بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۱: خط ۲۱:


مهم‌ترین زمینه‌های پیدایش فمینیسم عبارتند از؛
مهم‌ترین زمینه‌های پیدایش فمینیسم عبارتند از؛
*نداشتن حق رأی در بیشتر جوامع غربی؛
*نداشتن حق رأی زنان در بیشتر جوامع غربی؛
*نبود اصل امکان تحصیل یا تحصیلات عالی برای بانوان؛
*نبود اصل امکان تحصیل یا تحصیلات عالی برای زنان؛
*فراهم نبودن زمینه اشتغال زنان در کارهای اقتصادی، سیاسی و…؛
*فراهم نبودن زمینه اشتغال زنان در کارهای اقتصادی، سیاسی و…؛
*نبود حق سرپرستی فرزند برای [[زنان]] در جوامع گوناگون؛
*نبود حق سرپرستی فرزند برای [[زنان]] در جوامع گوناگون؛
خط ۳۱: خط ۳۱:
*نقش سرمایه داران و بنگاه‌های اقتصادی در قرن ۱۸ و 19<ref>افشون و توفیقیان، فمینیسم در ترازوی نقد، 1388، ص 59</ref>
*نقش سرمایه داران و بنگاه‌های اقتصادی در قرن ۱۸ و 19<ref>افشون و توفیقیان، فمینیسم در ترازوی نقد، 1388، ص 59</ref>


== مفاهیم کلیدی در شکل‌گیری فمینیسم ==
==گونه‌شناسی و امواج فمینیسم==
به صورت کلی سه گونه از فمینیسم در غرب تعریف شده است. اولین گونه که به فمینیسم اثباتگرا معروف است، در قرون 17 و 18 شکل گرفت. با حاکمیت بینش مردسالار تا آن زمان، زن، موجودی تبعی قلمداد می‌شد و استقلال موجود مستقلی به نام زن مورد سؤال بود. از این رو مهمترین هدف فمینیست‌ها در آن دوره، اثبات شأن زن در حوزه اجتماعی و نهاد خانواده بود. این گونه از فمینیسم بیشتر، صبغه فلسفی دارد و قائل به استقلال وجودی زن است و با این تلقـی، حـدود اختیـارات و حقـوق زنان را تعریف می کند.<ref>اصغر افتخاری، مطالعات راهبردی زنان 1379 شماره 9</ref>


=== '''برابری حقوق زنان با مردان''' ===
فمنیسیم اثباتگرا همان موج اول فمینیسم به شمار می رود كه معروف به «جنبش حق رأی زنان» است، این موج، بستر ارائه مباحث حقوقى زنـان را در كشـورهای غربـى پـس از انقلاب فرانسه فراهم كرد. جنبش زنان در اين مرحلـه در پـى كسـب اصـلاحات حقـوقى و فرصـت‌های برابـر قـانونى بـود. ازجملـه دسـتاوردهای ايـن مـوج، تثبيـت مالكيـت زنـان، فرصت‌های كم و بيش برابر برای آموزش زنان و تجربه كار تشكيلاتى است.<ref>مشیرزاده، از جنبش تا نظریه، 1381ش، ص 124</ref> <ref>افشون و توفیقیان، فمینیسم در ترازوی نقد، 1388، ص 60</ref>
در آغاز، فمینیسم بر ایده های اومانیستی تأکید داشت و معتقد بود حقوق فردی باید به زنان نیز تعمیم داده شود. این مسئله متاثر از آن بود که در جوامع غربی، حقوق فردی فقط به مردان تعلق داشت و زنان مانند بردگان، از حقوق اولیه انسانی بی‌بهره بودند. حتی در اعلامیه حقوق بشر فرانسه که به سال 1791 در اوایل انقلاب کبیر فرانسه منتشر شد هیچ حقی برای زنان مطرح نشده بود و به نام «حقوق مردان » معروف بود. جالب توجه آن که علاوه بر موارد مزبور، آثار متفکران بزرگی همچون جان لاک در کتاب دومین رساله و ژان ژاک روسو در کتاب استدلالی بر اقتصاد سیاسی و نیز امانوئل کانت در کتاب مناسبات بین دو جنس نیز، متاثر از افکار حاکم بر این دوره بوده است. در این آثار، هیچ گونه حقوقی برای زنان مطرح نشده و منکر هرگونه حق طبیعی برای آنان شده اند.<ref>فصلنامه معرفت، شماره 32 , فولادی، محمد</ref>


'''برابری جنسیتی'''
فمینیسم اثباتگرا پس از دستیابی نسبی به شأن مستقل برای زنان، به سمت احقاق حقوق اجتماعی برابر با مردان حرکت کرد و فمینیسم مساوات‌طلب ظهور کرد. گونه دوم فمینیسم با اعتقاد به برابری جنسیتی به سمت ترسیم حقوق و جایگاه سیاسی–اجتماعی مساوی با مردان حرکت کرد. مطابق با دیدگاه‌ موج دوم، تفاوت‌های جسمی، جنسی و روانشناختی زن و مرد نباید مانع از ورود زنان در عرصه‌های مختلف اجتماعی شود و یک زن مانند مردان می‌تواند کارهای سنگین را متحمل گردد، حتی مشاغلی مانند خدمات شهری.<ref>اصغر افتخاری، مطالعات راهبردی زنان 1379 شماره 9</ref>


یکی از مهم‌ترین مفاهیم فمینیسم، برابری حقوقی و فرصت‌های برابر برای زنان و مردان در تمام ابعاد زندگی است. این مفهوم شامل دسترسی به آموزش، اشتغال، بهداشت، و مشارکت در تصمیم‌گیری‌های سیاسی و اجتماعی است.
موج دوم بر اهمیت دیدگاه‌های [[زنان]] تأکید می‌کند. طرفداران این موج، به بازسازی و انقلاب مفاهیم (نه فقط اصلاح مفاهیم)              معتقدند و نظریه‌های موجود را [[جنس|جنس‌گرا]] و غیر قابل اصلاح می‌دانند. پژوهش‌های این جنبش، فرض‌ها و تعمیم‌های حاصل از پژوهش‌های [[مردان|مردانه]] را انکار می‌کنند و به مبارزه با جهانبینی مردسالاری که فرودستی [[زنان]] را طبیعی می‌دانند، می‌پردازند. برخی از دستاوردهای و نتایج موج دوم به شرح زیر است.
 
'''نقد ساختارهای مردسالارانه'''
 
فمینیسم به بررسی و نقد ساختارهای اجتماعی و فرهنگی می‌پردازد که بر اساس آن‌ها، مردان قدرت و امتیاز بیشتری نسبت به زنان دارند. این ساختارها شامل قوانین، عرف‌ها، و نهادهای اجتماعی هستند که به تبعیض جنسیتی دامن می‌زنند.
 
'''مبارزه با تبعیض جنسیتی'''
 
فمینیسم مبارزه‌ای برای از بین بردن هرگونه تبعیض و نابرابری بر اساس جنسیت است. این مبارزه شامل مقابله با خشونت جنسی، تبعیض در محل کار، تبعیض در آموزش، و تبعیض در دسترسی به منابع و فرصت‌ها می‌شود.
 
'''بازتعریف نقش زنان'''
 
فمینیسم به دنبال بازتعریف نقش زنان در جامعه است و این نقش را محدود به نقش‌های سنتی مانند همسری و مادری نمی‌داند. فمینیسم به زنان امکان می‌دهد تا در تمام عرصه‌های اجتماعی و فرهنگی حضور فعال داشته باشند و نقش‌های خود را بر اساس توانایی‌ها و علایق خود انتخاب کنند.
 
'''تحلیل هویت جنسیتی'''
 
فمینیسم به تحلیل و بررسی هویت جنسیتی می‌پردازد و به دنبال این است که نشان دهد چگونه هویت جنسیتی در طول تاریخ و در فرهنگ‌های مختلف شکل گرفته و چگونه تحت تأثیر ساختارهای اجتماعی و فرهنگی قرار می‌گیرد.
 
==امواج فمینیسم==
فمينيسم در يك بررسى تاريخى به سه موج تقسيم می‌شـود: مـوج اول (1920-1848)، موج دوم (1980-1960) و موج سوم (1980 به بعد).<ref>[https://jiss.isca.ac.ir/article_65944_6ba5e9dcf1283a18243217af8b14b939.pdf حاجی‌ده آبادی و زارع، «تبيين و بررسى معرفتشناسى فمينيستى »، 1397ش]</ref>
*'''موج اول فمینیسم''':
موج اول فمينيسم كه معروف به «جنبش حق رأی» است، بستر ارائه مباحث حقوقى زنـان را در كشـورهای غربـى پـس از انقلاب فرانسه فراهم كرد. جنبش زنان در اين مرحلـه در پـى كسـب اصـلاحات حقـوقى و فرصـت‌های برابـرقـانونى بـود. ازجملـه دسـتاوردهای ايـن مـوج، تثبيـت مالكيـت زنـان، فرصت‌های كم و بيش برابر برای آموزش زنان و تجربه كار تشكيلاتى است.<ref>مشیرزاده، از جنبش تا نظریه، 1381ش، ص 124</ref> <ref>افشون و توفیقیان، فمینیسم در ترازوی نقد، 1388، ص 60</ref>
*'''موج دوم فمینیسم''':
این موج بر اهمیت دیدگاه‌های [[زنان]] تأکید می‌کند. طرفداران این موج، به بازسازی و انقلاب مفاهیم( نه اصلاح مفاهیم)              معتقدند و نظریه‌های موجود را [[جنس|جنس‌گرا]] و غیر قابل اصلاح می دانند. پژوهش‌های این جنبش، فرض‌ها و تعمیم‌های حاصل از پژوهش‌های [[مردان|مردانه]] را انکار می‌کنند و به مبارزه با جهانبینی مردسالاری که فرودستی [[زنان]] را طبیعی می‌دانند، می‌پردازند. دستاوردهای مهم این دوره عبارت اند از:
#مبارزه برای جدایی روابط [[جنس و جنسیت|جنسی]] از تولید مثل در کشورهای غربی؛
#مبارزه برای جدایی روابط [[جنس و جنسیت|جنسی]] از تولید مثل در کشورهای غربی؛
#ظهور جنبش آزادی زنان در تمام امور؛
#ظهور جنبش آزادی زنان در تمام امور؛
خط ۶۷: خط ۴۴:
#ایجاد مؤسسات فراوان فرهنگی و مطبوعاتی [[زنان]]؛
#ایجاد مؤسسات فراوان فرهنگی و مطبوعاتی [[زنان]]؛
#به دست آوردن قدرت‌هایی در زمینه اقتصادی  و سیاسی، <ref>افشون و توفیقیان، فمینیسم در ترازوی نقد، 1388، ص 61</ref>
#به دست آوردن قدرت‌هایی در زمینه اقتصادی  و سیاسی، <ref>افشون و توفیقیان، فمینیسم در ترازوی نقد، 1388، ص 61</ref>
اکنون گفتمان مدرن فمینیستی در غرب، دعاوی جدیدی را مطرح می کند. دو موج اول و دوم، شاخص های مشترکی دارند که آنها را از گفتمان مدرن متمایز می کند. فمینیسم اثباتگرا با صبغه فلسفی و فمینیسم مساوات طلب با صبغه اجتماعی، حالت تدافعی داشته و هر دو از ورود در مقوله جنسیت احتراز می کنند و تفکیکی را که بین جنس زن و مرد قابل رؤیت است، رد می نمایند، امـا در حوزه مدرن، فمینیسم جنبه تهاجمی دارد و ضمن تأکید بر مقوله جنسیت تفسیر تازه ای از آن ارائه می کند. در اینجا زن نه تنها فرو دست نیست، بلکه فرا دست است، حتی ادعا می شود زنان می توانند و حق دارند قدرت زنانه را جایگزین آن چیزی نمایند که تاکنون مردانه بوده است.
فمينيسم در يك بررسى تاريخى به سه موج تقسيم می‌شـود: مـوج اول (1920-1848)، موج دوم (1980-1960) و موج سوم (1980 به بعد).<ref>[https://jiss.isca.ac.ir/article_65944_6ba5e9dcf1283a18243217af8b14b939.pdf حاجی‌ده آبادی و زارع، «تبيين و بررسى معرفتشناسى فمينيستى »، 1397ش]</ref>
#
*'''موج سوم فمینیسم''':
*'''موج سوم فمینیسم''':
تحولاتى كه از نيمه دهۀ 1970م به بعد در غرب زمينه ظهور موج سوم فمينيسم را فراهم كرد كه از مهمترين آنها تحولات نظام سـرمايه‌داری و  مطـرح‌شـدن نظريـه پسـت‌مـدرن است. تأكيد برتفاوت‌ها و نقد شاخه‌های مختلف علوم، از مشخصه‌های موج سوم است.<ref>[https://jiss.isca.ac.ir/article_65944_6ba5e9dcf1283a18243217af8b14b939.pdf حاجی‌ده آبادی و زارع، «تبيين و بررسى معرفتشناسى فمينيستى »، 1397ش]</ref> نتیجه ناپسند زیاده روی در حرکت‌های [[زن]] مدارانه، موج دوم، افزایش خشونت روزافزون در [[خانواده]] و محیط کار و ناامنی [[جنس و جنسیت|جنسی]]نیز از عوامل دیگر پیدایش موج سوم فمنیسم در جهان غرب بود.  <ref>افشون و توفیقیان، فمینیسم در ترازوی نقد، 1388، ص 61</ref>
تحولاتى كه از نيمه دهۀ 1970م به بعد در غرب زمينه ظهور موج سوم فمينيسم را فراهم كرد كه از مهمترين آنها تحولات نظام سـرمايه‌داری و  مطـرح‌شـدن نظريـه پسـت‌مـدرن است. تأكيد برتفاوت‌ها و نقد شاخه‌های مختلف علوم، از مشخصه‌های موج سوم است.<ref>[https://jiss.isca.ac.ir/article_65944_6ba5e9dcf1283a18243217af8b14b939.pdf حاجی‌ده آبادی و زارع، «تبيين و بررسى معرفتشناسى فمينيستى »، 1397ش]</ref> نتیجه ناپسند زیاده روی در حرکت‌های [[زن]] مدارانه، موج دوم، افزایش خشونت روزافزون در [[خانواده]] و محیط کار و ناامنی [[جنس و جنسیت|جنسی]]نیز از عوامل دیگر پیدایش موج سوم فمنیسم در جهان غرب بود.  <ref>افشون و توفیقیان، فمینیسم در ترازوی نقد، 1388، ص 61</ref>