Shiri (بحث | مشارکت‌ها)
Shiri (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۴۹: خط ۴۹:
فریدان با گسترش تحقیقات خود متوجه شد نوعی افسردگی پنهان در میان قشر متوسط سفید  تحصیل کرده در امریکا بوجود آمده که کسی درمورد آن نمی‌نویسد.  
فریدان با گسترش تحقیقات خود متوجه شد نوعی افسردگی پنهان در میان قشر متوسط سفید  تحصیل کرده در امریکا بوجود آمده که کسی درمورد آن نمی‌نویسد.  


وی درنهایت مجموع مقالات خود را به شکل کتابی در می آورد و روانه بازار می‌کند.<ref>https://fa.eferrit.com/%D8%A8%D8%AA%DB%8C-%D9%81%D8%B1%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D9%86/</ref>
وی درنهایت مجموع مقالات خود را به شکل کتابی در می آورد و روانه بازار می‌کند.<ref>[https://fa.eferrit.com/%D8%A8%D8%AA%DB%8C-%D9%81%D8%B1%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D9%86/ بتی فریدان]</ref>


بتی فریدان بعد از بیست و پنج سال نظریه پیرامون تشابه [[زنان]] به [[مردان]] و تشویق [[زنان]] به کار بیرون از خانه، می گوید:« من در اینجا نخستین زنی بودم که مدیر شدم. همه چیز خود را وقف کار کردم. در ابتدا هیجان‌انگیز بود که به جایی رسیده باشی که پیش از این هرگز زنی در آن نبوده. حالا چیزی جز یک شغل نیست. اما از همه چیز بدتر این تنهایی آزاردهنده است. تحمل‌ناپذیر است که هر شب تنها به این آپارتمان برگردم. دوست داشتم خانه‌ای یا شاید باغی داشتم. شاید باید بچه‌دار شوم حتی اگر پدری نداشته باشد. در آن صورت دست کم خانواده‌ای دارم. بایستی راه بهتری هم برای زندگی وجود داشته باشد. زنی تنها...»<ref>تانگ، رزماری؛ نقد و نظر: درآمدی جامع بر نظریه های فمینیستی؛ ترجمه منیژه نجم عراقی؛ تهران: نشر نی، 1387؛ ص 49.</ref>
بتی فریدان بعد از بیست و پنج سال نظریه پیرامون تشابه [[زنان]] به [[مردان]] و تشویق [[زنان]] به کار بیرون از خانه، می گوید:« من در اینجا نخستین زنی بودم که مدیر شدم. همه چیز خود را وقف کار کردم. در ابتدا هیجان‌انگیز بود که به جایی رسیده باشی که پیش از این هرگز زنی در آن نبوده. حالا چیزی جز یک شغل نیست. اما از همه چیز بدتر این تنهایی آزاردهنده است. تحمل‌ناپذیر است که هر شب تنها به این آپارتمان برگردم. دوست داشتم خانه‌ای یا شاید باغی داشتم. شاید باید بچه‌دار شوم حتی اگر پدری نداشته باشد. در آن صورت دست کم خانواده‌ای دارم. بایستی راه بهتری هم برای زندگی وجود داشته باشد. زنی تنها...»<ref>تانگ، رزماری؛ نقد و نظر: درآمدی جامع بر نظریه های فمینیستی؛ ترجمه منیژه نجم عراقی؛ تهران: نشر نی، 1387؛ ص 49.</ref>