تاجالسلطنه
تاجالسلطنه مدافع مشروطیت، حقوق زنان، آزادی، برابری و منتقد حکومت مظفرالدین شاه
تاجالسلطنه؛ دوازدهمین دختر ناصرالدین شاه و نام اصلیش زهرا بود. پدرش او را «تاج السلطنه» صدا میکرد. دختری که به بانوی شورشی دربار معروف بود و کلیشههای جنسیتی دوران قاجار را زیر سوال میبرد.تاجالسلطنه از مدافعان انقلاب مشروطه و عضو انجمن حریت نسوان بود. تاجالسلطنه به نوشتن خاطرات خود علاقه بسیاری داشت. بخشهایی از خاطرات او به نام «خاطرات تاج السلطنه» برجا مانده که وسعت اطلاعات او را نشان میدهد و منبع تاریخی بااهمیتی است. وی از مشروطیت، حقوق زنان، آزادی، برابری و قانون دفاع کرده و انتقادهایی جدی به وضعیت حکومت و سلطنت برادرش، مظفرالدینشاه قاجار داشت و بسیاری از مشکلات کشور را حاصل عدم کفایت شاهان قاجار میدانست.
زندگینامه
تاجالسلطنه در سال ۱۳۰۱ ه.ق/ ۱۲۶۳ ه.ش در حرمسرای شلوغ و فراخ سلطنتی زاده شد. پدرش ناصرالدین شاه، چهارمین پادشاه قاجار و مادرش «توران السلطنه»، دختر عموی ناصرالدین شاه بود.
چنانکه گفتهاند وی دوازدهمین دختر ناصرالدین شاه بود که نام اصلیاش «زهرا» و «تاج السلطنه» لقبی بود که پدرش به وی اعطا کرد. او پس از تولد، به رسم دربار از مادرش جدا و در عمارتی جداگانه، توسط دایه و به گفته خودش «دده» نگهداری میشد. تاج السلطنه بعدها در خاطراتش از این رسم بسیار انتقاد میکند و آرزو میکند که ای کاش به جای پرورش در دامان دایهای بیسواد، در آغوش پرمهر مادر رشد میکرد. با وجود انتقاد شدید وی از این رسم، خود نیز فرزندانش را به دایه میسپارد و همین مسئله بعدها سبب پشیمانیاش میشود.[۱]
در هفت سالگی به مکتب میرود و به دلیل تعلق به خاندان پادشاهی از نعمت خواندن و نوشتن که در آن زمان برای زنان مرسوم نبود، برخوردار میشود. اما هنوز کودکی ۹ ساله بود که او را به نامزدی «حسن خان شجاع السلطنه» پسر «محمد باقر سردار اکرم» که او نیز نوجوانی بیش نبود درآوردند. علیرغم بی میلی فراوان تاج السلطنه به این ازدواج، چارهای جز قبول این وصلت نبود.[۲]
در سن ۱۳ سالگی و یک سال پس از درگذشت پدرش که به دست «میرزا رضای کرمانی» به قتل رسید، توسط برادرش مظفرالدین شاه که به جای پدر به تخت نشسته بود، با اندوه و گریه به خانه بخت روانه شد؛ خانهای که به اذعان خودش هیچگاه در آن خوشبخت نبود.
به گفته تاج السلطنه، همسر او کودکی لوس و خودخواه بود و حسادت حاسدان و تحریک و تشویق اطرافیان، وی را به مردی بی بند و بار و هوسران تبدیل کرد که شبنشینی و خوشگذرانی با دوستانش را به همصحبتی با همسرش ترجیح میداد. به سبب خوشگذارنیهای مکرر «شجاع السلطنه» و عدم حضور وی در منزل، تاج السلطنه بیشتر اوقات خود را به تنهایی و اندوه میگذراند. اما از سویی تنهایی به وی کمک کرد تا به مطالعه کتابهای مختلف و علوم و فنون جدید متمایل شود و بیشتر وقت خود را صرف یادگیری نماید. خواندن کتابها و رمانهای فرنگی و آشنایی با علوم و دانشهای جدید غرب، او را به سفر به اروپا و دیدن مظاهر تمدن آن دیار، مشتاق کرد.[۳]
عدم همفکری تاج السلطنه با همسرش و نیز تحریک و اختلافافکنی اطرافیان آنها، سرانجام منجر به جدایی آن دو از هم شد و وجود سه فرزند نیز نتوانست مانع این امر شود. تاج السلطنه در خاطراتش علاقه به یادگیری دانش و سفر به اروپا را علت جدایی خود از همسرش بیان میکند. وی بعدها از این اقدام پشیمان شده و وسوسه اطرافیان و به ویژه آموزشهای معلم خود را که سعی در جدا نمودن او از مذهب داشت، مسبب جداییاش میداند؛ «این متملقین، مذهب و جدیت من در اوامر آسمانی را هم مخالف با خیالات فاسد خود دیدند، خواسته مرا از قید مذهب خلاص کرده، بعد با کمال آسانی از شوهرم هم جدا کنند.»[۴]
دیدگاه(بر اساس کتاب خاطرات تاج السلطنه)
تاجالسلطنه در اولین کتابی که در سال ۱۲۹۱ ش. نوشته و با عنوان «خاطرات تاجالسلطنه» چاپ شده است ، به بسیاری از قوانین اسلام مانند حجاب، زدواج، نقشآفرینی به عنوان همسر و...انتقاد میکند. وی با وجود اینکه متعلق به خانواده سلطنتی بود، با شروع انقلاب مشروطه، به طرفداری از این انقلاب برمیخیزد و به انجمنهایی که زنان اصلاحطلب و تجددخواه ترتیب داده بودند، میپیوندد و برای دستیابی زنان به آرمانها و خواستههای خویش تلاش میکند. وی در سال ۱۳۲۱ ه.ق در جلسات «انجمن اخوت» که در خانه خواهرش «فروغ الدوله» که همسر مردی روشنفکر به نام «ظهیرالدوله» بود، تشکیل میشد، شرکت میکرد. و نیز نخستین تشکل و انجمنی که پس از انقلاب مشروطه به عضویت آن درآمد، انجمن «حریت نسوان» بود که از انجمنهای نیمه سری زنان به شمار میآمد.[۵]
تاج السلطنه همواره از وضعیت نابسامان زنان روزگار خود، بیسوادی و دوری از دانش، خانهنشینی، ناآگاهی از اوضاع جامعه و مملکت و حقوق نابرابر زن و مرد در ایران شکایت میکرد. همچنین از اوضاع ناخوشایند کشور، سیاستهای نادرست، اسرافهای شاه و درباریان، سفرهای پرهزینه و بیفایده شاه، خویشاوندپروری، خرابی اوضاع اقتصاد و معیشت مردم گله میکرد. تاج السلطنه تحت تأثیر معلمان متجدد خود، حجاب را کنار میگذارد، لباسهای فرنگی میپوشد و ترک مذهب و شعائر آن میکند. برخی از منابع اشاره میکنند که وی پس از خاتمه دادن به ازدواج ناموفق خود، در روابط آزادانه با مردان افراط میکند. وی همچنین حجاب زنان قاجاری را مانع حضور در اجتماع و کسب علم و فضیلت میدانست.و در همین جا در مورد زنان نیز میگوید: «تکلیف زنهای ایرانی، استرداد حقوق خود مانند زنهای اروپایی، تربیت اطفال، کمک کردن به مردها مانند زنهای اروپایی، پاکی و عفت، وطن دوستی، خدمت به نوع، طردکردن تنبلی و خانه نشینی، برداشتن نقاب».
آنچه گفته شد قسمتی از خاطرات و دیدگاههای تاجالسلطنه بود اما تاج السلطنه در قسمت دوم زندگی خود پس از اتفاقات و فعالیتهایی سیاسی، که موجب شناخت دقیق او از جماعت منورالفکر و درک خیانتهای آنها و به ویژه انگلستان علیه مردم ایران شد.عقاید و باورهایش تغییر کرد؛این تغییرات بعد از سفر کربلا در سال 1301 نمود بیشتری یافت.
در سال 1306 تاج السلطنه جلد دوم خاطرات زندگی خود را می نویسد این خاطرات به صورت پاورقی با عنوان «سرگذشت شاهزاده خانم ایرانی» در مجله کوشش به چاپ میرسد.این خاطرات تاج السلطنه توسط فمنیستها نادیده گرفته شدهاست.در این خاطرات تاج السلطنه به صراحت به این موضوع اشاره میکند که تحت تاثیر افرادی غربزده به لامذهبی میرسد. یکی از این اشخاص جوانی از اقوام نزدیک او بوده است که به او علاقهمند بود. او را تحریک میکند که باید تحصیل کند و فرانسه بخواند. این جوان هفتهای سه روز به تاج السلطنه درس میداده است تا جایی که او را تحت تاثیر حرفهای خود قرار میدهد. به این صورت که در وقت استراحت بین درس خواندن، صحبتهای مذهبی میکرده است و از دنیای طبیعیون که به هیچ گونه مذهبی اعتقاد نداشتهاند برای او میگفته است![۶]
او در ارتباط با آن جوان که به او درس میداده است و تحت تاثیر آن قرار گرفته است نوشته است: «... من در اوایل خیلی متغیر شده، با او مجادله میکردم بعد کم کم گوش میکردم. پس از مدتی باور کردم. کاری که کردم تغییر لباس دادم. لباس فرنگی، سربرهنه. در حالتی که در ایران هنوز زنها لباس فرم قدیم را داشته. پس از ترک لباس، ترک نماز و طاعت را هم کردم زیرا که با... و آستینهای تنگ لباسهای چسبیده وضو ساختن و نمازکردن مشکل بود. پس از اینکه نماز ترک شد، تمام مذاهب و اعتقادات را باطل شمرده.»
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ کاظمی، «زندگینامه تاج السلطنه دختر شورشی دربار ناصرالدین شاه»، 19 اردیبهشت 1399ش
- ↑ «تاج السلطنه» در دانشنامه جهان اسلام
- ↑ «دوازدهمین دختر ناصرالدین شاه تاج السلطنه که بود؟ + عکس»، در وب لاگ جدول یاب،
- ↑ «آنچه درباره «تاجالسلطنه» و «ژاله» نمیگویند»، خبرگذاری ایسنا، 11 اسفند 1400ش
- ↑ رشیدی ، «تاج السلطنه دختر روشنفکر قاجار»، سایت تبیان، 11 تیر 1391ش
- ↑ «خاطرات خواندنی عزیزترین دختر ناصرالدین شاه»، باشگاه خبرنگاران جوان، 30 دی 1394ش
منابع
- «خاطرات خواندنی عزیزترین دختر ناصرالدین شاه»، باشگاه خبرنگاران جوان، 30 دی 1394ش
- کاظمی، انی، «زندگینامه تاج السلطنه دختر شورشی دربار ناصرالدین شاه»، 19 اردیبهشت 1399ش
- «آنچه درباره «تاجالسلطنه» و «ژاله» نمیگویند»، خبرگذاری ایسنا، 11 اسفند 1400ش
- رشیدی ، طاهره، «تاج السلطنه دختر روشنفکر قاجار»، سایت تبیان، 11 تیر 1391ش
- اتحادیه؛ منصوره؛ سعدوندیان؛ سیروس، «کتاب خاطرات تاجالسلطنه»، نشر تاریخ ایران، 1371ش
- «دوازدهمین دختر ناصرالدین شاه تاج السلطنه که بود؟ + عکس»، در وب لاگ جدول یاب، بازدید 27 بهمن 1401ش
- «تاج السلطنه»، در ویکی پدیا، بازدید 27 بهمن 1401ش
- «تاج السلطنه»، در دانشنامه جهان اسلام، بازدید 27 بهمن 1401ش