خط ۱۲۹: | خط ۱۲۹: | ||
[[غريزه جنسی]] به عنوان يكی از مهمترين غرايز انسان كه به تحكيم روابط عاطفی و توليد نسل انسان میانجامد، از اهميت خاصی برخوردار بوده و نهاد [[خانواده]] نيز به شكل قاعدهمندی از آن بهرهمند است. در دين اسلام سركوب غرايز [[جنسی]] نه تنها امری مذموم شمرده میشود، بلكه با تشويق افراد به [[ازدواج]]، از تزلزل و انحرافات اخلاقی جلوگيری میگردد. | [[غريزه جنسی]] به عنوان يكی از مهمترين غرايز انسان كه به تحكيم روابط عاطفی و توليد نسل انسان میانجامد، از اهميت خاصی برخوردار بوده و نهاد [[خانواده]] نيز به شكل قاعدهمندی از آن بهرهمند است. در دين اسلام سركوب غرايز [[جنسی]] نه تنها امری مذموم شمرده میشود، بلكه با تشويق افراد به [[ازدواج]]، از تزلزل و انحرافات اخلاقی جلوگيری میگردد. | ||
انسان امروز با توجه به تغییرات ساختار اجتماعی و تحولات عظیم سیاسی دریافته که دچار بحران شدید هویتی است. در جوامع مادّیگرا که معنویات، اخلاقیات و ارزشهای انسانی به سرعت رنگ میبازد و معیارهای درستی برای سازماندهی افکار عمومی وجود ندارد و معیارهای رایج، کسب منفعت بیشتر و لذتجویی است، انحرافات اجتماعی امری بدیهی بهنظر میرسد. پدیدههایی نظیر زنانه شدن فقر را شاید بتوان از عمده نتایج جنبش [[فمینیسم]] دانست که با تشویق [[زنان]] به استقلال از [[مردان]] سلب مسئولیت نموده و بار مشکلات اقتصادی را بهصورت مستقیم و غیرمستقیم به آنان تحمیل مینماید که همین امر خود ریشه بسیاری از جرائم و رفتارهای نابهنجار اجتماعی خواهد بود. سرخوردگی [[زنان]] از عدم تحقق وعدههایی که سردمداران [[فمینیسم]] داده بودند نیز به رشد تک بعدی شخصیت [[زنان]] منجر شد که به برآشفتگی و عدمثبات روحی انجامید. بهعنوان مثال مسئله لزبینیسم و واخوردگی [[زنان]] در این حیطه نشان میدهد که تنها روش طبیعی و قابل دسترس برای کسب آرامش و جلوگیری از برخورد تبعیضآمیز، حفظ قداست [[خانواده]] و [[ازدواج]] است. هرچند با ترفندهای جدیدی چون طرح پدیده جهانی شدن که همان شق دیگر غربیسازی جهان است، سعی میشود تا ارزشها و معیارهای فرهنگ غربی با ایجاد تغییراتی در ساختارهای روبنایی جایگزین فرهنگهای اصیل ملّی و دینی کشورهای جهان گردد. در چنین حالتی اتخاذ موضع منفعلانه برای نفوذ فرهنگی شکست خورده عواقب غیرقابل جبرانی را در پیخواهد داشت. به عنوان مثال [[همجنسگـرایی]] بـه خصوص لزبینیسم میکوشد بـا برخـورداری از حمایـتهای [[فمینیستی]] جایگاه قانونی و بینالمللی را برای این قشر خاص بیابد، بیتردید مؤثرترین گزینه به منظور مقابله با پیدایش چنین پدیدههایی، بازگشت به معنویت و شناخت اصالت انسان بر مبنای فلسفه دینی است. چنین به نظر میرسد که طراحی الگوهایی که بتوانند جایگاه حقیقی و منزلت [[زن]] را براساس فطرت الهی انسان تبیین نمایند، از اولویت خاصی برخوردار است، زیرا مکاتب سکولار ساخته دست بشر در آزمون و خطای مکرر، نشان دادهاند که نه تنها موفقیتی در راهبری جامعه بشری کسب نکردهاند، بلکه با سردرگمی و ایجاد چالشهای روحی و رفتاری وضعیت اجتماع انسانی را رو به وخامت نهادهاند. | انسان امروز با توجه به تغییرات ساختار اجتماعی و تحولات عظیم سیاسی دریافته که دچار بحران شدید هویتی است. در جوامع مادّیگرا که معنویات، اخلاقیات و ارزشهای انسانی به سرعت رنگ میبازد و معیارهای درستی برای سازماندهی افکار عمومی وجود ندارد و معیارهای رایج، کسب منفعت بیشتر و لذتجویی است، انحرافات اجتماعی امری بدیهی بهنظر میرسد. پدیدههایی نظیر زنانه شدن فقر را شاید بتوان از عمده نتایج جنبش [[فمینیسم]] دانست که با تشویق [[زنان]] به استقلال از [[مردان]] سلب مسئولیت نموده و بار مشکلات اقتصادی را بهصورت مستقیم و غیرمستقیم به آنان تحمیل مینماید که همین امر خود ریشه بسیاری از جرائم و رفتارهای نابهنجار اجتماعی خواهد بود. سرخوردگی [[زنان]] از عدم تحقق وعدههایی که سردمداران [[فمینیسم]] داده بودند نیز به رشد تک بعدی شخصیت [[زنان]] منجر شد که به برآشفتگی و عدمثبات روحی انجامید. بهعنوان مثال مسئله لزبینیسم و واخوردگی [[زنان]] در این حیطه نشان میدهد که تنها روش طبیعی و قابل دسترس برای کسب آرامش و جلوگیری از برخورد تبعیضآمیز، حفظ قداست [[خانواده]] و [[ازدواج]] است. هرچند با ترفندهای جدیدی چون طرح پدیده جهانی شدن که همان شق دیگر غربیسازی جهان است، سعی میشود تا ارزشها و معیارهای فرهنگ غربی با ایجاد تغییراتی در ساختارهای روبنایی جایگزین فرهنگهای اصیل ملّی و دینی کشورهای جهان گردد. در چنین حالتی اتخاذ موضع منفعلانه برای نفوذ فرهنگی شکست خورده عواقب غیرقابل جبرانی را در پیخواهد داشت. به عنوان مثال [[همجنسگـرایی]] بـه خصوص [[لزبینیسم]] میکوشد بـا برخـورداری از حمایـتهای [[فمینیستی]] جایگاه قانونی و بینالمللی را برای این قشر خاص بیابد، بیتردید مؤثرترین گزینه به منظور مقابله با پیدایش چنین پدیدههایی، بازگشت به معنویت و شناخت اصالت انسان بر مبنای فلسفه دینی است. چنین به نظر میرسد که طراحی الگوهایی که بتوانند جایگاه حقیقی و منزلت [[زن]] را براساس فطرت الهی انسان تبیین نمایند، از اولویت خاصی برخوردار است، زیرا مکاتب سکولار ساخته دست بشر در آزمون و خطای مکرر، نشان دادهاند که نه تنها موفقیتی در راهبری جامعه بشری کسب نکردهاند، بلکه با سردرگمی و ایجاد چالشهای روحی و رفتاری وضعیت اجتماع انسانی را رو به وخامت نهادهاند. | ||
== آثار== | == آثار== |