سارا لوسيا هوگلند
سارا لوسيا هوگلند[۱] عضو انستیتوی مطالعات لزبین در شیکاگو، همکار پژوهشی از مرکز تفسیر فلسفه در دانشگاه بینگهامتون.
سارا لوسيا هوگلند در سال 2000م، به تالار مشاهیر همجنسگرایان و لزبین شیکاگو وارد شد. هوگلند همجنسگرا بود و نظریهی اخلاق مساحقه را مطرح کرد.
![]() | |
اطلاعات شخصی | |
---|---|
زاده | 4 ژوئن 1945- دنور، کلرادو |
مکتب | فمنیسم رادیکال |
همسر | آن لایتون |
خدمات | |
تحصیلات | فلسفه |
زندگینامه
هوگلند در 4 ژوئن 1945م در دنور، کلرادو ایالات متحده به دنیا آمد و در سال 2017، هوگلند با همسر 34 ساله خود، خانم آن لایتون، ازدواج کرد.[۲]
دیدگاه
اخلاق مساحقه
در سال 1978م، سارا هوگلند، اصطلاح «اخلاق همجنسگرايی زنانه» را در كارگاهی در مؤسسه كارآموزی زنان در ناحیه میدن راك در ویسكانسین به كار برد و در بوستون، مری دیلی عنوان فرعی رساله پزشكی زنان خود را «فرا اخلاق فمینیسم رادیكال» نام نهاد.
وی اظهار میدارد كه اخلاق مساحقه، به جامعه، اهتمام دارد؛ وقتى يك زن همجنسگرا براى خود انتخاب میكند، براى ديگر زنان همجنسگرا انتخاب میكند و آنها نيز به نوبه خود براى او انتخاب میكنند. از اين ديدگاه، اهتمام اخلاق اين نيست كه زن همجنسگرا به آنچه مطلقاً صواب میداند، عمل كند، بلكه جامعه همجنسگرايان زن، ارزشهای اخلاقى را شكل میدهند، از اينرو، ارزش و معناى اخلاقى در فضاى موجود، بين يك فرد و ديگران به وجود آمده و دوام میيابد. اخلاقيون مساحقهگرا نمیخواهند اشخاصى باشند كه به شركت در روابط سلطهگرى و سلطهپذيرى عادت كردهاند»، و به قول لوگنز میخواهند افرادى شوخ و بذلهگو باشند كه توان قدرت سفر به داخل و خارجِ جهان ديگران را داشته باشند. زنان همجنسگرا هرقدر بياموزند كه چگونه در جهانبينىهای متنوع، سير كرده و لذت ببرند، اخلاق را به قول هاگلند به عنوان «ابزار كنترل» بهکار نمیبرند.[۳]
خودآئینی
سارا لوسيا هوگلند نگرشی بدبينانه به خودآئينی دارد و آنرا كاملاً مضرّ ميداند؛ چون معتقد است خودآئينی، ما را ترغيب میكند كه باور كنيم پيوند و ارتباط ما با ديگری و پيوستگی با ايشان ما را محدود و معنای خوديت و خويشـتن را در مـا انسـانهـا مخدوش میكند.[۴]
البته نقد برداشت فردگرايانه از خودبنيادی و تأكيد بر فرديت بـه معنـای خاص آن مسئلهای نيست كه فقط مخـتص فمنيسـم باشـد؛ مـثلاً مـیتـوان از اجتمـاعگرايـان نيز به منزله گروهی كه نقد مشابهی از فردگرايی را مطرح كردهانـد يـاد كـرد؛ (جماعتگرايان)[۵] مثلاً مك اينتاير طيفهای مختلف ليبرال، اعم از نوزيك و راولز، را به سبب باور به تقـدم هسـتی فرد و منافع فردی بر اجتماع و تلقی جامعه به مثابه امری ثـانوی و فرعی مـورد نقـد قـرار دادهاست.[۶]
یکی از موضوعات مهم و قابل تأمل این مبحث، تأثیر فیزیکی و روانی همجنسگرايی بر سلامت زنان است. فمینیستهای زیستشناختی منشأ ظلم به زنان را تبعیض و تفاوت فیزیکی زن و مرد در نظام آفرینش میدانند. مبانی نظری این گروه در تقابل کامل با اندیشه دینی و الهی است. باروری، شیردهی و دوران قاعدگی از نکات مهمی است که این مسئله به زعم آنان، ظلم دستگاه آفرینش به زنان بوده و باید در این خصوص از این قشر سلب مسئولیت شود. به نظر آنها بهترین گزینه برای پاسخگویی به نیازهای زنان و جداسازی آنان از مردان، لزبینیسم است، امّا علیرغم طبیعی جلوه دادن این رفتار از نظر بیولوژیکی، همجنسگرايی برطبق آخرین مطالعات انجام گرفته عواقب سویی بر سلامت و بهداشت فیزیکی و روانی زنان دارد که در ادامه به برخی موارد اشاره میشوند:
ـ لزبینها 19 بار بیشتر از زنان دگر جنسخواه به سفلیس و 2 برابر بیشتر از آنان به عفونتهـای دستـگاه تناسـلی مبتـلا میشـوند. میـزان ابتـلای این دستـه از زنان به قارچهـا و بیمـاری گـال نیـز 4 بـرابـر نسبـت به زنان دگـرجنسخواه بیشتـر است.[۷]
ـ زنان همجنسگرا 3 برابر بیشتر از دیگر زنان به سرطان سینه مبتلا میشوند؛ در آمریکا 104 هزار لزبین مبتلا به سرطان سینه هستند که هر ساله 7000 نفر به تعدادشان اضافه میشود.[۸]
ـ مطالعات پزشکی در سال 1998 در آمریکا نشان داد که 30 درصد لزبینها حامل ویروس تبخال دستگاه تناسلی هستند که 90 درصد از این حاملان مبتلا به سرطان رحم میشوند.[۹]
ـ در سال 1994 نیز آمارها نشان میدهند که میانگین سنی زنان لزبین 45 سال است و 23 درصد از آنـان بالای 64 سـال عمر میکنند، 20 درصد از آنـان در اثر خشونت و 1/7 درصد بهعلت ابتلا به بیماری ایدز میمیرند.[۱۰]
اغلب افراد همجنسگرا نیز تحت تأثیر این رفتار از سلامت روانی مطلوبی برخوردار نیستند و دچار انواع افسردگی، بیماریهای روانی و اعتیاد به الکل و موادمخدر میباشند، به خصوص در لزبینها موارد حادی از افسردگی، ناامیدی و بروز رفتارهای خشونتآمیز دیده شده است. استرسهای ناشی از احساس عدم امنیت، مقبولیت و دور شدن از روند طبیعی زندگی باعث اختلالات فکری و روانی در همجنسگرایان میگردد که بسیاری از آنان تجربههای تلخی در زمینه افسردگی، خودکشی، اعتیاد، عدم تعادل روحی و روانی داشتهاند. در سال 1984 مؤسسه ملّی سلامت لزبینها آماری را به شرح زیر منتشر کرد:
- 83 درصد لزبینها به طور متناوب مشروبات الکلی مینوشند.
- 47 درصد آنان ماری جوآنا و 30 درصد سیگار میکشند.
- بیش از50 درصد لزبینها (جمعیت نمونه 2000 نفر بوده است) به فکر خودکشی افتادهاند و 18 درصد نیز دست به خودکشی زدهاند.
آمارها نشان میدهد که دستیابی به وضعیت مطلوب و آرمانی فمینیستها یعنی دنیایی تفکیک شده و خارج از حیطه مردانـه نه تنها کارایی نداشته، بلکه جایگاه اجتماعی زنان را نیز به مخاطره انداخته است. فشارهای روانی و عدم تعادل روحی در همجنسگرایان باعث اعمال خشونت و ناسازگاری این افراد با محیط میگردد و گاه آنان را منزوی و مطرود از اجتماع مینماید. تحقیقات سال 1990 بر روی 90 زوج لزبین، نشان میدهد که 40 درصد آنان خشونت را در روابط خود تجربه کردهاند و در تحقیق سال 1985 از 1109 لزبین مشخص گردید که بیش از نیمی از آنان توسط شریک جنسی خود مورد آزار قرار گرفتهاند.[۱۱] همچنین 15 درصد از لزبینها بهمنظور کسب لذت جنسی به شکنجه طرف مقابل خود پرداختهاند.[۱۲] در حقیقت این زنان معمولاً دچار نوعی سادیسم جنسی میشوند که ناشی از عدم رضایت و ارضای نیازهای جنسی است و به صورت رفتارهای خشونتآمیز بروز مینماید.
دکتر کلودیا شاپمن[۱۳] نیز از فعالین حزب سوسیالیست ملّی آلمان نیز در مطالعات گسترده خود از سال 1991 تا 1993، همجنسگرايی را زنگ خطری برای جامعه بشریت دانسته و آن را به شدّت محکوم میکند. وی اظهار میدارد همجنسگرايی گونهای از رفتار تبعیـضآمیـز جنسی اسـت که مدل رفتـاری آن مـانند نـازیهاسـت، لزبینها خود را زنان برتـر میداننـد، در حالـی کـه محکـوم به فنـا و نابـودی هستند.[۱۴]
از سوی دیگر استغراق در لذات مادّی و تحریک اذهان عمومی به کسب لذت و آزادیهای بیحد و حصر در کامجوییهای جنسی، شخصیت انسانی زن را خدشهدار نموده است و اگر این هنجار گسیختگی در یک برههی زمانی جوابی کوتاهمدت و مقطعی به یک تمنای سرکش بدهد، لیکن در درازمدت تغییر و تحولات زیانبار و غیرقابل انکاری را به جامعه تحمیل خواهد نمود. ایجاد تنفر و محسوب نمودن مردان به عنوان دشمن فرضی که به صورت اصولی و نظاممند صورت میگیرد، تعامل اجتماعی و روابط زن و مرد را بهشدت تحت تأثیر قرار میدهد و به پررنگتر شدن فضای تبعیض جنسیتی میانجامد که به صورت غیرمستقیم زنان را دچار مشکل میسازد.
تبلیغاتی که نحلههای گوناگون فمینیسم برای رهایی زنان از ستمگری مردان و قیود زندگی خانوادگی انجام میدهند، فضایی را بهوجود آورد که بسیاری از زنان، لزبینیسم را تنها راه پایان دادن به نقشهای کلیشهای دانستند تا آنجا که تیگریس اتکینسن از لزبین فمینیستهای معروف معاصر میگوید:
«فمینیسم یک نظریه و لزبینیسم کاربرد آن است»؛ تحت تأثیر این فضا، بسیاری از زنان که هیچ تمایلی به همجنس خود نداشتند، جهت حمایت از فمینیسم به همجنسگرايی روی آوردند و به اختلالاتی چون عقده حقارت و افسردگی ناشی از پشیمانی شدید گرفتار شدند، به عنوان مثال بررسیهای سال 1985 نشان داد 30 درصد لزبینها پس از 35 سالگی رو به جنس مخالف میآورند و 45 درصد از آنان نیز قبل از همجنسگرايی، ازدواج کرده بودند و 20 درصد لزبینها نیز کمتر از 3 سال با هم زندگی میکنند.[۱۵] بر اساس این مطالعات میتوان چنین نتیجه گرفت که بسیاری از زنان علیرغم میل باطنی خود و تحت تأثیر تبلیغات فمینیستی، گرایشهای مقطعی خاصی پیدا میکنند، امّا در نهایت به نادرستی و عدمتطابق الگوهای ارائه شده جدید با فطرت و روحیات خود، پیخواهند برد.
آثار
- Hoagland, Sarah Lucia; Penelope, Julia (1988). For lesbians only: a separatist anthology. London: Onlywomen Press Ltd. ISBN 9780906500286.
- Hoagland, Sarah (1992). Lesbian Ethics: Toward New Value. Palo Alto, California: Institute of Lesbian Studies. ISBN 9780934903035.
- Hoagland, Sarah Lucia; Frye, Marilyn (2000). Feminist interpretations of Mary Daly. Re-reading the cannon. University Park, Pennsylvania: Pennsylvania State University. ISBN 9780271020198.
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ Sarah Lucia Hoagland.
- ↑ «Sarah Hoagland»، ویکی پدیا انگلیسی
- ↑ «اخلاق فمنیستی»، وب سایت مجله وب گردی
- ↑ Barclay, Linda (2000). Autonomy and the Social Self, in: Relational Autonomy: Feminist Perspectives on Autonomy, Agency and the Social Life, Edi. By Catriona Mackenzie and Natalie Stoljar, New York, Oxford University Press.
- ↑ communitarians.
- ↑ Macintyre, Alasdair (2007). After Virtue: A Study in Moral Theory, Notre Dame, University of Notre Dame Press.
- ↑ Cameron Paul, The Gay Nineties, Franklin Tennessee, Adroit Press 1993: 292-299
- ↑ cf., Associated press, 1999
- ↑ Marrazzo and others, Genital human papillomavirus infection in women who have sex with women, Journal of Infections Diseases, December, 1998: 1604
- ↑ Cameron Paul, The Gay Nineties, Franklin Tennessee, Adroit Press 1993: 56
- ↑ Gwat – Yong Lie and Gen Hewarrier, Intimate Violence in Lesbian relatioship, Journal of Social Service Research, No. 15, 1985: 11.
- ↑ Bradford, J. Ryan, C., and Rothblum ED., National Lesbian Health Care Survey: Journal of Consulting and psychology, 1999 Washington, Dc, 1999: 228
- ↑ Claudia Schoppman.
- ↑ همان
- ↑ Saghir M. T. and E. Robins, Male and Female Homosexuality, A Comprehensive Investigation, 1985, Baltimore, London, 1985: 226.
منابع
- دوست کام، محسن،مهناز مهرابی زاده هنرمند، سجاد علی قنواتی و سپیده پورحیدري، «آسیب شناسی لزبینیسم؛ محسن دوست کام»،فصلنامه علمی پژوهشی زن و فرهنگ، سال دوم. شماره هشتم. تابستان 1390ش.
- مقاله به زبان اصلی «اخلاق لزبین سارا لوسیا هوگلند: به سوی ارزش جدید و توانمندگرایی»، کارول ون کرک، تاریخ بازدید: 20 دی 1401ش.
- « گناه و عوارض همجنس گرایی»، وب سایت پرسمان، تاریخ بازدید: 20 دی 1401ش.
- تانگ، رزمري،اخلاق فمنيسيت فمنيسم و دانش هـاي فمنيسـيت، ترجمـة عبـاس يزداني، قم: دفتر مطالعات زنان، 1382ش.
- اسلامي، سید حسن، «ج نسيت و اخلاق مراقبت »، فصـلنامـة مطالعـات راهبـردي زنان، س 11 ،1387ش.
- «Sarah Hoagland»، ویکی پدیا انگلیسی، تاریخ بازدید: 20 دی 1401ش.
- «اخلاق فمنیستی»، وب سایت مجله وب گردی،تاریخ بازدید: 20 دی 1401ش.