Shiri (بحث | مشارکت‌ها)
Shiri (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۲۷: خط ۲۷:
==فعالیت‌==
==فعالیت‌==
پس از آنكه توانست دبیرستان را به پایان برساند در یكی از روزنامه ها خواند «اتحادیه زنان» به ریاست «[[هدا شعراوی]]» تصمیم دارد سه نفر از فارغ التحیلان دبیرستان را برای تحصیل به فرانسه بفرستد. زینب آرزو كرد جزو این سه نفر باشد و فورا به مقر اتحادیه زنان رفت و با [[هدا شعراوی]] دیدار كرد. [[هدا شعراوی]] پس از شنیدن داستان زینب و سختیهایی كه برای تحصیل متحمل شده و فورا او را به عضویت اتحادیه زنان درآورد. او باید برای به دست آوردن زینب خوشحال می شد چون زینب همان كسی بود كه او نیاز داشت. یك سخنران فصیح و شجاع! [[هدا شعراوی]] در زینب همان كسی را می دید كه برای جانشینی خود مناسب می دید.
پس از آنكه توانست دبیرستان را به پایان برساند در یكی از روزنامه ها خواند «اتحادیه زنان» به ریاست «[[هدا شعراوی]]» تصمیم دارد سه نفر از فارغ التحیلان دبیرستان را برای تحصیل به فرانسه بفرستد. زینب آرزو كرد جزو این سه نفر باشد و فورا به مقر اتحادیه زنان رفت و با [[هدا شعراوی]] دیدار كرد. [[هدا شعراوی]] پس از شنیدن داستان زینب و سختیهایی كه برای تحصیل متحمل شده و فورا او را به عضویت اتحادیه زنان درآورد. او باید برای به دست آوردن زینب خوشحال می شد چون زینب همان كسی بود كه او نیاز داشت. یك سخنران فصیح و شجاع! [[هدا شعراوی]] در زینب همان كسی را می دید كه برای جانشینی خود مناسب می دید.
طولی نكشید كه زینب نام خود را در فهرست سه نفره اعزامی به فرانسه دید.پس از یك ماه از اعلام اسامی دانش آموزان اعزامی، موعد سفر آنها نیز اعلام شد. آرزوهای زینب به حقیقت پیوسته بودند. اما یك خواب همه چیز را تغییر داد.
طولی نكشید كه زینب نام خود را در فهرست سه نفره اعزامی به فرانسه دید.پس از یك ماه از اعلام اسامی دانش آموزان اعزامی، موعد سفر آنها نیز اعلام شد. آرزوهای زینب به حقیقت پیوسته بودند. اما یك خواب همه چیز را تغییر داد.
شبی زینب پدرش را در خواب دید. پدر به او گفت: از رفتن به فرانسه چشم پوشی كن خداوند به جای آن در مصر به تو بهتر از آنچه در فرانسه به دست می آوری عطا خواهد كرد... او از پدر پرسید چگونه؟ پدر گفت: خواهی دید... اما هرگز به این سفر نرو چون من راضی نیستم...
شبی زینب پدرش را در خواب دید. پدر به او گفت: از رفتن به فرانسه چشم پوشی كن خداوند به جای آن در مصر به تو بهتر از آنچه در فرانسه به دست می آوری عطا خواهد كرد... او از پدر پرسید چگونه؟ پدر گفت: خواهی دید... اما هرگز به این سفر نرو چون من راضی نیستم...
زینب از رفتن به فرانسه عذر خواست و اصرارهای [[هدا شعراوی]] نیز نتوانست او را از تصمیمش منصرف كند...
زینب از رفتن به فرانسه عذر خواست و اصرارهای [[هدا شعراوی]] نیز نتوانست او را از تصمیمش منصرف كند...
از آن به بعد زینب به عنوان یكی از اعضای بارز اتحادیه زنان به فعالیت مشغول بود گرچه برخی از اعضا از نحوه سخن گفتن او كه از مفاهیم اسلامی در سخنرانی هایش استفاده می كرد خوششان نمی آمد و آن را نشانه ارتجاع می دانستند!
از آن به بعد زینب به عنوان یكی از اعضای بارز اتحادیه زنان به فعالیت مشغول بود گرچه برخی از اعضا از نحوه سخن گفتن او كه از مفاهیم اسلامی در سخنرانی هایش استفاده می كرد خوششان نمی آمد و آن را نشانه ارتجاع می دانستند!