زهرا زارعی (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۳: | خط ۳: | ||
در یک نظر نهایی، میتوان متوجه شد که جریان [[فمینیسم|فمینیستی]] همسو با جریان روشنگری به افسونزدایی از مفهوم سنتی [[زن]] پرداخته؛ و این افسونزدایی مفهومی در رابطهی معناداری با تجدیدنظرهای فیلسوفان لیبرال و اگزیستانسیال در الهیات مسیحی وجود دارد. | در یک نظر نهایی، میتوان متوجه شد که جریان [[فمینیسم|فمینیستی]] همسو با جریان روشنگری به افسونزدایی از مفهوم سنتی [[زن]] پرداخته؛ و این افسونزدایی مفهومی در رابطهی معناداری با تجدیدنظرهای فیلسوفان لیبرال و اگزیستانسیال در الهیات مسیحی وجود دارد. | ||
{| | {{جعبه اطلاعات مقالات | ||
|تصویر= | |||
|نویسندگان= راضیه معافی ,مسعود احمدی افزادی، | |||
|عنوان مقاله= بررسی مواجهه فمینیسم و اگزیستانسیالیسم؛ اسطورهزدایی از تصویر زنان در کتاب مقدس و برسازی چهرۀ نوین از زنان در جوامع مدرن غربی | |||
|نام مجله= ادیان و عرفان | |||
| | |سال چاپ=پاییز و زمستان 1399، سال پنجاه و سوم | ||
| | |شماره مجله =شماره 2، صفحات 421 تا 440 | ||
|امتیاز مقاله=علمی - پژوهشی}} | |||
| | |||
| | |||
==دیدگاه انواع [[فمینیست|فمینیسمها]]== | |||
اساس انواع [[فمینیسم]]<nowiki/>ها موقعیت فرودست [[زنان]] در جامعه و تبعیضی است که [[زنان]] به علت [[جنس]] خود با آن روبه رو میشوند. بنابر این در مورد دیدگاه آنها میتوان گفت که انواع [[فمینیسم|فمینیسم]]ها در واکنش و تبیین چگونگی این موقعیت فرودست [[زنان]] و تبعیض [[جنسیت]]ی شکل گرفتهاند و هدف نهایی انواع [[فمینیسم]]<nowiki/>ها رهاندن [[زنان]] از موقعیت فرودست در جامعه و از میان بردن تبعیض [[جنسیت]]ی است که این هدف از رهگذر ایجاد تغییرات در نظم سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی حاصل میشود. در میان انواع [[فمینیسم|فمینیسم]]ها، چهار دسته از آنها توفیق بیشتری در جنبشزایی سیاسی و اجتماعی [[زنان]] داشتهاند که عبارت اند از: | اساس انواع [[فمینیسم]]<nowiki/>ها موقعیت فرودست [[زنان]] در جامعه و تبعیضی است که [[زنان]] به علت [[جنس]] خود با آن روبه رو میشوند. بنابر این در مورد دیدگاه آنها میتوان گفت که انواع [[فمینیسم|فمینیسم]]ها در واکنش و تبیین چگونگی این موقعیت فرودست [[زنان]] و تبعیض [[جنسیت]]ی شکل گرفتهاند و هدف نهایی انواع [[فمینیسم]]<nowiki/>ها رهاندن [[زنان]] از موقعیت فرودست در جامعه و از میان بردن تبعیض [[جنسیت]]ی است که این هدف از رهگذر ایجاد تغییرات در نظم سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی حاصل میشود. در میان انواع [[فمینیسم|فمینیسم]]ها، چهار دسته از آنها توفیق بیشتری در جنبشزایی سیاسی و اجتماعی [[زنان]] داشتهاند که عبارت اند از: | ||
# [[فمینیسم مارکسیستی]] | # [[فمینیسم مارکسیستی]] | ||
| خط ۲۹: | خط ۲۱: | ||
این چهار گروه در مواجهه با مسئلۀ فرودستی موقعیت [[زنان]]، روش خاص خود را در نظریهپردازی و پراکسیس پیگیری میکنند و هرچه به عصر اکنون نزدیکتر میشویم، روشهای مورد بحث ترکیب شده یا دچار دگردیسی شده است. مسئلۀ اساسی که در این چهار جنبش وجود دارد از سویی، در دیگر [[فمینیسم|فمینیسم]]ها نیز حاضر است، «سوژه» یا «سوژگی» [[زنان]] است که مهمترین مبنا در [[فمینیسم]] اگزیستانسیالیستی است. «سوژه» فاعل مختار، شناسنده، خلاق و عاملی است که با دنیای خود در یک رابطۀ دیالکتیکی کنش فعال و دائم دارد. | این چهار گروه در مواجهه با مسئلۀ فرودستی موقعیت [[زنان]]، روش خاص خود را در نظریهپردازی و پراکسیس پیگیری میکنند و هرچه به عصر اکنون نزدیکتر میشویم، روشهای مورد بحث ترکیب شده یا دچار دگردیسی شده است. مسئلۀ اساسی که در این چهار جنبش وجود دارد از سویی، در دیگر [[فمینیسم|فمینیسم]]ها نیز حاضر است، «سوژه» یا «سوژگی» [[زنان]] است که مهمترین مبنا در [[فمینیسم]] اگزیستانسیالیستی است. «سوژه» فاعل مختار، شناسنده، خلاق و عاملی است که با دنیای خود در یک رابطۀ دیالکتیکی کنش فعال و دائم دارد. | ||
==موضوع [[فمینیسم]] اگزیستانسیالیستی== | |||
موضوع بحث [[فمینیسم]] اگزیستانسیالیستی صیرورتها و فروکاست سوژگی [[زنان]] است. از نظر نویسنده مفاهیم اساسی و نگرههای بنیادین اگزیستانسیالیسم را میتوان در پدیدار شناسی روح هگل یافت. هگل در پدیدار شناسی روح تناقضات درونی دوگانگی سوژه - ابژه را افشا میکند و فرماسیونهای مختلف آگاهی و روش درک روابط میان سوژۀ شناسایی و ابژۀ شناخت را شرح می دهد. از سویی، هگل با ارائۀ توصیف خود از ذهن با عنوان «روح از خود بیگانه» مبنایی را برای نگرههای اگزیستانسیالیستی باقی گذاشت که متفکرانی نظیر هایدگر و سارتر با استفاده از این مبنای نظری برای بسط اندیشههای خود پرداختند. | موضوع بحث [[فمینیسم]] اگزیستانسیالیستی صیرورتها و فروکاست سوژگی [[زنان]] است. از نظر نویسنده مفاهیم اساسی و نگرههای بنیادین اگزیستانسیالیسم را میتوان در پدیدار شناسی روح هگل یافت. هگل در پدیدار شناسی روح تناقضات درونی دوگانگی سوژه - ابژه را افشا میکند و فرماسیونهای مختلف آگاهی و روش درک روابط میان سوژۀ شناسایی و ابژۀ شناخت را شرح می دهد. از سویی، هگل با ارائۀ توصیف خود از ذهن با عنوان «روح از خود بیگانه» مبنایی را برای نگرههای اگزیستانسیالیستی باقی گذاشت که متفکرانی نظیر هایدگر و سارتر با استفاده از این مبنای نظری برای بسط اندیشههای خود پرداختند. | ||
==دیدگاه [[سیمون دوبوار]]== | |||
در سایۀ شکلگیری و نضجنگرههای اگزیستانسیالیستی از سویی و جدیترشدن جنبش [[فمینیسم|فمینیستی]]، [[سیمون دوبوار]] به مسئلۀ موقعیت فرودست [[زنان]] در جامعهای که در آن زیست میکرد، با استفاده از نگرههای اگزیستانسیالیستی پاسخهایی داد که در زمان خود بسیار آوانگارد تلقی میشد.اهمیت پاسخ [[سیمون دوبوار]] به موقعیت فرودستی [[زنان]] در این بود که گشودگی مهمی را برای بسیاری از متفکران و روشنفکران فراهم کرد ، او بیان میکند که موقعیت [[جنس]] مذکر به عنوانِ وضعیتی سنجشگر، ذاتی و مثبت در جامعه استقرار یافته است؛ درصورتی که موقعیت [[جنس]] [[زنان]] به عنوانِ وضعیتی سنجش شوند، غیرذاتی و منفی مستقر شده است. | در سایۀ شکلگیری و نضجنگرههای اگزیستانسیالیستی از سویی و جدیترشدن جنبش [[فمینیسم|فمینیستی]]، [[سیمون دوبوار]] به مسئلۀ موقعیت فرودست [[زنان]] در جامعهای که در آن زیست میکرد، با استفاده از نگرههای اگزیستانسیالیستی پاسخهایی داد که در زمان خود بسیار آوانگارد تلقی میشد.اهمیت پاسخ [[سیمون دوبوار]] به موقعیت فرودستی [[زنان]] در این بود که گشودگی مهمی را برای بسیاری از متفکران و روشنفکران فراهم کرد ، او بیان میکند که موقعیت [[جنس]] مذکر به عنوانِ وضعیتی سنجشگر، ذاتی و مثبت در جامعه استقرار یافته است؛ درصورتی که موقعیت [[جنس]] [[زنان]] به عنوانِ وضعیتی سنجش شوند، غیرذاتی و منفی مستقر شده است. | ||
==سوژگی [[زن]] در کتاب مقدس== | |||
نویسنده در ادامه به بررسی سوژگی [[زن]] در کتاب مقدس پرداخته و بیان میکند که در کتاب عهد جدید روایت خلقت بیان نشده است. آنچه پذیرفته شدۀ مسیحیان است، داستان خلقت در عهد عتیق است. | نویسنده در ادامه به بررسی سوژگی [[زن]] در کتاب مقدس پرداخته و بیان میکند که در کتاب عهد جدید روایت خلقت بیان نشده است. آنچه پذیرفته شدۀ مسیحیان است، داستان خلقت در عهد عتیق است. | ||
در عهد عتیق آدم تقدم و موضوعیت تام دارد. آدم فردی مذکر است که نماد و نمایندۀ نوع انسان است روایت آفرینش در اینجا به گونهای است که گویی فقط آدم است که قدرت شناخت و آگاهی را دارد. میتوان گفت کتاب مقدس به گونهای روایتِ خوردن میوهی ممنوعه از سوی [[زن]] را منفی میانگارد که از این روایت به راحتی نتیجه میشود که عامل مصائب نوع بشر [[زن]] است و به وضوح، [[زن]] در اینجا در نقش دیگریای است که شرور است و راه نجات او از خود متابعت از سوژگی اصیل [[مرد]] است. | در عهد عتیق آدم تقدم و موضوعیت تام دارد. آدم فردی مذکر است که نماد و نمایندۀ نوع انسان است روایت آفرینش در اینجا به گونهای است که گویی فقط آدم است که قدرت شناخت و آگاهی را دارد. میتوان گفت کتاب مقدس به گونهای روایتِ خوردن میوهی ممنوعه از سوی [[زن]] را منفی میانگارد که از این روایت به راحتی نتیجه میشود که عامل مصائب نوع بشر [[زن]] است و به وضوح، [[زن]] در اینجا در نقش دیگریای است که شرور است و راه نجات او از خود متابعت از سوژگی اصیل [[مرد]] است. | ||
| خط ۴۸: | خط ۴۰: | ||
در طی قرون وسطا و تا سال 1700 میلادی، در جهان مسیحیت، حقیقت مسیحیت تقریبا مورد پذیرش بود دو تجدیدنظر و پروژۀ فکری اساسی که موجب شکلگیری تفاسیر جدیدی پیرامون سوژگی، اسطورهزدایی و ارتباط با جهان معاصر شد عبارتاند از؛ الهیات لیبرالیستی و الهیات اگزیستانسیالیستی، که موجب شد تا زمینه و ارتباطی میان اسطورهزدایی از مسیحیت و اسطورهزدایی از چهرۀ [[زن]] در کتاب مقدس برقرار شود و از دیگر سو، اسطورهزدایی [[فمینیسم]] اگزیستانسیالیستی از پرترۀ [[زن]] در کتاب مقدس پذیرفتهتر جلوه کند. مانند [[شوماخر]] و [[بولتمان]]. | در طی قرون وسطا و تا سال 1700 میلادی، در جهان مسیحیت، حقیقت مسیحیت تقریبا مورد پذیرش بود دو تجدیدنظر و پروژۀ فکری اساسی که موجب شکلگیری تفاسیر جدیدی پیرامون سوژگی، اسطورهزدایی و ارتباط با جهان معاصر شد عبارتاند از؛ الهیات لیبرالیستی و الهیات اگزیستانسیالیستی، که موجب شد تا زمینه و ارتباطی میان اسطورهزدایی از مسیحیت و اسطورهزدایی از چهرۀ [[زن]] در کتاب مقدس برقرار شود و از دیگر سو، اسطورهزدایی [[فمینیسم]] اگزیستانسیالیستی از پرترۀ [[زن]] در کتاب مقدس پذیرفتهتر جلوه کند. مانند [[شوماخر]] و [[بولتمان]]. | ||
==بوجود آمدن الهیات لیبرال== | |||
الهیات لیبرالیستی در نتیجۀ پذیرش کامل شرایط و نحوۀ تفکر دنیای معاصر توسط الهیات مسیحی پدید آمد. الهیات لیبرال در تلاش خود برای انطباق با شرایط و نحوۀ تفکر معاصر، بسیاری از عناصر راست دینی سنتی مسیحی را اصلاح کرده و یا قربانی کردند. شلایر ماخر پایهگذار مکتب الهیات لیبرالیستی بود. | الهیات لیبرالیستی در نتیجۀ پذیرش کامل شرایط و نحوۀ تفکر دنیای معاصر توسط الهیات مسیحی پدید آمد. الهیات لیبرال در تلاش خود برای انطباق با شرایط و نحوۀ تفکر معاصر، بسیاری از عناصر راست دینی سنتی مسیحی را اصلاح کرده و یا قربانی کردند. شلایر ماخر پایهگذار مکتب الهیات لیبرالیستی بود. | ||
از نظر شوماخر مذهب و الهیات از یکدیگر منفک بودند. او بیان میکند که مذهب در فراسوی الهیات و اخلاقیات قرار دارد. از نظر وی مذهب حقیقی حس و شوقی است که برای تجربه کردن نامتناهی وجود دارد، طبق این تفسیر ساحت تعلق مذهب احساسات حضوری فرد است و این متمایز از شناخت و عمل آنچه صحیح انگاشته میشود، است. | از نظر شوماخر مذهب و الهیات از یکدیگر منفک بودند. او بیان میکند که مذهب در فراسوی الهیات و اخلاقیات قرار دارد. از نظر وی مذهب حقیقی حس و شوقی است که برای تجربه کردن نامتناهی وجود دارد، طبق این تفسیر ساحت تعلق مذهب احساسات حضوری فرد است و این متمایز از شناخت و عمل آنچه صحیح انگاشته میشود، است. | ||
==دیدگاه [[بولتمان]]== | |||
ایشان معتقد است که پذیرش جهاننگری اسطورهای در دوران معاصر ناممکن و حتی غیر ضروری است؛ چرا که این جهاننگری خاصه برای دورانی بود که علم در زندگی بشر نقش مهمی نداشت. وی مطرح میکند که باید که برای رهاشدن از پذیرش جهاننگری اسطورهای انتخاب عناصری که میتوان به آن ایمان داشت و زدودن و کنارگذاشتن عناصری که دیگر پذیرش آنان در دوران معاصر ناممکن است, به علت یکپارچگی کلیت جهاننگری اسطورهای امکانپذیر است. | ایشان معتقد است که پذیرش جهاننگری اسطورهای در دوران معاصر ناممکن و حتی غیر ضروری است؛ چرا که این جهاننگری خاصه برای دورانی بود که علم در زندگی بشر نقش مهمی نداشت. وی مطرح میکند که باید که برای رهاشدن از پذیرش جهاننگری اسطورهای انتخاب عناصری که میتوان به آن ایمان داشت و زدودن و کنارگذاشتن عناصری که دیگر پذیرش آنان در دوران معاصر ناممکن است, به علت یکپارچگی کلیت جهاننگری اسطورهای امکانپذیر است. | ||
| خط ۶۶: | خط ۵۸: | ||
بررسی این صیرورت سوژگی [[زنان]] با توجه به زمینهای که در الهیات مسیحی و فلسفه غرب به وجود آمده بود، در [[فمینیسم]] اگزیستانسیالیستی، به اسطورهزدایی از چهرۀ [[زنان]] در کتاب مقدس منجر شد و سوژگی نوینی برای [[زنان]] تعریف شد. در این میان، متفکران اگزیستانسیالیست غیر[[فمینیسم|فمینیست]] و دارای گرایش لیبرال به بررسی انتقادی این سوژگی جدید نیز پرداختهاند؛ سوژگیای که تلاش میکند از سطح مواجهه [[فمینیسم]] با سوژه سنتی محصول نظام معرفتی کلیسا، یک پا فراتر نهد. | بررسی این صیرورت سوژگی [[زنان]] با توجه به زمینهای که در الهیات مسیحی و فلسفه غرب به وجود آمده بود، در [[فمینیسم]] اگزیستانسیالیستی، به اسطورهزدایی از چهرۀ [[زنان]] در کتاب مقدس منجر شد و سوژگی نوینی برای [[زنان]] تعریف شد. در این میان، متفکران اگزیستانسیالیست غیر[[فمینیسم|فمینیست]] و دارای گرایش لیبرال به بررسی انتقادی این سوژگی جدید نیز پرداختهاند؛ سوژگیای که تلاش میکند از سطح مواجهه [[فمینیسم]] با سوژه سنتی محصول نظام معرفتی کلیسا، یک پا فراتر نهد. | ||
==کلیدواژه== | |||
اگزیستانسیالیسم، سوژگی، سوژه، [[فمینیسم]]، [[فمینیسم]] اگزیستانسیالیستی، کتاب مقدس. | |||
==منبع== | ==منبع== | ||
*[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1755887/ لینک نورمگز] | *[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1755887/ لینک نورمگز] | ||
*[https://www.sid.ir/fa/journal/ViewPaper.aspx?id=584825 لینک پایگاه جهاد دانشگاهی(sid)] | *[https://www.sid.ir/fa/journal/ViewPaper.aspx?id=584825 لینک پایگاه جهاد دانشگاهی(sid)] | ||