Mohsenzadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mohsenzadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
=== مراقبت و تئوری اخلاق === | === مراقبت و تئوری اخلاق === | ||
نادینگز مراقبت را در بطن تئوری اخلاق قرار می دهد و آن را ذاتا عملی اخلاقی و مشوق تخلّق به اخلاق می پندارد. از دید او مراقبت لزوماً از مناسبات اجتماعی آموخته و اکتساب نمی شود بلکه در ذات انسانی عجین است و تنها باید آن را تقویت کرد و به منصه شهود آورد. به باور نادینگز، در جهانی که تمام مناسبات از طریق رقابت، سودجویی و تنازع بقا (تعابیر مردانه) تعریف می شود، مراقبت و شفقت (رویکرد زنانه) می تواند راهی برای جبران کژکاری های اجتماعی و خلاءهای روابط انسانی فراهم کند. | نادینگز مراقبت را در بطن تئوری اخلاق قرار می دهد و آن را ذاتا عملی اخلاقی و مشوق تخلّق به اخلاق می پندارد. از دید او مراقبت لزوماً از مناسبات اجتماعی آموخته و اکتساب نمی شود بلکه در ذات انسانی عجین است و تنها باید آن را تقویت کرد و به منصه شهود آورد. به باور نادینگز، در جهانی که تمام مناسبات از طریق رقابت، سودجویی و تنازع بقا (تعابیر مردانه) تعریف می شود، مراقبت و شفقت (رویکرد زنانه) می تواند راهی برای جبران کژکاری های اجتماعی و خلاءهای روابط انسانی فراهم کند. | ||
نادينگز معتقد است: رفتار اخلاقي ناشي از عواطف است رويکرد نادينگز به تربيت اخلاقی، [[رويکرد | نادينگز معتقد است: رفتار اخلاقي ناشي از عواطف است رويکرد نادينگز به تربيت اخلاقی، [[رويکرد غمخواري]] است و با توجه به اين رويکرد، عاملي که ما را به غمخواري طبيعي سوق ميدهد، "عاطفه" است.<ref>Noddings , Nel , 2003, Caring: A feminie approach to Ethics & moral education, Berkeley and los angeles university of California press,Ltd. London England.pp 3-4.</ref> نادينگز معتقد اسدت: اخلاق غمخواري بر عاطفه تأکيد ميکند البته تأکيد بر عاطفه به اين معنا نيست که رويکرد غمخواري را يک رويکرد غيرعقلاني يا ضدعقلاني بدانيم، بلکه اين رويکرد، خود ناشي از عقلانيت است؛ زيرا در موقعيتهاي مناسدب، فرد غمخوار بر مبناي ملاکهاي عقلاني انتخاب ميکند، اما تأکيد اصلياش بر بودن با همديگر، ايجاد، نگهداري و تقويت روابط مثبت است، نه بر تصميمگيري در موقعيتهايي که تعارضهاي اخلاقي وجود دارد. | ||
اخلاق غمخواري در درجة اول، بر عاطفه تأکيد ميکند، ولي عاطفه در اين رويکرد، به معناي احساس نيست، بلکه اساساً يک مبناي ارتباطي دارد که منظور از آن ارتباط بين فرد غمخوار و فرد مورد غمخواري اسدت در اين وضعيت، بين اين دو، يک حالت عاطفي برقرار ميشود که هر دو همديگر را بهتر درک ميکنند و به همين سبب نادينگز براي ارتباط ، يک مبناي هستيشناختي قايل اسدت تا بتواند از اين طريق، پاسخ عاطفي را بر يک امر واقعي در وجود انسان مبتني سازد.<ref>غفاری، ابوالفضل؛ بررسي و نقد رويکردهاي فضيلت و غمخواري در تربيت اخلاقـي، تهران، پاياننامه دوره دکتري دانشگاه تربيت مدرس؛ 1381؛ ص 196.</ref> | اخلاق غمخواري در درجة اول، بر عاطفه تأکيد ميکند، ولي عاطفه در اين رويکرد، به معناي احساس نيست، بلکه اساساً يک مبناي ارتباطي دارد که منظور از آن ارتباط بين فرد غمخوار و فرد مورد غمخواري اسدت در اين وضعيت، بين اين دو، يک حالت عاطفي برقرار ميشود که هر دو همديگر را بهتر درک ميکنند و به همين سبب نادينگز براي ارتباط ، يک مبناي هستيشناختي قايل اسدت تا بتواند از اين طريق، پاسخ عاطفي را بر يک امر واقعي در وجود انسان مبتني سازد.<ref>غفاری، ابوالفضل؛ بررسي و نقد رويکردهاي فضيلت و غمخواري در تربيت اخلاقـي، تهران، پاياننامه دوره دکتري دانشگاه تربيت مدرس؛ 1381؛ ص 196.</ref> | ||