Shiri (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Shiri (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۴۶: خط ۴۶:


==دیدگاه(بر اساس کتاب خاطرات تاج السلطنه)==
==دیدگاه(بر اساس کتاب خاطرات تاج السلطنه)==
تاج السلطنه با وجود اینکه متعلق به خانواده سلطنتی بود، با شروع انقلاب مشروطه، به طرفداری از این انقلاب برمی‌خیزد و به انجمن‌هایی که [[زنان]] اصلاح‌طلب و تجددخواه ترتیب داده بودند، می‌پیوندد و برای دستیابی [[زنان]] به آرمان‌ها و خواسته‌های خویش تلاش می‌کند.
تاج‌السلطنه در اولین کتابی که در سال ۱۲۹۱ ش. نوشته و با عنوان «خاطرات تاج‌السلطنه» چاپ شده است ، به بسیاری از قوانین اسلام مانند حجاب، زدواج، نقش‌آفرینی به عنوان همسر و...انتقاد می‌کند.<ref>[https://www.isna.ir/news/1400121108928/%D8%A2%D9%86%DA%86%D9%87-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%AA%D8%A7%D8%AC-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%B7%D9%86%D9%87-%D9%88-%DA%98%D8%A7%D9%84%D9%87-%D9%86%D9%85%DB%8C-%DA%AF%D9%88%DB%8C%D9%86%D8%AF ((آنچه درباره «تاج‌السلطنه» و «ژاله» نمی‌گویند))، خبرگذاری ایسنا، 11 اسفند 1400]</ref> وی  با وجود اینکه متعلق به خانواده سلطنتی بود، با شروع انقلاب مشروطه، به طرفداری از این انقلاب برمی‌خیزد و به انجمن‌هایی که [[زنان]] اصلاح‌طلب و تجددخواه ترتیب داده بودند، می‌پیوندد و برای دستیابی [[زنان]] به آرمان‌ها و خواسته‌های خویش تلاش می‌کند.
وی در سال ۱۳۲۱ ه.ق در جلسات «انجمن اخوت» که در خانه خواهرش «فروغ ‌الدوله» که [[همسر]] [[مرد]]ی روشنفکر به نام «ظهیرالدوله» بود، تشکیل می‌شد، شرکت می‌کرد. و نیز نخستین تشکل و انجمنی که پس از انقلاب مشروطه به عضویت آن درآمد، انجمن «حریت نسوان» بود که از انجمن‌های نیمه ‌سری [[زنان]] به شمار می‌آمد.<ref> رشیدی ، طاهره، تاج السلطنه [[دختر]] روشنفکر قاجار، بخش تاریخ ایران و جهان تبیان</ref>
وی در سال ۱۳۲۱ ه.ق در جلسات «انجمن اخوت» که در خانه خواهرش «فروغ ‌الدوله» که [[همسر]] [[مرد]]ی روشنفکر به نام «ظهیرالدوله» بود، تشکیل می‌شد، شرکت می‌کرد. و نیز نخستین تشکل و انجمنی که پس از انقلاب مشروطه به عضویت آن درآمد، انجمن «حریت نسوان» بود که از انجمن‌های نیمه ‌سری [[زنان]] به شمار می‌آمد.<ref> [https://article.tebyan.net/213569/%D8%AA%D8%A7%D8%AC-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%B7%D9%86%D9%87-%D8%AF%D8%AE%D8%AA%D8%B1-%D8%B1%D9%88%D8%B4%D9%86%D9%81%DA%A9%D8%B1-%D9%82%D8%A7%D8%AC%D8%A7%D8%B1- رشیدی ، طاهره، ((تاج السلطنه دختر روشنفکر قاجار))، سایت تبیان، 11 تیر 1391]</ref>


تاج السلطنه همواره از وضعیت نابسامان [[زنان]] روزگار خود، بی‌سوادی و دوری از دانش، خانه‌نشینی، ناآگاهی از اوضاع جامعه و مملکت و حقوق نابرابر [[زن]] و [[مرد]] در ایران شکایت می‌کرد. همچنین از اوضاع ناخوشایند کشور، سیاست‌های نادرست، اسراف‌های شاه و درباریان، سفرهای پرهزینه و بی‌فایده شاه، خویشاوندپروری، خرابی اوضاع اقتصاد و معیشت مردم گله می‌کرد. تاج السلطنه تحت تأثیر معلمان متجدد خود، [[حجاب]] را کنار می‌گذارد، لباس‌های فرنگی می‌پوشد و ترک مذهب و شعائر آن می‌کند. برخی از منابع اشاره می‌کنند که وی پس از خاتمه دادن به [[ازدواج ناموفق]] خود، در روابط آزادانه با [[مردان]] افراط می‌کند. وی همچنین [[حجاب]] [[زنان قاجاری]] را مانع حضور در اجتماع و کسب علم و فضیلت می‌دانست.
تاج السلطنه همواره از وضعیت نابسامان [[زنان]] روزگار خود، بی‌سوادی و دوری از دانش، خانه‌نشینی، ناآگاهی از اوضاع جامعه و مملکت و حقوق نابرابر [[زن]] و [[مرد]] در ایران شکایت می‌کرد. همچنین از اوضاع ناخوشایند کشور، سیاست‌های نادرست، اسراف‌های شاه و درباریان، سفرهای پرهزینه و بی‌فایده شاه، خویشاوندپروری، خرابی اوضاع اقتصاد و معیشت مردم گله می‌کرد. تاج السلطنه تحت تأثیر معلمان متجدد خود، [[حجاب]] را کنار می‌گذارد، لباس‌های فرنگی می‌پوشد و ترک مذهب و شعائر آن می‌کند. برخی از منابع اشاره می‌کنند که وی پس از خاتمه دادن به [[ازدواج]] ناموفق خود، در روابط آزادانه با [[مردان]] افراط می‌کند. وی همچنین [[حجاب]] زنان قاجاری را مانع حضور در اجتماع و کسب علم و فضیلت می‌دانست.و در همین جا در مورد [[زنان]] نیز می‌گوید: «تکلیف [[زن‌های ایرانی]]، استرداد حقوق خود مانند [[زن‌های]] اروپایی، تربیت اطفال، کمک کردن به [[مردها]] مانند [[زن‌های اروپایی]]، پاکی و [[عفت]]، وطن دوستی، خدمت به نوع، طردکردن تنبلی و خانه نشینی، برداشتن نقاب.»<ref>همان</ref>
و در همین جا در مورد [[زنان]] نیز می‌گوید: «تکلیف [[زن‌های ایرانی]]، استرداد حقوق خود مانند [[زن‌های]] اروپایی، تربیت اطفال، کمک کردن به [[مردها]] مانند [[زن‌های اروپایی]]، پاکی و [[عفت]]، وطن دوستی، خدمت به نوع، طردکردن تنبلی و خانه نشینی، برداشتن نقاب.»<ref> رشیدی، طاهره، تاج السلطنه دختر روشنفکر قاجار، بخش تاریخ ایران و جهان تبیان</ref>
در آخرین نوشته‌های تاج السلطنه خود او به صراحت به این موضوع اشاره می‌کند که تحت تاثیر افرادی غرب‌زده به لامذهبی می‌رسد. یکی از این اشخاص جوانی از اقوام نزدیک او بوده است که به او علاقه‌مند بود. او را تحریک می‌کند که باید تحصیل کند و فرانسه بخواند. این جوان هفته‌ای سه روز به تاج السلطنه درس می‌داده است تا جایی که او را تحت تاثیر حرف‌های خود قرار می‌دهد. به این صورت که در وقت استراحت بین درس خواندن، صحبت‌های مذهبی می‌کرده است و از دنیای طبیعیون که به هیچ گونه مذهبی اعتقاد نداشته‌اند برای او می‌گفته است!<ref> باشگاه خبرنگاران جوان</ref>


او در ارتباط با آن جوان که به او درس می‌داده است و تحت تاثیر آن قرار گرفته است نوشته است: «... من در اوایل خیلی متغیر شده، با او مجادله می‌کردم بعد کم کم گوش می‌کردم. پس از مدتی باور کردم. کاری که کردم تغییر لباس دادم. لباس فرنگی، سربرهنه. در حالتی که در ایران هنوز [[زن‌ها]] لباس فرم قدیم را داشته. پس از ترک لباس، ترک نماز و طاعت را هم کردم زیرا که با... و آستین‌های تنگ لباس‌های چسبیده وضو ساختن و نمازکردن مشکل بود. پس از اینکه نماز ترک شد، تمام مذاهب و اعتقادات را باطل شمرده.» <ref>باشگاه خبرنگاران جوان</ref>
آنچه گفته شد قسمتی از خاطرات و دیدگاه‌های تاج‌السلطنه بود اما تاج السلطنه در قسمت دوم زندگی خود پس از اتفاقات و فعالیت‌هایی سیاسی، که موجب شناخت دقیق او از جماعت منورالفکر و درک خیانت‌های آن‌ها و به ویژه انگلستان علیه مردم ایران شد.عقاید و باورهایش تغییر کرد؛این تغییرات  بعد از سفر کربلا در سال 1301 نمود بیشتری یافت.<ref>[https://www.isna.ir/news/1400121108928/%D8%A2%D9%86%DA%86%D9%87-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%AA%D8%A7%D8%AC-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%B7%D9%86%D9%87-%D9%88-%DA%98%D8%A7%D9%84%D9%87-%D9%86%D9%85%DB%8C-%DA%AF%D9%88%DB%8C%D9%86%D8%AF ((آنچه درباره «تاج‌السلطنه» و «ژاله» نمی‌گویند))، خبرگذاری ایسنا، 11 اسفند 1400]</ref>
 
در سال 1306 تاج السلطنه جلد دوم خاطرات زندگی خود را می نویسد این خاطرات به صورت پاورقی با عنوان «سرگذشت شاهزاده خانم ایرانی» در مجله کوشش به چاپ می‎رسد.این خاطرات تاج السلطنه توسط فمنیست‌ها نادیده گرفته شده‌است.در این خاطرات  تاج السلطنه به صراحت به این موضوع اشاره می‌کند که تحت تاثیر افرادی غرب‌زده به لامذهبی می‌رسد. یکی از این اشخاص جوانی از اقوام نزدیک او بوده است که به او علاقه‌مند بود. او را تحریک می‌کند که باید تحصیل کند و فرانسه بخواند. این جوان هفته‌ای سه روز به تاج السلطنه درس می‌داده است تا جایی که او را تحت تاثیر حرف‌های خود قرار می‌دهد. به این صورت که در وقت استراحت بین درس خواندن، صحبت‌های مذهبی می‌کرده است و از دنیای طبیعیون که به هیچ گونه مذهبی اعتقاد نداشته‌اند برای او می‌گفته است!<ref> [https://www.yjc.news/fa/news/5468185/%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%86%DB%8C-%D8%B9%D8%B2%DB%8C%D8%B2%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%AF%D8%AE%D8%AA%D8%B1-%D9%86%D8%A7%D8%B5%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%86-%D8%B4%D8%A7%D9%87 ((خاطرات خواندنی عزیزترین دختر ناصرالدین شاه))، باشگاه خبرنگاران جوان، 30 دی 1394]</ref>
 
او در ارتباط با آن جوان که به او درس می‌داده است و تحت تاثیر آن قرار گرفته است نوشته است: «... من در اوایل خیلی متغیر شده، با او مجادله می‌کردم بعد کم کم گوش می‌کردم. پس از مدتی باور کردم. کاری که کردم تغییر لباس دادم. لباس فرنگی، سربرهنه. در حالتی که در ایران هنوز [[زن‌ها]] لباس فرم قدیم را داشته. پس از ترک لباس، ترک نماز و طاعت را هم کردم زیرا که با... و آستین‌های تنگ لباس‌های چسبیده وضو ساختن و نمازکردن مشکل بود. پس از اینکه نماز ترک شد، تمام مذاهب و اعتقادات را باطل شمرده.» <ref>همان</ref>


==جستارهای وابسته==
==جستارهای وابسته==