صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات شخصیت | عنوان = جان رالز تاملات جامعهشناختی | عنوان اصلی = | تصویر = | اندازه تصویر = | توضیح_تصویر = | زاده = ۲۱ فوریهٔ ۱۹۲۱؛ بالتیمور | درگذشت = ۲۴ نوامبر ۲۰۰۲ (۸۱ سال) | مکتب = لیبرال (فلسفه تحلیلی) | مح...» ایجاد کرد |
|||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
رالز با پذیرش اصل فرصت برابر، داوطلبانه بودن تقسیم کار جنسیتی را به منزله فرصت برابر تلقی کرد و در مواردی مثل زادن و پرورش فرزند توسط مادر که بهصورت یکجانبه انجام میگیرد، برای جبران این نابرابری، مادر را مستحق سهمی مالی میداند. وی برابری را پیشفرض میداند و نابرابری را به نفع برابری توجیه میکند و بهدنبال برابر کردن فرصتهاست، نه تشریح علت یا پذیرش تفاوتها و به همین جهت هم عنوان میکند نابرابریهای میان [[زنان]] و مردان را فقط درصورتی میتوان توجیه کرد که به نفع [[زنان]] بوده و از نظر آنها قابل قبول باشد. بهاین معنا که او محرومیتی برای زنان قائل میشود و میخواهد این تفاوت در وظیفه را با اصل فرصت برابر خویش سامان دهد و به تعبیری عدالت را میان زن و مرد برقرار کند.<ref>جان رالز، عدالت بهمثابه انصاف، 1388ش، ص 115</ref> | رالز با پذیرش اصل فرصت برابر، داوطلبانه بودن تقسیم کار جنسیتی را به منزله فرصت برابر تلقی کرد و در مواردی مثل زادن و پرورش فرزند توسط مادر که بهصورت یکجانبه انجام میگیرد، برای جبران این نابرابری، مادر را مستحق سهمی مالی میداند. وی برابری را پیشفرض میداند و نابرابری را به نفع برابری توجیه میکند و بهدنبال برابر کردن فرصتهاست، نه تشریح علت یا پذیرش تفاوتها و به همین جهت هم عنوان میکند نابرابریهای میان [[زنان]] و مردان را فقط درصورتی میتوان توجیه کرد که به نفع [[زنان]] بوده و از نظر آنها قابل قبول باشد. بهاین معنا که او محرومیتی برای زنان قائل میشود و میخواهد این تفاوت در وظیفه را با اصل فرصت برابر خویش سامان دهد و به تعبیری عدالت را میان زن و مرد برقرار کند.<ref>جان رالز، عدالت بهمثابه انصاف، 1388ش، ص 115</ref> | ||
ادعای رالز در اعتقاد به برابری بین زن و مرد با ادعای فمینیسم که در تحقق برابری کامل میان مردان و زنان در همه عرصهها تلاش میکند، تفاوتی ندارد و اصل تفاوت در حقیقت معنایی ندارد. شاید بتوان راهکار او (اصل تفاوت و برابرکردن فرصتها) را در ردیف راهکار دیگر فمینیستها (لیبرال، سوسیال و پست مدرن، در مواجهه با اختلافات طبیعی زن و مرد تلقی کرد. فمینیسم لیبرال بر عدالت و تساوی تاکید میکند و منشأ مظلومیت را محرومیت ناموجه زنان از حقوق سیاسی و قانونی برابر با مردان | ادعای رالز در اعتقاد به برابری بین زن و مرد با ادعای فمینیسم که در تحقق برابری کامل میان مردان و زنان در همه عرصهها تلاش میکند، تفاوتی ندارد و اصل تفاوت در حقیقت معنایی ندارد. شاید بتوان راهکار او (اصل تفاوت و برابرکردن فرصتها) را در ردیف راهکار دیگر فمینیستها (لیبرال، سوسیال و پست مدرن، در مواجهه با اختلافات طبیعی زن و مرد تلقی کرد. فمینیسم لیبرال بر عدالت و تساوی تاکید میکند و منشأ مظلومیت را محرومیت ناموجه زنان از حقوق سیاسی و قانونی برابر با مردان میداند و برای دست¬یابی به برابری، اصلاحات داخل سیستمی را با حفظ موجودیت نظام لیبرالیستی پیشنهاد میکند. <ref>یزدانی و جندقی، فمینیسم و دانشهای فمینیستی، 1388ش، ص 322</ref> | ||
رالز هم در جایگاه یک لیبرال برای ایجاد فرصت مساوی برای زنان و بادرنظرگرفتن آن به منزله یک اولویت برای یکسان کردن | |||
رالز هم در جایگاه یک لیبرال برای ایجاد فرصت مساوی برای [[زنان]] و بادرنظرگرفتن آن به منزله یک اولویت برای یکسان کردن فرصتهای [[زن]] و مرد در زندگی مانند دیگر فمینیستهای لیبرال بر اصلاحات حقوقی از طرف سیاستمداران تاکید میکند. | |||
==فمنیستها و جان رالز== | ==فمنیستها و جان رالز== | ||
برخی مثل «سوزان اکین» در جایگاه فمینیسمی «انسانگرا» درعین¬حال که روش رالز را قبول دارد، به پیشفرضهای رالز درباره وضع نخستین در مورد [[زن]] و خانواده اشکال وارد میکند و انتقادش این است که زندگی خصوصی با هنجارهای مربوط به انصاف رالز که میخواهد انسانها را از تبعیض نجات بدهد، همخوانی ندارد، ولی از شیوه رالز برای تفکر اخلاقی به منزله روشی برای آشکار ساختن و رفع بیعدالتی در خانواده استفاده میکند. تصور او اینست که درک مشترک درباره آزادی مبتنی بر «خوداتکایی» است و اعتقاد دارد که منطق «حس مشترک» در وضعیت نخستین در مورد [[زنان]] باید مورد توجه قرار گیرد و هیچ زنی نباید بگوید در اجرای خواستههای خویش ناتوان است.<ref>منشیپوری و دیگران، «تکوین حقوق بشر در عصر جهانی شدن»، 1387ش، ص 182-183</ref> | برخی مثل «سوزان اکین» در جایگاه فمینیسمی «انسانگرا» درعین¬حال که روش رالز را قبول دارد، به پیشفرضهای رالز درباره وضع نخستین در مورد [[زن]] و خانواده اشکال وارد میکند و انتقادش این است که زندگی خصوصی با هنجارهای مربوط به انصاف رالز که میخواهد انسانها را از تبعیض نجات بدهد، همخوانی ندارد، ولی از شیوه رالز برای تفکر اخلاقی به منزله روشی برای آشکار ساختن و رفع بیعدالتی در خانواده استفاده میکند. تصور او اینست که درک مشترک درباره آزادی مبتنی بر «خوداتکایی» است و اعتقاد دارد که منطق «حس مشترک» در وضعیت نخستین در مورد [[زنان]] باید مورد توجه قرار گیرد و هیچ زنی نباید بگوید در اجرای خواستههای خویش ناتوان است.<ref>منشیپوری و دیگران، «تکوین حقوق بشر در عصر جهانی شدن»، 1387ش، ص 182-183</ref> | ||
حقیقت اینست که هرگونه تصور کنیم، سخن گفتن از حس مشترک وجهی ندارد؛ زیرا اگر تعیین اصول عدالت رالز در فضای غیرمادی باشد، دیگر تفکیک [[زن]] و مرد معنا ندارد و فارغ از [[جنسیت]]، نژاد، رنگ و هر خصیصه دیگری جزء انسانیت آنهاست و در فضای نخستین و بی¬طرف، که به آزادیهای بنیادین میاندیشد، نمیتوان اصول عدالت را در خصوص [[جنسیت]] تعیین کرد؛ زیرا جنسیت برساختی اجتماعی است و در اوضاع و احوال اجتماعی- سیاسی بروز میکند و در ساختارهای بنیادین جامعه ظرفیت ظهور و بروز ندارد و زمینهای برای آن مهیا نیست. <ref> مقاله بازخوانی عدالت در اندیشه جان رالز، ص 11</ref> | حقیقت اینست که هرگونه تصور کنیم، سخن گفتن از حس مشترک وجهی ندارد؛ زیرا اگر تعیین اصول عدالت رالز در فضای غیرمادی باشد، دیگر تفکیک [[زن]] و مرد معنا ندارد و فارغ از [[جنسیت]]، نژاد، رنگ و هر خصیصه دیگری جزء انسانیت آنهاست و در فضای نخستین و بی¬طرف، که به آزادیهای بنیادین میاندیشد، نمیتوان اصول عدالت را در خصوص [[جنسیت]] تعیین کرد؛ زیرا جنسیت برساختی اجتماعی است و در اوضاع و احوال اجتماعی- سیاسی بروز میکند و در ساختارهای بنیادین جامعه ظرفیت ظهور و بروز ندارد و زمینهای برای آن مهیا نیست. <ref> مقاله بازخوانی عدالت در اندیشه جان رالز، ص 11</ref> |