زهرا زارعی (بحث | مشارکت‌ها)
زهرا زارعی (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۳۱: خط ۳۱:
در آخر، به هنگامی که هبوط « خویشتن شرِ» صورت می‌گیرد، مجازات سه گانه‌ای برای [[زن]] تعیین می‌شود که به این ترتیب هستند(1: درد زایمان ، 2) اشتیاق همیشگی [[زن]] برای شوهرش و 3) حکومت [[مرد]] بر [[زن]]. باید توجه داشت که سوژگی وابستۀ [[زن]] به [[مرد]] یا به عبارتی، وجود [[زن]] برای [[مرد]] در تمام کتاب مقدس دیده می‌شود.
در آخر، به هنگامی که هبوط « خویشتن شرِ» صورت می‌گیرد، مجازات سه گانه‌ای برای [[زن]] تعیین می‌شود که به این ترتیب هستند(1: درد زایمان ، 2) اشتیاق همیشگی [[زن]] برای شوهرش و 3) حکومت [[مرد]] بر [[زن]]. باید توجه داشت که سوژگی وابستۀ [[زن]] به [[مرد]] یا به عبارتی، وجود [[زن]] برای [[مرد]] در تمام کتاب مقدس دیده می‌شود.


همچنین  بیانات پولس قدیس که عقل شریعت ‌ساز مسیحیت است، دربارۀ [[زنان]] ادعای فوق را ثابت می‌کند پرتره که از [[زن]] در میتولوژی خلقت ترسیم شده، در تداومی پیگیر در عهد جدید بازتولید شده است و نشانه‌هایی که در عهد جدید وجود دارد نیز سراسر مملو از افکندن شر به [[زنان]] است، در طی قرون وسطا و تا سال 1700 میلادی، در جهان مسیحیت، حقیقت مسیحیت تقریبا موردپذیرش بود دو تجدیدنظر و پروژۀ فکری اساسی که موجب شکل‌گیری تفاسیر جدیدی پیرامون سوژگی، اسطوره‌زدایی و ارتباط با جهان معاصر شد عبارت‌اند از الهیات لیبرالیستی و الهیات اگزیستانسیالیستی. که موجب شد تا زمینه و ارتباطی میان اسطوره‌زدایی از مسیحیت و اسطوره‌زدایی از چهرۀ [[زن]] در کتاب مقدس برقرار شود و از دیگر سو، اسطوره‌زدایی [[فمینیسم]] اگزیستانسیالیستی از پرترۀ [[زن]] در کتاب مقدس پذیرفته‌تر جلوه کند. مانند شوماخر و بولتمان
همچنین  بیانات [[پولس قدیس]] که عقل شریعت ‌ساز مسیحیت است، دربارۀ [[زنان]] ادعای فوق را ثابت می‌کند پرتره که از [[زن]] در میتولوژی خلقت ترسیم شده، در تداومی پیگیر در عهد جدید بازتولید شده است و نشانه‌هایی که در عهد جدید وجود دارد نیز سراسر مملو از افکندن شر به [[زنان]] است، در طی قرون وسطا و تا سال 1700 میلادی، در جهان مسیحیت، حقیقت مسیحیت تقریبا موردپذیرش بود دو تجدیدنظر و پروژۀ فکری اساسی که موجب شکل‌گیری تفاسیر جدیدی پیرامون سوژگی، اسطوره‌زدایی و ارتباط با جهان معاصر شد عبارت‌اند از الهیات لیبرالیستی و الهیات اگزیستانسیالیستی. که موجب شد تا زمینه و ارتباطی میان اسطوره‌زدایی از مسیحیت و اسطوره‌زدایی از چهرۀ [[زن]] در کتاب مقدس برقرار شود و از دیگر سو، اسطوره‌زدایی [[فمینیسم]] اگزیستانسیالیستی از پرترۀ [[زن]] در کتاب مقدس پذیرفته‌تر جلوه کند. مانند [[شوماخر]] و [[بولتمان]]


الهیات لیبرالیستی در نتیجۀ پذیرش کامل شرایط و نحوۀ تفکر دنیای معاصر توسط الهیات مسیحی پدید آمد. الهیات لیبرال در تلاش خود برای انطباق با شرایط و نحوۀ تفکر معاصر، بسیاری از عناصر راست دینی سنتی مسیحی را اصلاح کرده و یا قربانی کردند. اشلایر ماخر پایه‌گذار مکتب الهیات لیبرالیستی بود. از نظر شوماخر مذهب و الهیات از یکدیگر منفک بودند. او بیان می‌کند که مذهب در فراسوی الهیات و اخلاقیات قرار دارد . از نظر وی مذهب حقیقی حس و شوقی است که برای تجربه کردن نامتناهی وجود دارد، طبق این تفسیر ساحت تعلق مذهب احساسات حضوری فرد است و این متمایز از شناخت و عمل آنچه صحیح انگاشته می‌شود, است.
الهیات لیبرالیستی در نتیجۀ پذیرش کامل شرایط و نحوۀ تفکر دنیای معاصر توسط الهیات مسیحی پدید آمد. الهیات لیبرال در تلاش خود برای انطباق با شرایط و نحوۀ تفکر معاصر، بسیاری از عناصر راست دینی سنتی مسیحی را اصلاح کرده و یا قربانی کردند. اشلایر ماخر پایه‌گذار مکتب الهیات لیبرالیستی بود. از نظر شوماخر مذهب و الهیات از یکدیگر منفک بودند. او بیان می‌کند که مذهب در فراسوی الهیات و اخلاقیات قرار دارد.از نظر وی مذهب حقیقی حس و شوقی است که برای تجربه کردن نامتناهی وجود دارد، طبق این تفسیر ساحت تعلق مذهب احساسات حضوری فرد است و این متمایز از شناخت و عمل آنچه صحیح انگاشته می‌شود, است.
در ادامه  بولتمان مطرح کرد که پذیرش جهان‌نگری اسطوره‌ای در دوران معاصر ناممکن و حتی غیر ضروری است؛ چرا که این جهان‌نگری خاصه برای دورانی بود که علم در زندگی بشرنقش مهمی نداشت.  وی مطرح می‌کند که باید که برای رهاشدن از پذیرش جهان‌نگری اسطوره‌ای انتخاب عناصری که می‌توان به آن ایمان داشت و زدودن و کنارگذاشتن عناصری که دیگر پذیرش آنان در دوران معاصر ناممکن است, به علت یکپارچگی کلیت جهان‌نگری اسطوره‌ای امکان‌پذیر است. بولتمان روش اسطوره‌زدایی را به کمک دانش هرمنوتیک و تکیه بر تجربۀ ایمانی مطرح می‌کند.  ازنظر بولتمان، آموزه‌های بنیادین مسیحیت چون تجسم، کفاره، رستاخیز و بازگشت مجدد مسیح، مقوله‌هایی اسطوره‌ای بودند که در تفسیر اگزیستانسیالیستی مضمحل می‌شدند. در مجموع باید اینطور بیان کرد که بولتمان مسیحیت را به زبان اگزیستانسیالیسم ترجمه کرد.
در ادامه  [[بولتمان]] مطرح کرد که پذیرش جهان‌نگری اسطوره‌ای در دوران معاصر ناممکن و حتی غیر ضروری است؛ چرا که این جهان‌نگری خاصه برای دورانی بود که علم در زندگی بشرنقش مهمی نداشت.  وی مطرح می‌کند که باید که برای رهاشدن از پذیرش جهان‌نگری اسطوره‌ای انتخاب عناصری که می‌توان به آن ایمان داشت و زدودن و کنارگذاشتن عناصری که دیگر پذیرش آنان در دوران معاصر ناممکن است, به علت یکپارچگی کلیت جهان‌نگری اسطوره‌ای امکان‌پذیر است. بولتمان روش اسطوره‌زدایی را به کمک دانش هرمنوتیک و تکیه بر تجربۀ ایمانی مطرح می‌کند.  ازنظر [[بولتمان]]، آموزه‌های بنیادین مسیحیت چون تجسم، کفاره، رستاخیز و بازگشت مجدد مسیح، مقوله‌هایی اسطوره‌ای بودند که در تفسیر اگزیستانسیالیستی مضمحل می‌شدند. در مجموع باید اینطور بیان کرد که [[بولتمان]] مسیحیت را به زبان اگزیستانسیالیسم ترجمه کرد.


==جمع بندی و نتیجه گیری==
==جمع بندی و نتیجه گیری==