Razarei59 (بحث | مشارکت‌ها)
Razarei59 (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:




==[[سقط جنین]]==
 
برای تغییر نگرش افراد نسبت به [[سقط جنین]] یک اتفاق ساده کافی نبود بلکه این امر مستلزم ایجاد یک انقلاب در شیوه نگاه [[زن]] و [[مرد]] به امر [[ازدواج]]، تشکیل [[خانواده]] و [[رابطه جنسی]] بود. انقلاب‌ها همواره ساختارهایی را از میان می‌برند و ساختارهایی را بوجود می‌آورند. [[انقلاب جنسی]] نیز نشانه‌ها و فرصت‌های فراوانی را برای [[زنان]] به همراه داشت که آنها را از [[آزادی جنسی]] فعال بهره‌مند ساخت. رفته رفته از دیدگاهی که [[سقط جنین]] را فاجعه‌ای همراه با وقوع یک جرم می‌دانست، به دیدگاهی رسیده‌ایم که [[سقط جنین]] را به یک انتخاب ساده تبدیل نموده است. جداکردن [[رابطه جنسی]] از امر [[تولیدمثل]] یکی از مبارزات بزرگی است که جنبش [[فمینیسم]] آغاز کننده آن بود. مسأله حائز اهمیت این است که جدایی [[رابطه جنسی]] از [[تولیدمثل]] و هدف عمده آن که خلق حیات است، کاملا  نمی‌تواند تحقق یابد مگر آن که [[زنان]] آزادی [[سقط جنین]] را بدست آورند.
برای تغییر نگرش افراد نسبت به [[سقط جنین]] یک اتفاق ساده کافی نبود بلکه این امر مستلزم ایجاد یک انقلاب در شیوه نگاه [[زن]] و [[مرد]] به امر [[ازدواج]]، تشکیل [[خانواده]] و [[رابطه جنسی]] بود. انقلاب‌ها همواره ساختارهایی را از میان می‌برند و ساختارهایی را بوجود می‌آورند. [[انقلاب جنسی]] نیز نشانه‌ها و فرصت‌های فراوانی را برای [[زنان]] به همراه داشت که آنها را از [[آزادی جنسی]] فعال بهره‌مند ساخت. رفته رفته از دیدگاهی که [[سقط جنین]] را فاجعه‌ای همراه با وقوع یک جرم می‌دانست، به دیدگاهی رسیده‌ایم که [[سقط جنین]] را به یک انتخاب ساده تبدیل نموده است. جداکردن [[رابطه جنسی]] از امر [[تولیدمثل]] یکی از مبارزات بزرگی است که جنبش [[فمینیسم]] آغاز کننده آن بود. مسأله حائز اهمیت این است که جدایی [[رابطه جنسی]] از [[تولیدمثل]] و هدف عمده آن که خلق حیات است، کاملا  نمی‌تواند تحقق یابد مگر آن که [[زنان]] آزادی [[سقط جنین]] را بدست آورند.
[[فمینیست‌های انگلستان]] و ایالات متحده آمریکا در این مورد جزء نخستین کسانی بودند که به حمایت از [[سقط جنین]] به پا خاستند. '''در سال ۱۹۶۷''' آزادی [[سقط جنین]] در انگلستان اعلام شد. ایالات متحده آمریکا در '''۱۹۷۳''' و '''فرانسه در ۱۹۷۵'''، '''ایتالیا در ۱۹۷۸''' این مشی را پذیرفتند. در طول دو دهه اخیر بسیاری از کشورهای اروپایی چه از نظر عملی و چه از نظر حقوقی حق [[سقط جنین]] را در مورد [[زنان]] پذیرفتند. <ref>(آندره میشل، [[جنبش زنان]] '''«فمینیسم»'''، ترجمه دکتر هما زنجانی زاده، نشر نیکا، مشهد ۱۳۸۳، صص ۱۱۹- ۱۱۸)</ref>
[[فمینیست‌های انگلستان]] و ایالات متحده آمریکا در این مورد جزء نخستین کسانی بودند که به حمایت از [[سقط جنین]] به پا خاستند. '''در سال ۱۹۶۷''' آزادی [[سقط جنین]] در انگلستان اعلام شد. ایالات متحده آمریکا در '''۱۹۷۳''' و '''فرانسه در ۱۹۷۵'''، '''ایتالیا در ۱۹۷۸''' این مشی را پذیرفتند. در طول دو دهه اخیر بسیاری از کشورهای اروپایی چه از نظر عملی و چه از نظر حقوقی حق [[سقط جنین]] را در مورد [[زنان]] پذیرفتند. <ref>(آندره میشل، [[جنبش زنان]] '''«فمینیسم»'''، ترجمه دکتر هما زنجانی زاده، نشر نیکا، مشهد ۱۳۸۳، صص ۱۱۹- ۱۱۸)</ref>




===نظر الیزابت فاکس جنووس===
==نظر الیزابت فاکس جنووس==
[[الیزابت فاکس جنووس]] در این رابطه خاطر نشان می‌کند: '''«[[رفتارهای جنسی]]»''' که در پرتو اصل فردگرایی معنا و مفهوم می‌یابد، در ابتدا قلمرویی محدود و مشخص داشت و بسیاری از تحلیل‌گران و حتی مردم عادی آن را موجّه می‌یافتند، اما به یکباره ابعاد نوینی پیدا کرد که در نهایت به فروپاشی '''«خانواده»''' و انحراف [[فمینیسم]] در راستای اهداف و اغراض [[مردانه]] منجر می‌شود. شاخص اصلی این بحث را موضوع حقوقی '''[[«سقط جنین»]]''' شکل می‌دهد. اثبات این حق از سوی [[فمینیست‌ها]] و پذیرش حقوقی آن توسط نهادهای رسمی و اجتماعی، فضای اجتماعی تازه‌ای را بوجود آورد که در آن به بهانه نفی سلطه [[مرد]] بر [[رفتار جنسی زن]]، عملاً امنیت و آرامش خاطر '''«[[زن]]»'''، '''«[[مرد]]»''' و بیشتر از همه '''«کودکان»'''، تضعیف شده و رو به نابودی گذارده است.
[[الیزابت فاکس جنووس]] در این رابطه خاطر نشان می‌کند: '''«[[رفتارهای جنسی]]»''' که در پرتو اصل فردگرایی معنا و مفهوم می‌یابد، در ابتدا قلمرویی محدود و مشخص داشت و بسیاری از تحلیل‌گران و حتی مردم عادی آن را موجّه می‌یافتند، اما به یکباره ابعاد نوینی پیدا کرد که در نهایت به فروپاشی '''«خانواده»''' و انحراف [[فمینیسم]] در راستای اهداف و اغراض [[مردانه]] منجر می‌شود. شاخص اصلی این بحث را موضوع حقوقی '''[[«سقط جنین»]]''' شکل می‌دهد. اثبات این حق از سوی [[فمینیست‌ها]] و پذیرش حقوقی آن توسط نهادهای رسمی و اجتماعی، فضای اجتماعی تازه‌ای را بوجود آورد که در آن به بهانه نفی سلطه [[مرد]] بر [[رفتار جنسی زن]]، عملاً امنیت و آرامش خاطر '''«[[زن]]»'''، '''«[[مرد]]»''' و بیشتر از همه '''«کودکان»'''، تضعیف شده و رو به نابودی گذارده است.


===مبارزه [[فمینیست‌ها]] در زمینه [[سقط جنین]]===
==مبارزه [[فمینیست‌ها]] در زمینه [[سقط جنین]]==
مبارزه [[فمینیست‌ها]] در زمینه [[«سقط جنین»]] پیامدهای غیر قابل تصوری را هم برای [[زنان]] و هم اصل [[خانواده]] در پی داشته است. در عرصه سیاست از حق [[زن]] برای [[سقط جنین]] تحت عنوان '''«حق فردی»''' دفاع شده و از حيث اجتماعی نیز از این حق، تحت عنوان '''«حق برخورداری از آزادی در زندگی خصوصی»''' یاد شده است. پیامدهای این دو استدلال [[فمینیست‌ها]] مهم و در خور تأمل است. در مورد اول حق، [[زن]] می‌یابد تا خود را از مسئولیت '''(نگهداری)''' کودکان رها نماید. این استراتژی عملاً کودکان را از حمایت نهاد اجتماعی مهمی چون [[خانواده]] محروم می‌سازد. استدلال دوم نیز این‌گونه است که '''«زندگی مشترک»''' را به زندگی خصوصی [[زن]] و [[شوهر]] تقلیل می‌دهد. <ref>(الیزابت فاکس جنووس، '''«[[زنان]] و آینده [[خانواده]] (قسمت دوم)»'''، همان ، صص ۲۳۴-۲۳۳)</ref>  
مبارزه [[فمینیست‌ها]] در زمینه [[«سقط جنین»]] پیامدهای غیر قابل تصوری را هم برای [[زنان]] و هم اصل [[خانواده]] در پی داشته است. در عرصه سیاست از حق [[زن]] برای [[سقط جنین]] تحت عنوان '''«حق فردی»''' دفاع شده و از حيث اجتماعی نیز از این حق، تحت عنوان '''«حق برخورداری از آزادی در زندگی خصوصی»''' یاد شده است. پیامدهای این دو استدلال [[فمینیست‌ها]] مهم و در خور تأمل است. در مورد اول حق، [[زن]] می‌یابد تا خود را از مسئولیت '''(نگهداری)''' کودکان رها نماید. این استراتژی عملاً کودکان را از حمایت نهاد اجتماعی مهمی چون [[خانواده]] محروم می‌سازد. استدلال دوم نیز این‌گونه است که '''«زندگی مشترک»''' را به زندگی خصوصی [[زن]] و [[شوهر]] تقلیل می‌دهد. <ref>(الیزابت فاکس جنووس، '''«[[زنان]] و آینده [[خانواده]] (قسمت دوم)»'''، همان ، صص ۲۳۴-۲۳۳)</ref>  
در '''سال ۱۹۹۲''' دادگاه [[تنظیم خانواده]] [[ایالت پنسیلوانیای]] جنوب شرقی، منطق و استدلال '''«سازمان [[تنظیم خانواده]]»''' میسوری مبنی بر نفی کلیه حقوق [[پدر]] بر فرزند را توسعه و بسط داد. این دادگاه اعلام کرد که [[شوهر]] حق ندارد از [[همسر]] درخواست نماید، قبل از اجرای گزینه‌های خود '''(در مورد [[سقط جنین]])''' وی را از آنها مطلع نماید. به نظر این دادگاه، این برداشت که [[شوهر]] در [[بارداری]] [[همسر]] ذی‌نفع است منعکس کننده '''«برداشتی از [[خانواده]] می‌باشد که با برداشت رایج امروزی متفاوت است»'''. در دادگاه [[تنظیم خانواده]] ایالت مذکور اکثر قضات اظهار داشتند که نظرات آنها متأثر از پیش فرض‌های اجتماعی و اقتصادی جامعه است.
در '''سال ۱۹۹۲''' دادگاه [[تنظیم خانواده]] [[ایالت پنسیلوانیای]] جنوب شرقی، منطق و استدلال '''«سازمان [[تنظیم خانواده]]»''' میسوری مبنی بر نفی کلیه حقوق [[پدر]] بر فرزند را توسعه و بسط داد. این دادگاه اعلام کرد که [[شوهر]] حق ندارد از [[همسر]] درخواست نماید، قبل از اجرای گزینه‌های خود '''(در مورد [[سقط جنین]])''' وی را از آنها مطلع نماید. به نظر این دادگاه، این برداشت که [[شوهر]] در [[بارداری]] [[همسر]] ذی‌نفع است منعکس کننده '''«برداشتی از [[خانواده]] می‌باشد که با برداشت رایج امروزی متفاوت است»'''. در دادگاه [[تنظیم خانواده]] ایالت مذکور اکثر قضات اظهار داشتند که نظرات آنها متأثر از پیش فرض‌های اجتماعی و اقتصادی جامعه است.
خط ۱۷: خط ۱۷:
</ref>
</ref>
                                                                      
                                                                      
===دیدگاه‌های [[فمینیسم]] در مورد [[سقط جنین]]===
==دیدگاه‌های [[فمینیسم]] در مورد [[سقط جنین]]==
====دیدگاه موافقان====
===دیدگاه موافقان===
سال‌هاست که [[فمینیست]]‌ها به دفاع از حق [[سقط جنین]] برخاسته‌اند زیرا از نظر آنها می‌بایست میان قابلیت طبیعی بچه‌دار شدن و نقش اجتماعی [[مادر]] تفکیک قائل شد و این دو لزوماً نباید با یکدیگر ملازمه داشته باشند. <ref>(پاملا آبوت و کلر والاس، همان ، ص ۱۳۱)</ref> در سال‌های اولیه [[فمینیسم]] «موج دوم» اندیشه غالب بر شیوه‌های ممکن کنترل یافتن [[زنان]] بر تن خود و کاستن از سنگینی بار تولیدمثل با توسل به جلوگیری از [[بارداری]] و [[سقط جنین]] متمرکز بود. مبارزات اولیه بر سر بوجود آمدن امکان دسترسی به روش‌های مطمئن [[سقط جنین]] برای همه [[زنان]] و در نتیجه '''«دادن اختیار بچه‌دار نشدن»''' صورت می‌گرفت و به این ترتیب توجه کمی به خود فراگردهای [[بارداری]]، زایش، شرایط و حالات [[مادری]] معطوف شد. <ref>(جین فريد من، همان، ، ص ۱۱۳)</ref>  
سال‌هاست که [[فمینیست]]‌ها به دفاع از حق [[سقط جنین]] برخاسته‌اند زیرا از نظر آنها می‌بایست میان قابلیت طبیعی بچه‌دار شدن و نقش اجتماعی [[مادر]] تفکیک قائل شد و این دو لزوماً نباید با یکدیگر ملازمه داشته باشند. <ref>(پاملا آبوت و کلر والاس، همان ، ص ۱۳۱)</ref> در سال‌های اولیه [[فمینیسم]] «موج دوم» اندیشه غالب بر شیوه‌های ممکن کنترل یافتن [[زنان]] بر تن خود و کاستن از سنگینی بار تولیدمثل با توسل به جلوگیری از [[بارداری]] و [[سقط جنین]] متمرکز بود. مبارزات اولیه بر سر بوجود آمدن امکان دسترسی به روش‌های مطمئن [[سقط جنین]] برای همه [[زنان]] و در نتیجه '''«دادن اختیار بچه‌دار نشدن»''' صورت می‌گرفت و به این ترتیب توجه کمی به خود فراگردهای [[بارداری]]، زایش، شرایط و حالات [[مادری]] معطوف شد. <ref>(جین فريد من، همان، ، ص ۱۱۳)</ref>  
'''بر اساس نظر موافقان [[سقط جنين]] اولا:''' شواهدی وجود ندارد که نشان دهد [[سقط جنین]] آسیب‌زاتر از تولد یک بچه است. '''ثانيا:''' هر [[زن]] به طور شخصی بهترین قاضی برای تصمیم‌گیری در مورد خویش است. موافقان [[سقط جنین]] با طرح این مسأله که غیرقانونی کردن آن منجر به حذف آن نمی‌شود، یادآور می‌شوند که هر سال حدود ۲۰ میلیون [[زن]] در کشورهایی که [[سقط جنین]] در آنجا غیرقانونی می‌باشد، به این کار مبادرت می‌ورزند و نرخ‌های [[سقط جنین]] در این کشورها، اغلب در مقایسه با جوامعی که در آنها [[سقط جنین]] قانونی است، بالاتر می‌باشد. از این رو غیرقانونی کردن [[سقط جنین]] به معنای آن است که بسیاری از [[زنان]] به ویژه آنهایی که درآمدشان پایین است، [[سقط‌]]های ناسالم و مخفیانه داشته باشند. <ref>( اسماعيل بلالی (ترجمه و تدوین)، '''«[[زنان و پیامدهای سقط جنین]]»'''، کتاب زنان، شماره ۲۲، زمستان ۱۳۸۲، صص۱۵۵-۱۵۴به نقل از:
'''بر اساس نظر موافقان [[سقط جنين]] اولا:''' شواهدی وجود ندارد که نشان دهد [[سقط جنین]] آسیب‌زاتر از تولد یک بچه است. '''ثانيا:''' هر [[زن]] به طور شخصی بهترین قاضی برای تصمیم‌گیری در مورد خویش است. موافقان [[سقط جنین]] با طرح این مسأله که غیرقانونی کردن آن منجر به حذف آن نمی‌شود، یادآور می‌شوند که هر سال حدود ۲۰ میلیون [[زن]] در کشورهایی که [[سقط جنین]] در آنجا غیرقانونی می‌باشد، به این کار مبادرت می‌ورزند و نرخ‌های [[سقط جنین]] در این کشورها، اغلب در مقایسه با جوامعی که در آنها [[سقط جنین]] قانونی است، بالاتر می‌باشد. از این رو غیرقانونی کردن [[سقط جنین]] به معنای آن است که بسیاری از [[زنان]] به ویژه آنهایی که درآمدشان پایین است، [[سقط‌]]های ناسالم و مخفیانه داشته باشند. <ref>( اسماعيل بلالی (ترجمه و تدوین)، '''«[[زنان و پیامدهای سقط جنین]]»'''، کتاب زنان، شماره ۲۲، زمستان ۱۳۸۲، صص۱۵۵-۱۵۴به نقل از:
خط ۳۹: خط ۳۹:




====دیدگاه مخالفان====
===دیدگاه مخالفان===
مخالفان [[سقط جنین]] در رد نظر موافقان مبنی بر اینکه '''«[[زن]] حق کنترل بدن خود را دارد»'''، خاطر نشان می‌کنند که بیشتر اعمال و رفتارهای انسان پیامدهایی دارد که ناگزیر باید آنرا بپذیرد و سخن گفتن از '''«تسلط»''' بر جسم خود، وقتی که در واقع همه انسان‌ها تقریباً در طول زندگی خود تحت تسلط بیولوژی و فیزیولوژی خود هستند، امر ظاهرانگارانه است. میل به داشتن اختیار مطلق قانونی و جسمی بر حیات کودک به صورت راه‌حلی برای غفلت از خویشتن‌داری، استدلال ضعیفی برای [[سقط جنین]] است. [[یان جنتلز]] در مقام مخالفت با [[سقط جنین]] ابراز می‌کند که امروز در قلب نظام حقوقی بسیاری از کشورها، آنجا که پای کودک متولد نشده به میان می‌آید، تضاد شگفت‌آوری وجود دارد، او توضیح می‌دهد که به طور مثال کودکان متولد نشده در کانادا حق [[ارث]] دارند. همچنین اگر شخص سومی به او در [[رحم مادر]] صدمه بزند، می‌توانند شکایت کنند. به طور مثال، اگر راننده‌ای به [[مادر]] بزند و [[جنین]] صدمه ببیند. کودکان حتی می‌توانند [[مادر]] یا شخص ثالثی را به جرم آزار و اذیت یا غفلت از آنها در [[رحم]] محاکمه کنند. به طور مثال؛ کودکی که با نقص عضو به دنیا می‌آید می‌تواند از مادر به سبب استفاده از دارو هنگام [[بارداری]] شکایت کند.
مخالفان [[سقط جنین]] در رد نظر موافقان مبنی بر اینکه '''«[[زن]] حق کنترل بدن خود را دارد»'''، خاطر نشان می‌کنند که بیشتر اعمال و رفتارهای انسان پیامدهایی دارد که ناگزیر باید آنرا بپذیرد و سخن گفتن از '''«تسلط»''' بر جسم خود، وقتی که در واقع همه انسان‌ها تقریباً در طول زندگی خود تحت تسلط بیولوژی و فیزیولوژی خود هستند، امر ظاهرانگارانه است. میل به داشتن اختیار مطلق قانونی و جسمی بر حیات کودک به صورت راه‌حلی برای غفلت از خویشتن‌داری، استدلال ضعیفی برای [[سقط جنین]] است. [[یان جنتلز]] در مقام مخالفت با [[سقط جنین]] ابراز می‌کند که امروز در قلب نظام حقوقی بسیاری از کشورها، آنجا که پای کودک متولد نشده به میان می‌آید، تضاد شگفت‌آوری وجود دارد، او توضیح می‌دهد که به طور مثال کودکان متولد نشده در کانادا حق [[ارث]] دارند. همچنین اگر شخص سومی به او در [[رحم مادر]] صدمه بزند، می‌توانند شکایت کنند. به طور مثال، اگر راننده‌ای به [[مادر]] بزند و [[جنین]] صدمه ببیند. کودکان حتی می‌توانند [[مادر]] یا شخص ثالثی را به جرم آزار و اذیت یا غفلت از آنها در [[رحم]] محاکمه کنند. به طور مثال؛ کودکی که با نقص عضو به دنیا می‌آید می‌تواند از مادر به سبب استفاده از دارو هنگام [[بارداری]] شکایت کند.