مریم محمودزاده (بحث | مشارکت‌ها)
مریم محمودزاده (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۷۳: خط ۷۳:
قواعد من النساء به معنای [[زنی]] است که از [[نکاح]] باز‌نشسته یعنی کسی بـه خاطر پیری‌اش به او میل نمی‌کند<ref>طباطبـایی، المیزان، ج15، ص227</ref> و ثیـاب منظـور جلبـابی است که بالای خمار می‌پوشند.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ج7، ص155</ref> همان‌گونه که از آیه برمی‌آیـد، [[زنان]] سـالخورده‌ای کـه امیـدی بـه زناشـویی ندارند، می‌توانند روسری خود را بر دارند و این برداشتن روسری بدان شرط است که در اندیشه جلوه گری و دلربایی نباشند، زیرا این کـار هـم بـر زنـان سـالخورده حرام است و هم بر زنان جوان، پاکدامنی و عفت ورزیدن زنان سـالخورده نیـز بـه وسیله پوشیدن چادر بهتر از کنار گذاشتن آن است، اگر چه کنار گذاشتن روسـری بر آنان گناهی ندارد.<ref> طبرسی، مجمع البیان، ج7، ص155</ref>
قواعد من النساء به معنای [[زنی]] است که از [[نکاح]] باز‌نشسته یعنی کسی بـه خاطر پیری‌اش به او میل نمی‌کند<ref>طباطبـایی، المیزان، ج15، ص227</ref> و ثیـاب منظـور جلبـابی است که بالای خمار می‌پوشند.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ج7، ص155</ref> همان‌گونه که از آیه برمی‌آیـد، [[زنان]] سـالخورده‌ای کـه امیـدی بـه زناشـویی ندارند، می‌توانند روسری خود را بر دارند و این برداشتن روسری بدان شرط است که در اندیشه جلوه گری و دلربایی نباشند، زیرا این کـار هـم بـر زنـان سـالخورده حرام است و هم بر زنان جوان، پاکدامنی و عفت ورزیدن زنان سـالخورده نیـز بـه وسیله پوشیدن چادر بهتر از کنار گذاشتن آن است، اگر چه کنار گذاشتن روسـری بر آنان گناهی ندارد.<ref> طبرسی، مجمع البیان، ج7، ص155</ref>


==رابطه حجاب و عفاف==
==رابطه [[حجاب]] و عفاف==
عفاف و حجاب به عنوان‌ دو‌ ارزش‌ در جامعه بشري بويژه جوامع اسلامي همواره در كنار هم و گـاه به جاي هم به كار رفته‌اند‌. ‌‌در‌ بررسي كتب لغت براي واژه «حجاب» چند معنا مي‌يابيم. اصل‌ كلمـه حـجاب به معناي پرده است و چون پرده خصوصيت پوشانندگي و مانع شدن را‌ دارد، اين معاني را‌ به‌ حجاب داده‌اند. با توجه به معاني ذكر شده، حجاب يك امر ظاهري و بيروني است؛ يعني در حقيقت پوشش ظاهري افراد، بويژه زنـان را حـجاب مي‌گويند. اما «عفاف» يك حالت دروني است كه انسان را از گناه وحرام باز مي‌دارد و آثار آن در گفتار و كردار انسان نمود پيدا مي‌كند.
عفاف و [[حجاب]] به عنوان‌ دو‌ ارزش‌ در جامعه بشری به‌ويژه جوامع اسلامی همواره در كنار هم و گـاه به جای هم به‌كار رفته‌اند‌. ‌‌در‌ بررسی كتب لغت برای واژه حجاب چند معنا می‌يابيم. اصل‌ كلمـه حـجاب به معنای پرده است و چون پرده خصوصيت پوشانندگی و مانع شدن را‌ دارد، اين معانی را‌ به‌ حجاب داده‌اند. با توجه به معانی ذكر شده، حجاب يك امر ظاهری و بيرونی است؛ يعنی در حقيقت پوشش ظاهری افراد، به‌ويژه [[زنان]] را حـجاب می‌گويند. اما عفاف يك حالت درونی است كه انسان را از گناه و حرام باز می‌دارد و آثار آن در گفتار و كردار انسان نمود پيدا می‌كند.




«حجاب» و «عفت» در اصلِ معنای منع و امتناع مشترک‌اند. حجاب و پوشش به منزله یک مانع و حاجب در مقابل افراد نامحرم است که قصد نفوذ و تصرف در حریم دیگران را دارند. همین مفهوم منع و امتناع در ریشه لغوی عفت نیز وجود دارد ؛ تفاوتی که بین منع و بازداری حجاب و عفت است، تفاوت بین ظاهر و باطن است؛ یعنی منع و بازداری در حجاب مربوط به ظاهر است، ولی منع و بازداری در عفت، مربوط به باطن و درون است. بعضی رابطه عفاف و حجاب را از نوع رابطه ریشه و میوه دانسته‌اند؛ با این تعبیر که حجاب، میوه عفاف، و عفاف، ریشه حجاب است. برخی افراد ممکن است حجاب ظاهری داشته باشند، ولی عفاف و طهارت باطنی را در خویش ایجاد نکرده باشند. این حجاب، تنها پوسته و ظاهری است. درون پاک، بیرونی پاک می‌پروراند و هرگز قلب پاک، موجب بارور شدن میوه ناپاکِ بی‌حجابی نخواهد شد . ﴿وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذِی خَبُثَ لا یَخْرُجُ إِلاَّ نَکِداً؛ زمین پاک گیاهش به اذان خدا نیکو برآید و زمین ناپاک بیرون نیاورد، جز گیاه اندک و کم ثمر﴾ <ref>اعراف آیه 4</ref> از مقايسه معاني «حـجاب» و «عـفاف» به اين نتيجه مي‌رسيم كه‌ عـفاف‌ يك حـالت نفساني و دروني است كه نمودهاي گوناگوني دارد از جمله، عفت در نگاه، عفت در گفتار، عفت در راه رفتن، عفت در زينت،   عفت در پوشش و…. كه «حجاب‌» در‌ حقيقت همان نمود «عفاف» در نوع پوشش اسـت. «حـجاب» همان پوشش ويژه و «عفت» يك خـصلت و بـينش و منش است. عفت فراتر و برتر از حجاب است. در حقيقت استعمال لفظ «عفاف‌» درمورد‌ «حجاب و پوشش» از قبيل استعمال لفظ كل در بعضي از مصاديق آن است.
[[حجاب]] و عفت در اصلِ معنای منع و امتناع مشترک‌اند. حجاب و پوشش به‌منزله یک مانع و حاجب در مقابل افراد نامحرم است که قصد نفوذ و تصرف در حریم دیگران را دارند. همین مفهوم منع و امتناع در ریشه لغوی عفت نیز وجود دارد؛ تفاوتی که بین منع و بازداری حجاب و عفت است، تفاوت بین ظاهر و باطن است؛ یعنی منع و بازداری در حجاب مربوط به ظاهر است، ولی منع و بازداری در عفت، مربوط به باطن و درون است. بعضی رابطه عفاف و حجاب را از نوع رابطه ریشه و میوه دانسته‌اند؛ با این تعبیر که حجاب، میوه عفاف، و عفاف، ریشه حجاب است. برخی افراد ممکن است حجاب ظاهری داشته باشند، ولی عفاف و طهارت باطنی را در خویش ایجاد نکرده باشند. این حجاب، تنها پوسته و ظاهری است. درون پاک، بیرونی پاک می‌پروراند و هرگز قلب پاک، موجب بارور شدن میوه ناپاکِ بی‌حجابی نخواهد شد.<ref>سوره اعراف، آیه4</ref>
از مقايسه معانی [[حجاب]] و عـفاف مشخص می‌شود كه‌ عـفاف‌ يك حـالت نفسانی و درونی است كه نمودهای گوناگونی از جمله عفت در نگاه، عفت در گفتار، عفت در راه رفتن، عفت در زينت، عفت در پوشش و… دارد. حجاب‌ در‌ حقيقت همان نمود عفاف در نوع پوشش اسـت. حـجاب همان پوشش ويژه و عفت يك خـصلت و بـينش و منش است. عفت فراتر و برتر از حجاب است. در حقيقت استعمال لفظ عفاف‌ درمورد‌ حجاب و پوشش از قبيل استعمال لفظ كل در بعضی از مصاديق آن است.


==پانویس==
==پانویس==
برگرفته از «https://fa.gender.wiki/wiki/عفاف»