بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۳: خط ۱۳:
از منظر عرفان، در عالم خارج جز یک وجود چیزی دیگری وجود ندارد، کثرت‌ها، تشخص‌یافتن و ظهور یک هستی است که از آن به تعین، اتصاف، نسبت و یا ظهور تعبیر می‌شود. جنسیت، تعین‌یافتن حقیقت انسانی در قالب‌های متفاوت است. در عالم تعینات، زنان و مردان دارای ارزشمندی ذاتی یکسانی هستند و تفاوت‌های ناشی از قالب‌ها و نظام تعینات، ربطی به منزلت انسانی آنها ندارد. زن و مرد به اعتبار حقیقت همانند هستند، اما به اعتبار تعینات هر یک از دیگری متمایز می‌شود، چون حقیقت انسانی همان روح ناطقه و قدسیه است. کثرت‌های خارجی همه تعیناتی هستند که خارج از ذات انسانی هستند. تعینات خارجی پدیده‌های مجازی بوده و دخالت چندانی در سنجش امور حقیقی ندارند. <ref>[https://www.jwss.ir/article_12352_34311ee592409f457350e0ceb5927dab.pdf مستقیمی، «رابطة ارزشمندی و جنسیت در دو تحلیل عرفانی و قرآنی»، 1389ش، 200-199.]</ref> حقيقت انسان را روح مجرد او تأمين مي‏كند. موجود مجرد منزه از پديده‏هاي ذكورت و انوثت است.<ref>جوادی ‌آملی، قرآن در قرآن، 1388ش، ص380.</ref>  مردانگی و زنانگی وصف تن است، نه وصف روح.<ref>جوادی‌ آملی، حكمت عبادات، 1388ش، ص189.</ref>  كمالات انسانی كه به روح مجرّد بر مي‏گردند، نه مشروط به ذكورت است و نه ممنوع به انوثت. <ref>جوادی ‌آملی، سروش هدايت بی‌تا، ج2، ص166.</ref> روح به‌مثابه آب است که در دو ظرف متعین زنانه و مردانه ریخته می‌شوند و متناسب با همان ظروف شکل ویژه می‌یابند.<ref>[https://www.jwss.ir/article_12352_34311ee592409f457350e0ceb5927dab.pdf مستقیمی، «رابطة ارزشمندی و جنسیت در دو تحلیل عرفانی و قرآنی»، 1389ش، 200-199.]</ref>  
از منظر عرفان، در عالم خارج جز یک وجود چیزی دیگری وجود ندارد، کثرت‌ها، تشخص‌یافتن و ظهور یک هستی است که از آن به تعین، اتصاف، نسبت و یا ظهور تعبیر می‌شود. جنسیت، تعین‌یافتن حقیقت انسانی در قالب‌های متفاوت است. در عالم تعینات، زنان و مردان دارای ارزشمندی ذاتی یکسانی هستند و تفاوت‌های ناشی از قالب‌ها و نظام تعینات، ربطی به منزلت انسانی آنها ندارد. زن و مرد به اعتبار حقیقت همانند هستند، اما به اعتبار تعینات هر یک از دیگری متمایز می‌شود، چون حقیقت انسانی همان روح ناطقه و قدسیه است. کثرت‌های خارجی همه تعیناتی هستند که خارج از ذات انسانی هستند. تعینات خارجی پدیده‌های مجازی بوده و دخالت چندانی در سنجش امور حقیقی ندارند. <ref>[https://www.jwss.ir/article_12352_34311ee592409f457350e0ceb5927dab.pdf مستقیمی، «رابطة ارزشمندی و جنسیت در دو تحلیل عرفانی و قرآنی»، 1389ش، 200-199.]</ref> حقيقت انسان را روح مجرد او تأمين مي‏كند. موجود مجرد منزه از پديده‏هاي ذكورت و انوثت است.<ref>جوادی ‌آملی، قرآن در قرآن، 1388ش، ص380.</ref>  مردانگی و زنانگی وصف تن است، نه وصف روح.<ref>جوادی‌ آملی، حكمت عبادات، 1388ش، ص189.</ref>  كمالات انسانی كه به روح مجرّد بر مي‏گردند، نه مشروط به ذكورت است و نه ممنوع به انوثت. <ref>جوادی ‌آملی، سروش هدايت بی‌تا، ج2، ص166.</ref> روح به‌مثابه آب است که در دو ظرف متعین زنانه و مردانه ریخته می‌شوند و متناسب با همان ظروف شکل ویژه می‌یابند.<ref>[https://www.jwss.ir/article_12352_34311ee592409f457350e0ceb5927dab.pdf مستقیمی، «رابطة ارزشمندی و جنسیت در دو تحلیل عرفانی و قرآنی»، 1389ش، 200-199.]</ref>  
==منزلت زن و مرد در نظام تجلیات==
==منزلت زن و مرد در نظام تجلیات==
در انگاره‌های عرفانی، جهان‌های بالاتر هرکدام حقایقی هستند که عکس و سایة آنها در جهان پایین‌تر افتاده است که از آنها به تجلیات تعبیر می‌شود. تفاوت‌های تکوینی بین‌ مخلوقات همه ناشی از نحوه تجلی حقایق ملکوتی در هنگام تنزل در مراتب وجود است و تفاوت‌ها برحسب نشئت‌های مختلف پدیدار می‌شوند. در چنین سیری است که در عالم ناسوت، تفاوت‌ها در جسم و روح زن و مرد نیز ظاهر می‌شود. از منظر عرفان، جهان آفرینش تجلی نور الهی بوده و مانند هفت رنگ رنگین کمان‌اند که از شکست پرتوهای متفاوت نور حاصل می‌شوند. دوگانگی زن و مرد، پرتو انوار الهی در نظام تجلیات است که در حوزة تعینات زنانه به رنگی و در تعینات مردانه به رنگ دیگری بازتابش می‌کند. زنان تجلی جمال و مردان جلوه جلال الهی بوده و هرکدام حامل صفاتی هستند که با این دو صفت الهی بیشتر سازگارند. زن جلوه ظرافت است و وظایف ظریفانه دارد، اما مرد جلوه صلابت بوده و عهده‌دار کارهای سخت است. زن انديشه‌ها و رفتارهای خود را در ظرافت عاطفه، ارائه می‌دهد؛ چنان‌كه مرد هنر خود را در تفكّر عقلاني خويش متجلّي می‌سازد.  
در انگاره‌های عرفانی، جهان‌های بالاتر هرکدام حقایقی هستند که عکس و سایة آنها در جهان پایین‌تر افتاده است که از آنها به تجلیات تعبیر می‌شود. تفاوت‌های تکوینی بین‌ مخلوقات همه ناشی از نحوه تجلی حقایق ملکوتی در هنگام تنزل در مراتب وجود است و تفاوت‌ها برحسب نشئت‌های مختلف پدیدار می‌شوند. در چنین سیری است که در عالم ناسوت، تفاوت‌ها در جسم و روح زن و مرد نیز ظاهر می‌شود. از منظر عرفان، جهان آفرینش تجلی نور الهی بوده و مانند هفت رنگ رنگین کمان‌اند که از شکست پرتوهای متفاوت نور حاصل می‌شوند. دوگانگی زن و مرد، پرتو انوار الهی در نظام تجلیات است که در حوزة تعینات زنانه به رنگی و در تعینات مردانه به رنگ دیگری بازتابش می‌کند. زنان تجلی جمال و مردان جلوه جلال الهی بوده و هرکدام حامل صفاتی هستند که با این دو صفت الهی بیشتر سازگارند. <ref>[https://www.jwss.ir/article_12352_34311ee592409f457350e0ceb5927dab.pdf مستقیمی، «رابطة ارزشمندی و جنسیت در دو تحلیل عرفانی و قرآنی»، 1389ش، 203-200.]</ref> زن جلوه ظرافت است و وظایف ظریفانه دارد، اما مرد جلوه صلابت بوده و عهده‌دار کارهای سخت است. <ref>جوادی ‌آملی، زن در آينه جلال و جمال، 1388ش، ص217.</ref> زن انديشه‌ها و رفتارهای خود را در ظرافت عاطفه، ارائه می‌دهد؛ چنان‌كه مرد هنر خود را در تفكّر عقلاني خويش متجلّي می‌سازد.<ref>جوادی ‌آملی، سرچشمه انديشه، 1386ش، ج5، ص302.</ref>
==تابناک بودن زن در نظام مظهریت==
==تابناک بودن زن در نظام مظهریت==
در نگاه عرفانی، زن و مرد هر دو مظهر الهی هستند و تفاوت‌های تکوینی آنها ناشی از مبدأ واحد و به‌منظور وصول به غایت واحد و در یک سیستم به‌ هم مرتبط متحقق می‌شوند؛ راز این تفاوت‌‌ها در قوس صعود این است که زن و مرد بتوانند مکمل وجود یکدیگر بوده و در مدار تکامل انسانی به‌ سوی خداوند باز گردند ولی سرّ تفاوت‌ها در قوس نزول در مظهریت حق است؛  برخی عرفا از جمله ابن‌عربی معتقد است که زن در این قوس از جهاتی در مظهریت خداوند تابناک‌تر است؛ خدا شخص را با مظهریت صورت خویش آفرید و او را زن نامید و آنگاه حق در آیینة وجود این مظهر، ظاهر گشت؛ وجود زن دارای ویژگی‌هایی است که بهتر از مرد انوار اسماء الهی را بازتاب می‌دهد و تابناک‌تر از وجود مرد، صفات الهی را که نشاندهندة پذیرش، اجابت و عطوفت هستند منعکس می‌کند؛ لذا پیامبر اسلام محبت ویژه به زنان داشت.  عبدالله جوادی آملی معتقد است؛ زنان عمدتا تجلی‌بخش جمال و مهر الهی و مردها تجلی دهندة جلال و قهر خداوند هستند.   
در نگاه عرفانی، زن و مرد هر دو مظهر الهی هستند و تفاوت‌های تکوینی آنها ناشی از مبدأ واحد و به‌منظور وصول به غایت واحد و در یک سیستم به‌ هم مرتبط متحقق می‌شوند؛ راز این تفاوت‌‌ها در قوس صعود این است که زن و مرد بتوانند مکمل وجود یکدیگر بوده و در مدار تکامل انسانی به‌ سوی خداوند باز گردند ولی سرّ تفاوت‌ها در قوس نزول در مظهریت حق است؛  برخی عرفا از جمله ابن‌عربی معتقد است که زن در این قوس از جهاتی در مظهریت خداوند تابناک‌تر است؛ خدا شخص را با مظهریت صورت خویش آفرید و او را زن نامید و آنگاه حق در آیینة وجود این مظهر، ظاهر گشت؛ وجود زن دارای ویژگی‌هایی است که بهتر از مرد انوار اسماء الهی را بازتاب می‌دهد و تابناک‌تر از وجود مرد، صفات الهی را که نشاندهندة پذیرش، اجابت و عطوفت هستند منعکس می‌کند؛ لذا پیامبر اسلام محبت ویژه به زنان داشت.  عبدالله جوادی آملی معتقد است؛ زنان عمدتا تجلی‌بخش جمال و مهر الهی و مردها تجلی دهندة جلال و قهر خداوند هستند.