Mohsenzadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mohsenzadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
مری در حالی که باردار بود تنها ماند و در اوج کشتار زمان ترور [[انقلاب فرانسه]] شاهد قربانیان بی شماری بود که با گوتین اعدام می شدند. نامههای فراوانی به ایملی فرستاد: روح من خسته شده - قلبم بیمار گشته. ایملی زمانی برگشت که فرزندشان فنی به دنیا آمده بود اما بلافاصله مری را به یک سفر 6 ماهه برای جمع آوری اعانه به اسکاندیناوی فرستاد در حالی که با یک زن بازیگر زندگی جدیدی را آغاز کرده بود. | مری در حالی که باردار بود تنها ماند و در اوج کشتار زمان ترور [[انقلاب فرانسه]] شاهد قربانیان بی شماری بود که با گوتین اعدام می شدند. نامههای فراوانی به ایملی فرستاد: روح من خسته شده - قلبم بیمار گشته. ایملی زمانی برگشت که فرزندشان فنی به دنیا آمده بود اما بلافاصله مری را به یک سفر 6 ماهه برای جمع آوری اعانه به اسکاندیناوی فرستاد در حالی که با یک زن بازیگر زندگی جدیدی را آغاز کرده بود. | ||
در سال 1795، مری فرسوده از این ماجرای عشقی تصمیم گرفت خود را از بالای پل «پوتنی» به رودخانه بیاندازد. | در سال 1795، مری فرسوده از این ماجرای عشقی تصمیم گرفت خود را از بالای پل «پوتنی» به رودخانه بیاندازد. | ||
مری دوباره قاطعانه تصمیم گرفت به زندگی خود سر و سامانی دهد. او با [[ویلیام گودین]] [[فیلسوف آنارشیست]] رابطه برقرار کرد. گودین نیز هم چون مری، به نام [[آزادی خواهی]]، هرگونه نظارت و کنترل قانونی را در ازدواج رد می کرد. بدین جهت، تازه هنگام تولد کودک این خانواده، آنها علی رغم میل خود تن به ازدواج دادند. مری در سال 1797 هنگام تولد دخترش، یک مری دیگر([[مری شلی<ref>Mary Shelly.</ref> | مری دوباره قاطعانه تصمیم گرفت به زندگی خود سر و سامانی دهد. او با [[ویلیام گودین]] [[فیلسوف آنارشیست]] رابطه برقرار کرد. گودین نیز هم چون مری، به نام [[آزادی خواهی]]، هرگونه نظارت و کنترل قانونی را در ازدواج رد می کرد. بدین جهت، تازه هنگام تولد کودک این خانواده، آنها علی رغم میل خود تن به ازدواج دادند. مری در سال 1797 هنگام تولد دخترش، یک مری دیگر([[مری شلی]]<ref>Mary Shelly.</ref>) پس از زندگی پرفراز و نشیب و غیرعادی و یک ازدواج ناموفق با یک تاجر فرانسوی، بیوفایی همسر و دو بار اقدام به خودکشی نافرجام و سپس ازدواج با [[گودوین]]، با ابتلا به یک عفونت شدید تنها 11 روز پس از زایمان، از پا افتاد و صدای او برای همیشه در 38 سالگی خاموش شد. | ||
موج اوّل فمینیستی با بیانیه ی ۳۰۰ صفحه ای ولستون کرافت در سال 1۷۹۲ در انگلستان آغاز شد. او با نوشتن كتاب «[[حقانيت حقوق زن]]» تأثير اصلي را بر اين موج گذاشت. | موج اوّل فمینیستی با بیانیه ی ۳۰۰ صفحه ای ولستون کرافت در سال 1۷۹۲ در انگلستان آغاز شد. او با نوشتن كتاب «[[حقانيت حقوق زن]]» تأثير اصلي را بر اين موج گذاشت. | ||
دختر او [[مری شلی<ref>Mary Shelly.</ref> | دختر او [[مری شلی]]<ref>Mary Shelly.</ref> بعدها خالق اثر مشهور [[فرانکشتین]] شد. همزمان با او و پس از او نیز فعالیت های مختلفی در جنبش زنان رخ داد. در فرانسه طرفداران [[ژاکوبنها]] به عنوان [[زنان شهروند جمهوریخواه]]، خواستار [[حق رأی]] شدند که بسیاری از آنها در دوره ی [[ژیروندنها]] قلع و قمع گردیدند. | ||
نظریههای فمینیستی برای اولین بار در اوایل سال ۱۷۹۴ در نشریاتی از قبیل «تصدیق حقوق زن» توسط مری ولستون کرافت ظهور کرد. | نظریههای فمینیستی برای اولین بار در اوایل سال ۱۷۹۴ در نشریاتی از قبیل «تصدیق حقوق زن» توسط مری ولستون کرافت ظهور کرد. | ||
== دیدگاهها == | == دیدگاهها == | ||
اشتیاق شدید به [[حقوق طبیعی]] در اواخر سدهٔ هجدهم، برخی از افراد را بهناچار به طرح مسئلهٔ حقوق زنان سوق داد. مری ولستونکرافت در پاسخ به تأملاتی در باب انقلاب در فرانسه نوشتهٔ [[ادموند برک]]، کتاب [[دفاع از حقوق انسانها<ref>A Vindication of the Rights of Men.</ref> | اشتیاق شدید به [[حقوق طبیعی]] در اواخر سدهٔ هجدهم، برخی از افراد را بهناچار به طرح مسئلهٔ حقوق زنان سوق داد. مری ولستونکرافت در پاسخ به تأملاتی در باب انقلاب در فرانسه نوشتهٔ [[ادموند برک]]، کتاب [[دفاع از حقوق انسانها]]<ref>A Vindication of the Rights of Men.</ref> را نوشت که در آن ادعا کرد: «حقی که یک انسان در بدو تولد از آن برخوردار است درجهای از آزادی، تمدن و دین است که با آزادی دیگر اشخاصی که با او در جامعه زندگی میکنند، سازگار است.» دو سال بعد [[احقاق حقوق زنان]]<ref>A Vindication of the Rights of Woman.</ref> را به چاپ رساند. وی در آنجا میپرسد: «تصور کنید… آیا وقتی مردان از آزادی خود راضی و خشنودند… این رضایت ظلمی در حق زنان مطیع نیست؟» | ||
نظر او دربارهٔ حقوق زنان، کاملاً بر مبنای اصطلاحات [[آزادیخواهانهٔ برابری]] و [[حقوق طبیعی]] بنا شدهاست. تلاش [[ليبرال]]ها براي نقد وضع موجود در كتاب مري ولستون كرافت تحت عنوان | نظر او دربارهٔ حقوق زنان، کاملاً بر مبنای اصطلاحات [[آزادیخواهانهٔ برابری]] و [[حقوق طبیعی]] بنا شدهاست. تلاش [[ليبرال]]ها براي نقد وضع موجود در كتاب مري ولستون كرافت تحت عنوان «[[دفاع از حقوق زنان]] » انعكاس يافته است كه به عنوان نقطه عطفي در تاريخ فمينيسم ياد ميشود. وي نگاه تحقيرآميز مردان به زنان را مهمترين مسئله فرودستي آنان ميداند و تلاش زنان براي ايدهآل قرار گرفتن در نظر مردان را نوعي حقارت تلقي ميكند. | ||
«مري و ستون كرافت» با انتشار كتاب | «مري و ستون كرافت» با انتشار كتاب «[[حقانيت حقوق زنان]]» (1792) عقيده خويش را چنين ابراز داشته است كه نابرابري هاي ميان مردان و زنان، نه نتيجه [[تفاوت طبيعي]] (زيستي) بلكه ناشي از تأثير محيط و به ويژه حاصل اين واقعيت است كه زنان از آموزش محرومند. بر اين اساس، هم زنان و هم جامعه در كل از محدود كردن زنان به موقعيت پايين تر، زيان مي بينند. | ||
بی تردید مهم ترین و نظام یافته ترین تلاش زنان برای نقد وضع موجود و طرح حقوق مورد در خواست شان را باید در کتاب دفاع از حقوق زنان اثر مری ولستون کرافت انگلیسی دانست که «نخستین بیانیه بزرگ فمینیستی به زبان انگلیسی» تلقی می شود و معمولاً در نگارش تاریخ [[فمینیسم]] آن را نقطه آغاز این اندیشه می دانند یا حتی از آن به عنوان «[[انجیل فمینیسم]]» یاد می کنند. | بی تردید مهم ترین و نظام یافته ترین تلاش زنان برای نقد وضع موجود و طرح حقوق مورد در خواست شان را باید در کتاب دفاع از حقوق زنان اثر مری ولستون کرافت انگلیسی دانست که «نخستین بیانیه بزرگ فمینیستی به زبان انگلیسی» تلقی می شود و معمولاً در نگارش تاریخ [[فمینیسم]] آن را نقطه آغاز این اندیشه می دانند یا حتی از آن به عنوان «[[انجیل فمینیسم]]» یاد می کنند. | ||
او باور داشت که زنان نیز همچون مردان از [[قوای عقلی]] و ذهنی بالایی برخوردار هستند و تعلیم و تربیت فرصت باروری و شکوفایی فکری را برای آنان فراهم میکند در سایه آموزش دختران، مادران آینده، زنانی مستقل، فهیم و فرهیخته خواهند بود که بهتر از عهده تربیت اولاد خود بر میآیند و نسل متعادلتر، سالمتر و صالحتری را تربیت خواهند کرد. آموزش دختران نه تنها در زندگی خانوادگی و خصوصی آنان تحول ایجاد میکند بلکه منجر به تحول جامعه نیز شده و آنان را از کنج میهمانیهای تشریفاتی و آشپزخانهها به عرصه اجتماع وارد میکند و تحولات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بزرگی را رقم خواهد زد. | |||
== نقد دیدگاههای ولستون کرافت == | == نقد دیدگاههای ولستون کرافت == | ||
ولستون کرافت نیز مانند [[هریت تیلور]] و [[جان استوارت میل]] بر مبنای [[لیبرالیسم]] بر [[آزادی مطلق]] و بدون قید و بند معتقد است که در [[ارزششناسی]] دینی آزادی بدون قید و شرط قابل پذیرش نیست.<ref>رک: حسینی زاده، سیدعلی؛ جنسیت و تربیت از منظر اسلام و فمینیسم لیبرال؛ قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، چاپ اول، 1393؛ صص 68-71.</ref> درحالیکه، با اینکه انسان به لحاظ [[تکوینی]] آزاد و مختار آفریده شده است؛ اما این بدان معنی نیست که در همه امور آزاد بوده و بتواند به دلخواه خود رفتار کند. بلکه علاوه بر حقوق دیگران، ارزشهای اخلاقی و ضوابط دینی یعنی حقوق خداوند و حقوق خود نیز جزو قیدهای آزادی به شمار میروند. از طرفی در [[مبانی ارزششناسی]] دینی ارزشها امری واقعی بوده و مبتنی بر واقعیات میباشند؛ لذا فرد با رعایت آنها در مسیر سعادت واقعی قرار میگیرد. پس نمیتوان قائل به آزادی بدون قید و شرط شد؛ زیرا تاثیر هر عملی بر شخصیت و سعادت افراد فارغ از جنسیت آنها، در حوزه ارزششناسی دینی تاثیری واقعی میباشد.<ref>زیبایی نژاد، محمدرضا؛ ملاحظات بر مقاله فمینیسم از سوزان جیمز؛ ترجمه عباس یزدانی، در: مجموعه مقالات فمینیسم و دانشهای فمینیستی؛ قم: دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، چاپ دوم، 1388؛ ص 122.</ref> | |||
نقد آموزش | |||
باید میان دو نوع عقلانیت فرق بگذاریم: | |||
یک عقلانیت معطوف به ارزش داریم و یک عقلانیت مبتنی بر هدف. | |||
عقلانیت معطوف به ارزش یعنی انسان برای یک ارزشی تلاش میکند و میجنگد. حالا این ارزش میتواند متفاوت باشد. ماکس وبر میگوید دوران مدرن پایان این دوره و آغاز دوره دیگری است که عقلانیت در آن مبتنی بر هدف است. در این عقلانیت، عقل ابزارهای مختلف را به کار میگیرد تا به آن هدف برسد.[۲۹] | |||
ممکن است کسی بگوید در عقلانیت معطوف به ارزش هم افراد ابزارهای عقلانی متعددی را به کار میبردند تا به ارزشها برسند. فرق این است که در اینجا غایت دنیوی موردتوجه است و عقل در خدمت این غایت است. هر چه هست محاسبه سود و زیان است و ارزشها جایی ندارند. عقلانیت پشت مدرنیته غربی کاملاً ابزاری است و غایت آن کاملاً دنیوی و افزایش سود و سرمایه است. یک وقت شما کار اقتصادی را ارزش تلقی میکنید. «الْکَادُّ عَلَی عِیَالِهِ کَالْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ اللَّه».[۳۰] در عقلانیت مدرن غایت نهایی افزایش سود و درآمد و رفاه جسمانی است. این عقلانیت محاسبهگر و تهی از ارزش که هیچ سودایی غیر از رسیدن به سود ندارد در معماری به صورت انبوهسازی و کم کردن هزینهها و سرعت در ساخت خودش را نشان میدهد. زیمل روح مدرنیته را در پول توضیح میدهد. مهمترین ویژگی این نگاه، ابزاری کردن همه چیز است و همه رابطهها و ارزشها بر این مبنا قرار میگیرد و عواطف انسانی به حاشیه میرود. | |||
عقل، همه چیز را خیلی خشک و کاسبکارانه میسنجد. حتی سلام کردن آدمها به هم مبتنی بر این میشود که ببینند آیا برایشان سودی دارد یا خیر. آرتور میلر در داستان «مرگ فروشنده» به زیبایی این نکته را نشان میدهد. این سیستم کارآمد هست و انسجام دارد، اما غایت آن دنیوی است و نه متعالی و Spiritual. بلایی بر سر انسان میآید که انسان تبدیل به ابژه میشود. شکی نیست که مدرنیته در این پروژه خود موفق است. مدرنیته به یک پروژه ناقص و ناتمام و غیرانسانی تعبیر شده است که نیاز به بازنگری و اصلاح دارد. نمیگوییم این پروژه را بهکل کنار بگذاریم، بلکه چون ما انسان هستیم ارتباطات ما در این شبکه باید بهطور کامل برقرار شود و انسان تکساحتی دچار تنهایی میشود. ارتباطی که انسان در سنت با دیگران داشته کیفی بوده است. شاید تنهایی کوتاهمدت یا مکانی و غربت بوده است، اما این پدیدهای که برای انسان مدرن اتفاق افتاده مانند یک آوار بر سر او خراب شده است. ابژه شدن انسان یعنی شیء شدن که روح پول و ماشین است و خود ما را هم شیء میکند. | |||
== مدخلهای مرتبط == | |||
[[رده: هریت تیلور]] | |||
[[رده: جان استوارت میل]] | |||
[[رده: زیلا آیزنشتاین]] | |||
== منابع == | == منابع == | ||