Razarei59 (بحث | مشارکت‌ها)
Razarei59 (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۴: خط ۴:
==مفهوم==  
==مفهوم==  
صله از ریشه «وصل» به معنای پیوستگی <ref>راغب اصفهانی، ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن با تفسير لغوى و ادبى قرآن، ج‏4، ص 461</ref> و نقطه مقابل آن فصل است. <ref>ابن منظور، لسان العرب، ج‏11، ص 727</ref>  
صله از ریشه «وصل» به معنای پیوستگی <ref>راغب اصفهانی، ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن با تفسير لغوى و ادبى قرآن، ج‏4، ص 461</ref> و نقطه مقابل آن فصل است. <ref>ابن منظور، لسان العرب، ج‏11، ص 727</ref>  


اين واژه در مورد پديده‏‌هاى عينى و حقيقى به معناى اتصال و پيوستگى خارجى و محسوس است و در مقولات معنوى به عمل و رفتارى  كه  [[قرابت]] و پيوند ميان افراد را ايجاد مى‌كند يا تحكيم مى‌‏بخشد اطلاق مى‏‌گردد.  <ref>شرف الدین، تحليلى اجتماعى از صله رحم، ص 27</ref>
اين واژه در مورد پديده‏‌هاى عينى و حقيقى به معناى اتصال و پيوستگى خارجى و محسوس است و در مقولات معنوى به عمل و رفتارى  كه  [[قرابت]] و پيوند ميان افراد را ايجاد مى‌كند يا تحكيم مى‌‏بخشد اطلاق مى‏‌گردد.  <ref>شرف الدین، تحليلى اجتماعى از صله رحم، ص 27</ref>


واژه [[رحم]] به معنای عطوفت و مهربانی است. <ref>ابن فارس، معجم مقاييس اللغه، ج‏2، ص 498</ref>  به جایگاه رشد کودک در شکم [[مادر]] نیز رحم گفته می‌شود. <ref>فراهيدي، كتاب العين، ج‏3، ص 224</ref>  
واژه [[رحم]] به معنای عطوفت و مهربانی است. <ref>ابن فارس، معجم مقاييس اللغه، ج‏2، ص 498</ref>  به جایگاه رشد کودک در شکم [[مادر]] نیز رحم گفته می‌شود. <ref>فراهيدي، كتاب العين، ج‏3، ص 224</ref>  


این واژه برای تمام [[خویشاوندان]] نیز اطلاق شده است. <ref>راغب اصفهانی، ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن با تفسير لغوى و ادبى قرآن، ج‏2، ص 57</ref>  از دیدگاه علامه طباطبایی [[رحم]] عبارت است از مجتمع خانوادگى و كوچك‏. <ref>طباطبایی، ترجمه تفسير الميزان، ج‏4، ص 220</ref>
این واژه برای تمام [[خویشاوندان]] نیز اطلاق شده است. <ref>راغب اصفهانی، ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن با تفسير لغوى و ادبى قرآن، ج‏2، ص 57</ref>  از دیدگاه علامه طباطبایی [[رحم]] عبارت است از مجتمع خانوادگى و كوچك‏. <ref>طباطبایی، ترجمه تفسير الميزان، ج‏4، ص 220</ref>


بنابراین [[صله رحم]] عبارت است از هرگونه احسان و نیکی در حق [[خویشاوندان]]، مانند: دیدار، کمک به کسب و کار، حل مشکلات، عیادت و... . <ref>وطن دوست و دیگران، فرهنگ روابط اجتماعی در آموزه‌های اسلامی، ص377</ref>
بنابراین [[صله رحم]] عبارت است از هرگونه احسان و نیکی در حق [[خویشاوندان]]، مانند: دیدار، کمک به کسب و کار، حل مشکلات، عیادت و... . <ref>وطن دوست و دیگران، فرهنگ روابط اجتماعی در آموزه‌های اسلامی، ص377</ref>


در مقابل، [[قطع رحم]] رفتارى است كه پيوند ميان انسان‌ها را تضعيف كرده يا منقطع مى‏‌سازد.  <ref>شرف الدین، تحليلى اجتماعى از صله رحم، ص 27</ref>
در مقابل، [[قطع رحم]] رفتارى است كه پيوند ميان انسان‌ها را تضعيف كرده يا منقطع مى‏‌سازد.  <ref>شرف الدین، تحليلى اجتماعى از صله رحم، ص 27</ref>
انواع و سطوح شبکه ارتباطی انسان با دیگران عبارت است از: [[خویشاوندان]]، همسایگان و دوستان.
انواع و سطوح شبکه ارتباطی انسان با دیگران عبارت است از: [[خویشاوندان]]، همسایگان و دوستان.
==مصادیق صله رحم==  
==مصادیق صله رحم==  
به‌طور كلي، هر گونه عملي كه از روي لطف و احسان و با هدف تأمين نيازهاي اولي و ثانوي افراد خويشاوند يا ابراز علاقه به آن‌ها، به انگيزه وفاداري به حقوق و تكاليف متقابل و تحكيم روابط عاطفي و صميمي ميان ايشان صورت پذيرد، مصداق صله و متقابلا هر نوع بي اعتنايي، سرپيچي از اداي وظايف، بي‌توجهي به انتظارات و توقعات مشروع خويشاوندان يا ارتكاب اعمال منافي يا اقتضائات خويشاوندي، آگاهانه يا ناآگاهانه، كه موجب ناخشنودي، كدورت و ايجاد فاصله رواني و اجتماعي ميان ايشان مي‌گردد، از مصاديق قطع رحم شمرده مي‌شود. انفاق زباني، انفاق فعلي، انفاق قلبي و انفاق مالي از مراتب انفاق در فقه هستند. <ref>ملامحسن فيض كاشانى، محجة البيضاء، ج 2، فصل آداب الصحبة و المعاشرة</ref>   
به‌طور كلي، هر گونه عملي كه از روي لطف و احسان و با هدف تأمين نيازهاي اولي و ثانوي افراد خويشاوند يا ابراز علاقه به آن‌ها، به انگيزه وفاداري به حقوق و تكاليف متقابل و تحكيم روابط عاطفي و صميمي ميان ايشان صورت پذيرد، مصداق صله و متقابلا هر نوع بي اعتنايي، سرپيچي از اداي وظايف، بي‌توجهي به انتظارات و توقعات مشروع خويشاوندان يا ارتكاب اعمال منافي يا اقتضائات خويشاوندي، آگاهانه يا ناآگاهانه، كه موجب ناخشنودي، كدورت و ايجاد فاصله رواني و اجتماعي ميان ايشان مي‌گردد، از مصاديق قطع رحم شمرده مي‌شود. انفاق زباني، انفاق فعلي، انفاق قلبي و انفاق مالي از مراتب انفاق در فقه هستند. <ref>ملامحسن فيض كاشانى، محجة البيضاء، ج 2، فصل آداب الصحبة و المعاشرة</ref>