیده می شود اور ا از پدر دختر دریافت کرده، صاحب اختیارش می شود.<ref>هولم و بوکر، [[زن]] در ادیان بزرگ جهان، ترجمه علی غفاری، ص87</ref>جایگاه [[مرد]] نسبت به [[زن]] باعث شده که در آموزه های یهودی، پدر تا زمانی که دخترش [[ازدواج]] نکرده یا بنا بر برخی اقوال به دوازده سالگی نرسیده، و شوهر تا زمانی که [[طلاق]] رخ نداده، بر [[زن]] ولایت دارد. نذر دختران و [[زنان]] نیز بدون  اجازه پدر و شوهرشان پذیرفته نیست<ref>اعداد30: 3-5 و 13-15. برخی علمای یهودی این اجازه را محدود به نذرهایی کرده اند که به روابط [[زناشویی]] مربوط می شود.</ref> و بر اساس سنت یهودی و قوانین هلاخایی، پدر و شوهر می توانند عهد و پیمان های دختر و همسر خویش را باطل کنند.<ref>همان30: 4-6.</ref> برای [[زن]] متاهل، تنها راه کسب استقلال، یا [[طلاق]] گرفتن_البته حق [[طلاق]] در اختیار شوهر است_ و یا مرگ شوهر است.


در خصوص رابطه [[زن]] و شوهر، در تنخ از واژه «بعل» برای [[مرد]] به معنای صاحب و مالک استفاده شده است که مؤیدی بر نظام طولی [[خانواده]] (شوهر در رأس و همسر و فرزندان تحت مدیریت او) در این بخش از کتاب مقدس است. آیات متعددی، [[مردان]] را در موقعیت ریاست بر [[زنان]] و صاحب اختیاری آنها قرار می دهند و اطاعت [[زن]] از [[مرد]] را لازم می شمرند. البته باید توجه داشت که گرچه [[مرد]] با [[ازدواج]] و ادای کلمات مقدس و میشنایی، صاحب اختیار [[زنش]] می شود، این به معنای مالک شدن شوهر بر [[زنش]] نیست؛ یعنی شوهر این اختیار را ندارد  که همسرش را بفروشد و با او به مثابه شیئی مورد تملک رفتار کند.
در خصوص رابطه [[زن]] و شوهر، در تنخ از واژه «بعل» برای [[مرد]] به معنای صاحب و مالک استفاده شده است که مؤیدی بر نظام طولی [[خانواده]] (شوهر در رأس و همسر و فرزندان تحت مدیریت او) در این بخش از کتاب مقدس است. آیات متعددی، [[مردان]] را در موقعیت ریاست بر [[زنان]] و صاحب اختیاری آنها قرار می دهند و اطاعت [[زن]] از [[مرد]] را لازم می شمرند. البته باید توجه داشت که گرچه [[مرد]] با [[ازدواج]] و ادای کلمات مقدس و میشنایی، صاحب اختیار [[زنش]] می شود، این به معنای مالک شدن شوهر بر [[زنش]] نیست؛ یعنی شوهر این اختیار را ندارد  که همسرش را بفروشد و با او به مثابه شیئی مورد تملک رفتار کند.