دوستی (بحث | مشارکت‌ها)
/* اگر چه انسان‌ها تفاوت‌های زیادی از نظر مکانی، زمانی و فرهنگی با یکدیگر دارند، اما همچنان اشتراکات بسیاری در بینش‌ها، فطریات، غرایز و روابط دارند. با توجه به این امور مشترک میان انسان‌ها، آن دسته از قوانین و احکام که ناظر به این امور مشترک وضع می‌شوند، ثابت هستند و تفاوت‌های فرهنگی، جغرافیایی و تاریخی انسان‌ها، موجب تغییر در این قوانین نمی‌شوند. به عبارت دیگر، دین هم از نظر مبدأ فاعلی و هم از نظر مبدأ قابلی، ثابت است؛ زیرا منشأ دین، حقیقتی ثابت است و مقصد و مخاطب آن، ذات و فطرت انسان‌ها است...
دوستی (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۴۷: خط ۴۷:
===تفاوت معنا و فحوا===
===تفاوت معنا و فحوا===


ابوزید، به جدایی معنا و فحوا باور دارد و معتقد است که فهم متن، نیازمند پیمودن دو گام مهم است. یکی بازگشت به معنا در سیاق و بافت تاریخی و فرهنگی. دیگری دست یافتن به فحوای متن در بافت زمان حاضر.<ref>ابوزید، نصرحامد المنهج الوافی فی فهم النصوص الدینیه،ص230 </ref>وی تفاوت معنا و فحوا را چنین بیان می‌کند: معنا، جنبه‌ای تاریخی دارد که از طریق شناخت دقیق زبانی- متنی و بافت فرهنگی- اجتماعی بیرون متنی، می‌توان به آن رسید. فحوا هر چند که از معنا، جدایی‌ناپذیر بوده و وابسته به آن است و از آن نشأت می‌گیرد، جنبه‌ای عصری دارد. به این معنا که محصول قرائت عصری غیر از عصر نص است. معنا به مقدار قابل ملاحظه‌ای، از ثبات نسبی برخوردار است، در حالیکه فحوا، بسته به تغییر افق قرائت، جنبه پویایی دارد.<ref> ابوزید، نصرحامد المنهج الوافی فی فهم النصوص الدینیه،ص303</ref> توضیح آنکه معنا، مفهوم بیواسطه منطوق است که از ساختار لفظی متن به دست میآید. به عبارت دیگر، معنا دال لت تاریخی نص، در بافتی است که در آن پدید می‌آید و برای همین، میان مردم دوره نص و آنها که بعد می‌آیند، چندان تفاوتی نیست. فحوا نیز، برداشت مفسر از آن معنای تاریخی است که بنا به بافت فرهنگی و اجتماعی او متفاوت است. تفاوت معنا و فحوا از دو جهت قابل بررسی است. نخست آنکه معنا، تاریخمند است، اما فحوا فراعصری است و محدود به دوره نص نیست. دوم اینکه معنا، ثباتی نسبی دارد، اما فحوا، با دگرگونی شیوه‌های خوانش، دگرگونی و پویایی می‌یابد. هرچند به دلیل پیوندی که با معنا دارد، دگرگونی آن قانون‌مند است.<ref>ابوزید، نصرحامد المنهج الوافی فی فهم النصوص الدینیه،ص56</ref>
ابوزید، به جدایی معنا و فحوا باور دارد و معتقد است که فهم متن، نیازمند پیمودن دو گام مهم است. یکی بازگشت به معنا در سیاق و بافت تاریخی و فرهنگی. دیگری دست یافتن به فحوای متن در بافت زمان حاضر.<ref>ابوزید، نصرحامد المنهج الوافی فی فهم النصوص الدینیه،ص230 </ref>وی تفاوت معنا و فحوا را چنین بیان می‌کند: معنا، جنبه‌ای تاریخی دارد که از طریق شناخت دقیق زبانی- متنی و بافت فرهنگی- اجتماعی بیرون متنی، می‌توان به آن رسید. فحوا هر چند که از معنا، جدایی‌ناپذیر بوده و وابسته به آن است و از آن نشأت می‌گیرد، جنبه‌ای عصری دارد. به این معنا که محصول قرائت عصری غیر از عصر نص است. معنا به مقدار قابل ملاحظه‌ای، از ثبات نسبی برخوردار است، در حالیکه فحوا، بسته به تغییر افق قرائت، جنبه پویایی دارد.<ref> ابوزید، نصرحامد المنهج الوافی فی فهم النصوص الدینیه،ص303</ref> توضیح آنکه معنا، مفهوم بیواسطه منطوق است که از ساختار لفظی متن به دست می‌آید. به عبارت دیگر، معنا دال لت تاریخی نص، در بافتی است که در آن پدید می‌آید و برای همین، میان مردم دوره نص و آنها که بعد می‌آیند، چندان تفاوتی نیست. فحوا نیز، برداشت مفسر از آن معنای تاریخی است که بنا به بافت فرهنگی و اجتماعی او متفاوت است. تفاوت معنا و فحوا از دو جهت قابل بررسی است. نخست آنکه معنا، تاریخمند است، اما فحوا فراعصری است و محدود به دوره نص نیست. دوم اینکه معنا، ثباتی نسبی دارد، اما فحوا، با دگرگونی شیوه‌های خوانش، دگرگونی و پویایی می‌یابد. هرچند به دلیل پیوندی که با معنا دارد، دگرگونی آن قانون‌مند است.<ref>ابوزید، نصرحامد المنهج الوافی فی فهم النصوص الدینیه،ص56</ref>


==مساله زن==
==مساله زن==