Mohsenzadeh (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Mohsenzadeh (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۲: خط ۱۲:
== مهم‌ترین آثار الشتین ==
== مهم‌ترین آثار الشتین ==


-1981 public Man,privati Woman:Women in Social and Political Thought,Princeton,New Jersey,princeton University press.
* 1981 public Man,privati Woman:Women in Social and Political Thought,Princeton,New Jersey,princeton University press.
-1982 The Family in political Thought,Brighton,Harvester.
 
-1982 Reflections on war and political discourse:realism.just war,and feminism in a nuclear age,political Theory 13:39-57.
* 1982 The Family in political Thought,Brighton,Harvester.
 
* 1982 Reflections on war and political discourse:realism.just war,and feminism in a nuclear age,political Theory 13:39-57.
 
-1986 Meditations on Modern political Thougth:Masculine/Feminine Themes from Luther to Arendt,New York,praeger.
-1986 Meditations on Modern political Thougth:Masculine/Feminine Themes from Luther to Arendt,New York,praeger.
-1987 Women and War,New York,Basic Books.
-1987 Women and War,New York,Basic Books.
خط ۵۲: خط ۵۵:
الشتhین اشاره می‌کند مسئله‌ی خانواده زمانی مورد توجه قرار گرفت که خانه را به‌عنوان محل خشونت به افراد به‌خصوص زنان و کودکان معرفی کردند.<ref>Ibid: 259.</ref> معرفی خانواده از این منظر، سبب شکل گرفتن دیدگاه­های نادرست درباره‌ی آن و مغفول ماندن کارکردهایی از خانواده شد که برای اعضای آن و جامعه ضروری هستند.
الشتhین اشاره می‌کند مسئله‌ی خانواده زمانی مورد توجه قرار گرفت که خانه را به‌عنوان محل خشونت به افراد به‌خصوص زنان و کودکان معرفی کردند.<ref>Ibid: 259.</ref> معرفی خانواده از این منظر، سبب شکل گرفتن دیدگاه­های نادرست درباره‌ی آن و مغفول ماندن کارکردهایی از خانواده شد که برای اعضای آن و جامعه ضروری هستند.


از نظر الشتhین، به دنبال نظریات افراطی در مورد خانواده به‌عنوان واحد اجتماعی-اقتصادی، نهادی ستمگر نسبت به اعضای خانواده (روزنامه‌ی آزادی زنان انقلابی، 1971)، خانواده به‌عنوان تولیدکننده‌ی ملزومات سرمایه‌داری<ref>[[جین همفریز]][9]Ibid: 3-261.</ref>، خانه به‌عنوان ریشه‌ی هر شر (لائورال لیمپوس<ref>Laurel Limpus.</ref>) و اردوگاه کار اجباری دلپذیر (بتی فریدن)، نظریات روان­شناسی نیز به تخریب خانواده پرداختند و خانواده­ها را گروهی از افراد «گانگستر» و خانه را مکانی برای «ترور متقابل» معرفی کردند. [[لاینگ و سنت]] عشق خانوادگی و نگرانی­‌های والدین را نوعی خشونت معرفی کرده­اند. «از لحظه‌ی تولد کودک انسان­های اولیه تا کودک قرن بیستمی در معرض خشونت­هایی هستند که عشق نامیده می­شود» و بنابراین همه‌ی افرادی که در خانواده­ها بزرگ شده­اند «موجوداتی نیمه‌دیوانه­‌اند.»  
از نظر الشتhین، به دنبال نظریات افراطی در مورد خانواده به‌عنوان واحد اجتماعی-اقتصادی، نهادی ستمگر نسبت به اعضای خانواده (روزنامه‌ی آزادی زنان انقلابی، 1971)، خانواده به‌عنوان تولیدکننده‌ی ملزومات سرمایه‌داری<ref>[[جین همفریز]][9]Ibid: 3-261.</ref>، خانه به‌عنوان ریشه‌ی هر شر (لائورال لیمپوس<ref>Laurel Limpus.</ref>) و اردوگاه کار اجباری دلپذیر (بتی فریدن)، نظریات روان­شناسی نیز به تخریب خانواده پرداختند و خانواده­‌ها را گروهی از افراد «گانگستر» و خانه را مکانی برای «ترور متقابل» معرفی کردند. [[لاینگ و سنت]]<ref>Sennett& Cobb - R.D. Laing.</ref> عشق خانوادگی و نگرانی­‌های والدین را نوعی خشونت معرفی کرده­‌اند. «از لحظه‌ی تولد کودک انسان­های اولیه تا کودک قرن بیستمی در معرض خشونت­هایی هستند که عشق نامیده می­شود» و بنابراین همه‌ی افرادی که در خانواده­ها بزرگ شده­‌اند «موجوداتی نیمه‌دیوانه­‌اند.»  


گروه­های طرفدار خانواده، خانه و نقش­های خانوادگی زنان را منبع قدرت و خردی می­دانند که می‌تواند برای تبدیل جهان به مکان بهتر، استفاده شود. از نظر این دسته از فمینیست­ها، دلیل اصلی ضدیت با خانواده، غرق شدن در جذابیت ظاهری فعالیت­های مردانه و تصور خانواده به‌عنوان مانع اصلی رسیدن زنان به این امتیازات است. در حالی که از نظر فمینیست­های طرفدار خانواده، حضور زنان در خانه به‌دور از دنیای سیاست و آفات آن، زنان را در همکاری، مراقبت و حفاظت از یکدیگر در موقعیت برتری نسبت به مردان قرار داده است. این گروه معتقدند این خصوصیات زنان می‌تواند پادزهری برای فرهنگ مردمحور باشد. (Ibid: 427)
گروه­های طرفدار خانواده، خانه و نقش­‌های خانوادگی زنان را منبع قدرت و خردی می­دانند که می‌تواند برای تبدیل جهان به مکان بهتر، استفاده شود. از نظر این دسته از فمینیست­ها، دلیل اصلی ضدیت با خانواده، غرق شدن در جذابیت ظاهری فعالیت­های مردانه و تصور خانواده به‌عنوان مانع اصلی رسیدن زنان به این امتیازات است. در حالی که از نظر [[فمینیست­‌های طرفدار خانواده]]، حضور زنان در خانه به‌دور از دنیای سیاست و آفات آن، زنان را در همکاری، مراقبت و حفاظت از یکدیگر در موقعیت برتری نسبت به مردان قرار داده است. این گروه معتقدند این خصوصیات زنان می‌تواند پادزهری برای [[فرهنگ مردمحور]] باشد. (Ibid: 427)


از نظر الشتین، آنچه مانع فردگرایی فزاینده در غرب شده، خانواده است و اینکه این نهاد علی‌رغم تلاش فمینیست­ها وجود دارد این است که اولاً جدا کردن انسان­ها از جمع و از آنچه نیاز به صمیمت را تأمین کند، برخلاف نیازهای اساسی انسان­هاست و دوم اینکه آن‌ها نتوانستند جایگزین مناسبی برای تأمین این نیازها معرفی کنند. راه‌حل این مسئله از نظر الشتین، به نقل از [[سیمون ویل]]<ref>Simone Weil</ref><ref>Elshtain، 1995: 271</ref> این است که «لازم است از این دیدگاه که خانواده یا هر نهاد مذهبی در خدمت نظام سرمایه‌داری است دست کشید و حقیقت این نهاد و خدمات آن را بررسی و تقویت کرد.»
از نظر الشتاین، آنچه مانع [[فردگرایی]] فزاینده در غرب شده، خانواده است و اینکه این نهاد علی‌رغم تلاش فمینیست­‌ها وجود دارد این است که اولاً جدا کردن انسان­ها از جمع و از آنچه نیاز به صمیمت را تأمین کند، برخلاف نیازهای اساسی انسان­‌هاست و دوم اینکه آن‌ها نتوانستند جایگزین مناسبی برای تأمین این نیازها معرفی کنند. راه‌حل این مسئله از نظر الشتاین، به نقل از [[سیمون ویل]]<ref>Simone Weil</ref><ref>Elshtain، 1995: 271</ref> این است که «لازم است از این دیدگاه که خانواده یا هر نهاد مذهبی در خدمت نظام سرمایه‌داری است دست کشید و حقیقت این نهاد و خدمات آن را بررسی و تقویت کرد.»
نخست و بالاتر از همه، الشتین نظریه پردازی سیاسی است که به ویژه نقش جنسیت در شکل دادن به ادراک ما از «سیاست» اعم از داخلی و بین المللی علاقه دارد. او به تشریح این مسئله پرداخته است که چگونه نظریه سیاسی با برداشت هایی «جنسیتی» از تمایز میان حوزه عمومی و خصوصی، دولت ملی و جنگ درآمیخته است. بیش تر آثار او روشنگر نقشی است که جنسیت نه تنها در شکل دادن به نحوه دریافت و سخن گفتن ما از روابط بین الملل بلکه در تعیین شیوه عمل ما در روابط بین الملل دارد. بی گمان این خود بخشی است از هدفی والاتر که همانا فرارفتن از آن دسته رویه های فکری و سیاسی است که چگونگی دریافت مردان و زنان را از خودشان و امکاناتی که به روی شان گشوده است استمرار می بخشد.
نخست و بالاتر از همه، الشتاین [[نظریه‌پردازی سیاسی]] است که به ویژه نقش [[جنسیت]] در شکل دادن به ادراک ما از «سیاست» اعم از داخلی و بین المللی علاقه دارد. او به تشریح این مسئله پرداخته است که چگونه نظریه سیاسی با برداشت هایی «[[جنسیتی]]» از [[تمایز میان حوزه عمومی و خصوصی]]، دولت ملی و جنگ درآمیخته است. بیش تر آثار او روشنگر نقشی است که جنسیت نه تنها در شکل دادن به نحوه دریافت و سخن گفتن ما از روابط بین الملل بلکه در تعیین شیوه عمل ما در روابط بین الملل دارد. بی گمان این خود بخشی است از هدفی والاتر که همانا فرارفتن از آن دسته رویه های فکری و سیاسی است که چگونگی دریافت مردان و زنان را از خودشان و امکاناتی که به روی شان گشوده است استمرار می بخشد.






آثار الشتین در زمینه روابط بین الملل برخاسته از بررسی هایی بود که درباره نقش جنسیت در شکل بخشیدن به شکاف میان حوزه های عمومی و خصوصی در نظرِیه سیاسی انجام داده بود. او در کتاب مرد عمومی، زن خصوصی(1981) برای مشخص ساخت سیر تحول معنای «سیاست» به بررسی این مسئله پرداخت که چگونه این تمایز در تاریخ اندیشه سیاسی دریافت شده است. به گفته او با افول یونان باستان و سربرآوردن مسیحیت، نحوه دریافت انسان از این دو حوزه دستخوش تغییر بارزی شد ولی همچنان جنسیت درمرزبندی این حوزه ها نقشی تعیین کننده داشت. کتاب یاد شده اهمیت جنسیت را در شکل بخشیدن به شیوه تشخیص و ملازم دانستن «حوزه سیاسی» با ویژگی های «مردانه» ادعایی محرز ساخت. با روی آوردن الشتین به روابط بین الملل همچنان توجه او روی ساخت و پرداخت جنسیتی تفاوت حوزه امور خانگی با حوزه سیاسی متمرکز بود.
آثار الشتاین در زمینه روابط بین الملل برخاسته از بررسی هایی بود که درباره نقش جنسیت در شکل بخشیدن به شکاف میان حوزه های عمومی و خصوصی در نظرِیه سیاسی انجام داده بود. او در کتاب مرد عمومی، زن خصوصی(1981) برای مشخص ساخت سیر تحول معنای «سیاست» به بررسی این مسئله پرداخت که چگونه این تمایز در تاریخ اندیشه سیاسی دریافت شده است. به گفته او با افول یونان باستان و سربرآوردن مسیحیت، نحوه دریافت انسان از این دو حوزه دستخوش تغییر بارزی شد ولی همچنان جنسیت درمرزبندی این حوزه ها نقشی تعیین کننده داشت. کتاب یاد شده اهمیت جنسیت را در شکل بخشیدن به شیوه تشخیص و ملازم دانستن «حوزه سیاسی» با ویژگی های «مردانه» ادعایی محرز ساخت. با روی آوردن الشتین به روابط بین الملل همچنان توجه او روی ساخت و پرداخت جنسیتی تفاوت حوزه امور خانگی با حوزه سیاسی متمرکز بود.
مشهورترین کتاب التشین، زنان و جنگ (1987) است که دلیل شهرت آن تا حدودی به این باز می گردد که کتاب یاد شده یکی از نخستین آثاری است که در موج نوشته های زن باورانه طی دهه گذشته منتشر شده است، از این گذشته، این کتاب به دلیل نامتعارف بودن بارزش کتابی بسیار نامعمول است. از یک جهت، این کتاب حتی درباره خود جنگ نیست. در این کتاب هیچ گونه تلاشی برای بررسی و نظم بخشیدن به بحث «علل جنگ» در نظام بین الملل یا سیاست های مناسب برای کاهش وقوع جنگ صورت نگرفته است. الشتین به جای طرح این پرسش معمولی که «علت جنگ چیست؟» علاقه مند است که بداند در وهله نخست چه برداشت هایی جنگ را امکان پذیر می سازد. به ویژه می خواهد بداند که این برداشت ها چه رابطه ای با ساخت و پرداخت نقش های جنسیتی در جامعه دارند و چرا در سنت انگلیسی-امریکایی نظریه پردازی در روابط بین الملل توجهی به این رابطه نشده است. در اصل، این کتاب شرح تاریخی خلاقانه ای است درباره «افسانه هایی» که به رابطه میان مردان و زنان شکل بخشیده و نقش آنان را در جنگ ها رقم زده است. او از دو افسانه غالب تحت عنوان «مرد جنگجو» و «زن » این «روح زیبا» یاد می کند.
مشهورترین کتاب التشین، زنان و جنگ (1987) است که دلیل شهرت آن تا حدودی به این باز می گردد که کتاب یاد شده یکی از نخستین آثاری است که در موج نوشته های زن باورانه طی دهه گذشته منتشر شده است، از این گذشته، این کتاب به دلیل نامتعارف بودن بارزش کتابی بسیار نامعمول است. از یک جهت، این کتاب حتی درباره خود جنگ نیست. در این کتاب هیچ گونه تلاشی برای بررسی و نظم بخشیدن به بحث «علل جنگ» در نظام بین الملل یا سیاست های مناسب برای کاهش وقوع جنگ صورت نگرفته است. الشتین به جای طرح این پرسش معمولی که «علت جنگ چیست؟» علاقه مند است که بداند در وهله نخست چه برداشت هایی جنگ را امکان پذیر می سازد. به ویژه می خواهد بداند که این برداشت ها چه رابطه ای با ساخت و پرداخت نقش های جنسیتی در جامعه دارند و چرا در سنت انگلیسی-امریکایی نظریه پردازی در روابط بین الملل توجهی به این رابطه نشده است. در اصل، این کتاب شرح تاریخی خلاقانه ای است درباره «افسانه هایی» که به رابطه میان مردان و زنان شکل بخشیده و نقش آنان را در جنگ ها رقم زده است. او از دو افسانه غالب تحت عنوان «مرد جنگجو» و «زن » این «روح زیبا» یاد می کند.
کتاب مورد بحث از این جهت هم نامعمول است که الشتین در آن بر کرسی راوی می نشیند و با تکیه بر خاطراتش در سال های 1972 -1956 داستان زندگی خویش را برای خواننده روایت می کند. هدف او «اولاً مشخص ساختن رویارویی خودم به عنوان یک کودک و شهروند آینده با جهان بزرگ تر و بزرگسالانه جنگ و خشونت جمعی به ترتیبی که از طریق فیلم ها و تجربه خانواده ام در برابرم مطرح شده است و ثانیاً بازگو کردن مشاهدات خودم از زمان نوجوانی ام در مقام یک دانش آموز، مادر و نظریه پرداز سیاسی» است (Elshtain 1987:4). این روایت شخصی به نحوی با استدلال تاریخی کلی تر درهم می آمیزد که خواننده« در جست وجو به دنبال اندیشه ای که از طریق آن از قلمرو میان زندگی ها و وفاداری های خاص و تکالیف عمومی گذر کند» با الشتین شریک می شود (Elshtain 1987:42)
کتاب مورد بحث از این جهت هم نامعمول است که الشتین در آن بر کرسی راوی می نشیند و با تکیه بر خاطراتش در سال های 1972 -1956 داستان زندگی خویش را برای خواننده روایت می کند. هدف او «اولاً مشخص ساختن رویارویی خودم به عنوان یک کودک و شهروند آینده با جهان بزرگ تر و بزرگسالانه جنگ و خشونت جمعی به ترتیبی که از طریق فیلم ها و تجربه خانواده ام در برابرم مطرح شده است و ثانیاً بازگو کردن مشاهدات خودم از زمان نوجوانی ام در مقام یک دانش آموز، مادر و نظریه پرداز سیاسی» است (Elshtain 1987:4). این روایت شخصی به نحوی با استدلال تاریخی کلی تر درهم می آمیزد که خواننده« در جست وجو به دنبال اندیشه ای که از طریق آن از قلمرو میان زندگی ها و وفاداری های خاص و تکالیف عمومی گذر کند» با الشتین شریک می شود (Elshtain 1987:42)