زهرا زارعی (بحث | مشارکتها) |
زهرا زارعی (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
|} | |} | ||
==چکیده== | ==چکیده== | ||
این مقاله در نظر دارد تا با تکیه به برخورد نظری دو چهارچوب نظری [[فمینیسم]] واگزیستانسیالیسم در عرصۀ فلسفۀ سیاسی، وجوهی را که در گذار جامعۀ سنتی به جامعۀ مدرن در اروپای غربی در باب خوانشی جدید از جایگاه [[زن]] در کتاب مقدس مسیحیت، با تأکید بر تورات(عهد عتیق) و اناجیل چهارگانه (عهد جدید) مطرح شده است، بررسی شود و فرآیند اسطورهزدایی و افسونزدایی که از ویژگیهای عصر روشنگری است، از امر [[زنان]]ه در غرب نوین واکاوی شود. در این حوزه، ابتدا دیدگاه [[ | این مقاله در نظر دارد تا با تکیه به برخورد نظری دو چهارچوب نظری [[فمینیسم]] واگزیستانسیالیسم در عرصۀ فلسفۀ سیاسی، وجوهی را که در گذار جامعۀ سنتی به جامعۀ مدرن در اروپای غربی در باب خوانشی جدید از جایگاه [[زن]] در کتاب مقدس مسیحیت، با تأکید بر تورات(عهد عتیق) و اناجیل چهارگانه (عهد جدید) مطرح شده است، بررسی شود و فرآیند اسطورهزدایی و افسونزدایی که از ویژگیهای عصر روشنگری است، از امر [[زنان]]ه در غرب نوین واکاوی شود. در این حوزه، ابتدا دیدگاه [[فمینیسم|فمینیستی]] کسانی چون [[سیمون دوبوار]] بررسی شده است و سپس به دیدگاه پدیدارشناختی [[شلایر ماخر]] و همچنین دیدگاه اگزیستانسیال و لیبرال بولتمان پرداخته شده است. | ||
در یک دیدگاه نهایی، میتوان فهمید که جریان [[ | در یک دیدگاه نهایی، میتوان فهمید که جریان [[فمینیسم|فمینیستی]] همسو با جریان روشنگری به افسون زدایی از مفهوم سنتی [[زن]] پرداخته است؛ و این افسونزدایی مفهومی در رابطهی معناداری با تجدیدنظرهای فیلسوفان و الاهیاتدانان لیبرال و اگزیستانسیال در الهیات مسیحی قرار دارد. | ||
==گزارشی از مقاله== | ==گزارشی از مقاله== | ||
نویسنده معتقد است که, دیدگاههای [[ | نویسنده معتقد است که, دیدگاههای [[فمینیسم|فمینیستی]] بسیار متنوع هستند و [[فمینیسم]] یک مفهوم و عقیدهی واحد نیست، بلکه شامل مجموعهای از عقاید و کنشهایی، متفاوت و چندوجهی است. | ||
از نظر وی تلاش برای رسیدن به یک تعریف زیربنایی که اشتراک مبنای [[فمینیسم]]ها را شامل شود، باید از رهگذر تأکید به این نکته نتیجه شود که اساس انواع [[فمینیسم]]ها موقعیت فرودست [[زنان]] در جامعه و تبعیضی است که [[زنان]] به علت [[جنس]] خود با آن روبه رو میشوند. میتوان گفت که انواع [[فمینیسم]]ها در واکنش و تبیین چگونگی این موقعیت فرودست [[زنان]] و تبعیض [[جنسیت]]ی شکل گرفته اند و هدف نهایی انواع [[فمینیسم]]ها رهاندن [[زنان]] از مو قعیت فرودست در جامعه و ازمیان بردن تبعیض [[جنسیت]]ی است که این هدف از رهگذر ایجاد تغییرات در نظم سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی حاصل میشود. | از نظر وی تلاش برای رسیدن به یک تعریف زیربنایی که اشتراک مبنای [[فمینیسم]]ها را شامل شود، باید از رهگذر تأکید به این نکته نتیجه شود که اساس انواع [[فمینیسم]]ها موقعیت فرودست [[زنان]] در جامعه و تبعیضی است که [[زنان]] به علت [[جنس]] خود با آن روبه رو میشوند. میتوان گفت که انواع [[فمینیسم]]ها در واکنش و تبیین چگونگی این موقعیت فرودست [[زنان]] و تبعیض [[جنسیت]]ی شکل گرفته اند و هدف نهایی انواع [[فمینیسم]]ها رهاندن [[زنان]] از مو قعیت فرودست در جامعه و ازمیان بردن تبعیض [[جنسیت]]ی است که این هدف از رهگذر ایجاد تغییرات در نظم سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی حاصل میشود. | ||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
# [[فمینیسم لیبرال]] | # [[فمینیسم لیبرال]] | ||
# [[فمینیسم رادیکال]] | # [[فمینیسم رادیکال]] | ||
#[[سوسیال فمینیسم]] | #[[فمینیسم سوسیال|سوسیال فمینیسم]] | ||
از نظر نویسنده هرکدام از | از نظر نویسنده هرکدام از | ||
این چهار گروه در مواجهه با مسئلۀ فرودستی موقعیت [[زنان]]، روش خاص خود را در نظریهپردازی و پراکسیس پیگیری میکنند و هرچه به عصر اکنون نزدیکتر میشویم، روشهای موردبحث ترکیب شده یا دچار دگردیسی شده است . مسئلۀ اساسی که در این چهار جنبش وجود دارد از سویی، در دیگر [[فمینیسم]]ها نیز حاضر است, «سوژه» یا «سوژگی» [[زنان]] است که مهمترین مبنا در [[فمینیسم]] اگزیستانسیالیستی است. «سوژه» فاعل مختار، شناسنده، خلاق و عاملی است که با دنیای خود در یک رابطۀ دیالکتیکی کنش فعال و دائم دارد، | این چهار گروه در مواجهه با مسئلۀ فرودستی موقعیت [[زنان]]، روش خاص خود را در نظریهپردازی و پراکسیس پیگیری میکنند و هرچه به عصر اکنون نزدیکتر میشویم، روشهای موردبحث ترکیب شده یا دچار دگردیسی شده است . مسئلۀ اساسی که در این چهار جنبش وجود دارد از سویی، در دیگر [[فمینیسم]]ها نیز حاضر است, «سوژه» یا «سوژگی» [[زنان]] است که مهمترین مبنا در [[فمینیسم]] اگزیستانسیالیستی است. «سوژه» فاعل مختار، شناسنده، خلاق و عاملی است که با دنیای خود در یک رابطۀ دیالکتیکی کنش فعال و دائم دارد، | ||
نویسنده در ادامه بیان میکند که موضوع بحث [[فمینیسم]] اگزیستانسیالیستی صیرورتها و فروکاست سوژگی [[زنان]] است. از نظر نویسنده مفاهیم اساسی و نگرههای بنیادین اگزیستانسیالیسم را میتوان در پدیدارشناسی روح هگل یافت. هگل در پدیدارشناسی روح تناقضات درونی دوگانگی سوژه - ابژه را افشا میکند و فرماسیونهای مختلف آگاهی و روش درک روابط میان سوژۀ شناسایی و ابژۀ شناخت را شرح می دهد.از سویی، هگل با ارائۀ توصیف خود از ذهن با عنوان «روح از خود بیگانه» مبنایی را برای نگرههای اگزیستانسیالیستی باقی گذاشت که متفکرانی نظیر هایدگر وسارتر با استفاده از این مبنای نظری برای بسط اندیشههای خود پرداختند. در سایۀ شکلگیری و نضج نگرههای اگزیستانسیالیستی از سویی و جدیترشدن جنبش | نویسنده در ادامه بیان میکند که موضوع بحث [[فمینیسم]] اگزیستانسیالیستی صیرورتها و فروکاست سوژگی [[زنان]] است. از نظر نویسنده مفاهیم اساسی و نگرههای بنیادین اگزیستانسیالیسم را میتوان در پدیدارشناسی روح هگل یافت. هگل در پدیدارشناسی روح تناقضات درونی دوگانگی سوژه - ابژه را افشا میکند و فرماسیونهای مختلف آگاهی و روش درک روابط میان سوژۀ شناسایی و ابژۀ شناخت را شرح می دهد.از سویی، هگل با ارائۀ توصیف خود از ذهن با عنوان «روح از خود بیگانه» مبنایی را برای نگرههای اگزیستانسیالیستی باقی گذاشت که متفکرانی نظیر هایدگر وسارتر با استفاده از این مبنای نظری برای بسط اندیشههای خود پرداختند. در سایۀ شکلگیری و نضج نگرههای اگزیستانسیالیستی از سویی و جدیترشدن جنبش [[فمینیسم|فمینیستی]]، [[سیمون دوبوار]] به مسئلۀ موقعیت فرودست [[زنان]] در جامعهای که در آن زیست میکرد، با استفاده از نگرههای اگزیستانسیالیستی پاسخهایی داد که در زمان خود بسیار آوانگارد تلقی میشد. | ||
اهمیت پاسخ [[سیمون دوبوار]] به موقعیت فرودستی [[زنان]] در این بود که گشودگی مهمی را برای بسیاری از متفکران و روشنفکران فراهم کرد ، او بیان میکند که موقعیت [[جنس]] مذکر به عنوانِ وضعیتی سنجشگر، ذاتی و مثبت در جامعه استقرار یافته است؛ درصورتی که موقعیت [[جنس]] [[زنان]] به عنوانِ وضعیتی سنجش شوند، غیرذاتی و منفی مستقر شده است. نویسنده در ادامه به بررسی سوژگی [[زن]] در کتاب مقدس پرداخته و بیان میکند که در کتاب عهد جدید روایت خلقت بیان نشده است. آنچه پذیرفته شدۀ مسیحیان است، داستان خلقت در عهد عتیق است. | اهمیت پاسخ [[سیمون دوبوار]] به موقعیت فرودستی [[زنان]] در این بود که گشودگی مهمی را برای بسیاری از متفکران و روشنفکران فراهم کرد ، او بیان میکند که موقعیت [[جنس]] مذکر به عنوانِ وضعیتی سنجشگر، ذاتی و مثبت در جامعه استقرار یافته است؛ درصورتی که موقعیت [[جنس]] [[زنان]] به عنوانِ وضعیتی سنجش شوند، غیرذاتی و منفی مستقر شده است. نویسنده در ادامه به بررسی سوژگی [[زن]] در کتاب مقدس پرداخته و بیان میکند که در کتاب عهد جدید روایت خلقت بیان نشده است. آنچه پذیرفته شدۀ مسیحیان است، داستان خلقت در عهد عتیق است. | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
==جمع بندی و نتیجه گیری== | ==جمع بندی و نتیجه گیری== | ||
به نظر میرسد، سوژۀ [[زن]] مسیحی یک سوژۀ منقاد و فروبسته است که با تکیه برخوانش پولس قدیس و اسطوره و میتولوژی خلقت موجود در کتاب عهد عتیق، سوژ ۀ آگاهی یابنده نبوده و اساسا با بحران فقدان سوژگی خلاق مواجه هستند. در چنین شرایطی، با فروپاشی نظام معرفتی کلیسا در عرصۀ اجتماعی پس از قرون وسطا و با آغاز دوران نوزایش (رنسانس)، به مرور برای [[زنان]] سوژگی جدیدی خلق شد؛ لیکن به نظر متفکران اگزیستانسیالیست، این سوژگی در عصر جدید مسائلی را با خود از گذشته حمل میکرد. | به نظر میرسد، سوژۀ [[زن]] مسیحی یک سوژۀ منقاد و فروبسته است که با تکیه برخوانش پولس قدیس و اسطوره و میتولوژی خلقت موجود در کتاب عهد عتیق، سوژ ۀ آگاهی یابنده نبوده و اساسا با بحران فقدان سوژگی خلاق مواجه هستند. در چنین شرایطی، با فروپاشی نظام معرفتی کلیسا در عرصۀ اجتماعی پس از قرون وسطا و با آغاز دوران نوزایش (رنسانس)، به مرور برای [[زنان]] سوژگی جدیدی خلق شد؛ لیکن به نظر متفکران اگزیستانسیالیست، این سوژگی در عصر جدید مسائلی را با خود از گذشته حمل میکرد. | ||
به عبارت بهتر، تمام مکاتب [[ | به عبارت بهتر، تمام مکاتب [[فمینیسم|فمینیستی]] در پاسخ به جایگاه فرودستی [[زنان]] خود را سامان دادند؛ موقعیت فرودستیای که باعث شد تا سوژگی [[زنان]] در طی قرون متمادی در غرب زیر سؤال برود و آنان در هویتی منقاد(تحت انقیاد) به زیست خود ادامه دهند. | ||
با ظهور مسیحیت و فراگیر شدن دین مسیحیت، سوژگی جدیدی برای [[زنان]] در جامعۀ غرب پدیدار شد که مختصات آن در کتاب مقدس باید یافته شود . پرترۀ کاراکتر [[زن]] در کتاب مقدس او را به شکل یک«دیگری» در کنار [[مرد]], آن را فارغ از هر نوع سوژگی مستقل بازشناسی کرده و حتی آن را تحت یک «دیگری شر» تعریف کرده است. با ظهور رنسانس و بالاخره فرارسیدن دورۀ معاصر، مرجعیت مسیحیت فروریخت واز یک سو، تجدیدنظرها و تأویلهای نوین از الهیات مسیحی شکل گرفت و از دیگر سو، با شکلگیری نگرههای اگزیستانسیالیستی در فلسفۀ غرب، گشودگیای برا ی ارائه یک سوژگی نوین برای [[زنان]] بر پایۀ نگر هها ی اگزیستانسیالیستی در حدود الهیات مسیحی وفلسفۀ غرب پدید آمد که امکان نقد و نفی سوژۀ منقاد و فروبستۀ [[زنان]] در کتاب مقدس و ارائه تأویلی نوین از سوژگی [[زنان]] توسط [[فمینیسم]] اگزیستانسیالیست پدید آمد. | با ظهور مسیحیت و فراگیر شدن دین مسیحیت، سوژگی جدیدی برای [[زنان]] در جامعۀ غرب پدیدار شد که مختصات آن در کتاب مقدس باید یافته شود . پرترۀ کاراکتر [[زن]] در کتاب مقدس او را به شکل یک«دیگری» در کنار [[مرد]], آن را فارغ از هر نوع سوژگی مستقل بازشناسی کرده و حتی آن را تحت یک «دیگری شر» تعریف کرده است. با ظهور رنسانس و بالاخره فرارسیدن دورۀ معاصر، مرجعیت مسیحیت فروریخت واز یک سو، تجدیدنظرها و تأویلهای نوین از الهیات مسیحی شکل گرفت و از دیگر سو، با شکلگیری نگرههای اگزیستانسیالیستی در فلسفۀ غرب، گشودگیای برا ی ارائه یک سوژگی نوین برای [[زنان]] بر پایۀ نگر هها ی اگزیستانسیالیستی در حدود الهیات مسیحی وفلسفۀ غرب پدید آمد که امکان نقد و نفی سوژۀ منقاد و فروبستۀ [[زنان]] در کتاب مقدس و ارائه تأویلی نوین از سوژگی [[زنان]] توسط [[فمینیسم]] اگزیستانسیالیست پدید آمد. | ||
بررسی این صیرورت سوژگی [[زنان]] با توجه به زمینهای که در الهیات مسیحی و فلسفه غرب به وجود آمده بود، در [[فمینیسم]] اگزیستانسیالیستی، به اسطورهزدایی از چهرۀ [[زنان]] در کتاب مقدس منجر شد و سوژگی نوینی برای [[زنان]] تعریف شد. در این میان، متفکران اگزیستانسیالیست غیر[[ | بررسی این صیرورت سوژگی [[زنان]] با توجه به زمینهای که در الهیات مسیحی و فلسفه غرب به وجود آمده بود، در [[فمینیسم]] اگزیستانسیالیستی، به اسطورهزدایی از چهرۀ [[زنان]] در کتاب مقدس منجر شد و سوژگی نوینی برای [[زنان]] تعریف شد. در این میان، متفکران اگزیستانسیالیست غیر[[فمینیسم|فمینیست]] و دارای گرایش لیبرال به بررسی انتقادی این سوژگی جدید نیز پرداختهاند؛ سوژگیای که تلاش میکند از سطح مواجهه [[فمینیسم]] با سوژه سنتی محصول نظام معرفتی کلیسا، یک پا فراتر نهد. | ||
==منبع== | ==منبع== |