خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
میچل در کتاب '''روانکاوی و فمنیسم'''، قرائتی فمنیستی از نظریه [[زیگموند فروید]] ارائه میدهد.میچل ضمیر ناخودآگاه را عامل اصلی کارکرد روانی و [[جنسیت]] را محور مرکزی آن معرفی کرد.<ref>Psychoanalysis and Feminism. Freud, Reich, Laing and Women, 1974, reissued as: Psychoanalysis and Feminism: A Radical Reassessment of Freudian Psychoanalysis, Basic Books 2000 (روانکاوی و فمینیسم: برآوردی رادیکال از روانکاوی فرویدی)</ref> او اعتقاد داشت با توجه به تعابیر [[ژاک لاکان]] و با نگاهی فمینیستی می توان نظریه [[فروید]] را از بند نگرش بیولوژیک رها کرد و به نظریهای درباره ساخت شخصیتی انسان جنس دار دست یافت. میچل و همفکران [[نئو فروید]]ی او با نگرشی اساساً جامعهشناختی همچنان سرچشمه سرمایهداری و حاکمیت [[مرد سالاری]] را در رویدادهای بیرونی جست و جو می کنند.<ref>مگی هام و سارا گمبل (۱۳۸۲)، «سرواژه Mitchell, Juliet»، فرهنگ نظریههای فمینیستی، ترجمهٔ فیروزه مهاجر، نوشین احمدی خراسانی، فرخ قرهداغی، نشر توسعه، ص. ۲۸۲.</ref> مقالهی بلند و معروف میچل ” [[زنان]]: طولانی ترین انقلاب<ref>Women: The Longest Revolution.</ref>” از نخستین جلوههای نظریه فمنیستی بریتانیایی بود. او در این مقاله مدعی شد که تحلیل [[خانواده]] بر حسب تقسسم کار سرمایهداری که در نظریه مارکسیستی مرسوم است، درست نیست و باید [[خانواده]] را بر حسب چهار مولفه ساختاری [[تولید]]، [[بازتولید]]، ویژگی [[جنسی]] و [[جامعهپذیری]] تجزیه و تحلیل کرد.<ref>پاملا آبوت و کلر والاس (۱۳۸۵)، «فرهنگ واژهها و اصطلاحات»، جامعهشناسی زنان، ترجمهٔ منیژه نجمعراقی،1389، ص ۳۲۶</ref> | میچل در کتاب '''روانکاوی و فمنیسم'''، قرائتی فمنیستی از نظریه [[زیگموند فروید]] ارائه میدهد.میچل ضمیر ناخودآگاه را عامل اصلی کارکرد روانی و [[جنسیت]] را محور مرکزی آن معرفی کرد.<ref>Psychoanalysis and Feminism. Freud, Reich, Laing and Women, 1974, reissued as: Psychoanalysis and Feminism: A Radical Reassessment of Freudian Psychoanalysis, Basic Books 2000 (روانکاوی و فمینیسم: برآوردی رادیکال از روانکاوی فرویدی)</ref> او اعتقاد داشت با توجه به تعابیر [[ژاک لاکان]] و با نگاهی فمینیستی می توان نظریه [[فروید]] را از بند نگرش بیولوژیک رها کرد و به نظریهای درباره ساخت شخصیتی انسان جنس دار دست یافت. میچل و همفکران [[نئو فروید]]ی او با نگرشی اساساً جامعهشناختی همچنان سرچشمه سرمایهداری و حاکمیت [[مرد سالاری]] را در رویدادهای بیرونی جست و جو می کنند.<ref>مگی هام و سارا گمبل (۱۳۸۲)، «سرواژه Mitchell, Juliet»، فرهنگ نظریههای فمینیستی، ترجمهٔ فیروزه مهاجر، نوشین احمدی خراسانی، فرخ قرهداغی، نشر توسعه، ص. ۲۸۲.</ref> مقالهی بلند و معروف میچل ” [[زنان]]: طولانی ترین انقلاب<ref>Women: The Longest Revolution.</ref>” از نخستین جلوههای نظریه فمنیستی بریتانیایی بود. او در این مقاله مدعی شد که تحلیل [[خانواده]] بر حسب تقسسم کار سرمایهداری که در نظریه مارکسیستی مرسوم است، درست نیست و باید [[خانواده]] را بر حسب چهار مولفه ساختاری [[تولید]]، [[بازتولید]]، ویژگی [[جنسی]] و [[جامعهپذیری]] تجزیه و تحلیل کرد.<ref>پاملا آبوت و کلر والاس (۱۳۸۵)، «فرهنگ واژهها و اصطلاحات»، جامعهشناسی زنان، ترجمهٔ منیژه نجمعراقی،1389، ص ۳۲۶</ref> | ||
میچل اعتقاد دارد از آنجایی که مردان برای پیوستن خانوادههای طبیعی به یکدیگر نیازی به مبادله [[زنان]] ندارند تابوی [[زنا]] با محارم غیرضروری است؛ و چون وجود تابوی [[زنا]] با محارم دیگر ضرورت ندارد منع آن آسیبزایی عقدهی اودیپ را به مراتب بیشتر میکند. به گفته میچل تنها وجه مثبت این موقعیت غمانگیز آن است که معلوم می شود [[مردسالاری]] از نظر اجتماعی غیرضروری است چون از این پس ساختن جامعه به مبادله [[زنان]] میان [[مردان]] بستگی ندارد.<ref>تانگ، | میچل همچنین اعتقاد دارد از آنجایی که مردان برای پیوستن خانوادههای طبیعی به یکدیگر نیازی به مبادله [[زنان]] ندارند تابوی [[زنا]] با محارم غیرضروری است؛ و چون وجود تابوی [[زنا]] با محارم دیگر ضرورت ندارد منع آن آسیبزایی عقدهی اودیپ را به مراتب بیشتر میکند. به گفته میچل تنها وجه مثبت این موقعیت غمانگیز آن است که معلوم می شود [[مردسالاری]] از نظر اجتماعی غیرضروری است چون از این پس ساختن جامعه به مبادله [[زنان]] میان [[مردان]] بستگی ندارد.<ref>تانگ، رزماری، نقد و نظر: نظریه های فمینیستی، ترجمه منیژه نجم عراقی، 1387، ص 274</ref> | ||
== نقد دیدگاه== | == نقد دیدگاه== |