بتی فریدان
اطلاعات شخصی | |
---|---|
زاده | ۴ فوریه ۱۹۲۱؛ پئوریا، ایلینوی،آمریکا. |
مکتب | لیبرالیسم |
درگذشت | ۴ فوریه ۲۰۰۶ (85 سال)؛ واشینگتن، دی.سی.آمریکا. |
همسر | کارل فریدان |
بتی فریدان[۱] ؛ نویسنده، فعال اجتماعی، فمینیست و از پایهگذاران موج دوم جنبش زنان در آمریکا
کتاب رمز و راز زنانه بتی فریدان در سال ۱۹۶۳ از نخستین کتابهایی است که مسایل زندگی شخصی زنان را از حوزه خصوصی به حوزه عمومی وارد کرده و به موضوعی سیاسی تبدیل کرد. این کتاب از متون کلاسیک فمینیسم محسوب میشود.
چاپ این کتاب موجب تشکیل انجمن ملی زنان آمریکا (NOW) شد که با داشتن فریدان در رأس آن بزرگترین سازمان زنان در آمریکا شد. فعالیت این سازمان در راستای برابری حقوقی زنان در آموزش، خانواده، و در برابر قانون است. فریدان فمینیست لیبرال شمرده میشود که معتقد به آزادی مطلق در حوزه خصوصی بویژه همجنسگرایی است . فریدان لیبرال فمینیسم را فمینیسم غالب مینامد.
زندگینامه
بتی فریدان با نام بتی نائومی گلدستین در سال ۱۹۲۱ در ایلینوی به دنیا آمد. پدر او هری گلدستین و مادر او میریام (هورویتز) نام داشت. خانواده او از نسل یهودیان روسیه و مجارستان بودند. پدر او مغازه جواهر فروشی داشت و میریام در روزنامه کار میکرد. مادرش پس از ازدواج به خاطر زندگی خانوادگی و فرزندان شغلش را کنار میگذارد و همواره از این مساله اظهار نارضایتی میکند.
در جوانی بتی فریدان در حلقههای مارکسیست و یهودی فعال بود. او در نوشتههای خود گفتهاست که دارای شوقی برای مبارزه با بیعدالتی بود و یهودیستیزی او را آزار میداد.او به کالج زنانه اسمیت در سال ۱۹۳۸ رفت. فریدان در روزنامه مشغول به کار شد و در مخالفت با جنگ مقالاتی نوشت. او در سال ۱۹۴۲ با مدرک روانشناسی فارغالتحصیل شد. فریدان دکترای خود را کامل نکرد؛ حدود 20 سال با همسرش کارل فریدان زندگی کرد و سه فرزند داشت. او در نهایت از همسرش جدا میشود.[۲]
مرحلهی دوم زندگی فریدان
در سال 1957، از بتی فریدان خواسته شد تا همکلاسی های خود را در مورد نحوه استفاده از آموزش های خود مورد بررسی قرار دهد.
او متوجه شد که 89 درصد آنها از آموزش خود استفاده نکردند. اکثر آنها از نقشهایشان ناراضی بودند. آنها بلافاصله از تحصیل ازدواج کرده بودند و فرزنددار شده بودند و غالبا شاغل نبودند.
فریدان با گسترش تحقیقات خود متوجه شد نوعی افسردگی پنهان در میان قشر متوسط سفید تحصیل کرده در امریکا بوجود آمده که کسی درمورد آن نمینویسد.
وی درنهایت مجموع مقالات خود را به شکل کتابی در می آورد و روانه بازار میکند.[۳]
بتی فریدان بعد از بیست و پنج سال نظریه پیرامون تشابه زنان به مردان و تشویق زنان به کار بیرون از خانه، می گوید:« من در اینجا نخستین زنی بودم که مدیر شدم. همه چیز خود را وقف کار کردم. در ابتدا هیجانانگیز بود که به جایی رسیده باشی که پیش از این هرگز زنی در آن نبوده. حالا چیزی جز یک شغل نیست. اما از همه چیز بدتر این تنهایی آزاردهنده است. تحملناپذیر است که هر شب تنها به این آپارتمان برگردم. دوست داشتم خانهای یا شاید باغی داشتم. شاید باید بچهدار شوم حتی اگر پدری نداشته باشد. در آن صورت دست کم خانوادهای دارم. بایستی راه بهتری هم برای زندگی وجود داشته باشد. زنی تنها...» [۴]
دیدگاه
همجنسگرایی
او در نوشتههای خود اشاره کردهاست که در زمان کودکی با همجنسگرایی بسیار مشکل داشت. او معتقد است که جنبش زنان به جنبش همجنسگرایان بیارتباط است. به گفتهی جودیت استیسی، فریدان معتقد بود شیوه های نامتعارف زندگی، یعنی الگوهای غیرسنتی که بر «سیالیت و انعطاف و حساسیت میانفردی» تأکید دارند به مرور بر شیوههای متعارف یعنی الگوهای سنتی مردانهی غربی که تأکید آنها بر «رهبری سلسلهمراتبی و به شدن وظیفهمند و آمرانهی مبتنی بر عقلانیت ابزاری است» غلبه میکنند.[۵]
سقط جنین
او معتقد است زنان باید در سقط جنین آزاد باشند. او جنبش نارال را در زمانی که سازمان والدشدن برنامهریزی شده از سقط جنین طرفداری نمیکرد ایجاد کرد. او بارها به خاطر طرفداری از سقط جنین به مرگ تهدید شد و سخنان او در بسیاری از دانشگاهها لغو گردید.
پورنوگرافی
او معتقد است جنبش زنان نباید جلوگیر آزادی بیان در رابطه با تولید فیلمهای پورنوگرافی باشد. او معتقد است که با اینکه او صنعت پورنوگرافی را ضد زن میداند ولیکن دلیلی برای ممنوع کردن آن وجود ندارد.
کسب هویت شخصی و برابری با مردان با کار در بیرون از منزل
فریدان معتقد بود تصور اینکه زنان فقط در نقش سنتی همسری و مادری میتوانند به رضایت خاطر برسند، همهی زنان یا دستکم خانهدارهای متوسط شهری سفیدپوست را به احساس پوچی و درماندگی دچار کردهاست. این زنان، محروم از هدفمندی، چنان به گردگیری و برق انداختن اثاثیهی منزل مشغول میشوند که گویی وظیفهی مقدسی بر عهده دارند. زن محصور در خانه انتظار دارد از کارشناسان(یعنی لشکری از متخصصان، پزشکان، ماماها، مشاوران خانواده، روانپزشکان و کشیشان) بشنود که همسر و مادر بودن شغلی تمام وقت است و مهمترین کاری است که هر زنی میتواند انجام دهد؛ اما گاه پیش میآید که حتی کارشناسان هم نمیتوانند او را متقاعد کنند که این کار به اندازهی کافی مهم است. پس کلافه و سرخورده به امید چاشنیی که زندگی را تحملپذیر میسازد و به سکس روی میآورد. درمان فریدان برای اعتیادی که زنان خانهدار به همسری و مادری دارند را کار کردن بیرون از خانه میداند.[۶]
دیدگاه بتی فریدان در کتاب مرحلهی دوم
میتوان زندگی بتی فریدان را به جهت تغییر کردن نظراتش به دو مرحله تقسیم کرد. وی در کتاب «مرحله دوم[۷]» که بیست و پنج سالی بعد از کتاب «آیین زنانه» نوشت، دشواری تلفیق خانهداری با کار بیرون از خانه را مورد توجه قرار داد. به گفته ی او اگر زنان در دهه 1960 قربانی آیین زنانه بودند در دههی 1980 به قربانیان آیین فمینیستی بدل شدهاند.
در این کتاب، فریدان نگرانی خود را از آیندهی زنانی نشان میدهد که موفقیت شغلی را بر تشکیل خانواده ترجیح دادهاند و اکنون سرگشته و ناامیدند؛ زنان مطلقهای که موقعیت شغلی مناسبی ندارند و دچار فقر هستند، مادران مجردی که آیندهی سختی در انتظار آنان است، زنانی که کار بیرون از خانه برای آنان به ضرورت تبدیل شده است و ناچار می بایست وظایف همسری و مادری را نیز انجام دهند.
او معتقد است زنان در مرحلهی دوم جنبش خود باید علاوه بر کنارگذاشتن سیاست جنسی، خود را شر «آیین فمینیستی» نیز برهانند.
از بسیاری جنبه ها تفاوت میان بتی فریدان در آیین زنانه و بتی فریدان در مرحلهی دوم همان تفاوتی است که لیبرالهای کلاسیک را از لیبرالهای رفاهجو جدا می کند.
آیین زنانه زنان را تشویق می کرد مثل مردان شوند اما مرحلهی دوم جامعه را ترغیب می کرد تفاوت میان جنس ها را به رسمیت بشناسد تا روزی که زنان و مردان به موجوداتی دوجنسیتی بدل شوند. فریدان که در دهه 1960 عقیده داشت قوانینی فارغ از جنسیت بیش از همه میتوانند برابری میان جنسها را تضمین کنند در دههی1980 آشکارا از قوانینی حمایت کرد که جهتگیری جنسیتی داشتند.
نقد دیدگاه
اگر حق با بتی فریدان باشد، لیبرالیسم در انکار تفاوتهای میان زنان و مردان و پافشاری بر قوانین فارغ از جنسیت و یا سیاستهای کور جنسیتی راه خطایی در پیش گرفتهاست. بنابراین وظیفه لیبرال فمینیستها تعیین چارچوب آزادی و برابری اما نه برای افرادی انتزاعی بلکه برای مردان و زنان واقعی است. این وظیفهای دشوار و مخاطرهآمیز است؛ زیرا به قول روزالیند رزنبرگ «اگر به گروه زنان مزایای ویژهای تعلق گیرد این گروه را در مظان این اتهام قرار دادهایم که از گروه های دیگر کم ارزش تر است. اما اگر هم تمامی تفاوتها را انکار کنیم، چنانکه جنبش زنان غالبا این کار را کردهاست، توجه را از محرومیتهایی که زنان از آن رنج می برند منحرف میسازیم.»
آیا واقعا راهی وجود دارد که با زنان متفاوت اما برابر رفتار شود بدون آن که به دام تلقی مخرب دیگری از مفهوم «جدا اما برابر بیفتیم که تا اوایل دهه ۱۹۶۰ مشخصه مناسبات رسمی نژادی در آمریکا بود؟ آیا لیبرال فمینیستها باید به منزله نخستین گام در مسیر تحقق برابری واقعی به دنبال حذف تفاوتها باشند؟ و در آن صورت آیا زنان باید برای برابری با مردان مثل مردان شوند؟ یا مردان باید برای برابری با زنان مثل زنان شوند؟ یا آنکه مرد و زن هر دو باید دو جنسیتی شوند به صورتی که هر فرد ترکیبی از خصوصیات مثبت مردانه و زنانه باشد تا همه افراد با هم برابر شوند؟
فریدان هیچ یک از این پرسش ها را طرح نکرد و به آنها توجهی نشان نداد. اما او نخستین لیبرال فمینیستی نیست که جذب انسانمداری سنتی شدهاست. آنچه مری ولستون کرافت و هریت تیلور میل و جان استوارت میل، هر یک به شیوه خاص خود، برای زنان طلب می کردند شخصیت فردی و مشارکت تام و تمام در جامعه بشری بود.
فریدان در مقالهای در باب راه اندازی دوبارهی جنبش زنان، زنان را تشویق میکرد که برای نجات سنت دموکراسی و چرخش توان ملت به سوی منافع زندگی از «موضوعات خاص زنان» درگذرند.[۸] اما آیا فمینیسم میتواند از موضوعات زنان درگذرد و همچنان فمینیسم باقی بماند؟!
نقد آزادی از دیدگاه فریدان
طبق دیدگاه لیبرالی فریدان، آزادی یک ارزش مطلق بوده و آن را به عنوان یک اصل مطلق ارزشی اشاعه داده و همگان را به مطلقانگاری این اصل دعوت میکند؛[۹] درحالیکه، با اینکه انسان به لحاظ تکوینی آزاد و مختار آفریده شده است؛ اما این بدان معنی نیست که در همه امور آزاد بوده و بتواند به دلخواه خود رفتار کند. بلکه علاوه بر حقوق دیگران، ارزشهای اخلاقی و ضوابط دینی یعنی حقوق خداوند و حقوق خود نیز جزو قیدهای آزادی به شمار میروند. از طرفی در مبانی ارزششناسی دینی ارزشها امری واقعی بوده و مبتنی بر واقعیات میباشند؛ لذا فرد با رعایت آنها در مسیر سعادت واقعی قرار میگیرد. پس نمیتوان قائل به آزادی بدون قید و شرط شد؛ زیرا تاثیر هر عملی بر شخصیت و سعادت افراد فارغ از جنسیت آنها، در حوزه ارزششناسی دینی تاثیری واقعی میباشد. [۱۰]
فروپاشیدن خانواده پیامد دیدگاه فردگرایی لیبرال فمینیستی بتی فریدان
در نگاه لیبرال فمینیسم بتی فریدان، اصالت فرد شامل اصالت حقوق، خواستهها، غرایز و عقاید فرد است و از آن درجه از اهمیت برخوردار است که هیچ قانونی قدرت سلب مشروعیت و یا ایجاد محدودیت آن را ندارد. بها دادن به هر آنچه فرد میخواهد، آغاز تفرّد بی پایانی است که به تفرعن بی پایان تری میانجامد، تا آنجا که حتی نهاد محبوب و مقدّسی همچون خانواده، که در طول تاریخ مورد احترام فرهنگهای گوناگون بشری بودهاست، نمیتواند و یا نباید مانع و یا محدودکننده خواستههای شخصی افراد باشد. از این رو، اگر تأمین خواسته فرد منجر به تخریب خانواده شود، باز هم این انتخاب و هنجارسازی از سوی جامعه و قانون ترجیح دارد. بنابراین، می بینیم که در همین موضوع خانواده، چگونه برای دست رسی آسان فرد به انواع خواستهها، الگوهای جدیدی از خانواده، که بیشتر به خوابگاه شبیه هستند تا خانواده، ارائه میشوند. گاه ماجرا از این هم غم انگیزتر میشود; به گونهای که وظایف خانوادگی که بر محور «عاطفه و مسئولیت» استوارند، به مؤسساتی که بر اساس «قرارداد و منفعت» تأسیس شدهاند واگذار میگردند تا یک حلقه مادی در «سلسله اشتغال» و یک حلقه غیرمادی در «سلسله فرهنگ» برای تأمین خواستههای نظام سرمایهداری پدید آید، آن هم با توجه به تأثیر منفی واگذاری مسئولیتهای خانوادگی به دیگر نهادها و بَدیل پذیر دانستن شئون خانواده و مادری. [۱۱] [۱۲]
فشار مضاعف بر زنان
وقتی بتی فریدان برای کسب هویت زنان، راهکار خروج از منزل و مشغول شدن آنها به شغلهای بیرون از منزل را ملاک قرار میدهد، زنان در اجتماع یا با مشاغلی روبرو میشوند که با جنسیت آنها سازگاری ندارد و یا با عدم جمع بین کارهای منزل و کار بیرون از منزل، روبرو میشوند، که این امر باعث فشارهای مضاعف به خصوص بر روح و روان زنان و دختران میگردد. [۱۳]
آثار بتی فریدان
• The Feminine Mystique (۱۹۶۳) آیین زنانه
• It Changed My Life (۱۹۷۶)
• The Second Stage (۱۹۸۱) مرحلهی دوم
• The Fountain of Age (۱۹۹۳)
• Beyond Gender (۱۹۹۷)
• Life So Far (۲۰۰۰)
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ Betty Friedan
- ↑ «Betty_Friedan»، در ویکی پدیا
- ↑ بتی فریدان
- ↑ رزماری، «نقد و نظر: درآمدی جامع بر نظریه های فمنیستی»، 1396ش
- ↑ Stacey, Judith. 1983. "the new conservative feminism." feminism studies 9, no. 3, fall.
- ↑ Fridan, Betty. 1974. The Feminine Mystique. new york: dell.
- ↑ The Second Stage.
- ↑ Friedan, Betty. 1985. "How to Get the Women's Movement Moving Again." NewYork Times Magazine, November3.
- ↑ حسینی زاده، «جنسیت و تربیت از منظر اسلام و فمینیسم لیبرال»، 1394ش
- ↑ کینگدام؛ تانگ، جیمز، «فمینیسم و دانش های فمینیستی ترجمه، تحلیل و نقد مجموعه مقالات دایرةالمعارف روتلیج»، 1382ش
- ↑ سویزی، «کنوانسیون رفع کلیه اشکال ظلم علیه زنان، یک ضرورت»، 1385ش
- ↑ فرهمند؛ بختیاری؛ «واگردهای فمینیستی در ازدواج»، 1385ش
- ↑ هاجری، «فمینیسم جهانی و چالش های پیش رو »، 1386ش
منابع
- تانگ، رزماری، «نقد و نظر: درآمدی جامع بر نظریه های فمینیستی»، مترجم: منیژه نجم عراقی،نشر نی، تهران، 1387ش
- حسینی زاده، سیدعلی، «جنسیت و تربیت از منظر اسلام و فمینیسم لیبرال»، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، چاپ اول، قم، 1393ش
- زیبایی نژاد، محمدرضا، «ملاحظات بر مقاله فمینیسم از سوزان جیمز»، مترجم: عباس یزدانی، در: مجموعه مقالات فمینیسم و دانشهای فمینیستی، دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، چاپ دوم،قم، 1388ش
- مهرى سوئیزى، «کنوانسیون رفع کلیه اشکال ظلم علیه زنان، یک ضرورت»، فصلنامه کتاب زنان، ش 31، بهار 1385ش
- فرهمند، مریم، بختیاری، آمنه، «واگردهاى فمینیستى در ازدواج»، فصلنامه کتاب زنان، ش 31، بهار 1385ش
- هاجری، عبدالرسول، «فمينيسم جهانى و چالشهاى پيش رو»، بوستان کتاب، چاپ اول، قم، 1393ش
- «Betty_Friedan»، در ویکی پدیای انگلیسی، بازدید 26 بهمن 1401ش
- «بتی فریدان»، در ویکی پدیا، بازدید 25 بهمن 1401ش
- «نگاهی به زندگی و مرگ بتی فریدان، مدافع حقوق زنان در غرب»، درمجله ویستا، بازدید 26 بهمن 1401ش