Mohsenzadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mohsenzadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
تحلیل دوبوار از ستم بر زنان در کتاب جنس دوم با انتقادات بسیاری روبرو شده است: به سبب آرمان گرایی آن -تأکید دوبوار بر اسطورهها و انگارهها و ارائه ندادن راهبردی عملی برای [[آزادی]] بخشی؛ و به سبب نگاه قومیتگرا و مردمحور آن- گرایش دوبوار به تعمیم تجربه [[زنان بورژوا]]ی اروپایی و تأکید بر بی ثمری تاریخی زنان که از آن تعمیم ناشی می شود.<ref>سیمونز، مارگارت و بنجامین، جسیکا؛ نشریه مطالعات فمینیستی: مصاحبه با سیمون دوبوار؛ مقدمه بر متن مصاحبه در اهمیت اثر جنس دوم؛ شماره2، تابستان 1979.</ref> | تحلیل دوبوار از ستم بر زنان در کتاب جنس دوم با انتقادات بسیاری روبرو شده است: به سبب آرمان گرایی آن -تأکید دوبوار بر اسطورهها و انگارهها و ارائه ندادن راهبردی عملی برای [[آزادی]] بخشی؛ و به سبب نگاه قومیتگرا و مردمحور آن- گرایش دوبوار به تعمیم تجربه [[زنان بورژوا]]ی اروپایی و تأکید بر بی ثمری تاریخی زنان که از آن تعمیم ناشی می شود.<ref>سیمونز، مارگارت و بنجامین، جسیکا؛ نشریه مطالعات فمینیستی: مصاحبه با سیمون دوبوار؛ مقدمه بر متن مصاحبه در اهمیت اثر جنس دوم؛ شماره2، تابستان 1979.</ref> | ||
در شرایطی که فمینیسم در شاخه های مختلف علوم نفوذ کرده و بر شمار [[انواع فمینیسم]] افزوده می شود، کتابهای سیمون دوبوار از تقدس گرایی عدول نمود و حتی برخی منتقدین از دهه 80 تاکنون به طرد و رد نظرات وی پرداخته اند تا جایی که شاهد اعتراضات و رشد نگرش های منفی نسبت به شخصیت علمی و روانی سیمون دوبوار هستیم. | |||
به نظر منتقدان، کتاب جنس دوم از کمبود دانش فلسفی سیاسی همراه با ضعف شخصیتی مؤلف رنج می برد، آنها در مطالعات متعدد و در مراسم بزرگداشت او که 50 | سال پس از مرگش برگزار گردید موارد ذیل را مطرح نمودند: | |||
ا- کمبود دانش سیاسی سیمون دوبوار تا حدی بوده که مسائل سیاسی زنان را در زمانش (جنگ جهانی دوم) نشناخته و موقعیت جامعه خود را درک نکرده بود. | |||
در | 2- در مورد رابطه اش با [[ژان پل سارتر]] تا مدت ها لقب بت پرستی را به وی نسبت داده اند. | ||
3- بلند پروازی<ref>Piedestel.</ref>؛ لقب دیگر او از سوی منتقدانش است، زیرا چنین تصور می شود که وی با [[کتاب جنس دوم]] خود در تغییر و تحریف جنسیت نقش داشته است، در حالی که خود او همیشه یک زن ماند و محققین هر روز بر غیر علمی بودن کتایش بیشتر اصرار می ورزند.[[http//llibertaim free.f]] | |||
به اعتقاد آندره میشل هر چند جنبه های تئوری سیمون را نمی توانیم نادیده بگیریم، اما این خطای او که [[ایدهاليسم]] و [[فردگرایی]] را در تئوریهای خود مخلوط کرد، باعث شد تا نظریهاش از اعتبار ساقط شود.<ref>17/8/2005 A, Michell.htmt.</ref> | |||
از دیگر انتقادات مطرح بر تئوریهای وی این که همه زنان جهان را به طور یکسان در فشار و سلطههای متعدد و خاص می بینند. منظور وی، تفاوت بین «دیگران<ref>Alterite.</ref>» است که در تئوری «دیگران به آن را مطرح می کند. در واقع افراد را تنها بین دو جنس متفاوت می بیند. به اعتقاد وی [[همجنسانخواهان]] در تمام فرهنگها مشکل دارند.<ref>Sylvie Chaperon, 1997, p3.</ref> | |||
4- سیمون دوبوار جملههای زیادی را با کلمات، اسامی و القاب به زنان نسبت میدهد که بسیاری از فمینیستها به همین جهت بر فمینیست بودن او شک می کنند و به نظر برخی او کسی است که حرمت زنان را با این کلمات شکسته و کمتر کسی تاکنون این چنین در مورد زنان نوشته است، به عنوان مثال او در کتاب «عوامل توانمند<ref>La farce des choses.</ref>» صفات دخترک بیچاره<ref>pauvre fille.</ref>، عصبی<ref>nervosé.</ref>، به عقب رانده شده<ref>une refouples.</ref>، بدخلق و ترش<ref>aigrie.</ref>، تندخو، لبريز از کمبودها و عقدهها<ref>les complexes en manque.</ref> نسبت به مردان و زنان دیگر، کمبود جنسیدار<ref>manque sexuelle.</ref>، متقاضی جنسی با رایزن جنسی<ref>mym phomane.</ref>، همجنسباز<ref>lesbien.</ref>، صد بار کورتاژ شده<ref>cents fois Avorte.</ref>، مادر پنهانی.<ref>mere Cache.</ref> ناراحت و بدبخت<ref>mapheureux.</ref> را به زنان نسبت می دهد.<ref>Toril moi, 1997, p205.</ref> این صفات منفی از سوی سیمون دوبوار نشان از نگاه فرودست وی به زنان است، او با قلم خود به زنان توهین نموده است، لذا یکی از دلایلی که فمینیسمها به فمینیسم بودن دوبوار شک می کنند در همین طرز نوشتار وی می باشد. | |||
5- همچنین [[توريل موا]] در [[کتاب تئوری فمینیسم سیمون دوبوار]] تحلیلی از دادههای کیفی مجموعه آثار سیمون ارائه می کند و ضمن نشان دادن جدی و علمی نبودن نظرات سیمون دوبوار، آنها را تمکین کننده، متلک گو، نیش دار و مایه حقارت می داند<ref>Ibid, p22.</ref> و ثابت می کند که معانی و محتوایی که در ادبیات غیر قابل استفاده و غیر مصطلح بوده، از سوی سیمون دوبوار عادی تلقی شده است. | |||
تئوری فمینیسم سیمون | |||
6- سیمون دوبوار مفاهیمی را در مورد زنان اعلام می کند که قادر به عملیاتی کردن آن نیست. او تفکیک جنسیت را خطای جامعه می داند، ولی خود خطای فاحش تری را مرتکب می شود و می خواهد زنان مردانه فکر کنند و عمل نمایند تا جایگاهی مشابه مردان در جامعه بدست آورند، اما در مقابل این سوال که زنان در چه جایگاهی و به چه قیمتی و در چه نقش هایی می توانند موفق شوند پاسخی ندارد و نهایتا بیان می کند که زنان هیچ گروه خاصی نیستند، وی عاجز از این است که بگوید پس چه هستند. | 6- سیمون دوبوار مفاهیمی را در مورد زنان اعلام می کند که قادر به عملیاتی کردن آن نیست. او تفکیک جنسیت را خطای جامعه می داند، ولی خود خطای فاحش تری را مرتکب می شود و می خواهد زنان مردانه فکر کنند و عمل نمایند تا جایگاهی مشابه مردان در جامعه بدست آورند، اما در مقابل این سوال که زنان در چه جایگاهی و به چه قیمتی و در چه نقش هایی می توانند موفق شوند پاسخی ندارد و نهایتا بیان می کند که زنان هیچ گروه خاصی نیستند، وی عاجز از این است که بگوید پس چه هستند. | ||
جین بتکه الشتاین در نقد خود بر جنس دوم سه نکته متذکر می شود: | جین بتکه الشتاین در نقد خود بر جنس دوم سه نکته متذکر می شود: |