Mohsenzadeh (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Mohsenzadeh (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
هربرت اسپنسر<ref>Herbert Spencer.</ref> 27 آوریل 1820 در دربی (Derby) متولد و 8 دسامبر 1903 در بریتن (Brighton) درگذشت. پدرش روحانی پروتستان بود.
هربرت اسپنسر<ref>Herbert Spencer.</ref> 27 آوریل 1820 در دربی (Derby) متولد و 8 دسامبر 1903 در بریتن (Brighton) درگذشت. پدرش روحانی [[پروتستان]] بود.
او به مدرسه نرفت و خصوصی ریاضی و علوم طبیعی آموخت.
او به مدرسه نرفت و خصوصی ریاضی و علوم طبیعی آموخت.
اسپنسر نخست مهندس راه‌آهن (1843 تا 1848) و سپس روزنامه‌نگار نشریه اکونومیست (1848 تا 1852) شد. آثار اسپنسر بازتاب ساختارهای ارزشی مسلط در نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی در عصر ملکه ویکتوریا (Alexandrina Victoria)(1819-1901)  بود که 63 سال (1838-1901) بر بریتانیای کبیر سلطنت کرد.
اسپنسر نخست مهندس راه‌آهن (1843 تا 1848) و سپس روزنامه‌نگار نشریه اکونومیست (1848 تا 1852) شد. آثار اسپنسر بازتاب ساختارهای ارزشی مسلط در نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی در عصر ملکه ویکتوریا (Alexandrina Victoria)(1819-1901)  بود که 63 سال (1838-1901) بر بریتانیای کبیر سلطنت کرد.
آثار او در ایالات ‌متحده نیز با استقبال گسترده روبه‌رو شد.
آثار او در ایالات ‌متحده نیز با استقبال گسترده روبه‌رو شد.
اسپنسر در آثار خود تلاش داشت ایدئولوژی سرمایه‌داری لیبرالی منچستری را علمی توجیه کند. توصیه او عدم دخالت دولت در امور مردم است. این فکر در ایالات ‌متحده امریکا با شور پذیرفته شد. مفاهیمی مانند «بقای اصلح» – که او حتی قبل از داروین از آن استفاده کرد – یا مقوله «تنازع بقا» در ایالات ‌متحده امریکا به‌ صورت شعارهای رایج درآمد.
اسپنسر در آثار خود تلاش داشت [[ایدئولوژی سرمایه‌داری لیبرالی منچستری]] را علمی توجیه کند. توصیه او عدم دخالت دولت در امور مردم است. این فکر در ایالات ‌متحده امریکا با شور پذیرفته شد. مفاهیمی مانند «[[بقای اصلح]]» – که او حتی قبل از [[داروین]] از آن استفاده کرد – یا مقوله «[[تنازع بقا]]» در ایالات ‌متحده امریکا به‌ صورت شعارهای رایج درآمد.


اسپنسر معتقد بود که تحول اجتماعی تابع قانون معتبر و جهان‌شمول تنازع برای بقا است. کشمکش‌های اجتماعی مانند جنگ یا رقابت برای تکامل جامعه اهمیت محوری دارد. اسپنسر نخستین فرد هوادار مکتب داروینیسم اجتماعی معرفی می‌شود. این ساده‌نگری است، چون اسپنسر رقابت عریان بدون ملاحظه‌ اخلاقی را آدم‌خوری اقتصادی می‌دانست.
اسپنسر معتقد بود که تحول اجتماعی تابع قانون معتبر و جهان‌شمول تنازع برای بقا است. کشمکش‌های اجتماعی مانند جنگ یا رقابت برای تکامل جامعه اهمیت محوری دارد. اسپنسر نخستین فرد هوادار [[مکتب داروینیسم اجتماعی]] معرفی می‌شود. این ساده‌نگری است، چون اسپنسر رقابت عریان بدون ملاحظه‌ اخلاقی را آدم‌خوری اقتصادی می‌دانست.
اسپنسر معتقد بود که انسان به همان اندازه که خودخواه هست، نوع ‌دوست نیز هست. او محرک اصلی انسان را نیروی جنسی می‌دانست که اساس پیدایش نهاد خانواده نیز هست، لیکن در همین خانواده انسان «همدردی» را می‌آموزد.
اسپنسر معتقد بود که انسان به همان اندازه که خودخواه هست، نوع ‌دوست نیز هست. او محرک اصلی انسان را نیروی جنسی می‌دانست که اساس پیدایش نهاد خانواده نیز هست، لیکن در همین خانواده انسان «همدردی» را می‌آموزد.


کودک انسان موجود ضعیفی است که حيات او مشروط به همدردی نزدیکان است. دلیل دیگر موفقیت قلمی اسپنسر پاسخ او به چگونگی رابطه دین و علم است. اسپنسر معتقد بود که خداپرستی صرف ‌نظر از پیشرفت علمی باید قلمرو امن باقی بماند. چیزی در جهان است که مطلق است و ناشناخته می‌ماند.
کودک انسان موجود ضعیفی است که حيات او مشروط به همدردی نزدیکان است. دلیل دیگر موفقیت قلمی اسپنسر پاسخ او به چگونگی [[رابطه دین و علم]] است. اسپنسر معتقد بود که خداپرستی صرف ‌نظر از پیشرفت علمی باید قلمرو امن باقی بماند. چیزی در جهان است که مطلق است و ناشناخته می‌ماند.


این پاسخ در آن زمان باب طبع خوانندگان بود و آن‌ها با آغوش باز این نظر را می‌پذیرفتند.
این پاسخ در آن زمان باب طبع خوانندگان بود و آن‌ها با آغوش باز این نظر را می‌پذیرفتند.
خط ۵۴: خط ۵۴:
* زندگی‌نامه شخصی (۱۹۰۴)
* زندگی‌نامه شخصی (۱۹۰۴)
== دیدگاه‌ها ==
== دیدگاه‌ها ==
اسپنسر معتقد بر قیاس جامعه با ارگانیسم زیست‌شناختی مبتنی بر تشبیه جامعه به اندام موجود زنده است. اسپنسر نقش متغیرهای محیطی را در سازمان دهی اجتماعی قبول داشت و بر این باور بود که اَبَر ارگانیک (جامعه) و ارگانیسم (اندام موجود زنده) از شش جنبه مشابه اند:
اسپنسر معتقد بر قیاس جامعه با ارگانیسم زیست‌شناختی مبتنی بر تشبیه جامعه به اندام موجود زنده است. اسپنسر نقش متغیرهای محیطی را در سازمان دهی اجتماعی قبول داشت و بر این باور بود که [[اَبَر ارگانیک]] (جامعه) و [[ارگانیسم]] (اندام موجود زنده) از شش جنبه مشابه اند:


جامعه و افراد رشد می‌کنند.
* جامعه و افراد رشد می‌کنند.
با بزرگ شدن، پیچیدگی‌ها نیز افزایش می‌یابد.
 
پیشرفت در ساختار، تجزیه کارکرد را به همراه دارد.
* با بزرگ شدن، پیچیدگی‌ها نیز افزایش می‌یابد.
اجزای کل وابسته به یکدیگرند.
 
هر ارگانیسم یک جامعه است.
* پیشرفت در ساختار، تجزیه کارکرد را به همراه دارد.
برخی از اجزاء از میان می‌روند و برخی دیگر به حیات خود ادامه می‌دهند (همه افراد جامعه هم‌زمان نمی‌میرند).
 
با این همه، اسپنسر تفاوت‌هایی احساس می‌کرد که بین ارگانیسم و جامعه وجود دارند:
* اجزای کل وابسته به یکدیگرند.
 
* هر ارگانیسم یک جامعه است.
 
* برخی از اجزاء از میان می‌روند و برخی دیگر به حیات خود ادامه می‌دهند (همه افراد جامعه هم‌زمان نمی‌میرند).
 
با این همه، اسپنسر تفاوت‌هایی احساس می‌کرد که بین [[ارگانیسم و جامعه]] وجود دارند:
 
* تفاوت در میزان پیوستگی: در ارگانیسم، ارتباطی نزدیک و اتصالی محکم و عینی بین اعضاء وجود دارد، در حالی که جامعه متشکل از افرادی مجزا و آزاد است (افراد، در صورت تمایل، می‌توانند با جامعه پیوند یابند یا از آن ببرند).
 
* تفاوت در ابزار ارتباطی: در ارگانیسم، ارتباط میان اعضا به واسطه حرکت ذرات مولکولی و در جامعه، از طریق زبان صورت می‌گیرد.
 
* تفاوت در آگاهی: در ارگانیسم، وجود اعضا برای خدمت‌رسانی به کل، در حالی که در جامعه، کل برای خدمت‌رسانی به افراد است.


تفاوت در میزان پیوستگی: در ارگانیسم، ارتباطی نزدیک و اتصالی محکم و عینی بین اعضاء وجود دارد، در حالی که جامعه متشکل از افرادی مجزا و آزاد است (افراد، در صورت تمایل، می‌توانند با جامعه پیوند یابند یا از آن ببرند).
تفاوت در ابزار ارتباطی: در ارگانیسم، ارتباط میان اعضا به واسطه حرکت ذرات مولکولی و در جامعه، از طریق زبان صورت می‌گیرد.
تفاوت در آگاهی: در ارگانیسم، وجود اعضا برای خدمت‌رسانی به کل، در حالی که در جامعه، کل برای خدمت‌رسانی به افراد است.
اسپنسر باور دارد همه نیروهای یک باشنده (موجود) زنده را می‌توان به دو بخش تقسیم نمود:
اسپنسر باور دارد همه نیروهای یک باشنده (موجود) زنده را می‌توان به دو بخش تقسیم نمود:


نیروی «نگهداری ذات»
* نیروی «نگهداری ذات»
نیروی پیدایش و آفرینش یا ماناساز
* نیروی پیدایش و آفرینش یا ماناساز<ref>نظریه های روانشناسی تکاملی هربرت اسپنسر؛ [http://jafarhashemlou.blogfa.com/post/1809 سایت روانشناسی هاشملو].</ref>