زهرا زارعی (بحث | مشارکتها) |
زهرا زارعی (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
===مقدمه=== | ===مقدمه=== | ||
در مبحث گذشته به معرفی باکیان علی الحسین(علیه السلام) و آثاری که گریه های ایشان در سیر عبودیت و تقرّب نزد ذات اقدس الهی داشته، پرداختیم. '''«باکی»''' اسم فاعل بُکاء است؛ یعنی هنگامیکه فعلِ بکاء از شیئی سربزند، به او '''«باکی»''' گفته می شود، پس فعل بکاء در باکی، مستمر و دائمی نیست. اما هرگاه این فعل به صورت مستمر و دائمی و در بالاترین حدّ ممکن و شدیدترین درجات خود باشد که صورتی از فدایی شدن است، در قالبِ صیغۀ مبالغه ظاهر می شود؛ یعنی '''«بَکَّاء»''' که به معنای بسیار گریه کننده است. | در مبحث گذشته به معرفی باکیان علی الحسین(علیه السلام) و آثاری که گریه های ایشان در سیر عبودیت و تقرّب نزد ذات اقدس الهی داشته، پرداختیم. '''«باکی»''' اسم فاعل بُکاء است؛ یعنی هنگامیکه فعلِ بکاء از شیئی سربزند، به او '''«باکی»''' گفته می شود، پس فعل بکاء در باکی، مستمر و دائمی نیست. اما هرگاه این فعل به صورت مستمر و دائمی و در بالاترین حدّ ممکن و شدیدترین درجات خود باشد که صورتی از فدایی شدن است، در قالبِ صیغۀ مبالغه ظاهر می شود؛ یعنی '''«بَکَّاء»''' که به معنای بسیار گریه کننده است. | ||
در روایتی از امام صادق(علیه السلام) آمده است که بکّاءون پنج نفر بودند؛ یکی از ایشان وجود مقدس حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا(سلام الله علیها) بودند'''«الْبَكَّاءُونَ خَمْسَةٌ آدَمُ وَ يَعْقُوبُ وَ يُوسُفُ وَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْن ...»'''<ref>( الخصال، ج1، ص 272)</ref> یکی دیگر از بکّاءونی که بر مصیبت امام حسین(علیه السلام) آنقدر گریستند تا اینکه چشمان مبارکشان نابینا و جانشان فدایی گشت، '''«عزیزة الزهراء، بانوی بقیع، حضرت ام البنین(سلام الله علیها)»''' بودند. | در روایتی از امام صادق(علیه السلام) آمده است که بکّاءون پنج نفر بودند؛ یکی از ایشان وجود مقدس [[حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا(س)|حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا(سلام الله علیها)]] بودند'''«الْبَكَّاءُونَ خَمْسَةٌ آدَمُ وَ يَعْقُوبُ وَ يُوسُفُ وَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْن ...»'''<ref>( الخصال، ج1، ص 272)</ref> یکی دیگر از بکّاءونی که بر مصیبت امام حسین(علیه السلام) آنقدر گریستند تا اینکه چشمان مبارکشان نابینا و جانشان فدایی گشت، '''«عزیزة الزهراء، بانوی بقیع، [[حضرت ام البنین(س)|حضرت ام البنین(سلام الله علیها)]]»''' بودند. | ||
چنانچه در نقلی راجع به نحوۀ گریۀ ایشان در ذکر مصیبت حسینی آمده است: '''«بَكَى الحسين خَمْسَ حِجَجٍ، وَكَانَتْ أُمُّ جَعْفَرٍ الْكِلَابية تَنْدُبُ الْحُسَين وَتَبْكِيهِ وَقَدْ كُفَّ بَصَرُهَا»'''. <ref>(الأمالي الخميسية (للشجري)، ج ۱، ص ۲۳۰)</ref> گریه های این بانو که مَثلي از نطق حیدری حضرت زينب | چنانچه در نقلی راجع به نحوۀ گریۀ ایشان در ذکر مصیبت حسینی آمده است: '''«بَكَى الحسين خَمْسَ حِجَجٍ، وَكَانَتْ أُمُّ جَعْفَرٍ الْكِلَابية تَنْدُبُ الْحُسَين وَتَبْكِيهِ وَقَدْ كُفَّ بَصَرُهَا»'''. <ref>(الأمالي الخميسية (للشجري)، ج ۱، ص ۲۳۰)</ref> گریه های این بانو که مَثلي از نطق حیدری [[حضرت زينب كبری(س)|حضرت زينب كبری(سلام الله علیها)]] در خطبه هاي شام و كوفه بود، به قدری تأثيرگذار بود که شجرۀ ملعونۀ بني اميه را متزلزل کرده بود. به همین دلیل، آن شیاطین در صدد خاموش كردن نور خدا برآمدند و بنابر اقوال تاریخی با دسيسه و توطئه، ايشان را مسموم کرده و به شهادت رسانیدند. <ref>(الدرجات الرفیعة فی وقایع الشیعة، وقایع سیزدهم جمادی الثانی، ص۸۵)</ref> | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
# '''مآثر کریمه و خصال حمیده''' خاندان [[خانم]] أم البنین(سلام الله علیها) صاحب مکارم اخلاق و محامد خصال بسیار در جود، کرم، شجاعت، فصاحت، عفت، طهارت، شرافت، کرامت، حمیت، عزت و ... بودند، به همین سبب مورد افتخار سادات عرب بودند؛ «تربّت السیّده أم البنین(سلام الله علیها) فی أسرة عریقة شریفة من أجلّ الأسر منزلة وأعلاها شرفاً وأجمعها للمآثر الکریمة والخصال الحمیدة التی تفتخر بها سادات العرب، کالجود والکرم والشجاعة والفصاحة والحمیة والإباء ومکارم الأخلاق ومحامد الخصال من العفة والطهارة والنبل والکرم وأمثالها» <ref>(المجالس الشجية في سيرة ام البنين التقية، ص ۱۳ و ۲۳ و ۲۴)</ref>. همین اصالت بود که وقتی ایشان وارد بیت امیرالمومنین علی(علیه السلام) شدند، به ساحت مقدس مولایشان چنین عرضه داشتند: '''«سادتی، أنا هنا خادمة عندکم جئت لخدمتکم...»'''<ref>( العباس ابن علی بطل الحق و الحریة، ج۱، ص۹)</ref> ؛ آقای من! من اینجا به عنوان خادمتان هستم و برای خدمتگزاری آمده ام ... . | # '''مآثر کریمه و خصال حمیده''' خاندان [[خانم]] أم البنین(سلام الله علیها) صاحب مکارم اخلاق و محامد خصال بسیار در جود، کرم، شجاعت، فصاحت، عفت، طهارت، شرافت، کرامت، حمیت، عزت و ... بودند، به همین سبب مورد افتخار سادات عرب بودند؛ «تربّت السیّده أم البنین(سلام الله علیها) فی أسرة عریقة شریفة من أجلّ الأسر منزلة وأعلاها شرفاً وأجمعها للمآثر الکریمة والخصال الحمیدة التی تفتخر بها سادات العرب، کالجود والکرم والشجاعة والفصاحة والحمیة والإباء ومکارم الأخلاق ومحامد الخصال من العفة والطهارة والنبل والکرم وأمثالها» <ref>(المجالس الشجية في سيرة ام البنين التقية، ص ۱۳ و ۲۳ و ۲۴)</ref>. همین اصالت بود که وقتی ایشان وارد بیت امیرالمومنین علی(علیه السلام) شدند، به ساحت مقدس مولایشان چنین عرضه داشتند: '''«سادتی، أنا هنا خادمة عندکم جئت لخدمتکم...»'''<ref>( العباس ابن علی بطل الحق و الحریة، ج۱، ص۹)</ref> ؛ آقای من! من اینجا به عنوان خادمتان هستم و برای خدمتگزاری آمده ام ... . | ||
# '''آگاه به آداب و علوم''' [[خانم]] أم البنین(سلام الله علیها)در بیتی پرورش یافته بودند که به جمیع آداب و علوم زمان خود اشرافیت داشتند. '''«ثمامة»''' مادر ایشان [[بانو|بانویی]] کامل، عاقل و ادیب بود و '''«حزام»''' پدر ایشان صاحب اخلاق صالحین ابرار و خوی اصیل زادگان آزاده بود، لذا [[خانم]] ام البنین(سلام الله علیها) به گونه ای تربیت شده بودند که به جمیع این آداب آگاهی داشتند. چنانچه در منابع تصریح شده است که عالمة و فاضلة بودن آن حضرت بدین سبب بود که در بیت فضل و کمال رشد یافته بودند؛ '''«وکانت أم البنین عالمة فاضلة لأنها من أهل بیت الفضل والکمال والبسالة وشجاعة ...»'''، '''«وتأدّبت فی بیت الوالدین بآداب العرب، وأخلاق الصّالحین الأبرار، وشِیم النبلاء الأحرار...»'''<ref>( المجالس الشجيه في سيره ام البنين التقيه، ص۸۷ و ۱۹)</ref> ، '''«و کانت ثمامه ادیبهٌ کاملةٌ عاقلةٌ فادَّبَتْ إبنتها بِآداب العرب و علَّمتها بما ینبغی أن تعلمها من آداب ...»'''<ref>( مولِد العباس بن علی (محمدعلی الناصری)، ص۲۸)</ref>. لذا زمانیکه امام علی(علیه السلام) برای اولین بار بر ایشان وارد شدند، ایشان را [[بانو|بانویی]] صاحب عقل، ایمان، ادب، حُسن و کمال دیدند که عارف به حق بیت آل رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلّم) هستند و دارای زهد و تقوایی مثال زدنی می باشند؛ '''«ولما دخل بها الإمام(علیه السلام) وجدها امرأه ذات عقل وإیمان وأدب، ورأی فیها ما أسرّه من الحسن والجمال والهیئة والکمال، حیث کانت أم البنین(سلام الله علیها) من النساء الفاضلات العارفات بحقّ أهل البیت(علیهم السلام) ، کما کانت فصیحة بلیغة لسنة ورعة ذات زهد وتقی وعباده»'''. <ref>(المجالس الشجيه في سيره ام البنين التقيه، ص ۵۱)</ref> | # '''آگاه به آداب و علوم''' [[خانم]] أم البنین(سلام الله علیها)در بیتی پرورش یافته بودند که به جمیع آداب و علوم زمان خود اشرافیت داشتند. '''«ثمامة»''' مادر ایشان [[بانو|بانویی]] کامل، عاقل و ادیب بود و '''«حزام»''' پدر ایشان صاحب اخلاق صالحین ابرار و خوی اصیل زادگان آزاده بود، لذا [[خانم]] ام البنین(سلام الله علیها) به گونه ای تربیت شده بودند که به جمیع این آداب آگاهی داشتند. چنانچه در منابع تصریح شده است که عالمة و فاضلة بودن آن حضرت بدین سبب بود که در بیت فضل و کمال رشد یافته بودند؛ '''«وکانت أم البنین عالمة فاضلة لأنها من أهل بیت الفضل والکمال والبسالة وشجاعة ...»'''، '''«وتأدّبت فی بیت الوالدین بآداب العرب، وأخلاق الصّالحین الأبرار، وشِیم النبلاء الأحرار...»'''<ref>( المجالس الشجيه في سيره ام البنين التقيه، ص۸۷ و ۱۹)</ref> ، '''«و کانت ثمامه ادیبهٌ کاملةٌ عاقلةٌ فادَّبَتْ إبنتها بِآداب العرب و علَّمتها بما ینبغی أن تعلمها من آداب ...»'''<ref>( مولِد العباس بن علی (محمدعلی الناصری)، ص۲۸)</ref>. لذا زمانیکه امام علی(علیه السلام) برای اولین بار بر ایشان وارد شدند، ایشان را [[بانو|بانویی]] صاحب عقل، ایمان، ادب، حُسن و کمال دیدند که عارف به حق بیت آل رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلّم) هستند و دارای زهد و تقوایی مثال زدنی می باشند؛ '''«ولما دخل بها الإمام(علیه السلام) وجدها امرأه ذات عقل وإیمان وأدب، ورأی فیها ما أسرّه من الحسن والجمال والهیئة والکمال، حیث کانت أم البنین(سلام الله علیها) من النساء الفاضلات العارفات بحقّ أهل البیت(علیهم السلام) ، کما کانت فصیحة بلیغة لسنة ورعة ذات زهد وتقی وعباده»'''. <ref>(المجالس الشجيه في سيره ام البنين التقيه، ص ۵۱)</ref> | ||
# '''لسان صدق''' خاندان حضرت أم البنین(سلام الله علیها) به برخورداری از لسان فصیح و بلیغ شهرت داشتند. رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلّم) جناب لبید را که از عموهای [[خانم]] أم البنین(سلام الله علیها) بودند، چنین مدح کردند: '''«أصدق کلمة قالتها العرب کلمة لُبَید»'''؛ <ref>(بحار الانوار، ج ۶۷، ص ۲۹۵)</ref> یعنی درست ترين کلامی كه عرب گفته، سخن لبيد است. [[خانم]] أم البنین(سلام الله علیها) وارث این لسان صدق بودند، زمانی که وارد بیت امیرالمومنین علی(علیه السلام) شدند، خود را خادمۀ آن حضرت و فرزندانشان خوانده و چون دیدند که حسنین(علیهما السلام) بیمارند، با ملاطفت و با طیب کلام خویش آنان را آرام نمودند؛ '''«أنها لما دخلت علی أمیر المؤمنین(علیه السلام) وکان الحسنان مریضین أخذت تلاطف القول معهما، وتلقی الیهما من طیب الکلام ما یأخذ بمجامع القلوب، وما برحت علی ذلک تحسن السیره معهما وتخضع لهما کالأم الحنون»'''. <ref>(المجالس الشجیه فی سیره ام البنین التقیه، ص 50)</ref> | # '''لسان صدق''' خاندان [[حضرت ام البنین(س)|حضرت أم البنین(سلام الله علیها)]] به برخورداری از لسان فصیح و بلیغ شهرت داشتند. رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلّم) جناب لبید را که از عموهای [[خانم]] أم البنین(سلام الله علیها) بودند، چنین مدح کردند: '''«أصدق کلمة قالتها العرب کلمة لُبَید»'''؛ <ref>(بحار الانوار، ج ۶۷، ص ۲۹۵)</ref> یعنی درست ترين کلامی كه عرب گفته، سخن لبيد است. [[خانم]] أم البنین(سلام الله علیها) وارث این لسان صدق بودند، زمانی که وارد بیت امیرالمومنین علی(علیه السلام) شدند، خود را خادمۀ آن حضرت و فرزندانشان خوانده و چون دیدند که حسنین(علیهما السلام) بیمارند، با ملاطفت و با طیب کلام خویش آنان را آرام نمودند؛ '''«أنها لما دخلت علی أمیر المؤمنین(علیه السلام) وکان الحسنان مریضین أخذت تلاطف القول معهما، وتلقی الیهما من طیب الکلام ما یأخذ بمجامع القلوب، وما برحت علی ذلک تحسن السیره معهما وتخضع لهما کالأم الحنون»'''. <ref>(المجالس الشجیه فی سیره ام البنین التقیه، ص 50)</ref> | ||
یکی دیگر از مصادیق لسان صدق ایشان که در تربیت پسرانشان نیز ملاحظه می شد، صدا کردن فرزندان حضرت زهرا(سلام الله علیها) با عناوینی چون «سیّدی» بود؛ چنانچه لحظۀ وداع با امام حسین(علیه السلام) چنین عرضه داشتند: '''«أستودعک اللّه یا نور عینی یا سیدی وإمامی، یا حسین(علیه السلام) »'''، <ref>(همان، ص ۵۱ و ۹۸)</ref> نیز به پسران خویش تعلیم دادند که فرزندان حضرت زهرا(سلام الله علیها) را چنین صدا کنند؛ چنانچه حضرت عباس(علیه السلام)در روز عاشورا برادران مادری خود را صدا زده و فرمودند: '''«بنفسی أنتم، فحاموا عن سیّدکم حتی تستشهدوا دونه، و قد نصحتم لله و لرسوله»'''. <ref>( منتهى الآمال فى تواریخ النبى و الآل، ج2، ص 877)</ref>؛ | |||
یکی دیگر از مصادیق لسان صدق ایشان که در تربیت پسرانشان نیز ملاحظه می شد، صدا کردن فرزندان [[حضرت زهرا(سلام الله علیها)]] با عناوینی چون «سیّدی» بود؛ چنانچه لحظۀ وداع با امام حسین(علیه السلام) چنین عرضه داشتند: '''«أستودعک اللّه یا نور عینی یا سیدی وإمامی، یا حسین(علیه السلام) »'''، <ref>(همان، ص ۵۱ و ۹۸)</ref> نیز به پسران خویش تعلیم دادند که فرزندان [[حضرت زهرا(س)|حضرت زهرا(سلام الله علیها)]] را چنین صدا کنند؛ چنانچه حضرت عباس(علیه السلام)در روز عاشورا برادران مادری خود را صدا زده و فرمودند: '''«بنفسی أنتم، فحاموا عن سیّدکم حتی تستشهدوا دونه، و قد نصحتم لله و لرسوله»'''. <ref>( منتهى الآمال فى تواریخ النبى و الآل، ج2، ص 877)</ref>؛ | |||
اى برادران من، جان من فداى شما گردد، پیش بیفتید و بروید در جلو سیّد و آقایان خود را سپر کنید و آقاى خود را حمایت کنید و از جاى خود حرکت نکنید تا تمامى در مقابل او کشته گردید. | اى برادران من، جان من فداى شما گردد، پیش بیفتید و بروید در جلو سیّد و آقایان خود را سپر کنید و آقاى خود را حمایت کنید و از جاى خود حرکت نکنید تا تمامى در مقابل او کشته گردید. | ||
خط ۷۷: | خط ۷۸: | ||
اما این لطف الهی، در نتیجۀ برخورداری از ویژگی هایِ ذیل بوده است: | اما این لطف الهی، در نتیجۀ برخورداری از ویژگی هایِ ذیل بوده است: | ||
#'''اطاعت از امام؛:''' '''«بِطَاعَتِکِ لِسَیِّدِ الأوصِیَاءِ(علیه السلام) »''': حضرت ام البنین(سلام الله علیها) در تمامی امور و محياي طيبه خویش مطیع و حامی امام بودند. باید دانست که اطاعت، فرعِ بر معرفت است<ref>(به عنوان نمونه حضرت باقر العلوم(علیه السلام) در روایتی می فرمایند: '''«ذِرْوَةُ الْأَمْرِ وَ سَنَامُهُ وَ مِفْتَاحُهُ وَ بَابُ الْأَشْيَاءِ وَ رِضَا الرَّحْمَنِ تَبَارَك وَ تَعَالَى، "الطَّاعَةُ لِلْإِمَامِ بَعْدَ مَعْرِفَتِهِ"»'''. الكافي (ط - الإسلامية)، ج۱، ص ۱۸۶)</ref>؛ پس اطاعت ایشان از امام، نشان دهندۀ میزان معرفت آن [[بانو]] به ساحت مقدس امام بوده است. به عنوان نمونه هنگامیکه ایشان وارد بیت امام شدند، خود را خادمۀ آن حضرت و فرزندان حضرت صدیقه کبری(سلام الله علیها)معرفی نمودند.نیز زمانیکه حضرت عباس(علیه السلام) متولد شدند و ایشان را به دستان مبارک امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) دادند، امام(علیه السلام) پرسیدند: '''«او را چه نام نهادی؟»''' ایشان با کمال ادب و خشوع عرضه داشتند: '''«من در هيچ امری بر شما سبقت نگرفته ام؛ هر نامی که می پسنديد بر وی بگذاريد»'''. پس حضرت فرمودند: '''«من او را عباس ناميدم»''' <ref>(مولد العباس(علیه السلام) ، ص ۶۱ و ۶۲)</ref>.لذا امام المتقین امیرالمومنین علی(علیه السلام) ایشان را '''«وفیّة القلب و الیقین»''' <ref>(فرازی از زیارتنامه خانم ام البنین(سلام الله علیها) منصوب در محراب نماز امام علی(علیه السلام) در مسجد کوفه)</ref> توصیف فرموده بودند. | #'''اطاعت از امام؛:''' '''«بِطَاعَتِکِ لِسَیِّدِ الأوصِیَاءِ(علیه السلام) »''': [[حضرت ام البنین(س)|حضرت ام البنین(سلام الله علیها)]] در تمامی امور و محياي طيبه خویش مطیع و حامی امام بودند. باید دانست که اطاعت، فرعِ بر معرفت است<ref>(به عنوان نمونه حضرت باقر العلوم(علیه السلام) در روایتی می فرمایند: '''«ذِرْوَةُ الْأَمْرِ وَ سَنَامُهُ وَ مِفْتَاحُهُ وَ بَابُ الْأَشْيَاءِ وَ رِضَا الرَّحْمَنِ تَبَارَك وَ تَعَالَى، "الطَّاعَةُ لِلْإِمَامِ بَعْدَ مَعْرِفَتِهِ"»'''. الكافي (ط - الإسلامية)، ج۱، ص ۱۸۶)</ref>؛ پس اطاعت ایشان از امام، نشان دهندۀ میزان معرفت آن [[بانو]] به ساحت مقدس امام بوده است. به عنوان نمونه هنگامیکه ایشان وارد بیت امام شدند، خود را خادمۀ آن حضرت و فرزندان حضرت صدیقه کبری(سلام الله علیها)معرفی نمودند.نیز زمانیکه حضرت عباس(علیه السلام) متولد شدند و ایشان را به دستان مبارک امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) دادند، امام(علیه السلام) پرسیدند: '''«او را چه نام نهادی؟»''' ایشان با کمال ادب و خشوع عرضه داشتند: '''«من در هيچ امری بر شما سبقت نگرفته ام؛ هر نامی که می پسنديد بر وی بگذاريد»'''. پس حضرت فرمودند: '''«من او را عباس ناميدم»''' <ref>(مولد العباس(علیه السلام) ، ص ۶۱ و ۶۲)</ref>.لذا امام المتقین امیرالمومنین علی(علیه السلام) ایشان را '''«وفیّة القلب و الیقین»''' <ref>(فرازی از زیارتنامه خانم ام البنین(سلام الله علیها) منصوب در محراب نماز امام علی(علیه السلام) در مسجد کوفه)</ref> توصیف فرموده بودند. | ||
#'''عشق به أمّ الائمة سیدةنساءالعالمین(سلام الله علیها):'''؛ '''«بِحُبِّکِ لِسَیِّدةِ النِّسَاءِ الزَّهرَاء(سلام الله علیها)»''': حضرت ام البنین(سلام الله علیها)، خود، فدایی حضرت فاطمة الزهراء(سلام الله علیها) بودند. محبت و عشق به حضرت فاطمة الزهراء(سلام الله علیها) آنقدر در قلب ایشان نشسته بود که از همان بدوِ ورود به بیت امیرالمومنین علی(علیه السلام) از نام و خویشتنِ خویش گذشتند و حلّ در وجود [[بانو|بانوی]] بيت شدند و آنگاه عزيزة الزهراء گشتند و كفيل اولاد حضرت صديقه كبري(سلام الله علیها) شدند تا در اداي اين امانت الهي به معناي كامل وفاي به عهد كنند. به همین سبب، ایشان به عنوان '''«مقتدای مؤمنات صالحات»''' به عالم معرفی شدند؛ چنانچه در فرازی از زیارتشان می خوانیم: '''«فَصِرتِ قُدوَةً لِلمُؤمِنَات الصَّالِحَات لِأنَّکِ کَرِیمَةُ الخَلَائِقِ»'''. به این معنا که هر مؤمنه ای که خواهان ورود به حریم قدس و معرفت فاطمی می باشد، باید به وجودی اقتدا كند که خود به أعلی مرتبۀ طاعت و معرفت رسیده و فدايی حضرت زهرا(سلام الله علیها) گشته و نشانی از آن حضرت شده است. چنانچه در صورت ظاهر نیز مضجع نورانی [[خانم]] ام البنین(سلام الله علیها) در بهشت بقیع یکی از دو نشانِ موجود از قبر مخفی حضرت صديقه كبری(سلام الله علیها) می باشد.جمیع این آیات حاکی از این مطلب است که هر عرض توسل و تقرّبی به ساحت مقدس سیدة نساءالعالمین(سلام الله علیها) از طریق [[بانو|بانوی]] بقیع [[خانم]] البنین(سلام الله علیها) باید صورت گیرد. و از بیان این مطالب به دست می آید، مادری که خود '''«حلّت بفناء الزهراء(سلام الله علیها)»''' و لذا '''«باب الزهراء(سلام الله علیها)»''' شده است؛ می تواند مقتدای همۀ مادران در محیای حسینی شود و عبد صالحی تربیت کند که «حلّت بفناء الحسین(علیه السلام) » و «باب الحسین(علیه السلام) » شود. | #'''عشق به أمّ الائمة سیدةنساءالعالمین(سلام الله علیها):'''؛ '''«بِحُبِّکِ لِسَیِّدةِ النِّسَاءِ الزَّهرَاء(سلام الله علیها)»''': [[حضرت ام البنین(س)|حضرت ام البنین(سلام الله علیها)]]، خود، فدایی [[حضرت زهرا(س)|حضرت فاطمة الزهراء(سلام الله علیها)]] بودند. محبت و عشق به [[حضرت زهرا(س)|حضرت فاطمة الزهراء(سلام الله علیها)]] آنقدر در قلب ایشان نشسته بود که از همان بدوِ ورود به بیت امیرالمومنین علی(علیه السلام) از نام و خویشتنِ خویش گذشتند و حلّ در وجود [[بانو|بانوی]] بيت شدند و آنگاه عزيزة الزهراء گشتند و كفيل اولاد [[حضرت صديقه كبری(س)|حضرت صديقه كبري(سلام الله علیها)]] شدند تا در اداي اين امانت الهي به معناي كامل وفاي به عهد كنند. به همین سبب، ایشان به عنوان '''«مقتدای مؤمنات صالحات»''' به عالم معرفی شدند؛ چنانچه در فرازی از زیارتشان می خوانیم: '''«فَصِرتِ قُدوَةً لِلمُؤمِنَات الصَّالِحَات لِأنَّکِ کَرِیمَةُ الخَلَائِقِ»'''. به این معنا که هر مؤمنه ای که خواهان ورود به حریم قدس و معرفت فاطمی می باشد، باید به وجودی اقتدا كند که خود به أعلی مرتبۀ طاعت و معرفت رسیده و فدايی [[حضرت زهرا(س)|حضرت زهرا(سلام الله علیها)]] گشته و نشانی از آن حضرت شده است. چنانچه در صورت ظاهر نیز مضجع نورانی [[خانم]] ام البنین(سلام الله علیها) در بهشت بقیع یکی از دو نشانِ موجود از قبر مخفی [[حضرت صديقه كبری(ا)|حضرت صديقه كبری(سلام الله علیها)]] می باشد.جمیع این آیات حاکی از این مطلب است که هر عرض توسل و تقرّبی به ساحت مقدس سیدة نساءالعالمین(سلام الله علیها) از طریق [[بانو|بانوی]] بقیع [[خانم]] البنین(سلام الله علیها) باید صورت گیرد. و از بیان این مطالب به دست می آید، مادری که خود '''«حلّت بفناء الزهراء(سلام الله علیها)»''' و لذا '''«باب الزهراء(سلام الله علیها)»''' شده است؛ می تواند مقتدای همۀ مادران در محیای حسینی شود و عبد صالحی تربیت کند که «حلّت بفناء الحسین(علیه السلام) » و «باب الحسین(علیه السلام) » شود. | ||
#'''فدا کردن فرزندانشان برای فرزندان حضرت زهرا(سلام الله علیها):'''؛ '''«فَدَائِکِ بِأولَادِکِ الاَربَعَةِ لِسَیِّدِ الشُّهَدَاء(علیه السلام) »''': [[خانم]] ام البنین(سلام الله علیها) صاحب چهار فرزند بودند؛ شیران دلیری که وقتی پا به میدان می نهادند، از هیبت شان لرزه بر بدن دشمن می افتاد <ref>(سفينة البحار، ج3، ص 308)</ref>. فرزند نخست ایشان حضرت قمر منیر بنی هاشم عباس(علیه السلام) ملقب به ألقابی چون '''«عبدصالح»'''، '''«نافذ البصیرة»'''، '''«صُلب الإیمان»'''، '''«ظَهْر الولاية»''' به معنای پشتيبان ولايت، '''«أبوالفضائل»'''، '''«مُواسی»'''، '''«وفادار»''' و ...، سپهسالار کربلا و فرماندۀ بهترین و باوفاترین های عالم بودند. پس این [[بانو|بانوی]] مکرّمه، مربّی و معلّم چنین فرزندانی بودند. [[خانم]] ام البنین(سلام الله علیها) هر چهار فرزند خویش را که تمام هستی ایشان بودند، فدای فرزندان حضرت صدیقه کبری(سلام الله علیها) کردند و اینگونه به عهدی که داشتند وفا نمودند. | #'''فدا کردن فرزندانشان برای فرزندان [[حضرت زهرا(س)|حضرت زهرا(سلام الله علیها)]]:'''؛ '''«فَدَائِکِ بِأولَادِکِ الاَربَعَةِ لِسَیِّدِ الشُّهَدَاء(علیه السلام) »''': [[خانم]] ام البنین(سلام الله علیها) صاحب چهار فرزند بودند؛ شیران دلیری که وقتی پا به میدان می نهادند، از هیبت شان لرزه بر بدن دشمن می افتاد <ref>(سفينة البحار، ج3، ص 308)</ref>. فرزند نخست ایشان حضرت قمر منیر بنی هاشم عباس(علیه السلام) ملقب به ألقابی چون '''«عبدصالح»'''، '''«نافذ البصیرة»'''، '''«صُلب الإیمان»'''، '''«ظَهْر الولاية»''' به معنای پشتيبان ولايت، '''«أبوالفضائل»'''، '''«مُواسی»'''، '''«وفادار»''' و ...، سپهسالار کربلا و فرماندۀ بهترین و باوفاترین های عالم بودند. پس این [[بانو|بانوی]] مکرّمه، مربّی و معلّم چنین فرزندانی بودند. [[خانم]] ام البنین(سلام الله علیها) هر چهار فرزند خویش را که تمام هستی ایشان بودند، فدای فرزندان [[حضرت صدیقه کبری(س)|حضرت صدیقه کبری(سلام الله علیها)]] کردند و اینگونه به عهدی که داشتند وفا نمودند. | ||
ایشان در مکتب خویش فرزندانی تربیت کردند که اسوۀ فداییان عالم گردیدند.این [[بانو|بانوی]] مکرّمه از ابتدای لحظۀ ولادتِ نخستین فرزندشان حضرت قمر منیر بنی هاشم(علیه السلام) تا آخرین لحظه که وداع با فرزندانشان برای حضور در کربلا بود، فدایی شدن برای امام حسین(علیه السلام) را به ایشان یادآور می شدند. | ایشان در مکتب خویش فرزندانی تربیت کردند که اسوۀ فداییان عالم گردیدند.این [[بانو|بانوی]] مکرّمه از ابتدای لحظۀ ولادتِ نخستین فرزندشان حضرت قمر منیر بنی هاشم(علیه السلام) تا آخرین لحظه که وداع با فرزندانشان برای حضور در کربلا بود، فدایی شدن برای امام حسین(علیه السلام) را به ایشان یادآور می شدند. | ||
چنانچه وقتی حضرت عباس(علیه السلام) به دنیا آمدند، قنداقۀ ایشان را پروانه وار، بر گرد شمع وجود حضرت ابی عبدالله الحسین(علیه السلام) طواف دادند؛ به این معنا که فرزند ام البنین(سلام الله علیها)، فداییِ فرزند حضرت زهرا(سلام الله علیها)است. | چنانچه وقتی حضرت عباس(علیه السلام) به دنیا آمدند، قنداقۀ ایشان را پروانه وار، بر گرد شمع وجود حضرت ابی عبدالله الحسین(علیه السلام) طواف دادند؛ به این معنا که فرزند ام البنین(سلام الله علیها)، فداییِ فرزند [[حضرت زهرا(س)|حضرت زهرا(سلام الله علیها)]]<nowiki/>است. | ||
نیز هنگامیکه فرزندانشان برای آخرین وداع خدمت مادرشان آمدند، به آنان چنین فرمودند: '''«أولادي الأعزاء...انطلقوا في ركب الحسين(علیه السلام) إلي الجنة و بلغوا سلامي لعلي امام المتقين(علیه السلام) و قولوا له إنّ أم البنين(سلام الله علیها) قد وفيت بالعهد و رضيت بالقدر و سلمت أفلاذ أكبادها دون اضطراب في الإيمان و اليقين فهل أنت راض من أم البنين(سلام الله علیها)؟!»'''<ref>( تنقیح المقال، جلد ۳، رحلی، ص ۷۰)</ref> | نیز هنگامیکه فرزندانشان برای آخرین وداع خدمت مادرشان آمدند، به آنان چنین فرمودند: '''«أولادي الأعزاء...انطلقوا في ركب الحسين(علیه السلام) إلي الجنة و بلغوا سلامي لعلي امام المتقين(علیه السلام) و قولوا له إنّ أم البنين(سلام الله علیها) قد وفيت بالعهد و رضيت بالقدر و سلمت أفلاذ أكبادها دون اضطراب في الإيمان و اليقين فهل أنت راض من أم البنين(سلام الله علیها)؟!»'''<ref>( تنقیح المقال، جلد ۳، رحلی، ص ۷۰)</ref> | ||
خط ۹۲: | خط ۹۳: | ||
در این جمله '''«أولادی»''' یعنی چهار فرزند حضرت ام البنین(سلام الله علیها) که فرزندان امیرالمؤمنین و برادران حسنین(علیهم السلام) می باشند، بر '''«مَن تحت الخضراء»''' یعنی جمیع صاحبان عقل از اهل آسمان و زمین که حیات داده شدند، مقدّم شده اند. این تقدّم از باب شرافت است. «أولادی» و در رأس ایشان حضرت أبوالفضائل عباس(علیه السلام) مصداق أشرف، أفضل، أتم و أکمل فدایی شدن و مضمونِ این آیۀ شریفه می باشند که '''«مَن يشْرِي نَفْسَه ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّه»'''. به همین دلیل بر جمیع من تحت الخضراء، مقدّم شدند، چون این فرزندان باید الگو و اسوۀ همۀ آنان باشند و مَن تحت الخضراء باید در محیای حسینی و فدایی شدن برای امام حسین(علیه السلام) از فرزندان حضرت ام البنین(سلام الله علیها) الگو بگیرند. | در این جمله '''«أولادی»''' یعنی چهار فرزند [[حضرت ام البنین(س)|حضرت ام البنین(سلام الله علیها)]] که فرزندان امیرالمؤمنین و برادران حسنین(علیهم السلام) می باشند، بر '''«مَن تحت الخضراء»''' یعنی جمیع صاحبان عقل از اهل آسمان و زمین که حیات داده شدند، مقدّم شده اند. این تقدّم از باب شرافت است. «أولادی» و در رأس ایشان حضرت أبوالفضائل عباس(علیه السلام) مصداق أشرف، أفضل، أتم و أکمل فدایی شدن و مضمونِ این آیۀ شریفه می باشند که '''«مَن يشْرِي نَفْسَه ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّه»'''. به همین دلیل بر جمیع من تحت الخضراء، مقدّم شدند، چون این فرزندان باید الگو و اسوۀ همۀ آنان باشند و مَن تحت الخضراء باید در محیای حسینی و فدایی شدن برای امام حسین(علیه السلام) از فرزندان [[حضرت ام البنین(س)|حضرت ام البنین(سلام الله علیها)]] الگو بگیرند. | ||
[[بانو|بانوی]] بقیع پس از شهادت امام حسین(علیه السلام) با کثرت بكاء و عزاداري خود به تأسي از سيرۀ زينبي و برپانمودن بيت الأحزانی در مدينه براي امام حسين(علیه السلام) صورت دیگر از حیات طیبه را بعد از شهادت آن امام همام به خلق تعلیم دادند. | [[بانو|بانوی]] بقیع پس از شهادت امام حسین(علیه السلام) با کثرت بكاء و عزاداري خود به تأسي از سيرۀ زينبي و برپانمودن بيت الأحزانی در مدينه براي امام حسين(علیه السلام) صورت دیگر از حیات طیبه را بعد از شهادت آن امام همام به خلق تعلیم دادند. | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۲: | ||
براساس آنچه که در منابع تاریخی آورده شده، بیت ایشان، محل عزاداری برای حضرت سیدالشهداء(علیه السلام) بود، به ویژه برای [[بانوان|بانوانى]] كه از كربلا به مدينه مراجعت كرده بودند<ref>(رياحين الشريعه، ج۳، ص۲۹۴)</ref>. | براساس آنچه که در منابع تاریخی آورده شده، بیت ایشان، محل عزاداری برای حضرت سیدالشهداء(علیه السلام) بود، به ویژه برای [[بانوان|بانوانى]] كه از كربلا به مدينه مراجعت كرده بودند<ref>(رياحين الشريعه، ج۳، ص۲۹۴)</ref>. | ||
ایشان به اقتدای حضرت زهرا(سلام الله علیها) که پس از رحلت رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلّم) و غصب خلافت، هر روز دست حسنین(علیهما السلام) را می گرفتند و به بیت الاحزان می رفتند. | ایشان به اقتدای [[حضرت زهرا(س)|حضرت زهرا(سلام الله علیها)]] که پس از رحلت رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلّم) و غصب خلافت، هر روز دست حسنین(علیهما السلام) را می گرفتند و به بیت الاحزان می رفتند. | ||
دست عبیدالله (فرزند حضرت قمر بنیهاشم) را می گرفتند و به بهشت بقیع می بردند و آنجا را بيت الأحزان حسين(علیه السلام) و اولاد خود كه فدايیان حسين(علیه السلام) شده بودند، كرده بودند<ref>(مقاتل الطالبیین، ص ۸۵)</ref>. ایشان در آن بیت الأحزان، همراه با گریستن بر مصائب کربلا، با اقتدا به سیرۀ زینبی، چنان جانگداز ندبه و ذکر مصیبت می کردند که نه تنها مردم، بلکه مروانیان (لعنة الله علیهم) نیز از آن مصائب می گریستند و این چنین به افشاگری و رسوایی قتله اباعبدالله الحسین(علیه السلام) و شجره ملعونه خبیثه بنی امیه می پرداختند؛ '''«كَانَتْ أُمُّ الْبَنِينِ أُمَّ هَؤُلَاءِ الْأَرْبَعَةِ الْإِخْوَةِ الْقَتْلَى تَخْرُجُ إِلَى الْبَقِيعِ فَتَنْدُبُ بَنِيهَا أَشْجَى نُدْبَةٍ وَ أَحْرَقَهَا فَيَجْتَمِعُ النَّاسُ إِلَيْهَا يَسْمَعُونَ مِنْهَا فَكَانَ مَرْوَانُ يَجِيءُ فِيمَنْ يَجِيءُ لِذَلِكَ فَلَا يَزَالُ يَسْمَعُ نُدْبَتَهَا وَ يَبْكِي»'''<ref>( بحار الأنوار، ج۴۵، ص۴۰)</ref>. | دست عبیدالله (فرزند حضرت قمر بنیهاشم) را می گرفتند و به بهشت بقیع می بردند و آنجا را بيت الأحزان حسين(علیه السلام) و اولاد خود كه فدايیان حسين(علیه السلام) شده بودند، كرده بودند<ref>(مقاتل الطالبیین، ص ۸۵)</ref>. ایشان در آن بیت الأحزان، همراه با گریستن بر مصائب کربلا، با اقتدا به سیرۀ زینبی، چنان جانگداز ندبه و ذکر مصیبت می کردند که نه تنها مردم، بلکه مروانیان (لعنة الله علیهم) نیز از آن مصائب می گریستند و این چنین به افشاگری و رسوایی قتله اباعبدالله الحسین(علیه السلام) و شجره ملعونه خبیثه بنی امیه می پرداختند؛ '''«كَانَتْ أُمُّ الْبَنِينِ أُمَّ هَؤُلَاءِ الْأَرْبَعَةِ الْإِخْوَةِ الْقَتْلَى تَخْرُجُ إِلَى الْبَقِيعِ فَتَنْدُبُ بَنِيهَا أَشْجَى نُدْبَةٍ وَ أَحْرَقَهَا فَيَجْتَمِعُ النَّاسُ إِلَيْهَا يَسْمَعُونَ مِنْهَا فَكَانَ مَرْوَانُ يَجِيءُ فِيمَنْ يَجِيءُ لِذَلِكَ فَلَا يَزَالُ يَسْمَعُ نُدْبَتَهَا وَ يَبْكِي»'''<ref>( بحار الأنوار، ج۴۵، ص۴۰)</ref>. | ||
به سبب اين ظلم ستیزی و افشاگري های تأثيرگذار و قاطع [[خانم]] ام البنين(سلام الله علیها) كه مَثلي از نطق حیدری حضرت زينب كبری(سلام الله علیها) در خطبه هاي شام و كوفه بود، شجره ملعونه بني اميه، كاخ ظلم خود را متزلزل مي ديدند. به همین دلیل، در صدد خاموش كردن نور خدا برآمدند و بنابر اقوال معتبر تاریخی با دسيسه و توطئه، ايشان را با عسل زهرآگین مسموم نمودند <ref>(وقایع الشیعه، وقایع سیزدهم جمادی الثانی، ص۸۵)</ref>. | به سبب اين ظلم ستیزی و افشاگري های تأثيرگذار و قاطع [[خانم]] ام البنين(سلام الله علیها) كه مَثلي از نطق حیدری [[حضرت زينب كبری(س)|حضرت زينب كبری(سلام الله علیها)]] در خطبه هاي شام و كوفه بود، شجره ملعونه بني اميه، كاخ ظلم خود را متزلزل مي ديدند. به همین دلیل، در صدد خاموش كردن نور خدا برآمدند و بنابر اقوال معتبر تاریخی با دسيسه و توطئه، ايشان را با عسل زهرآگین مسموم نمودند <ref>(وقایع الشیعه، وقایع سیزدهم جمادی الثانی، ص۸۵)</ref>. | ||
==نتیجه== | ==نتیجه== | ||
از مجموع آنچه بیان شد معلوم شد برای تربیت در محیای حسینی باید از مکتب [[بانو|بانوی]] بقیع | از مجموع آنچه بیان شد معلوم شد برای تربیت در محیای حسینی باید از مکتب [[بانو|بانوی]] بقیع [[حضرت ام البنین(س)|حضرت خانم ام البنین(سلام الله علیها)]] تبعیت کرد. ایشان به دلیل برخورداری از ویژگی هایی که در این بحث ارایه شد، مقتدای همۀ مؤمنات صالحات در محیای حسینی و تربیت فرزند صالح می باشند. این مکتب که سرلوحۀ آن فدایی شدن برای امام حسین(علیه السلام) است، شاخصه هایی دارد که در مباحث آتی به آنها اشاره خواهد شد. | ||
==پانویس== | ==پانویس== |