بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
عفاف به دو صورت « یستعفف » و « تعفّف » در قرآن کریم و مجموعـا ً در چهـارآیه مبارکه آمده است .عفاف با توجه به متن آیه معـانی گونـاگونی مـی پـذیرد کـه میتوان از آن به ابعاد عفاف یاد نمود . | عفاف به دو صورت « یستعفف » و « تعفّف » در قرآن کریم و مجموعـا ً در چهـارآیه مبارکه آمده است .عفاف با توجه به متن آیه معـانی گونـاگونی مـی پـذیرد کـه میتوان از آن به ابعاد عفاف یاد نمود . | ||
1-عفّت به معناي خویشتن داري در اظهار نیاز | 1-عفّت به معناي خویشتن داري در اظهار نیاز | ||
لِلْفُقَرَاءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا يَسْتَطِيعُونَ ضَرْبًا فِي الْأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِيمَاهُمْ لَا يَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ <ref>بقره/273</ref>111 | |||
110 | |||
مینامند و»اعتدال«که از آن به»عفّت«تعبیر مینمایـد و عفّـت را مطیـع و منقـاد | |||
شدن قوه شهویه از براي قوه عاقله می داند. )نراقی،/321( | |||
در نتیجه آنچه از خمیرمایۀ غالب تعریفها برمی آید، عفّت به معناي رام بـودن | |||
قوه شهوانی تحت حکومت عقل است. البته با رعایت شرط اعتدال؛ یعنی نه غـرق | |||
در شهوات شویم که به افراط گراییم و نه ترك غرایز کنیم که به تفریط دچار آییم، | |||
بلکه استفاده صحیح و مشروع نماییم؛ زیرا خداي تعالی همه غرایز را بهحکمت در | |||
وجود آدمی به ودیعت نهاده است. | |||
واژه عفاف در قرآن کریم | |||
عفاف به دو صورت»یستعفف«و»تعفّف«در قرآن کریم و مجموعـا ً در چهـار | |||
آیه مبارکه آمده است .عفاف با توجه به متن آیه معـانی گونـاگونی مـی پـذیرد کـه | |||
میتوان از آن به ابعاد عفاف یاد نمود . | |||
1-عفّتبه معنايخویشتن داري در اظهار نیاز | |||
لِلْفُقَرَاءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا يَسْتَطِيعُونَ ضَرْبًا فِي الْأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِيمَاهُمْ لَا يَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ <ref>بقره/273</ref> | |||
علامه طباطبائی می نویسد: | |||
»کلمه»تعفّف«به معناي آن است که عفّت صفت آدمی شده باشد و يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ «یعنی کسی که از حال ایشان اطلاع ندارد، از شدت عفّتی کـه دارند آنان را توانگر می پندارند، چون بـا اینکـه فقیرنـد ولـی تظـاهر بـه فقـرنمیکنند و مردم پی به حال آنان نمی برنـد، مگـر اینکـه شـدت فقـر رنـگ و رویشان را زرد کند. <ref>طباطبائی ، المیزان ، 613/2</ref> در اینجا عفاف به معناي عدم اظهار فقر بـه عنـوان یـک ارزش اخلاقـی بـراي مسلمین مطرح شده است، عفاف به همین معنا در روایات نیزآمده است: | |||
ري شهري،8/3828 عفاف زینت فقر و شکرگزاري زینت بی نیازي است. ری شهری | |||
=='''رابطه حجاب و عفاف'''== | =='''رابطه حجاب و عفاف'''== |